رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۷ بهمن ۱۳۸۷
سفرنامه عراق- بخش سوم

«کردها دنبال جدایی از ایران نیستند»

رضا جمالی

پس از برگشت از شهر کرکوک به اربیل، یک روز ظهر که مشغول صرف نهار در هتل محل اقامت‌مان بودیم، متوجه شدم که بهمن قبادی، کارگردان خوب ایرانی همراه تیم تولیدی‌اش کمی آن طرف‌‌تر مشغول صرف نهار است.

هنگام خروج بهمن قبادی از هتل، فرصت را غنیمت شمردم، دستگاه ضبط صدا را برداشتم، رفتم پیش‌اش تا گپی کوتاه با او داشته باشم. ولی وقتی متوجه شد من از طرف رادیو زمانه هستم گفت که ماموران امنیتی در ایران از او خواسته‌اند گفته اند که با رسانه‌های بیرون از کشور از جمله‌ رادیو زمانه گفت وگو نکند!

به‌هرحال در میان همراهان بهمن قبادی، یکی از روزنامه‌نگاران باسابقه‌ی کرد، بهرام ولد بیگی را دیدم که حاضر به گفت‌وگو با رادیو زمانه شد. بهرام ولد‌بیگی، مدیر انستیتوی کردستان در تهران و از فعالان سیاسی فرهنگی است که سال‌ها تلاش‌هایی را برای نزدیکی ایران با کردهای عراق انجام می‌دهد.

وی همچنین سردبیر روزنامه‌ی توقیف‌ شده‌ی «آشتی» هم بود که از پرتیراژترین روزنامه‌های کرد در ایران بود. گفت‌وگو را با بهرام با این پرسش شروع کردم که چطور شده به شهر اربیل آمده و دراینجا مشغول چه کاری‌ست؟

Download it Here!

خب، به‌هرحال ما پس از این‌که کردستان عراق آزاد شد، ارتباطات فرهنگی گسترده‌ای را در کردستان داشتیم. هیات‌های فرهنگی از ایران آمدند این‌جا، و هیات‌هایی از این‌جا رفتند ایران.

کلاً گرایش‌ کردهای این‌جا به فرهنگ ایرانی است‌، یعنی اگر کردها بخواهند ملتی را انتخاب کنند که در کنارش زندگی کنند، آن کسی نیست جز ملت ایران. من به‌عنوان یک روزنامه‌نگار و الان که مدیر انستیتو فرهنگی کردستان در تهران هستم‌، خودم هم علاقه دارم و هم به این‌گونه روابط و ارتباطات فرهنگی و تاریخی معتقدم.

شما مدیر انستیتو فرهنگی کردستان در تهران هستید. لطفاً کمی درباره‌ی فعالیت‌های این انستیتو توضیح بدهید؟

این تنها مرکز فرهنگی کردها در تهران است. در سال ۲۰۰۰ با مجوز وزارت فرهنگ تاسیس شده و یک موسسه‌ی غیرانتفاعی است و جمعی از روشنفکران کرد، آن را اداره می‌کنند و مجموعه‌ی فعالیت‌هایش در بخش فرهنگی‌، هنری و ارتباطات فرهنگی‌ست با روشنفکران ایرانی و کرد و چاپ کتاب و روزنامه و مجله و کارهای سینمایی و موسیقی و از این جور چیزهاست.

پیشتر در روزنامه‌ای کرد‌ی فعالیت داشتید و سپس چاپش توسط دولت ایران متوقف شد. علت لغو انتشار چه بود؟

ما در تهران روزنامه‌ای را چاپ می‌کردیم به نام «روزنامه‌ی آشتی». تنها روزنامه‌ی کردی‌­ فارسی بود در ایران که در تهران منتشر می‌شد. من سردبیرش بودم. بعد از سی و نه شماره توقیف شد و بعد از سه و نیم سال رفت‌وآمد به دادگاه‌، ما محکوم شدیم.

