رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۴ شهریور ۱۳۸۷

فمینیست‌های «قاتل»؟

لوا زند
leva@radiozamaneh.com

در برنامه هفته قبل پرسیده‌ بودیم که تعریف‌تان از فمینیسم به عنوان یک مکتب فکری و اولین فکری که در مورد یک فمینیست می‌کنید، چیست. برخی از خوانندگان و شنوندگان برنامه به این سوال جواب دادند که البته برخی از نظرات به مسیر دیگری غیر از این تعریف کشیده‌شد. در برنامه امروز نگاهی داریم به این نظرات و بعد هم در کمی در مورد پیدایش این مکتب فکری صحبت خواهیم کرد.

Download it Here!

زن زمینی برای برنامه گفته است که یکی از دوستانش که اتفاقاً در راه آگاهی دادن به بقیه مردم در مورد حقوق نابرابر زنان و مردان فعالیت می‌کرده، فمینیسم را مساوی با بی‌بند و باری و رابطه داشتن با دوست شوهر و در و همسایه و پنهانی پول جمع کردن و بی‌صداقتی با مردان می‌دانسته؛ چرا که این تجربه دوستش بوده از زنی که خود را فمینیست می‌‌خوانده است.

فرهاد گفته که فکر می‌کند اکثر مردان ایرانی فمینیستند، چرا که فشار اقتصادی آن‌قدر بر خانواده‌ها زیاد است که مردها «از خداشونه» که زن‌ها بتوانند در فعالیت‌های اقتصادی خانواده شریک باشند.

فرهاد نوشته که‌: «وقتی انسان در هر شرایطی تصور کند که با شریک زندگی‌ای زندگی‌ می‌کند که به او تعدی و ظلم می‌کند، هیچ‌گاه خانواده در مسیر طبیعی پیش نمی‌رود.»

کیا که بودن زنان در محیط‌های کاری را مدیون فعالیت‌های فمینیست‌ها می‌داند، نظرش را این‌طور بیان کرده ‌است که‌: «‌مکتب فکری فمینیسم چیزی نیست به جز برابری حقوق زن و مرد در جامعه و واقعاً باعث تاسف است که جامعه ایرانی فکر می‌کند فمینیسم، یعنی دشمنی زنان با مردان.

آقا یا خانم رمضانی اما نظر دیگری دارند. ایشان نوشتند: «وقتی که واژه فمینسم را می‌خوانید به واژه متضادش هم فکر کنید: «ماسکولینیسم»‌. حالا می‌توانید فمینیسم را درک کنید که مقصودش هیچ‌گاه برابری حقوق زن و مرد نیست و فقط با هوچی‌گری قصد جابه‌جایی قدرت را دارد، بدون احساس مسوولیت و وظیفه.

آذر معصوم‌خوانی هم سعی‌کرده در وبلاگ خودش، جواب سوال هفته قبل روایت زنان را بدهد و آن‌جا فمینیسم را این‌طور تعریف کرده که مکتبی است که سعی دارد با بررسی علل و ریشه‌های ظلم تاریخی به زنان، اشتباهات را جبران کرده و با تعاریف و یافته‌های جدید از طرفی مرهمی بر جراجات تاریخی آنان گذاشته و از طرف دیگر در تلاش برای بازگرداندن هویت حقیقی و بالقوه به جنس مونث است.


اما جریان نظرات فقط به این‌جا ختم نشد. خواننده‌ای که نظرش را با عنوان «یک انسان متحجر و عقب‌مانده» امضا کردند برای‌مان نوشتند که:

«یکی از نکات جالب درباره فمینیست‌ها اینه که مخالف حکم اعدام هستند، اما به‌ راحتی حکم به مرگ یک بچه می‌دهند (سقط جنین) اگر جان آدمی آن‌قدر حرمت دارد که هیچ‌کس حتی یک قاتل را نباید اعدام کرد، پس چطوری به این راحتی راجع به سقط جنین حکم می‌دید؟ لطفاً جواب منو با اون کلیشه همیشگی "حق زنان بر بدن خود" ندید چون چیزی رو حل نمی‌کنه. زنان مالک بدن خودشون هستند. قبول. ولی چه‌کسی به اون‌ها حق کشتن یک انسان دیگه رو داده؟».

