رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۷ فروردین ۱۳۸۸
نگاهی به دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست‌ جمهوری

کردها و بازی قدرت

اسعد سلامی
محمدرضا اسکندری
mreskandari@gmail.com

حدود سه ماه به برگزاری دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست‌ جمهوری باقی مانده است و در این میان کاندیداتوری سید محمد خاتمی و مهدی کروبی از اصلاح‌طلبان به قطعیت رسیده است.

اما در سکوت اصول‌گرایان زمزمه‌هایی از کاندیداتوری احمدی‌نژاد به عنوان تنها نامزد انتخابات آنان به گوش می‌رسد. در این میان موضع کردها به انتخابات امر مهمی است.

در همین رابطه با حامد فرازی، فعال و صاحب نظر سیاسی و نویسنده منتقد کرد و ‌فرهاد امین‌پور، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت و گو کرده‌ام.

در ابتدا از حامد فرازی می‌پرسم، به طور کلی برای نخبگان و روشنفکران کرد انتخابات در ایران از چه جایگاهی برخوردار است؟

تحلیل مسأله انتخابات در ایرن و کردستان در طول ۳۰ سال گذشته همیشه مسأله‌ای بغرنج و پیچیده بود و برخوردهای متفاوت، متضاد و گاهاً غیر قابل پیش‌بینی را طلبیده است. به طور کلی می‌توان گفت انتخابات در کردستان از دید عامه مردم از آن جایگاهی که در نظام‌های دموکراتیک و یا حتی از آن جایگاهی که در سایر نقاط ایران دارد برخوردار نیست‌.

رشد این مسأله شاید به قبل از انقلاب اسلامی هم برگردد‌. بسیاری از مردم را عقیده بر این است که در ایران هیچ‌گاه انتخاباتی واقعی در کار نبوده بلکه همه چیز از قبل مشخص گردیده است عملکرد نهادهای انتصابی مانند شورای نگهبان و غیره در نظام جمهوری اسلامی به نسبت رد صلاحیت کاندیداها و یا ابطال انتخابات در برخی حوزه‌ها در سال‌های اخیر هم البته چنین دیدگاهی را تقویت کرده است.

در میان نخبگان کرد در حال حاضر تحلیل و برخورد متفاوتی نسبت به این قضیه وجود دارد و بیشتر موارد بدبینانه و ناامید‌کننده است‌. اما در سال‌های اخیر به باور من ما با ظهور نسل جدیدی از نخبگان کرد روبه‌رو هستیم که مسأله را مقداری متفاوت و پیچیده‌تر از گذشته می‌بیند. این نسل جدید معتقد است استراتژی قبلی ما مبنی بر این تفسیر که چون حکومت به رأی مردم احترام نمی‌گذارد و شرکت ما را در انتخابات‌، تنها مشروعیت نظام را بالا می‌برد و... کافی و جواب‌گو نیست.

از این دیدگاه می‌باید اصول بازی سیاسی مدرن را تجربه کنیم و نباید فرض را بر این بگذاریم که طرف مقابلمان آن‌گونه باید رفتار نماید که ایده آل‌های ما را پوشش دهد در حالی که او قدرت برتر است و ساز و کارهای بازدارنده چندانی هم در دست ما نیست پس باید با رویکردی واقع‌گرایانه به این فکر کنیم که در حال حاضر از چه امکانات و فرصت‌‌هایی برای نفوذ در ساخت سیاسی و برهم زدن موازنه نابرابر قدرت برخوردار هستیم‌.

همچنین در این سال‌ها نگرش نسبت به قدرت کمی تغییر پیدا کرده است‌. قبلاً چنین نگرشی رایج بود که بدنه قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران یکپارچه و یکدست است و امکان همین نوع نفوذ حداقلی هم موجود نیست اما اکنون با رواج این نگرش که قدرت، بدنه‌ای مشبک و توری شکل دارد مردم می‌خواهند راه‌های تازه را برای ورود به عرصه سیاست و طرح مطالبات خود را بیازمایند.