خب به‌هرحال روزنامه‌ی ما بیشتر به مسایل کردستان می‌پرداخت که در دوران دولت آقای خاتمی شروع به‌کار کرده بود ودر دولت آقای احمدی‌نژاد توقیف شد. طبیعی‌ست که ما کردها، در ایران بیشتر مسایل سیاسی داریم که هنوز متاسفانه حل نشده. نگاه‌ها به مساله‌ی کردها نگاه‌های امنیتی‌­ سیاسی است. ما ایرانی هستیم و در این مملکت به‌عنوان شهروندانش زندگی می‌کنیم، حق آب وگل داریم و به‌قول نویسنده‌ها تعداد مردگان‌مان بیش از زندگان‌مان است. ولی متاسفانه به‌عنوان شهروندان درجه دو در این حکومت به ما نگاه می‌کند. ما هیچ مشکل فرهنگی و سیاسی با ملت ایران نداریم. ما هم ایرانی هستیم.


بهرام ولد‌بیگی، مدیر انستیتوی کردستان در تهران و سردبیر روزنامه‌ی توقیف‌ شده‌ی «آشتی»- عکس از : رادیو زمانه

آیا این نگاه دوگانه حکومت ایران به کردها به‌عنوان شهروند درجه دو، ناشی ازمعضلات حقوقی و یا اید‌ئولوژیک است؟

نگاه، نگاهی غیردموکراتیک است. وقتی نگاه غیردموکراتیک بود، به‌هرحال دیگر شیعه وسنی و کرد و ترک و فارس نمی‌شناسد. مثلاً روزنامه‌ی ما توقیف شد مثل ده‌ها روزنامه‌ی دیگر فارسی زبان که توقیف شدند.

ولی خب، مساله‌ی کردها به‌عنوان یک چالش اساسی حکومت ایران در این پنجاه سال است، حتا قبل از انقلاب هم متاسفانه به صورت جدی و به صورت دموکراتیک و به‌عنوان یک مساله و معضل در ایران به آن پرداخته نشده، وگرنه مساله‌ی کردها در ایران خیلی قابل حل است.

کردها اصلاً دنبال تجزیه نیستند، دنبال جدایی از ایران نیستند. ما افتخار می‌کنیم که در ایران هستیم. حتا کردهای ترکیه و عراق هم که ما با این‌ها ارتباط داریم، آرزو دارند روزی در کنار فرهنگ ایرانی قرار بگیرند. چون ما یک ریشه و تاریخ داریم. این سیر تاریخی‌ست که تا این‌جا آمده. به‌هرحال باید مسوولین با نگاهی دموکراتیک به مساله‌ی قومیت‌ها و به مطالبات آن‌ها بنگرند، و نه تنها ما، بلکه به بلوچ‌ها، ترک‌ها، عرب‌ها نیز باید توجه شود.

به‌هرحال وقتی در مملکت عدالت اجتماعی نباشد‌، به کردها نیز نگاه بدبینانه‌تری می‌شود. ما یک جمعیت ده میلیون نفری در ایران هستیم. نه در سیستم حکومتی می‌توانیم جایگاهی داشته باشیم، نه اجازه می‌دهند که وارد آن شویم وگرنه خیلی از نیروهای تحصیل‌کرده در این ایران و اساتید دانشگاه‌ها از بچه‌های کردستان هستند.

اصلاً ما نمی‌خواهیم مساله‌ی نژاد را مطرح کنیم. ما ایرانی‌ هستیم، زیر یک سقف به اسم ایران دوست داریم زندگی کنیم جایی که در آن عدالت و مساوات باشد‌. ما ایرانی را می‌خواهیم بدون تبعیض، نه ایرانی که ما را از خودش بدبین کند.

