تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
«گفت و گو با چنگیز جلیلوند پیشکسوت دوبله‌ی ایران»

«هنوز می‌توانم جای ۲۵ ساله‌ها حرف بزنم»

مینو صابری
minoo.saberi@radiozamaneh.com

چنگیز جلیلوند یکی از پیشکسوتان دوبله در ایران است که صدایش را در خیلی از فیلم‌های ایرانی و خارجی شنیده‌ایم، به گفته‌ی خودش به‌جای صدها بازیگر ایرانی و خارجی صحبت کرده است.

چنگیز جلیلوند متولد سال هزار و سیصد و هفده و اهل شیراز است. او از بیست سالگی وارد عرصه دوبله شده و در حدود دو هزار فیلم خارجی به جای بازیگران نقش اول صحبت کرده است.

جلیلوند در فیلم‌های فارسی به‌جای زنده یاد «محمدعلی فردین»، «ناصرملک مطیعی»، «بهروز وثوقی»، «ایرج قادری»؛ و در فیلم‌های خارجی به‌جای «برت لانکستر»، «پل‌‌نیومن»، «یول براینر»، «مارلون براندو» و غیره صحبت کرده است.

چنگیز جلیلوند پس از انقلاب به امریکا رفت و شش سال پیش به وطن بازگشت و فعالیت خود را از سر گرفت. او اکنون به عنوان مدیر دوبلاژ در استودیو «قرن بیست و یکم» فعالیت می‌کند. جلیلوند بازگشتش به وطن را مدیون آقای «جعفری» مدیر استودیو «قرن بیست و یکم» می‌داند.

زمانی‌که طبق قرار قبلی به استودیو قرن بیست و یکم برای انجام گفت‌وگو با چنگیز جلیلوند رفتم او را بسیار متفاوت‌تر از تصویری که در ذهن‌ام داشتم یافتم، او مانند یک جوان بیست ساله‌ی پر انرژی که عاشق کارش است با هیجان زیاد در باره‌ی کارش صحبت می‌کرد.

وقتی با او گفت‌وگو را آغاز کردم، پیش از آن‌که از حرفه و کارش سوال کنم، از احساسش نسبت به بازگشت‌اش به وطن پرسیدم:

Download it Here!

من فکر می‌کنم این بیست‌سالی که این‌جا نبودم، بیست سال خواب بودم و بعد از بیست سال دوباره بیدار شدم و چشم‌ام را باز کردم دیدم ای وای! من جایی نبودم، این‌ها که بوده همه‌اش تو خواب بوده. من الآن توی وطن خودم هستم و دارم لذت می‌برم.

از رانندگی‌اش لذت می‌برم، از کارش لذت می‌برم، از آدم‌هاش، از خیابان‌هاش از خاک‌اش از دودش لذت می‌برم. به هرحال چون وطن‌ام است دوست دارم. معترض هم نیستم می‌گویم هم اینی که هست، اگر ایران را دوست داری ایران این است، دوست نداری؟ خوش آمدی!

بعضی‌ها می‌گویند چرا برگشتی؟ خب نمی‌دانند، احساس من‌را که حس نمی‌کنند، شاید عقیده‌ی آن‌ها، این باشد ولی اگر تجربه‌ای داشته باشند شاید این سوال را نکنند.

من از موقعی که آمدم این‌جا احساس می‌کنم جوان‌تر شدم، احساس می‌کنم انرژی بیشتری گرفتم، احساس می‌کنم می‌توانم صحبت کنم.

من شش سال است که برگشتم و طی این مدت در حدود چهارصد، پانصد فیلم حرف زده‌ام، دوباره تمام رُل‌های اول، یعنی با آن حال و هوایی که قبلآ داشتم و ناخودآگاه از خودم دورش کرده بودم، حالا دوباره به دستش آوردم و این‌را ول کن نیستم.

با این‌که بچه‌هام امریکا هستند و خیلی دلم برای‌شان تنگ می‌شود ولی خیلی برایم سخت است پانزده روز بلند شوم بروم آن‌جا و برگردم، باور کنید دلم نمی‌خواهد یک قدم از این مملکت بیرون بروم به دلیل این‌که هم خاک‌ام را دوست دارم هم کارم را.


چنگیز جلیلوند، عکس‌ها از مینو صابری

کاری که من دوستش دارم خب در اوجش بودم، این کار من را کنار نگذاشته، من این کار ‌را کنار گذاشتم و رفتم، بنابر این دوباره برگشتم و اشتباهات خودم را جبران کردم و گفتم: «کار» من معذرت می‌خواهم تو را تنها گذاشتم، من را دوباره قبول کن.