این‌جا بود که بحث عوض شد و به مساله سقط جنین و طرفداری فمینیست‌ها از آن کشیده‌شد. روایت زنان هم مشتاقانه بحث را دنبال کرد. دن سیفون، جواب سوال قبلی را با یک سوال داد که‌ «آیا اسپرم‌هایی که مردان در هر بار خود ارضایی به خندق بلا می‌ریزند، هم نیمه انسانند و کشتن‌شان نیمه قتل؟ فکر می‌کنی جنین سه ماهه، آیا بیش از یه چند سلولی بی‌فهم و شعوره؟»

فرهاد هم در پاسخ به این سوال انسان متحجر، با گفتن این‌که جنین قبل از دوماهگی هنوز هویت انسانی ندارد، نوشته‌است که‌:

«بعضی مواقع قوانینی باید به تصویب برسد که جان افراد را از خطر کمتری برخوردار کند. در سقط جنین مخفی، تعداد مادرانی که جان سپرده اند، بیش از حد است.

به همین دلیل از طرفی قوانینی باید تصویب شود که روابط انسانی زنان و مردان را تضمین کند و هم‌چنین سقط جنین علنی صورت گیرد که حد‌اقل جان مادران‌شان در خطر قرار نگیرد. آزادی سقط جنین از زاویه‌ای دفاع می‌شود که به‌قول شما جنایت هم برای مادر و هم برای جنین هر دو صورت نگیرد، زیرا تولد بچه‌ی ناخواسته، به‌خصوص در روابط مخفی، آمار - به‌قول شما جنایت- را افزایش می‌دهد.»

بحث سقط جنین نه تنها در ایران که در بسیاری از کشورهای جهان هم‌چنان بحث داغی در محافل اجتماعی است. به‌طور مثال یکی از مواردی که مردم امریکا، آن ‌را معیار قضاوت اخلاقی در مورد نامزد‌های ریاست جمهوری سال آینده می‌دانند، مساله سقط جنین است.

جمعه گذشته جان مک کین، نامزد حزب جمهوری خواه در مصاحبه‌ای با یک کشیش گفت که مخالف سقط جنین است و عقیده دارد که نطفه از لحظه تشکیل دارای روح انسانی ‌است و این جوابی بود که با تشویق گسترده حاضران در سالن هم مواجه شد.

بسیاری از فعالان اجتماعی عقیده‌ دارند که سقط جنین حقی ‌است که زن بر بدنش دارد و اگر امکان پرورش کودک را نداشته باشد، ‌آوردنش به این‌ دنیا ضرر بیشتری دارد.


از طرفی زنان، در طول تاریخ با روش‌های گوناگون به بارداری‌های ناخواسته پایان می‌دادند که این روش‌های نامطمئن و بعضاً خطرناک همواره جان‌های بسیاری را گرفته ‌است. این افراد عقیده دارند که قانونی کردن سقط جنین به حفظ جان‌های بیشتری کمک می‌کند.

اما از طرفی گروهی هم عقیده‌ دارند که درست است که نطفه در رحم زن شکل می‌گیرد، اما یک انسان جداست و زنان نمی‌توانند با این حرف که سقط جنین حق آن‌ها بر بدن خودشان است در این مورد تصمیم گیری‌کنند و نطفه را از بین ببرند.

در این مورد نظر خانم مسی، مدیر مسول مجله فمینیستی «دادار» را جویا شدیم.

وی عقیده دارد: «اولاً که همه فمینیست‌ها به‌طور یک‌دست با این مساله - موافقت با سقط جنین و مخالفت با اعدام- موافق نیستند. این یک‌جور یک‌دست انگاری فمینیست‌ها است که درست نیست و هر طیفی نظر خودش را دارد.

ولی من فکر می‌کنم که سقط نشدن یک جنین و به‌دنیا آوردن یک بچه در شرایط نامناسب مرگ یا اعدام هم‌زمان دو انسان است. اول یک کودکی که هیچ آینده مشخص یا تضمین شده‌ و روشنی ندارد. اگر آن بچه به‌دنیا بیاید معمولاً در یکی از حالت‌هایی است که یا با یکی از والدینش تنها زندگی خواهد کرد یا در فقط می‌ماند.