حامد فرازی، نویسنده منتقد کرد

آیا نگاه سیاسی کردها به مناسبت‌هایی چون انتخابات با نگاه سایر مردم ایران مشترک است یا متفاوت‌؟

نگاه سیاسی کردها به پدیده انتخابات از بسیاری جهات با نگاه سایر مردم ایران مشترک است چون آن‌ها با سایر ایرانیان در یک چارچوب سیاسی مشترک زندگی می‌کنند و از سرنوشت سیاسی و اقتصادی مشترکی برخوردارند و نیز به زمینه‌های فرهنگی مشترک‌، نوع نگاه مشترکی هم از بسیاری جهات می‌تواند شکل بگیرد.

اما این نگاه از بسیاری جهات دیگر به شدت متفاوت است‌، چون مردم کرد علاوه بر درد مشترکشان با سایر ایرانیانّ، دغدغه‌های خاص خود را نیز دارند و احساس می‌کنند که نه تنها به عنوان خودی و غیرخودی در چهارچوب حکومت مورد کم‌لطفی و اجحاف قرار می‌گیرند بلکه به عنوان اقلیت بودن هم از امکان‌ها و فرصت‌های برابر با سایر مردمان ایرانی برخوردار نیستند.

نکته دیگر این‌که کردها در ایران در مقایسه با سایر قومیت‌ها نسبتاً سیاسی‌تر بوده به طوری که شاید بتوان آن‌ها را ا‌ز این نظر با استان‌های مرکزی و شهرهای بزرگ مقایسه کرد. چنین مسایلی سبب شده که میزان مشارکت کردها در انتخابات در شرایطی که از وضعیت ناراضی بود‌ه‌اند در سطح پایین باشد و به این وسیله آن‌ها توانسته‌اند پیام خاص خود را ارسال نمایند.

جناح‌بندی‌های سیاسی بعد از انقلاب برای کردها از چه جایگاهی برخوردار است‌؟

واقعیت این است اکثریت مردم در استان کردستان تا کنون هم آن‌گونه که باید جناح‌بندی‌های سیاسی را درون نظام سیاسی ایران باور نکرده‌اند‌. هنوز هم بخش اعظم جامعه ما بدنه نظام را یک‌رنگ و یک‌دست می‌بینند و احساس نمی‌کنند آن‌ها از لحاظ دیدگاه و هدف نهایی تفاوت چندانی با یکدیگر داشته باشند.

حتی گاهاً فکر می‌کنند انتخابات در ایران سناریویی است که بر پایه برنامه‌ای از پیش طراحی شده برگزار می‌شود و به خاطر مشروع جلوه دادن آن نزد مردم و افکار عمومی در خارج گاهاً یک کاندیدای اصلاح‌طلب‌، اصول‌گرا‌، سپس اصلاح‌طلب و دوباره اصول‌گرا وارد بازی می‌گردد، البته این دیدگاه عوارض زیادی را در جامعه سیاسی کردی سبب شده و دائماً آب به آسیاب محافظه‌کاران ریخته است‌، اما همان‌طور که قبلاً گفته شد چنین نگرشی در سال‌های اخیر مقداری دچار تحول شده است.

کردها منافع و مطالبات سیاسی‌، فرهنگی، و حتی اقتصادی خود را در چهارچوب کدام جناح سیاسی پیگیری می‌کنند؟

به نظر من این احتمال بسیار ضعیف می‌نماید که همه دستجات و جناح‌های سیاسی اصلاح‌طلب و اصول‌گرای داخل حکومت بتوانند در سناریویی از پیش طراحی شده که به نوعی رویه گذشت و مدارا هم بر آن حاکم باشد‌، شرکت کنند و یا به نفع یکدیگر کوتاه بیایند.

شاید بتوان گفت این جناح‌ها از بسیاری جهات تفاوت بنیادی با هم ندارند اما به نظر من تنش میان آن‌ها تنشی جدی است‌، این نکته مهم است که ما از آن‌ها چه انتظاری می‌توانیم داشته باشیم‌. اگر بپذیریم که آن‌ها حداقل در روش با هم متفاوتند، آن‌گاه فضایی را که هر کدام از این جناح‌ها برای ما مهیا می‌کنند تفاوت خواهد کرد.