با توجه به این‌که سفرهای زیادی را به کردستان عراق داشتید، نگاه حکومت اقلیم کردستان به رابطه‌ با ایران چطور است؟

این‌ها خودشان را خیلی نزدیک به ایران می‌دانند. آقای نیچیروان بارزانی، نخست وزیراقلیم کردستان‌، در ایران تحصیل ‌کرده‌ است. زبان فارسی را بدون لهجه صحبت می‌کند‌. چندی پیش که به تهران آمده بود، اصلاً مترجم نداشت، در صورتی‌که در عرف دیپلماسی می‌بایست کردی صحبت کند. اما به خاطر علاقه‌ای که به زبان فارسی دارد، در همه‌‌ی جلسات از رییس جمهور تا وزرا، با همه به فارسی صحبت می‌کرد.

او به فرهنگ ایرانی علاقمند است‌، خودش را مدیون فرهنگ ایرانی می‌داند و در تهران درس خوانده است. چندین بار با خبرنگاران ایرانی که به ملاقات ایشان رفته بودیم، ‌او با ما به زبان فارسی صحبت می‌کرد.

در مصاحبه‌ای که یک‌بار با او داشتم گفت فرهنگ دوم من ایران است. منظورم علاقمندی‌ مسوولین این‌جا به فرهنگ ایرانی است. از پنج میلیون جمعیت کردهایی که در کردستان عراق هستند، یک میلیون‌شان آشنا به زبان فارسی هستند. حدود سیصدهزارنفر متولد ایران و درس‌خوانده‌ی ایران هستند.


بهمن قبادی، فیلم‌ساز ایرانی در کنار رضا جمالی – عکس از: رادیو زمانه

در این‌جا شهری کوچک وجود دارد به اسم صلاح‌الدین که خانه‌ی آقای مسعود بارزانی آن‌جاست که می‌گویند پایتخت کوچک کردستان است‌. وقتی مدارس و دانشگاه‌هایش را می‌بینی، انگار یکی از دانشگاه‌ها و مدارس تهران را می‌بینی. خانم‌ها مانتو و روسری‌های ایرانی و لباس‌های فرهنگ ایرانی می‌پوشند. در آن‌جا رستوران ایرانی هست و در هرحال زندگی به سبک ایرانی وجود دارد.

یعنی ما به‌هرحال درکردستان عراق هیچ احساس غربت نسبت به فرهنگ ایرانی نداریم. روزنامه‌نگارانی که از تهران آمده بودند اینجا، می‌گفتند خب، اربیل با سنندج هیچ تفاوتی ندارد‌ و نمودی از فرهنگ ایرانی‌ست. یعنی شما اینجا فرهنگ برجسته را، فرهنگ ایرانی می‌دانید، نه یک فرهنگ ترکی یا عربی.

این‌جا دانشکده‌ی زبان ادبیات فارسی در دانشگاه صلاح‌الدین تاسیس شده و در محافل دانشگاهی و روشنفکری این‌جا، ترجمه از آثار فارسی به کردی یک جنبش جدی فرهنگی‌ست.

ما آماری گرفته‌ایم که از ده خانواری که در کردستان عراق‌اند، حدود ۶ خانوار برنامه تلویزیون‌های ایرانی را نگاه می‌کنند. ‌این‌جا ما یک سرمایه‌‌ی عظیم فرهنگی به اسم فرهنگ ایرانی داریم که با فرهنگ کردی هیچ تضادی ندارد. واقعاً لازم و ملزوم همدیگرند. ولی متاسفانه مسوولین سیاسی ما جوری به این مسایل نگاه می‌کنند که انگار این‌جا یک قاره دیگراست.

آقایان می‌روند به تانزانیا و بورکینافاسو و یا در آمریکای جنوبی خانه می‌سازند، اما حاضر نیستند این‌جا بیایند یک دکه بسازند، حاضر نیستند چهارتا کتاب به این دانشکده‌ی زبان ادبیات فارسی که در اربیل هست، هدیه کنند.