به هرحال یک شرایط نامناسب وجود داشته که تصمیم بر این بوده که این کودک سقط شود. بنابراین این کودک یک قربانی است و قربانی دوم آن زنی است که به نوعی محکوم می‌شود تا آخر عمر و نوعی از زندگی برایش رقم می‌خورد که هیچ میل و رضا و خواستی در آن ندارد و دوباره یک انسان دیگر تلف می‌شود. من فکر می‌کنم سقط جنین هیچ ارتباطی با اعدام ندارد که حالا هرکسی با اعدام مخالف بود، با سقط جنین هم مخالف باشد.

قاتلان اصلی این کودک زن و مرد بی‌توجه و خصوصاً آن مردان بی‌قیدی‌اند که به مسوولیت زندگی را کاملاً یک‌سویه به زن مربوط می‌دانند و دقت لازم را ندارند ‌و این به هر حال منجر به یک فاجعه می‌شود. در این حرفی نیست. این انسان‌های بالغ در یک پروسه‌ای که منجر به سکس می‌شود، آن درک کافی را ندارند که بتوانند یک تعامل حساب شده و درست داشته باشند.

تکیه من به لحظه‌ای است که این زنان حاضرند با هر خطری که آن‌ها را تهدید می‌کند، این عمل (‌سقط جنین) ‌را انجام دهند. ولی اگر جامعه ما یک شرایطی را فراهم می‌کرد که در آن می‌شد با یک راه‌های قانونی و بهداشتی و در یک محیط امن با توصیه‌هایی که این‌همه استرس و اضطراب نیاورد و در آن زنان بتوانند زیر چهارماه این مشکل را حل کنند؛ آن‌وقت به چنین مشکلات شرعی در مورد شکل گرفتن روح یا انسان نمی‌رسیدیم.

این احساس انزجاری که ما الان داریم، از دیدن یک جنین رشد پیداکرده در جوی آب در شهرها همه‌اش حاصل و تبعات طبیعی قوانین جامعه است که این آدم‌ها را به نقطه‌ای می‌رسند که تحت فشار و استرسی که این پروسه را به تعویق می‌اندازد تا زمانی که این اتفاق می‌افتد که از نظر همین قوانین شرعی جرمش خیلی بیشتر است».

بیراه ندیدیم که یک نگاهی داشته باشیم به قوانین سقط جنین در ایران. زهرا مینویی کارشنان حقوقی برنامه بریامان توضیح داده است که: «سقط جنین از موارد مهمی است که در هر بار تغییر قانون، مقررات مربوط به آن دستخوش تغییر شده‌است. در قوانین پیش از انقلاب سقط جنین به ‌جز مواردی که حفظ حیات مادر به آن بستگی داشت ممنوع بود.

مواد ۱۸۰ تا ۱۸۳ قانون مجازات عمومی به بحث سقط جنین اختصاص داشت. براساس مواد مذکور برای هر فردی که در ارتکاب سقط جنین دخالت داشته‌ باشد خواه به نحو مباشرت یا معاونت، اعم از طبیب، ماما، دارو فروش، ‌افراد غیرمتخصص و حتی مادری که راضی به سقط حمل باشد، مجازات حبس یک تا سه سال درنظر گرفته شده‌ بود.

ماده ۴۲ آئین‌نامه اجرایی قانون مجازات عممی هم به شرح شرایط سقط جنین طبی اختصاص داشت. طبق این ماده فقط سقط جنین توسط پزشک مجاز بود. در صورتی‌که دلایل پزشک موجه و کافی باشد و سقط حمل خطر جانی برای مادر به همراه نداشته باشد و هم‌چنین بیشتر از ۱۲ هفته از شروع بارداری نگذشته باشد.

در سال ۱۳۴۸ آئین‌نامه انتظامی نظام پزشکی مصوب کمیسیون مشترک بهداری و دادگستری، سقط جنین را به صورت مطلق و در راستای سلامت مادر صرف‌‌نظر از دمیدن روح در جنین پذیرفته بود.

