رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۸

خواب دیدن در بیداری

ناصر غیاثی

زنده‌یاد بیژن کارگرمقدم در سال ۱۳۲۷ در «کلارساق» چالوس به دنیا آمد و در سال ۱۳۸۷ در سانتامونیکای آمریکا درگذشت. او هم‌زمان با انقلاب برای ادامه‌ی تحصیل ابتدا به انگلستان و سپس به آمریکا کوچیده بود. در سال ۱۹۸۹ مجموعه داستان کوتاه «راه‌بندان» را توسط «مرکز چاپ و نشر پیام» در انگلستان منتشر کرد.

تاکنون تعداد قلیلی از داستان‌های او این‌جا و آن‌جا در نشریات و مجله‌های مختلف خارج از کشور به چاپ رسیده است. بیژن کارگرمقدم در لس‌آنجلس از اعضای گروه ادبی «دفترهای شنبه» (گروه شنبه‌ها) بود و سال گذشته مجموعه داستان «خواب مگس» به همت یاران بیژن کارگرمقدم در گروه دفترهای شنبه، در آمریکا ‌ منتشر شد.

خواب مگس

این کتاب مجموعه‌ای از ۱۸ داستان کوتاه است که با داستان «خواب بزرگ» آغاز شده و با داستان «خواب مگس» پایان می‌یابد. چنان‌که می‌بینیم واژه‌ی «خواب»، هم در عنوان کتاب و هم در عنوان نخستین و آخرین داستان کتاب تکرار می‌شود. آیا می‌توان چنین چیدمانی از واژه‌ی «خواب» ـ به معنی «رویا» ـ را تأکیدی عمدی بر پر رنگ بودن «رویا» در کل کتاب دانست؟ خواهیم دید.

این‌جا و اکنون

نزدیک به نیمی از داستان‌های «خواب مگس» لامکان‌اند، به این معنا که مکانی که این دسته از داستان‌ها در آن‌ها اتفاق می‌افتند، هیچ جای خاصی نیست. مکان بقیه‌ی داستان‌ها، خارج از کشور، یعنی جایی است که بیژن کارگرمقدم نیمی از عمر خود را در آن‌جا سپری کرده بود. چنین گزینشی نشان می‌دهد که نگاه نویسنده به اکنون و این‌جای اوست.

شخصیت‌‌های کتاب از سویی در سرزمین تازه و در مواجه با فرهنگ نو، گیج و ملول‌اند و چون از پس هضم این دو برنمی‌آیند یا نمی‌توانند با آن‌ها کنار آمده و در بهترین حالت درونی‌شان کنند، و نیز از سویی دیگر از آن‌جا که حاضر به تن دادن به واقعیت نیستند، به احضار آدم‌ها و مکان‌های موجود در وطن، بخوان دیروز، می‌پردازند، چرا که دچار گذشته‌ای هستند که از دستشان رهایی نمی‌یابند. جسم این‌جا، در بیرون از ایران است اما روح، آن‌جا در ایران است. پس به ناگزیر آدم‌ها و مکان‌های مأنوس و آشنای پیشین را در ذهن و درون و رویای‌شان از ایران به خارج و به امروزشان می‌آورند.


زنده‌یاد بیژن کارگرمقدم

از رویا تا واقعیت

تداخل یا عدم تمیز رویا و واقعیت محور اصلی کتاب را می‌سازد. همین از این روی است که راوی و شخصیت‌های بیش‌تر داستان‌ها ذهنی پریشان دارند. تفاوت یا فاصله‌ی رویا و واقعیت را درنمی‌یابند و سرگشته در جهانی بین این دو دست و پا می‌زنند. گاه نیز به مرگی فجیع می‌میرند.

آدم‌های داستان‌های این کتاب گرچه غالباً در جمع‌اند اما به غایت تنهایند و گرفتار خود و دیروزشان. آن‌ها در غربت‌اند و تلخ‌ و همه دچار بحران‌های ریز و درشت ناشی از زندگی در غربت. مردانی هستند پریشان در کشاش بین آن‌جا و این‌جا و در حال احضار آدم‌های غایبی که در زندگی‌شان در ایران با آنان انس و الفت و یا مراوده داشته‌اند. بیهوده نیست که راونکاو شخصیت داستان نخست به راوی داستان می‌گوید: «شما از آدم‌هایی هستید که خواب‌های‌تان را در بیداری می‌بینید.» (ص ۲۲)

جهان خواب مگس

غالب شخصیت‌های کتاب از کمبود جنسی در رنج‌اند، رابطه‌ با همسران‌شان در سطح جریان دارد و از این رو دور از هم، اما در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند. برای گریز از حال خود به ریسمان نازک الکل و شهوت چنگ می‌اندازند و در این پناهگاه‌های صوری دایم با نتایجی اسف‌بار روبه‌رو می‌شوند.