ما اگر در مطبوعات‌مان مسایل کردها و ایران را نقد می‌کنیم‌، حق داریم. چون آنان بخشی از فرهنگ ایران را نادیده می‌گیرند. ما نمی‌خواهیم کشورگشایی بکنیم، ما هم به‌عنوان انستیتو فرهنگی کردستان و روشنفکران کرد در ایران، در این سال‌ها به این قضیه خیلی کمک کردیم، پررنگش کردیم. ما معتقدیم، ملت ایران و کردها، در خاورمیانه تنها ملت‌هایی هستیم که بدون هیچ دغدغه و تضادی در کنارهم می‌توانیم زندگی کنیم.

‌‌آیا در این رابطه تاکنون با سازمان‌های غیردولتی در ایران تماس داشته‌اید‌؟ چرا این فعالیت‌های دوجانبه را در مسیرهای غیردولتی جست‌وجو نمی‌کنید؟

ما با روشنفکران، روزنامه‌نگاران ایرانی و نیز درNGO ها ومراکز غیردولتی این مسایل را مطرح کردیم و هیچ مشکلی هم نداریم، اما متاسفانه کردستان عراق قربانی اوضاع سیاسی عراق شده است. تا می‌گویی کردستان، می‌گویند انفجار، جنگ، ترور، القاعده‌، بن‌لادن.

این مانع و چالشی شده برای این روابط که بتوانیم پلی بزنیم. به هرحال این را پیگیری می‌کنیم ‌تا این ارتباط را با دستگاه‌ها و مراکز غیردولتی ایران برقرارکنیم‌ تا بتوانیم این روابط را عمیق‌تر و گسترده‌تر کنیم.

کردهای ایرانی زیادی را ‌دیدم که به‌عنوان کارگر برای کارکردن به این‌جا آمده‌اند‌. چطور به این قضیه نگاه می‌کنید؟

متاسفانه ما در ایران مشکل بزرگ بیکاری داریم. خب، بخشی از این‌ها هم کردها هستند. به نظرم این طبیعی‌ست. شاید ما به‌عنوان (شهروند ایرانی) به غرورمان بربخورد. ولی این‌ها نیروی کار هستند و کارگر هم نیاز به تامین زندگی خود دارد. بله، متاسفانه این اتفاق هم این‌جا افتاده است. هرچند من خودم به‌عنوان یک کرد این را به فال نیک می‌گیرم که کارگران ایرانی این‌جا بیایند. گرچه کارگران زیادی از فیلیپین و بنگلادش هم ‌این‌جا آمده‌اند.

شما را در تیم آقای بهمن قبادی دیدم. چه نوع همکاری با ایشان دارید و آقای قبادی در این‌جا مشغول تهیه چه فیلمی هستند؟

من از دوستان آقای قبادی هستم و ایشان به‌عنوان یکی از کارگردان‌های صاحب نام سینمای ایران، الان پیگیر دو فیلم یکی در تهران و دیگری هم در کردستان عراق هستند. متاسفانه فیلم «نیوه‌ی مانگ» ایشان اجازه پخش ندارد و هنوز مشکل‌اش حل نشده. ولی اینجا در حال برنامه‌ریزی یک پروژه برای فیلم بعدی‌اش در کردستان ا‌ست.


قسمت اول: آرامش در اربیل
قسمت دوم: شهردار کرکوک: «ما عراقی‌ها باید از آمریکا تشکر کنیم»

Share/Save/Bookmark

بخش‌های پیشین:
قسمت اول: آرامش در اربیل
قسمت دوم: شهردار کرکوک: «ما عراقی‌ها باید از آمریکا تشکر کنیم»

نظرهای خوانندگان

باسلام .برای همه مظلومان جهان خصوصا ملت مظلوم کرد که همواره ازدوست ودشمن صدمه دیده آرزوی رهایی میکنم .کردستان آزادفقط به کردها تعلق ندارد وهمه ایرانیان کردهستند وهمه کردها ایرانی اند .

-- رامانه ، Feb 15, 2009 در ساعت 06:31 PM