بعد از انقلاب در قانون دیات مصوب سال ۱۳۶۱، احکام مربوط به سقط جنین بیان شد و در قانون تعزیرات سال ۱۳۶۲ برای افرادی که در سقط جنین به هر نحوی دخالت داشتند‌، مجازات در‌نظر گرفته ‌شد و هم‌چنین برای سقط جنینی که در آن روح دمیده ‌شده بود،‌ قصاص در نظر گرفته شد. در حال حاضر هم موارد مربوط به سقط جنین در بخش مربوط به دیات و تغییرات قانون مجازات اسلامی جرم‌انگاری شده است.

در موارد ۴۸۷ تا ۴۹۳ قانون مجازات اسلامی، دیه سقط جنین در مراحل مختلف حتی در مواردی که نطفه‌‌ای بیش نیست، بیان‌ شده. دیه جنین پسر هم دو برابر جنین دختر است.

در مواد ۶۲۲ و ۶۲۴ هم مجازات حبس تعزیری برای سقط جنین در نظر گرفته ‌شده که سه ماه تا پنج سال حبس دارد. سقط جنین فقط در مواردی تعریف‌شده که برای حفظ جان مادر ضرورت داشته باشد و البته این جواز سقط هم ناظر به مواردی است که روح در جنین دمیده باشد و در هر صورت حتی با مجوز قانونی باز هم باید دیه جنین پرداخت شود.»


ما در این برنامه قصد نداریم که راه حلی برای این منازع قدیمی بین اخلاقیات و حقوق اجتماعی پیدا کنیم. اما چیزی که آمار نشان می‌دهد، حکایت از وضع خطرناک زنانی‌ است که به خاطر قانونی نبودن سقط جنین به مراکز زیرزمینی روی می‌آورند که متاسفانه فاقد کوچک‌ترین امکانات بهداشتی و پزشکی‌اند.

در این زمینه گزارش بخش فارسی سایت پزشکان بدون مرز هم کمی هولناک به نظر می‌رسد..

در ضمن همکارمان در رادیو زمانه، خانم آزاده اسدی‌ هم، چند وقت قبل مصاحبه‌ای داشت با یکی از مسولین سایت «زنان در اینترنت» که برای آزادی سقط جنین در کشورهای ممنوع به زنان کمک می‌کنند و جای خالی زبان فارسی در این سایت برای کمک به زنانی که در این زمینه سوال دارند، کاملاً حس می‌شود.

قرار بر این بود که جواب سوال هفته‌ قبل‌مان را بدهیم که اصلاً فمینیسم به عنوان یک مکتب فکری، حرف حسابش چیست؟ از کجا و کی شروع شد و انتقادهایی که به آن می‌شود کدامند؟ در ایران این مکتب فکری چه زمان و چه‌طور شروع شد و دست‌آوردهای آن چه بوده‌است.

از آن‌جایی که پرداختن به همه این‌ها در یکی‌دو برنامه و آن‌هم با زمان و فضای محدود ما میسر نیست، از این هفته بخشی به آخر هر برنامه اضافه می‌کنیم به نام «‌به روایت زمان» در این بخش سعی می‌کنیم از نوشته‌ها و ترجمه‌های موجودر و سندهای تاریخی در این زمینه استفاده کنیم که با یک تیر دو نشان بزنیم. هم با این آثار آشنا شویم و هم چیزی از تاریخ بیاموزیم.

برای برنامه امروز به سراغ مقاله «موج‌های فمینیسم: تاریخچه‌ای کوتاه» نوشته الهام قیطانچی و ترجمه لیلا فرجامی رفتیم که برای شروع از ریشه‌های فکری این مکتب بخوانیم.


«فمینیسم، حرکتی اجتماعی است که طی دو قرن گذشته در آمریکای شمالی و اروپا تکامل یافته و به تدریج به جنبشی جهانی بدل شده‌است. فمینیسم بر این باور است که زنان فقط به دلیل زن بودن در جامعه‌ای که در جهت منافع مردان شکل گرفته، در موقعیت نابرابری با مردان قرار دارند. در این نظام مردسالار زنان هر آن‌چه مردان نیستند می‌شوند; جایی که مردان قدرتمندند، زنان ضعیف‌اند؛ جایی که مردان منطقی انگاشته می‌شوند، زنان عاطفی‌اند؛ جایی که مردان فعالند، ‌زنان منفعلند.

