تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

من شهرزاد قصه‌ها را کُشتم

برگردان آزاد: ونداد زمانی

«جمانه حداد» شاعر و روزنامه‌نگار لبنانی همچنان بی‌محابا می‌نویسد. او جایزه‌ی «خبرگزاری عرب» را نصیب خود ساخته است و دبیری بخش فرهنگ روزنامه‌ی «النهار» را به عهده دارد. جسورانه‌ مجله‌ی اروتیک «بدن» را در کشورهای عربی به راه انداخته است. او در کتاب تازه‌اش «من شهرزاد قصه‌ها را کُشتم» با تابوهای شرقی با بی‌پروایی تمام برخورد می‌کند.

«اشتفان وایندر» همکار مجله‌ی اینترنتی «القنطره»، کار تازه‌ی روزنامه‌نگار و شاعر جنجالی لبنان را با هوشمندی نقادانه مورد بازبینی قرار داده است. منتقد فوق توانسته است درباره‌ی مجموعه‌ی مقالاتی که با وجود حجم کم، موضوعات بی‌شماری را تحت پوشش قرار داده است، داوری موفقی داشته باشد.

جمانه حداد بر طبق سیاق عمدی و همیشگیِ نوشته‌های خویش، با بی‌پروایی تمام ترکیب تندی از موضوعات به ظاهر جنجالی ولی در حقیقت اساسی را کنار هم چیده است. خواننده می‌تواند در کنار بخشی از یادداشت‌های بسیار خصوصی و زنانه‌ای که نویسنده ارائه داده، با تصویر بدون «خودسانسور» او درباره‌ی زنان عرب نیز آشنا گردد. نویسنده‌ی جوان لبنانی که به هفت زبان تسلط کامل دارد، توانسته با افزودن مقالاتی مربوط به مشکلات سیاسی دنیای عرب، آخرین چاشنی تند را نیز برای کتاب تازه‌‌اش تدارک ببیند.


جمانه حداد

جمانه حداد با توانمندی آگاهانه، ضمن اعتراض به ناهنجاری‌های موجود در خاورمیانه‌ی مذهبی، لازم می‌بیند که با دیدگاه‌های غربی‌ها که گاهی یک‌جانبه و «بنده‌نوازانه» است، سر ناسازگاری داشته باشد. نویسنده مقالات که پیش از این، پنج دفتر شعر به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه و چاپ کرده است، در کار تازه‌اش به‌راحتی اذعان می‌کند که کتاب خواندن و « خودارضایی» دو سرگرمی عمده‌ی دوران نوجوانی‌اش بوده است. او آثار بالزاک را می‌خواند و بعدها از ۱۲سالگی به بعد، شیفته‌ی نوشته‌های « مارکی دوساد» شده بود.

نویسنده صریح و صمیمی‌نویس لبنانی، این احساس را به یاد می‌آورد که نوشته‌های «دو ساد» باعث خانه‌تکانی در ذهن و شخصیت او شده است. جمله‌ی معروف « دوساد» مبنی بر اینکه « تخیل، قلمرو پادشاهی تو است» و شجاعت ذاتی که نزدیک به ۳۰ سال، نویسنده و فیلسوف فرانسوی را اسیر زندان‌ها کرد، بیش از هر چیزی باعث عزم پایدار جمانه حداد برای حقیقت‌گویی بی‌شائبه گشت.


من شهرزاد قصه ها را کُشتم

جمانه حداد ۴۰ ساله، روزنامه‌نگار و شاعر عرب، زنی که با گستاخی صبورانه‌ در کتاب تازه‌اش، فرهنگِ مذهبی خاورمیانه را که زن و ابراز وجود زنانه‌اش را تابو شمرده است به نقد می‌کشد. او در همان حال، نگاهِ بی‌حرمت‌ساز غربی که فکر می‌کند زن خاورمیانه‌ای توسری خورده است را با لحن مشابه و خشم‌آگین به نقد می‌کشد.
مجموعه مقالات «من شهرزاد قصه‌ها را کُشتم» توسط زنی به رشته تحریر در آمده است که با غرور تمام از جذابیت خود خشنود است. افتخار می‌کند که از لحاظ اقتصادی استقلال دارد و سرشار است از انرژی خستگی‌ناپذیر و رسماً اعلام می‌کند که هیچ تابویی را بر نمی‌تابد.