خوشبختانه من را قبول کرد و من آمدم و الحمدالله رب‌العالمین می‌بینم که از هر نظر خیلی خوب است، مردم خیلی استقبال می‌کنند، خیلی برام نامه می‌نویسند، گل می‌فرستند، تلفن می‌کنند، همین تلفن‌هاشان به آدم روح تازه و خون تازه می‌دهد.

با این‌که الآن نزدیک هفتاد سال‌ام است احساس می‌کنم شاید یک جوان چهل ساله باشم، چون خدا را شکر از نظر بدنی سالم مانده‌ام، خودم را خوب نگاه داشته‌ام، صدام هنوز خوب است می‌توانم جای بیست و پنج ساله‌ها حرف بزنم، به جای هفتاد ساله‌ها هم حرف می‌زنم.

شما بین دوبله بر روی فیلم‌های فارسی و فیلم‌های خارجی، کدام را ترجیح می‌دادید و یا کدام برای‌تان لذت بخش‌تر بود؟

از هر دو گویندگی، هم به جای هنرپیشه‌های ایرانی و هم خارجی، فرق نمی‌کرد. چون کارم را دوست داشتم و به کارم مومن بودم به جای هرکسی که صحبت می‌کردم سعی می‌کردم که به بهترین نحو انجام دهم و به همین دلیل صدایم روی آن هنرپیشه ماندگار می‌شد و هیچ‌کس این صدا را عوض نمی‌کرد یعنی قابل تغییر نبود.

همه‌را دوست داشتم نمی‌توانم بگویم کی بهتر بود کی بدتر بود، برای کی بیشتر مایه می‌گذاشتم برای کی کمتر.

در گذشته اصولآ نقش یک بازیگر مطرح را یک دوبلور ثابت، دوبله می‌کرد اما در دوبله جدید زیاد به این نکته توجه نمی‌شود، چرا؟

الآن فیلم‌ها (بعد از پیروزی انقلاب) به طریقه‌ی صدا سر صحنه کار انجام می‌شود، یعنی هر هنرپیشه‌ای باید به جای خودش صحبت کند و با دوربین‌ها و میکروفن‌های مخصوص هم باید این کار را بکند.

منظورم فیلم‌های خارجی است، مثلاْ شما همیشه جای پل‌نیومن صحبت می‌کردید.

خب دلایل مختلفی دارد. چون فیلم‌ها در سینما به نمایش درنمی‌آید و فقط فیلم‌های فارسی در سینما به نمایش درمی‌آید. این‌گونه است‌ که کار دوبلورها تماشاچی ندارد، تماشاچی‌ها همین کسانی هستند که فیلم را به صورت ویدیویی در منزل‌شان و در صفحه‌های کوچک می‌بینند، مانند گذشته آن‌قدر که باید و شاید اهمیت داده نمی‌شود که فلان آرتیست را باید فلانی حرف بزند‌.

الآن چون سینما وجود ندارد، کسی صدای دوبلورها را روی هنرپیشه‌ای نمی‌بیند که مردم دوست داشته باشند و بخواهند که همان هنرپیشه را همان گوینده صحبت کند. بنابراین چون برای این کار بازاری نیست من فکر می‌کنم به این دلیل هر کسی صحبت کرد، کرد دیگر، می‌خواهند فقط به صورت یک ترجمه به فارسی باشد.

یکی از دلایلی که کیفیت دوبله نسبت به گذشته پایین آمده همین نیست؟

بله یکی از دلایلش این است ولی من معتقدم دوبله نباید پایین بیاید و حدوداْ هم پایین نیامده. آن‌هایی که باید خوب صحبت کنند همیشه خوب صحبت می‌کنند و مدیران دوبلاژی که باید فیلم را خوب دوبله کنند، خوب دوبله می‌کنند. ولی خب زیاد اهمیتی به این موضوع داده نمی‌شود، زیاد به بازی گرفته نمی‌شود. یعنی گویندگی، دوبله‌ی فیلم زیاد مطرح نیست امکان دارد روزی هم برسد که با زیر نویس این‌کار انجام شود.

من فکر می‌کنم تا سینما در ایران نباشد (که فیلم‌های خارجی را نشان دهند) وضع به همین صورت باقی بماند. اگر روزی ما سینما داشته باشیم، ممکن است که وضع بهتر شود، ولی من الآن راضی‌ام از کارهایی که انجام می‌شود، زیاد نگران نیستم. خب آن‌قدر که باید و شاید دوبله‌ی ما در این چندین سال پیشرفت نکرده ولی پس‌رفت هم نکرده است.