پندارهای مردسالارانه جوامع صنعتی اروپا و امریکا را مردان و زنان فمینیستی مورد نقد قرار می‌دادند که تناقضاتی در ترکیب این جوامع می‌یافتند.

هر دوره‌ای نابرابری‌های خاص تاریخی خود را در ارتباط با زنان داشته و از این رو معیارهای خاص خود را برای اعتراض فمینیستی بنا کرده است. با این حال، تمامی گروه‌های گوناگون فمینیستی در ارتباط با یکدیگر قرار داشتند و هر جنبش فمینیستی جنبش پس از خود را متاثر ساخته‌است.

به همین دلیل تقسم‌بندی جنبش‌های فمینیستی براساس مفهوم «موج»ابزاری کارآمد در بررسی کارنامه تاریخی جنبش‌های فمینیستی است.‌»

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

امیدوارم برنامه ی خوب شما بتواند مشمول همه ی دیدگاهها به جنبش زنان باشد .

-- فرهاد- فریاد ، Aug 23, 2008 در ساعت 09:10 PM

باز هم سفسطه هاي فمينيستي!
خانم مسی فرمودند:"به‌دنیا آوردن یک بچه در شرایط نامناسب مرگ یا اعدام هم‌زمان دو انسان است. اول یک کودکی که هیچ آینده مشخص یا تضمین شده‌ و روشنی ندارد. اگر آن بچه به‌دنیا بیاید معمولاً در یکی از حالت‌هایی است که یا با یکی از والدینش تنها زندگی خواهد کرد یا در فقط می‌ماند"
خانوم مسي گرامي چه كسي اين حق را به شما يا هر فمينيست ديگري داده كه حكم مرگ بچه اي را صادر كنيد چون اگر به دنيا بياد تنها خواهد ماند.من مي توانم مشابه اين استدلال را در مورد آدمهاي معلول بكنم:بچه يك زوج معلول (يا فقير يا ...) خوشبخت نخواهد شد پس نگذاريد معلول ها (فقرا ,....) بچه دار شوند.احتمالا همه مي دانند كه مشابه اين قانون در حكومت نازي وجود داشت.
كل حرف من با فمينيست هاي طرفدار سقط جنين اين است كه اگر جامعه بتواند در باره مرگ يا زندگي كسي تصميم بگيرد (به دليل اينكه اگر به دنيا بيايد بدبخت مي شود) آن وقت جامعه خواهد توانست درباره مرگ و زندگي هركسي كه به نظرش "به درد نخور" بيايد تصميم بگيرد.
اين استدلال هم كه "چون عده اي به صورت غير قانوني سقط جنين مي كنند پس بايد آن را قانوني كرد" استدلال سستي است چون به همين ترتيب مي شود استدلال كرد "چون عده اي هميشه دزدي مي كنند بايد دزدي را آزاد كرد."
مشكل اينجاست كه فمينيست ها ميخواهند مسئله اي را كه انقدر پيچيده است (يعني تعريف اين كه "جنين" در چه مرحله اي تبديل به "انسان" مي شود) با شلوغ بازي و تظاهرات حل و فصل بكنند.
تعريف "انسان" بسيار بسيار سخت و پيچيده است.اول مشخص كنيد "جنين" چه موقع تبديل به "انسان" مي شود و چرا؟ بعد درباره حق مسلم حرف بزنيد.