با این همه، جمانه حداد به همان اندازه نیز واقع‌بین است و به تلخی می‌داند که محدودیت‌ها و تابوهای فرهنگی، قدرتمندتر از آرزوهای او هستند. او غمگینانه می‌داند که نشانه‌ی مشخصی از برچیدن ستم و محدودیت نسبت به زنان در افق کنونی خاورمیانه وجود ندارد. این واقع‌بینی کمابیش سخت در سرتاسر کتاب تازه‌اش موج می‌زند ولی با این همه، هیچگاه به یأس اجازه ابراز وجود نمی‌دهد.


مجله « بدن»

امید به بهروزی زنان و کم شدن محدودیت‌ها در تمام مقالات این مجموعه به چشم می‌خورد. جمانه حداد در بینابین نوشته‌هایش به سیاه‌ترین روزهای جنگ داخلی لبنان که بخش بزرگی از زندگی او را وقیحانه بلعیده است نیز اشاراتی می‌کند ولی دست از ایمان به قدرت و تصمیمِ فردی امثال خودش برنمی‌دارد. افراد خاصی که با تمام مصائب و مشکلات دست از تلاش و تدارک موفقیت بر‌نمی‌دارند.

منتقد مجله القنطره ضمن تأکید خصوصیات منحصر به فرد جمانه حداد، توجه بیش از حد نویسنده را در پایان بازبینی کتاب به زیر سئوال می‌برد. « اشتفان وایندر» به این نکته مهم اشاره‌می‌کند که توجه و تأکید بیش از حد روزنامه‌نگار پرانرژی لبنانی به نقشِ انتخاب و آزادی فردی باعث شده است که از همه‌جانبه بودنِ منطق مقالات کاسته شود.

ابراز آشکار و بی‌پروای انتقاداتی که جمانه حداد به مشکلات سیاسی و فرهنگی خاورمیانه دارد در نهایت به چشم‌اندازی از حل مشکلات تبدیل نمی‌گردد. جمانه حداد بیش از حد به تلاش فردی برای تغییر اعتقاد دارد و معتقد است که تغییرات اساسی بدون تغییر زمینه‌های اقتصادی و معیشتی نیز میسر است. دیدگاهی که با اعتراضی سیاسی و منطقی شروع می‌شود ولی در حین ارائه‌ی راه ‌حل، نگاهی ایده‌آلیستی به خود می‌گیرد.


Stefan Weidner, A Manifesto for Strong Arab Women © Qantara.de 2010


http://en.qantara.de/webcom/show_article.php/_c-310/_nr-800/i.html


Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

زن شجاعیست. از این زنها کم داریم، اگر چه ایدآلیست است.

-- بدون نام ، Dec 10, 2010

ممنون از زحمات شما

-- babak ، Dec 10, 2010

شهرزاد ایرانی نقش نجات دهنده دارد. چرا این خانم اسم کتابش را گذاشته کشتن شهرزاد؟ مگر شهرزاد بین عربها و زنهای عرب آدم منفوری است؟

-- بدون نام ، Dec 10, 2010

بی مهابا یعنی چه؟ فکر میکنم منظورتان بی محابا بوده.
___________________
سارای عزیز، چقدر خوب است که شما به این نکته اشاره کردید:
بی‌مهابا یعنی بی‌پروا. در این متن هم در همین معنا آمده
بی‌محابا: یعنی بی‌ادب، بی‌نزاکت.
در نوشته‌ها اغلب این دو را با هم اشتباه می‌کنند. ممنونیم به خاطر حساسیت، توجه و دقت شما
فرهنگ زمانه

-- سارا ، Dec 11, 2010

چرا شهرزاد باید بمیرد؟

-- بدون نام ، Dec 11, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)