چرا پس‌رفت که کرده، مانند کدام‌یک از آثار ماندگار قدیمی (دوبله) تکرار شده؟

خب ببینید به دلیل این‌که آن‌زمان فیلم‌های بزرگ‌تری بود، فیلم‌ها جالب‌تر بود، الآن فیلم‌ها به‌صورت کامپیوتری درآمده، آن شمشیربازی‌ها، آن اسب‌سواری‌ها، آن جدال‌ها، جنگ‌ها... الآن با کامپیوتر درستش می‌کنند و فیلم‌های بزرگ ساخته نشده.

ما یک فیلم جدید دوبله کردیم که خب بسیار خوب بود به نام «گلادیاتور»، هشت سال است که این فیلم به ایران آمده ولی تا کنون دوبله نشده بوده. من این فیلم را هفته‌ی گذشته دوبله کردم و خودم هم به‌جای گلادیاتور صحبت کردم، به جای همان «راسل‌کرو»، خب این یک احساسی به آدم می‌دهد که نمی‌شود این فیلم‌را سطحی گرفت.

روند دوبله شدن یک فیلم، از آن لحظه‌ای که تصمیم گرفته می‌شود این فیلم دوبله شود به چه صورت است؟

صاحبان فیلم، فیلم را از خارج می‌خرند که باید رایت داشته باشد، یعنی اجازه داشته باشد. با این رایت اجازه داده می‌شود که این فیلم را دوبله کنند.

این فیلم بعد از این‌که از خارج وارد می‌شود، پس از این‌که مالیات و هرچه که هست پرداخت شود، به صاحب آن فیلم که فیلم را خریداری کرده، تعلق می‌گیرد.

این‌را ما می‌خریم، با جواز، با اجازه‌ی مطمئن از طرف صاحب فیلم و می‌دانیم که این فیلم به‌طور اخص مال ما هست و کسی نمی‌تواند از آن استفاده کند.

این فیلم را به مترجم می‌دهیم، مترجم این فیلم را ترجمه می‌کند و بعد از مثلآ یک هفته به ما برمی‌گرداند.
سپس این فیلم و ترجمه به دست مدیر دوبلاژ داده می‌شود.

ترجمه نقش بسیار مهمی برای دوبله کردن یک فیلم دارد، ممکن است مترجم یک ترجمه‌ای ضعیف یا قوی باشد، ترجمه یک فیلم فرق می‌کند با ترجمه‌ی یک کتاب، نویسندگی به صورت این‌که یک متن انگلیسی را بخواند و بخواهد به‌صورت کتاب در بیاورد، فرق می‌کند با این‌که مترجم یک فیلمی را می‌شنود و به حال و هوای فیلم برمی‌گرداند.

مدیر دوبلاژ ترجمه را نگاه می‌کند و کار را شروع می‌کند. ابتدا می‌نشنید پای دستگاه و این فیلم را «سینک» می‌زند. سینک یعنی این‌که به اندازه‌ی لب و دهان آن هنرپیشه خارجی که حرف زده (دقیقآ به معنای فارسی) توی لب و دهان آن می‌گنجاند. اگر یک جمله‌ای از دوازده سیلاب(انگلیسی یا آلمانی...) تشکیل شده باشد باید دوازده سیلاب فارسی باشد که این قشنگ توی لب و دهان آرتیست جا بگیرد.

کار مدیر دوبلاژ این است‌که ترجمه را روان‌تر و بهتر بکند، ولی باید به اصالت فیلم وفادار باشد و دیالوگ‌های اصلی ِ فیلم، نه این‌که عوضش کند به هر حال باید این وفاداری تو خون مدیر دوبلاژ باشد که نسبت به فیلم این مسئولیت را دارد.

بعد که این ترجمه آماده شد به کسی که نویسنده‌ی این کار هست داده می‌شود. او ترجمه و کارهایی که توسط مدیر دوبلاژ آماده شده را می‌گیرد و برای هر کسی رل خودش را می‌نویسد، مثلاْ اگر بیست‌تا پرسوناژ داشته باشد برای بیست نفر، هر کسی برای رل خودش، یک خط باشد، دو خط باشد، صدخط باشد برای همه تک تک می‌نویسد، وقتی نوشت آن‌را به مدیر دوبلاژ می‌دهد و مدیر دوبلاژ گوینده‌هاش را انتخاب می‌کند.

انتخاب گوینده به این آسانی هم نیست، مدیر دوبلاژ باید وقتی‌که فیلم را نگاه می‌کند و دیالوگ فیلم را می‌نویسد گوینده‌ها را در نظر داشته باشد.