-- یک انسان متحجر و عقب‌مانده ، Aug 23, 2008 در ساعت 09:10 PM

کار بسیار خوبی است که جامعه ایرانی را با این مکتب بیشتر اشنا میکنید به امید روزی که این برنامها در تمام ایران به جرا در اید تا مردم نا آگاه به این پی ببرند که مکتب فمینیسم دشمنی با مردان نیست بلکه حقوق مساوی زنان با مردان است اگر زنانی این را به دشمنی با مردان تبدیل کرده اند به خاطره ظلمی است که قرنها بر انها در جوامعه مردسالار روا شده است و این تنها با قوانین مساوی از بین خو اهد رفت همان طور که در جوامعه غربی این امر تا حد زیادی از بین رفته است و اگر ایران هر چه زوتر به این عمل دست نزند و جامعه ای با حقوق برابر فراهم نکند این دشمنی بیشتر و بیشتر خواهد شد در همین دوره میتوان ان را دید امار طلاق در ایران ’کشتن مردان بدست زنان دختران فراری اعتیاد در زنان وووو هیج میدانید یکی از عوامل همجنسگرائی در زنان به خاطره نفرت از مردان است که در ایران همجنسگرائی مخفی زنان بشدت بالا رفته میگویم یکی از عوامل ان مردسالاری است البته که علت هرمونی نقشه اصلی را بازی میکند اینها نظرات من است ممکن است اشتباه بکنم من را ببخشید اگر غلط املائی دارم من از 13 سالگی از ایران بدورم به هر حال خانم زند به این کار ادامه بدهید لطفآ و.از قبل از شما کمال تشکر را دارم موافق باشید

-- kia ، Aug 23, 2008 در ساعت 09:10 PM

من در مورد دمیده شدن روح و زمان آن نظری ندارم و فکر نمیکنم این معیار دقیقی برای آدم به حساب آوردن یک جنین باشه ولی واضحه که جنین از لحظه بسته شدن نطفه نمیتونه یه انسان دارای ادراک به حساب بیاد. به نظر من مادری که باید مسئولیت بزرگ کردن بچه را برعهده بگیره حق داره که جنین رو سقط کنه. مسلما منظورم سقط در نه ماهگی نیست. پزشکها بهتر میتونند تشخیص بدن که جنین چه وقت دارای ادراک و احساس می شه. فکر میکنم آقا یا خانمی که با اسم یک انسان متحجر و عقب مانده کامنت گذاشتن بیشتر دارن سفسطه میکنند که یک جنین را با یک انسان حتی معلول مقایسه میکنند. همه این حرفها برای کوبیدن فیمینیست هست. مگه فیمینیست همه مسئله اش سقط جنینه؟