چنین است که راوی در داستان «پشت آن دیوار» می‌نویسد: «کلماتی مثل حقیقت و واقعیت برای "ما" معنا ندارد و همین‌طور کلمه‌ی دروغ، حالا اگر کلمه‌ی شهوت را هم اضافه کنیم، این چهار تا کلمه می‌شود کُل تعریف آدمیزاد» (ص ۸۱). این نوع از زندگی و رفت و برگشت در دو جهان واقع و رویا، در داستان‌های «خواب مگس» برجستگی و نمود می‌یابند و جهان این دسته از این داستان‌ها را می‌سازند.

درون‌مایه‌ی کتاب

بیژن کارگر‌‌مقدم برش‌هایی کوتاه اما تأثیرگذار از این دست از زندگی‌ها را در بیش از نیمی از داستان‌های«خواب مگس»، با زبانی ساده و بی‌پیرایه و با چاشنی طنزی گزنده، روی صفحه‌ی کاغذ روبه‌روی ما می‌نشاند. از دیگر درون‌مایه‌های «خواب مگس» درگیری ذهن نویسنده با نفس عمل نوشتن، یعنی با مسایلی چون شیوه‌ی روایت، خواننده، دستور زبان و کلمات است.

او از این رهگذر و نیز به گفت و گو واداشتن اشیا و چیزها و شخصیت‌های تاریخی ـ ادبی موفق به ساختن داستان‌هایی بکر می‌شود، داستان‌هایی که مرگ سایه‌ای انکارناپذیر بر آنان انداخته است.


تصویر کتاب «خواب مگس»

تخیل، زبان، طنز

برجستگی دیگر داستان‌های «خواب مگس» طنز سیاهی است که در سراسر کتاب جریان دارد و گاه به گروتسک پهلو می‌زند. لبخند بر لب می‌نشاند اما در عین حال دل را به درد می‌آورد، طنزی است که در عین خندادن، می‌گریاند. نوشتن داستان‌هایی که بین رویا و واقعیت، بین بود و نمود، بین آن چه هست و آن چه می‌توانست بوده باشد، جریان دارند، تخیلی قوی می‌طلبد، تخیلی که نویسنده‌ی داستان‌های «خواب مگس» نشان می‌دهد به خوبی از آن برخوردار است.

هم از این روی است که گرچه، گاهی، در برخی از داستان‌ها، باید فیلم‌های خاصی را که نویسنده در داستان خود به آن‌ها اشاره دارد، دیده باشی تا داستان به جانت بنشیند، اما تخیل قوی او این کمبود را ـ در صورت موجودیت ـ به راحتی جبران می‌کند.

بیژن کارگرمقدم برای روایت تمام داستان‌هایش زبانی بسیار ساده و صمیمی، چنان که هر داستان می‌طلبد و در فراخور اوست، برمی‌گزیند و بی‌آن‌که دچار زبان‌بازی و مانور دادن در عرصه‌ی زبان باشد، داستان‌هایش را آن‌چنان به نرمی پیش می‌برد که هنگام خواندن آن‌ها دچار سکته نمی‌شوی. گویا زبان برای نویسنده‌ی این کتاب چیزی نیست مگر ابزاری برای ارایه‌ی روایت‌ از داستانش.

کاستی‌ها

تنها کاستی این کتاب، یعنی آن‌چه داستان‌های این کتاب را خدشه‌دار می‌کند، عدم دقت در عناوین بیش‌تر داستان‌هاست. تو گویی از نظر نویسنده عنوان داستان چکیده‌ی آن چیزی است که قرار است در طول داستان روایت شود. حال آن‌که عنوان داستان زاییده‌ای بر داستان نیست یا شاید بهتر باشد بگویم، عنوان داستان جزیی از بافت داستان است و بیرون آن نایستاده.

ضمن تشکر و پاس‌داشت از دوستان و هم‌کاران زنده‌یاد بیژن کارگرمقدم در «گروه دفترهای شنبه» برای چاپ و نشر این کتاب، امید که در چاپ‌های آتی به جزییاتی از قبیل ترجمه نشدن جملات انگلیسی، یک‌دستی در رسم‌الخط ، جدا کردن گفت و گوها از عبارات و نیز تصحیح کلمه‌ی «مضممضه‌ کردن» به جای «مزه مزه کردن» توجه بیش‌تری داشته باشند.

Share/Save/Bookmark

برای تهیه‌ی این کتاب می‌توانید با آدرس، شماره تلفن یا فاکس زیر در آمریکا تماس بگیرید.
Mail@duplitext.com
Tel:(310)559-9944
Fax:(310)559-9945