جناح چپ جمهوری اسلامی بر این عقیده است که با باز کردن فضای سیاسی بهتر می‌توان نظر مخالفان و دیگران را جلب کرد و این خود مجال بیشتری برای عرض اندام جریانات و نفس کشیدن جامعه مدنی فراهم می‌کند. پس به باور من امکان طرح مطالبات از سوی کردها در سایه دولتی که از حداقل اعتقاد به تفاوت‌ها برخوردار است بیشتر ممکن است تا در سایه حالتی که بر مبنای سیاست حذف عمل می‌شود.

هشت سال دولت اصلاحات ونیز چهار سال دولت اصول‌گرا چه دستاوردهایی برای کردها داشت و چه هزینه‌هایی را متوجه آنان نمود؟

به دلیل شکست و یا به بن‌بست رسیدن اصلاحات در اواخر دوران صدارات آقای خاتمی بسیاری از مردم در کردستان و نیز در ایران چنین فکر می‌کنند اصلاحات دستاورد چندانی نداشته اما واقعیت این است که آن دوران‌، دوران متفاوتی بود، در آن دوره سطح و نوع گفتمان سیاسی متحول گردید و امکان سر بر آوردن نسل جدیدی از سیاسیون و روزنامه‌نگاران کرد به وجود آمد که می‌توانند نگاه متفاوت و دقیق‌تری را به روند تحولات در سطح جهان داشته باشند‌‌.

گذشته از این در آن دوره نگاه امنیتی می‌رفت تا اندازه‌ای تغییر نماید و مردم کردستان با آسودگی بیشتری خواسته‌ها و انتقادات خود را مطرح می‌کردند .بخش مدیریت بومی هم تا حدی در حال متفاوت شدن بود‌.

در مورد برنامه‌های اقتصادی دولت در سطح امکان حداقل می‌توان این را گفت که در دوران آقای خاتمی شفافیت بیشتر بود‌‌، وضعیت صندوق ذخیره ارزی بسیار بهتر از اکنون بود و می‌شد بر آمارها و وعده‌های دولت بیشتر اعتماد کنیم‌.

اما در دوره‌ی دولت نهم اقتصاد ایران و جامعه مدنی وضعیت نامناسبی دارند‌. تمام صداهای مخالف یکی پس از دیگری خاموش می‌شوند‌، دایره خودی‌ها هر روز تنگ‌تر و بسته‌تر از قبل می‌شود شاید هستند کسانی که هنوز فکر می‌کنند این هم یک سناریو است که به این معنی که بر پایه برنامه‌ای مشخص دولت اصول‌گرا بر سر کار آمده تا فشارها بر مردم افزایش یابد در نهایت مردم به دولتی اصلاح‌طلب راضی باشند‌.

اما این تحلیل منطقی نیست چرا که جناح‌های درون حاکمیت به خاطر منافعشان هم که شده گمان نمی‌کنم به راحتی و به نفع یکدیگر از قدرت کنار بروند‌. نکته مهم دیگر این‌که در صورت به قدرت رسیدن مجدد اصول‌گرایان این وضعیت می‌تواند برای سال‌های متمادی دیگر هم ادامه پیدا کند‌، پس بهتر است ما در روش رسیدنمان به جامعه آرمانی خود تجدید نظر نماییم و به این اعتقاد برسیم که نیازمند تحلیل و استراتژی متفاوت از آنچه در قبل در پیش گرفته بودیم‌، هستیم.

با توجه به وضعیت کنونی حاکم بر کردستان انتخابات ریاست جمهوری آینده از چه جایگاهی برای کردها برخوردار است؟

در حال حاضر ظاهراً مسأله انتخابات از دید مردم از اهمیت چندانی برخوردار نیست یعنی این مسأله برای آن‌ها مسأله روز نیست‌. واقعیت این است مردم اکنون خسته و تا حدودی نا‌امید شده‌اند و با خود می‌گویند خاتمی یا هر کاندیدای اصلاح‌‌طلب دیگر می‌خواهد چکار بکند که در دوره هشت ساله اصلاحات نکرده است‌.