-- زیبا ، Aug 24, 2008 در ساعت 09:10 PM

با سلام
از طرف یک پست مدرن به متحجر
در ارتباط با جواب یک انسان متحجر و عقب مانده
آیا شما می دانید سفسطه چیست ؟
بخشی از سفسطه قیاس نامرتبط است یا به تعبیری از یک مقدمه مورد قبول یک موخره نامرتبط را نتیجه گیری کردن (صغری، کبری) که البته بیش از خانم مسی شما دچار آن هستید
الف : شما در پایان کلامتان از خانم مسی پرسیده اید : ((اول مشخص كنيد "جنين" چه موقع تبديل به "انسان" مي شود و چرا؟ بعد درباره حق مسلم حرف بزنيد.))
اگر خود شما نمی دانید پس چطور در آغاز کلامتان می گویید : ((خانوم مسي گرامي چه كسي اين حق را به شما يا هر فمينيست ديگري داده كه حكم مرگ بچه اي را صادر كنيد)) شما از کجا می دانید که بچه است و نه تنها توده ای گوشت و خون و یا ...
دوم : شما از خانم مسی می پرسید :
((چه کسی این حق را به شما داده که حكم مرگ بچه اي را صادر كنيد چون اگر به دنيا بياد تنها خواهد ماند.من مي توانم مشابه اين استدلال را در مورد آدمهاي معلول بكنم:بچه يك زوج معلول (يا فقير يا ...) خوشبخت نخواهد شد پس نگذاريد معلول ها (فقرا ,....) بچه دار شوند.احتمالا همه مي دانند كه مشابه اين قانون در حكومت نازي وجود داشت. "
این بخشی دیگر از سفسطه شما است یعنی دلایل طرف مقابل را با برچسب به ایده و یا افراد در نزد عموم طرد شده می دهید بر چسب زدن را به اعلانات محل محول کنید!
اما در مورد استدلالتان در جایی از حرف خانم مسی صحبت اینکه به حتم باید کودکان فقرا و یا معلولین سقط شوند دیده نمی شود بلکه بیشتر این نتیجه ای است که شما از این مقدمه گرفته اید
به نظر من مساله ی ایشان مساله ی آزادی است یعنی اگر معلولین و یا فقرا خواستند بچه دار شوند بتوانند و اگر به این دلایل یعنی فقر و یا معلولیت و یا هر دلیل دیگری بخواهند بچه ای را به دنیا نیاورند بتوانند ایشان در انتهای کلامشان گفتند :
((این احساس انزجاری که ما الان داریم، از دیدن یک جنین رشد پیداکرده در جوی آب در شهرها همه‌اش حاصل و تبعات طبیعی قوانین جامعه است که این آدم‌ها را به نقطه‌ای می‌رسند که تحت فشار و استرسی که این پروسه را به تعویق می‌اندازد تا زمانی که این اتفاق می‌افتد که از نظر همین قوانین شرعی جرمش خیلی بیشتر است))
در جامعه ای که آموزش کافی برای پیشگیری وجود ندارد
در جامعه ای که مرد یا زنی که نمی خواهند بچه دار شوند دولت اجازه وازکتومی و توبکتومی به آنان نمی دهد (زوجی که بچه ای ندارند)
در جامعه ای که امید به زندگی وجود ندارد و نود درصد ثروت در دست ده درصد جامعه و ده درصد ثروت در نزد نود درصد جامعه است
در جامعه ای که سالانه هشتادهزار سقط جنین در شرایط غیربهداشتی و پرخطر رخ می دهد
آیا افراد انسانی چه مرد چه زن چه سالم چه معلول چه فقیر چه ثروتمند در مراحل اولیه شکل گیری این حق را ندارند که از این اتفاق جلوگیری نمایند تا به قول شما قتل رخ ندهد.
چطور ایده ی شما که به قول پست مدرن ها به جای/ برای هشتاد هزار نفر تصمیم می گیرد ایده ی نازیستی نیست اما امکان سقط قانونی با شرایط بهداشتی و به موقع برای شهروندان ایده ی نازیستی است
عجب!!!
مساله من این است که از ایده خانم مسی حمایت می کنم که داستان را به جای انتها از آغاز بخوانیم از سقط جنین سخن نگوییم از شرایط بد آموزشی اقتصادی و فرهنگی سخن بگوییم که کودکی ناخواسته شکل می گیرد و از شرایطی که در ان امکان عمل سریع برای سقط در مراحل اولیه وجود ندارد...

-- کاوه ، Aug 24, 2008 در ساعت 09:10 PM

خانم مسی فرمودند:"به‌دنیا آوردن یک بچه در شرایط نامناسب مرگ یا اعدام هم‌زمان دو انسان است. اول یک کودکی که هیچ آینده مشخص یا تضمین شده‌ و روشنی ندارد. اگر آن بچه به‌دنیا بیاید معمولاً در یکی از حالت‌هایی است که یا با یکی از والدینش تنها زندگی خواهد کرد یا در فقط می‌ماند"
اگر این استدلال را صحیح بدانیم پس باید به مادر بعد از تولد نوزاد نیز به بهانه اینکه اینده روشنی نخواهد داشت اجازه کشتن فرزندش را بدهیم.

-- علی ، Aug 24, 2008 در ساعت 09:10 PM

یک دلیل قاطع برای دادن حق سقط جنین به مادر اینه که به دنیا آوردن بچه درصدی ریسگ مرگ داره که هر انسانی حق داره اون رو نپذیره! فرق بچه به دنیا آمده و کودک در شکم مادر دقیقا این بستگی زندگی مدر به پذیرش این ریسکه که درباره کودک زاده شده وجود نداره. درباره دمیده شدن روح نظری ندارم چون اصولا به چنین چیزی معتقد نیستم که حالا بخوام بیام سرش چونه بزنم. اما درباره اینکه جنین از کی انسان حساب می شه، اگه محافظه کاراه هم حساب کنی تا 3-4 ماهگی قطعا انسان نیست. از 6 ما به بعد قطعا انسانه و این وسط هم بازه ای داریم که نمی شه حرفی زد درباره اش و با همون دید محافظه کارانه می شه با وجدانی کاملا راحت درباره زیر سه چهار ماه حق سقط جنین رو مشروع دونست. تازه این دید محافظه کارانه است و شخصا به دلیل داشتن ریسک جانی زایمان برای مادر من در نهایت در هر شرایطی حق رو به مادر می دم.