مشخص است که صداهای مختلف لازم است، مثلآ آقای فلانی برای رئیس خوب است، فلانی برای دکتر خوب است، برای وکیل یا برای قاتل خوب است.

مدیر دوبلاژ باید یکی یکی گوینده‌هایی که صداشان شبیه هنرپیشه‌های فیلم خارجی است (مترادف‌شان) را انتخاب کند و با با منتخبین تماس می‌گیرد و از آن‌ها دعوت می‌کند و به آن‌ها می‌گوید ما در فلان روز می‌خواهیم این فیلم را دوبله کنیم.

این چیدمانی که مدیر دوبلاژ انجام داده و گوینده‌ها را کنار هم می‌چیند خیلی مهم است. صداها باید به هرکدام بخورد و اگر صدایی را نامناسب انتخاب کند، وقتی بیننده فیلم را تماشا می‌کند، احساس می‌کند که فیلم یک جایش لَنگ می‌زند و متوجه می‌شود این صدا به این صورت و این قیافه نمی‌خورد، یک دختر بچه هرچه هم صداش را تغییر دهد نمی‌تواند جای یک خانم پنجاه ساله صحبت کند.

به هر حال با این چیدمان خوب کار شروع می‌شود. کار در حدود دو تا سه روز، نسبت به دیالوگ فیلم که چقدر باشد و نیز این‌که گوینده‌ها روی باند جداگانه صحبت می‌کنند، تمام می‌شود.

بعد این فیلم باید باندسازی شود، باند عبارت است از این‌که صدای فیلم، موزیک فیلم، تمام افکت و ساند افکت‌ها باید مجددآ روی این صداهای فارسی بنشیند. بنابراین ما داریم یک دیالوگی که فقط صدای گوینده‌ها هست، یک نواری داریم که سرو صدا و موزیک فیلم هست، این‌ها را روی هم میکس می‌کنند و ما می‌بینیم که با همان سر و صداها و با همان موزیک و با همان اتفاقاتی که می‌افتد، با صدای فارسی فیلم پخش می‌شود و ما از آن لذت می‌بریم.

ولی خب بخش کار کسانی‌که صدا را ضبط می‌کنند بسیار کار مهمی است و باید خیلی دقت داشته باشند که فیلم موقعی که پخش می‌شود صدای گوینده پایین نباشد صدای موزیک بالا و یا برعکس.

باید هماهنگی‌ای که در اصل فیلم هست رعایت شود و آن صدابردار هم وقتی آن را به فارسی برمی‌گرداند، به اصالت فیلم وفادار باشد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

ممنون ازاین مصاحبه خوب.... کار دوبله سختر از اونی بود که من تصور میکردم ....بسیار خوشحالم از اینکه میبینم آقای چنگیز جلیلوند با عشق هنوز به کارشون ادامه میدهند ...ایشون در حقیقت قهرمان پنهانی تمام قیلمهای خوب ایرانی و خارجی هستند ...من همیشه فکر میکردم که مثلا بهروز وثوقی در فیلم گوزنها و قیصر با صدای خودش صحبت کرده ...که دیدم اشتباه میکردم ....حیفه که تا بحال آقای چنگیز جلیلوند رو این همه نا دیده گرفته بودیم ....واقعا خسته نباشند ...و امیدوارم سالهای سال شاهد موفقیتهای بیشتر ایشون باشیم

-- دختر همسايه ، May 2, 2009

خیلی عالی بود...

-- یک شنونده ، May 4, 2009

دختر همسایه عزیز
من هم از تو ممنونم

اتفاقآ همین دو فیلم که نام بردی یعنی قیصر و گوزنها تنها فیلمهایی بودن که آقای بهروز وثوقی با صدای خودشون حرف زدن

-- مینو صابری ، May 4, 2009

سلام
تشکر از مصاحبه زیبا و جذابتون
امیدوارم باز هم از دوبلورها مصاحبه بزارید
آقای وثوقی فقط در فیلم گوزنها جای خودشون صحبت کردن و در فیلم قیصر آقای اسماعیل و در فیلم ممل آمریکایی و ماه عسل و همسفر آقای جلیلوند صحبت کردن در ضمن اوایل هم آقای زمانی جای آقای وثوقی صحبت میکردن که نمونش فیلم دختری به نام شراب هستش

خانم صابری اگه از آقای زمانی خبری دارید بهمون بگید من فکر کنم ایشون در ایتالیا زندگی میکنن.

-- پدرام ، Jul 10, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)