البته این وضعیت معلوم نیست تا چه اندازه به این شیوه باقی خواهد ماند‌؟ مردم ما به قولی مردمان دقیقه ۹۰ هستند و رفتار سیاسی آن‌ها تا اندازه زیادی غیر قابل پیش‌بینی است‌. این شاید خود به فقدان جامعه مدنی و نبود احزاب سیاسی مستقل و آزاد و نیز ویژگی‌های شخصیتی ایرانیان بر‌می‌گردد‌.

اما در مجموع اگر مردم احساس کنند انتخابات پیش رو به انتخابات آزاد نزدیک‌تر است و امکان دخالت آن‌ها در سرنوشت سیاسی‌شان بیشتر می‌شود و یا کاندیدها می‌توانند تغییرات ملموسی به وجود آورند‌، قضیه برای آنان از اهمیت بیشتری برخوردار می‌گردد.

اگر بخواهیم به یک تقسیم‌بندی کلی در ارتباط با رویکرد کردها به انتخابات دهم بپردازازیم این تقسیم‌بندی به باور شما و نهایتاً میزان مشارکت مردم چگونه است؟

به طور کلی می‌توان حداقل از سه رویکرد عمده در میان کردها نسبت به انتخابات سخن گفت. رویکردی نفی‌گرایانه مربوط به جریانات اپوزسیون خارج از ایران که بخشی از مردم کرد را در داخل نیز شامل می‌شود به این معنی که انتخابات در ایران انتخاباتی آزاد نیست و نتیجه آن نوعی از پیش مشخص است‌، لذا شرکت در چنین انتخاباتی غیر از این‌که مورد بهره‌برداری دولتمردان قرار می‌گیرد و در مجموع باعث افزایش مشروعیت نظام می‌گردد‌، دستاورد دیگری در پی ندارد.

رویکرد دوم رویکردی ایجابی است و معتقد است که انتخابات یکی از مظاهر دموکراسی است و در هر حال شرکت در انتخابات بهتر از شرکت نکردن است‌، طرفداران این نگرش که بخشی از آنان منافعی هم در داخل حاکمیت دارند‌، همیشه از فعالان عرصه انتخاباتی بوده و رفتار سیاسی آنان در این باره از قبل قابل پیش‌بینی بوده و هست و سطح مطالباتشان هم در اغلب موارد در سطح بالایی نیست.

و اما رویکرد سومی که در این سال‌ها کم کم در حال شکل‌گیری است‌، رویکردی میانی است‌. از این دیدگاه رویکرد اول که بیشتر مشارکت را از زاویه مشروعیت یا عدم مشروعیت نظام می‌بیند‌، در طول ۳۰ سال گذشته اگر چه توانسته مردم کردستان را تا حدی از رأی دادن باز دارد و به این شیوه صدای اعتراض آن‌ها را به گوش جهانیان رسانده اما راهکار آن تا کنون به اندازه کافی جواب‌گو نبوده است‌.

بر این مبنا رویکرد دوم هم این خطر را در پی خواهد داشت که ما در دور باطلی از رأی و دلخوش کردن به این‌که در جهت اصلاحات تدریجی هزینه می‌کنیم گرفتار می‌آییم و عملاً به دنباله‌روی فکری دیگران که آن‌ها دغدغه‌ها و اولویت‌های خاص خود را دارند تبدیل شویم‌.

از این دیدگاه بایستی با رویکردی انتقادی نسبت به هر دو دیدگاه فوق‌الذکر و با یک بازخوانی خواسته‌های مشخص و ملموس تصمیم بگیریم در چه حدی و چگونه وارد عرصه‌های انتخاباتی شویم‌. در مورد میزان مشارکت مردم هم باید گفت که مردم کردستان در اغلب انتخابات‌های گذشته میزان مشارکت کمتری را نسبت به دیگران داشته‌اند‌، این خود شاید نشانه قوت و ریشه‌دار بودن نگرش اول در کردستان است‌.

در آینده اما مشخص نیست با این وضعیت تا چه حد بتوان نظر مساعد مردم را به سوی مشارکت فعال جلب کرد‌، به باور من در صورتی که بتوان فضا را برای رشد و نضج نگرش سوم که نگرشی مستقل است تا حدی آماده کرد شاید بتوان بخشی از جامعه کردی را به تحرک وا داشت و آرای خاموش جامعه را دوباره بازخوانی نمود.