-- دن سیفون ، Aug 24, 2008 در ساعت 09:10 PM

علی آقا جنین رو با کودک متولد شده یکی گرفتی فکر کنم یه نموری با هم فرق فوکوله هاخوب وقتی آقایون برای ما حرف بزنند بهتر از این هم از آب در نمی اد

حرف کاوه رو قبول دارم فقط یک نکته ریاضیاتی و اون این که کاوه گفت آقای متحجر به جای هشتاد هزار نفر تصمیم می گیره در صورتی که درست نیست جای صدو شصت هزار نفر چون هر جنینی دو تا والد داره در ضمن این آمار که کاوه گفته اگه درست باشه مخالفان بهتره با واقعیت روبه رو بشن تا پای اینترنت اخلاقیات ببافند
از طرف کودک سقط شده (البته دختر با نصف دیه چون همین آقایون که اینجا اخلاقیات می بافند در قانونشون اگر دختری سقط شه نصف دیه اگر پسر باشه دیه کامل و اگه مشخص نباشه سه چهارم دیه
چرا چون نکنه خدای نکرده پسر باشه واسه همین دیه مجهول الهویه بیشتر از یک دختره قابل توجه بعضی ها)

-- سعیده ، Aug 24, 2008 در ساعت 09:10 PM

براي خانوم زيبا: من ميدانم كه همه مسئله فمينيسم سقط جنين نيست.من فقط خواستم در اين مورد به خصوص سوال كنم
براي آقاي كاوه: هرچه كه درباره كافي نبودن آموزش پيشگيري از رشد جمعيت در ايران يا پايين بودن اميد به زندگي گفتيد كاملا درست است اما بايد اخلاقي بودن سقط جنين به طور جداگانه اثبات شود.
در مورد سفسطه اول (به گفته شما): تكليف من با قضيه مشخص است.چون نميدانم "جنين" كي تبديل به انسان ميشود محافظه كارانه ترين حالت را در نظر گرفتم.يعني از لحظه بسته شدن نطفه. ولي خطاب من به خانوم مسي اين بود كه ايشان هم بايد دقيقا مشخص كنند كه "كي" و "چرا" جنين تبديل به انسان ميشود.
در مورد سفسطه دوم (بازهم به قول شما): اگر از ديدگاه بچه به قضيه نگاه كنيم , مادر يا پدر (يا هردو) دارند درباره مرگ و زندگي كسي كه به نظرشان به درد نخور مي آيد تصميم ميگيرند.از اين لحاظ كار آنها شبيه حكومت نازي است كه هركس را كه به درد نخور تشخيص ميداد حذف ميكرد. اين كه حكومت نازي كارش از روي اجبار بود اما سقط جنين اختياري است فقط براي مادر بچه صادق است ولي از ديدگاه خود بچه او هم مثل قربانيان هيتلر حق انتخاب ندارد
براي خانوم سعيده: فرموديد كه "همین آقایون که اینجا اخلاقیات می بافند در قانونشون اگر دختری سقط شه نصف دیه داره". خانوم سعيده من طرفدار نصف بودن ديه نيستم.اصلا بحثي كه من دارم ميكنم ربطي به دين اسلام نداره.فقط يك سوال منطقي دارم ميپرسم:جنين "كي" و "چرا" تبديل به انسان ميشود؟
جناب دن سيفون هم فرمودند كه "اگه محافظه کاراه هم حساب کنی تا 3-4 ماهگی قطعا انسان نیست" ايشون هم بايد بگويند كه از كجا يه اين نتيجه رسيدند و در واقع بايد جواب اين سوالي را كه چندبار پرسيدم بدهند:جنين "كي" و "چرا" تبديل به انسان ميشود؟

-- انسان متحجر و عقب‌مانده ، Aug 25, 2008 در ساعت 09:10 PM