‌فرهاد امین‌پور، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی اصلاح‌طلب

در همین باره با ‌فرهاد امین‌پور، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت و گو می‌کنم:

به‌ طور کلی برای نخبگان و روشنفکران کرد انتخابات در ایران از چه جایگاهی برخوردار است؟

با کاهش برخوردهای خشونت‌آمیز میان احزاب کرد و حاکمیت در دهه‌ی دوم انقلاب و برجسته شدن اختلاف نظر میان نیروهای سیاسی در جمهوری‌اسلامی که وضوح بیشتری به جناح‌بندی‌های سیاسی بخشید، به تدریج انتخابات نیز در کانون توجه نخبگان و فعالین کرد قرار گرفت.

انتخابات ریاست ‌جمهوری سال ۷۲ که در آن بخش زیادی از مردم کردستان به نشانه‌ی اعتراض به سیاست‌های دولت هاشمی رفسنجانی به احمد توکلی رأی دادند ظهور نوع جدیدی از نگرش سیاسی بود که سعی داشت به شکل آرام و از طریق صندوق‌های رأی به ابراز خواسته‌های خویش بپردازد.

اما به شکل دقیق‌تر پس از انتخابات ریاست ‌جمهوری ۷۶ و ظهور جنبش اصلاح‌طلبی بود که عرصه‌ی سیاسی کردستان تکثر و تنوع چشم‌گیری را تجربه کرد و نگاه جامعه نسبت به مطالباتش ارتقا یافت. اکنون سطح تحلیل‌های ارائه شده از سوی نخبگان و فعالین سیاسی کردستان بر واقع‌بینی بیشتری استوار است و از نفی و انکاری که قبلاً وجود داشت دور شده است.

حتی کسانی که در انتخابات موضع تحریم اتخاذ می‌کنند سعی دارند استدلال‌های محکم‌تری ارائه دهند. اکنون و در آستانه‌ی انتخابات ریاست‌ جمهوری، تحرک گروه‌های سیاسی در کردستان نیز افزایش یافته و در هفته‌های گذشته جمعی از فعالین سیاسی و فرهنگی کرد با کسانی چون سید محمد خاتمی و مهدی کروبی دیدار کردند که در این دیدارها بحث‌های بسیار خوبی نیز رد و بدل شد.

آیا نگاه کردها نسبت به مقوله‌هایی چون انتخابات با نگاه سایر مردم ایران متفاوت است یا مشترک؟

بخش زیادی از نخبگان کرد علاقه دارند به عنوان یک واحد هویتی مستقل به مسایل موجود نگریسته و از زوایه‌ی خواسته‌ها و مطالبات‌ ویژه‌ی خود به این مسایل واکنش نشان دهند. به‌ طور کلی می‌توان گفت پس از دوم خرداد ۷۶ و گسترده شدن دامنه‌ی اختلاف نظر میان جناح‌های سیاسی کشور همواره دو رویکرد متفاوت در میان نخبگان سیاسی کرد وجود داشته‌‌است است.

رویکرد اول با محور قراردادن تفاوت‌ها و ویژگی‌های فرهنگی و تاریخی کردها، کشمکش‌ موجود میان جناح‌های یادشده را یک مسأله‌ی بیرونی قلمداد کرده و معتقد است این امر ربطی به کردها و خواسته‌های آنان ندارد و آن‌ها نباید وقت و انرژی خود را صرف این مسایل کنند.

برخی از طرفداران این رویکرد بر این باورند که این اختلاف نظرها واقعی نبوده و صرفاً شگردهایی است که نظام برای سرگرم کردن مردم و ادامه‌ی حیات خود به آن دامن می‌زند و برخی دیگر نیز اگرچه می‌گویند این برخوردها واقعی است اما هر دو بر این نکته که کردها نباید خود را با این وضعیت درگیر کنند اتفاق نظر دارند. بخش اعظم گروه‌های اپوزیسیون خارج از کشور در این محدوده جای می‌گیرند که هم‌فکرانی هم در داخل کردستان دارند و تاکنون نیز در قبال انتخابات موضع تحریم را برگزیده‌اند.

اما رویکرد دوم علاوه بر این‌که تقابل جناح‌های سیاسی در ایران را بخش انکارناپذیری از فرآیند طبیعی تضاد در ساختار حاکمیت به حساب می‌آورد، بر این باور نیز هست که وضعیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ما تابعی از نوع حضورمان در این کشمکش سیاسی است.

طرفداران این رویکرد معتقدند که بخشی از مطالبات ما که در قانون اساسی ایران نیز بر آن‌ها تصریح شده از رهگذر به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان تحقق می‌یابد زیرا اصلاح‌طلبان به اجرای قانون اساسی معتقدند و باید به آن‌ها کمک کرد.

بر همین اساس بخش عمده‌ای از نیروهای فعال در عرصه‌ی سیاسی کردستان به اصلاح‌طلبان گرایش دارند. آن‌ها بر این باورند که برای پیگیری کم هزینه‌تر مطالبات و خواسته‌های قومی و مذهبی باید به گسترش دمکراسی پرداخت بنابراین بهترین کار کمک به جنبش دمکراسی‌خواهی در ایران است.

معتقدین به این رویکرد طیف وسیع و متنوعی را در برمی‌گیرند، از گروه موسوم به اصلاح‌طلبان کرد گرفته (که تعدادی از آن‌ها در احزاب بزرگی چون مشارکت و سازمان مجاهدین نیز عضویت دارند) تا گروه‌ها و افراد مستقل سیاسی که حتی در خارج از کشور نیز می‌توان رد پای‌شان را پیگیری کرد. به‌طور کلی در سال‌های گذشته شاهد بحث‌ها و مجادلات گسترده‌ای میان طرفداران این دو رویکرد بوده‌ایم که این بحث‌ها در فصول انتخاباتی افزایش می‌یابد.

جناح‌بندی‌های سیاسی موجود در کشور برای کردها از چه اهمیتی برخوردار است؟

در سال‌های گذشته نوعی از سیاست‌ورزی مبتنی بر شناخت و تحلیل و دوری از پیش فرض‌های احساسی در میان نخبگان کرد گسترش یافته ‌است. به همین دلیل جناح‌بندی‌های موجود نیز برای کردها از دو جنبه حایز اهمیت است.

اول این‌که حضور فعالانه‌تر در عرصه‌ی تقابل‌‌های سیاسی موجود می‌تواند به رشد و حرفه‌ای شدن نیروهای سیاسی‌ کرد کمک کند و دوم این‌که حضور در میانه‌ی این بازی متضمن کسب امتیازاتی در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و مدیریتی نیز هست.

نمی‌توان انکار کرد که در یک دهه‌ی گذشته وزن کردها به شکل قابل توجهی در عرصه‌ی معادلات سیاسی کشور افزایش یافته است و تحت تأثیر این امر اکنون بیشتر نامزدهای انتخابات ریاست ‌جمهوری سعی دارند با گنجاندن مواردی در ارتباط با رفع تبعیض قومی و مذهبی در برنامه‌هایشان به جلب نظر رأی دهندگان کرد بپردازند.

البته نباید نادیده گرفت که فعالیت گروه موسوم به «اصلاح‌طلبان کرد» که قبل از انتخابات ریاست‌ جمهوری هشتم شکل گرفت و با کاندیدای اصلاح‌طلبان یعنی مصطفی معین به توافقاتی نیز رسیده بود تأثیر فراوانی در این زمینه داشته ‌است‌.

از سوی دیگر نگاهی دقیق‌تر به مقوله‌ی دمکراسی و مناسبات سیاسی حاکم در کشور به وضوح نشان می‌دهد که برای تغییر تدریجی وضع موجود راه دیگری جز مبادله‌ی مسالمت‌آمیز قدرت میان دو جناح سیاسی محافظه‌کار و اصلاح‌طلب وجود ندارد.

اکنون راه‌کارهایی چون دخالت خارجی و تغییرات ناگهانی داخلی (علی‌رغم هزینه‌هایی که دارند) هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی اعتبار خود را از دست داده‌اند، به همین دلیل جز کمک به فرآیند دمکراتیزاسیون که آن هم از طریق مسالمت‌آمیز کردن چگونگی دستیابی به قدرت از طریق تحمیل قواعد دمکراتیک به دو جناح‌ سیاسی موجود خصوصاً محافظه‌کاران، راه‌حل عملی و کم هزینه‌ی دیگری وجود ندارد. پس کردها با توجه به اهمیت این امر می‌توانند به شکل گسترده‌تری در این بازی حضور یافته و جایگاه مناسبت‌تر و دستاوردهای قابل توجه‌تری نیز داشته باشند.

آیا کردها مطالبات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی خود را تنها در چارچوب برنامه‌های اصلاح‌طلبان پیگیری می‌کنند؟

در حال حاضر شعارها و برنامه‌های اصلاح‌طلبان این ظرفیت را دارد که در برگیرنده‌ی بخش‌هایی از مطالبات کردها و اهل سنت باشد به همین دلیل گرایش کردها و اهل سنت به اصلاح‌طلبان بیشتر است. درست بودن این ادعا را از ترکیب آرای ریخته شده به صندوق‌ها در مناطق کردنشین و در سال‌های گذشته به خوبی می‌توان فهمید.

اما مورد مهمی که ضرورتاً باید مورد توجه قرار گیرد این است که در سه یا چهار سال گذشته برخی فعالین سیاسی در کردستان به شکل آشکاری از گرایش خود به جریان‌های اصول‌گرا سخن می‌گویند، امری که قبلاً به ندرت دیده می‌شد.

اکنون برخی از نمایندگان مجلس و اعضای شوراهای شهر که البته برگزیده شدن بسیاری‌شان نیز مرهون رد صلاحیت‌های گسترده بود وابستگی‌های تشکیلاتی آشکاری به جریان‌های اصول‌گرا دارند. این موضوع در بسیاری از سطوح مدیریتی مناطق کردنشین دیده می‌شود.

البته باید گفت که این افراد نوع و سطح خاصی از مطالبات را مد نظر دارند که بیشتر محدود به توسعه‌ی اقتصادی است و علاقه‌ و اعتقاد خاصی به پیگیری مطالبات فرهنگی و سیاسی مردم کردستان ندارند. اگرچه در میان فعالین سیاسی و فرهنگی کرد تفاسیر و تعابیر احساسی و غیر واقع‌بینانه‌ای از این امر می‌شود اما به باور من این اتفاق می‌تواند واجد کارکردهای مناسبی باشد.

این موضوع می‌تواند به بخش‌های مبهمی از وضعیت سیاسی حاکم بر مناطق کردنشین شفافیت بیشتری بخشیده و افراد و گروه‌ها را با توجه به عناوینی که یدک می‌کشند مسئولیت‌پذیرتر نماید. به بیان دیگر خروج برخی‌ افراد از حوزه‌ی ناپیدای فعالیت سیاسی و امنیتی و حضور در عرصه‌ی پیدا و شفاف فعالیت سیاسی یک دستاورد مهم است و می‌تواند به مسالمت‌آمیزتر شدن فضا و ارتقای رویکردهای موجود کمک کند.

هشت سال دولت اصلاحات چه دستاوردهایی برای کردها در بر داشت؟

اگرچه اصلاح‌طلبان با مشکلات و موانع ایجاد شده‌ی فراوانی از سوی اقتدارگرایان مواجه شدند و از سوی دیگر خود نیز اشتباهات استراتژیک زیادی داشتند اما بررسی ساده‌ی برخی شاخص‌ها در حوزه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این واقعیت را به خوبی آشکار می‌کند که کردها در دوران هشت ساله‌ی اصلاحات تغییرات خوبی را تجربه کردند.

قفل مباحث ممنوعه‌ی بسیاری شکسته شد و گروه‌ها و جمعیت‌های فعال زیادی شکل گرفت. تشکل‌های دانشجویی، زنان، کارگران، معلمان و... به سرعت بخش‌هایی از خواسته‌های جامعه را مطرح کرده و نگاه امنیتی موجود در منطقه را که بر اساس آن هر نوع مخالفتی تجزیه‌طلبی قلمداد می‌شد به حاشیه راندند.

مطبوعات نیز که از تکثر و تنوع نسبی برخوردار شده بودند با حمایت از این گروه‌ها و همچنین طرح مباحث مهم و ضروری در ارتباط با مطالبات جامعه به رشد چنین فضایی یاری رساندند. حوزه‌ی چاپ و نشر نیز شاهد تغییرات مثبت بسیاری بود و روابط فرهنگی گسترده‌ای با کردستان عراق به وجود آمد.

از سوی دیگر برخی پست‌های مدیریتی چون فرمانداری‌ها، شهرداری‌ها، ادارات کل و حتی استانداری‌ها و... برای اولین بار پس از انقلاب به کردها و اهل سنت سپرده شد. متأسفانه در دولت نهم شاهد از بین رفتن بخش زیادی از این دستاوردها بودیم که یکی از اصلی‌ترین دلایل آن عدم درک این تغییرات و نفی و انکار آن از سوی نخبگان کرد بود. هنوز هم این سوال کلی و غیر‌منصفانه از سوی بسیاری از افراد و گروه‌ها شنیده می‌شود که «اصلاح‌طلبان برای ما چه کردند و چه تفاوتی با اصول‌گرایان دارند؟»

با توجه به وضعیت کنونی حاکم بر مناطق کردنشین، ارزیابی شما از برخوردی که با انتخابات ریاست ‌جمهوری آینده می‌شود چیست؟

با توجه به آسیب‌های گسترده‌ای که مردم کردستان از رهگذر سیاست‌های غلط دولت نهم متحمل شده‌اند این انتخابات اهمیت زیادی یافته‌است. در چهار سال گذشته مدیریت‌های بومی به سرعت تغییر کردند و تعداد زیادی از فعالین سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی به زندان افتادند، تقریباً تمامی مطبوعات فعال غیروابسته تعطیل شده‌اند، فعالیت‌های صنفی دانشجویان، کارگران، زنان، معلمان و … با رکود و تعطیلی مواجه شده و به طور کلی نگاه امنیتی اوایل انقلاب بازگشته ‌است.

وضعیت اقتصادی مردم نیز با توجه به محرومیت مضاعفی که وجود دارد بسیار وخیم‌تر شده‌ است. با توجه به این موارد در آستانه‌ی انتخابات ریاست‌ جمهوری تحرک سیاسی قابل توجهی در میان گروه‌های سیاسی و نخبگان کرد ایجاد شده و سطح تحلیل‌ها جدی‌تر و واقع‌بینانه‌تر شده است.

اکنون روشنفکران و گروه‌های سیاسی به بررسی فرآیندها و چگونگی شرکت در انتخابات مشغول هستند. حتا گروه‌های اپوزیسیون نیز ترجیح داده‌اند محتاطانه‌تر به این دوره از انتخابات نگاه کنند. هم‌چنان که در ابتدا گفتم دیدار‌هایی با تعدادی از کاندیداها صورت گرفته و عزم جدی‌تری برای تغییر وضعیت نامطلوب کنونی به وجود آمده ‌است.

اگرچه هنوز هم عده‌ای به تحریم انتخابات اعتقاد دارند اما آن‌گونه که پیداست در این دوره از اقبال کم‌تری برخوردارند و استدلال‌های ضعیف‌تری نیز دارند. البته طرفداران شرکت در انتخابات نیز یک‌دست نیستند و اگرچه عده‌ی زیای از آن‌ها به خاتمی گرایش دارند اما گروه‌ها و افرادی نیز معتقدند که باید با احتیاط به این دوره از انتخابات قدم گذاشت و به شکل مشروط از اصلاح‌طلبان حمایت کرد. شاید با نزدیک شدن بیشتر به زمان برگزاری انتخابات این رویکردها نیز وضوح بیشتری پیدا کنند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

مصاحبه جامع ومناسبی بوداز زحمتتون متشکریم

-- جلال جلالی زاده ، Mar 10, 2009 در ساعت 04:30 PM

سلام
خوب بود

-- عه تا ، Mar 11, 2009 در ساعت 04:30 PM

سلام مصاحبه قابل توجهاست

-- سيد معروف صمدي ، Apr 6, 2009 در ساعت 04:30 PM