وبلاگ زمانه


یلدا و نو شدن سایت زمانه

فرید حائری‌نژاد می‌گویند «یلدا»، بلندترین شب سال به معنای تولد است. در این شب خانواده‌های ایرانی گرد هم جمع می‌شوند و پیر و جوان سر یک سفره‌ می‌نشینند و جشن می‌گیرند. دیوان حافظ و انواع تنقلات و همچنین داستان‌هایی که...



شاعر روزنامه‌نگار اکتیویست

نویسندگی رویایی بود که در سر داشتی؛ «شاعر». شاعر یعنی همه‌چیز. دنیا به شعر ختم می‌شد. هر اتفاقی که می‌افتاد ته دلت قرص بود که شعر، سر جایش محکم نشسته است. حمایتت می‌کند. پناه است. تنها چیزی است که دلت را واقعاً خوش می‌کند. حتی اگر همه بگویند: «چرا حرف نمی‌زنی؟ امروز چرا کشتی‌هات غرق شده؟» اما در درون تو غوغایی است. ناراحت نیستی. داری خودت را کشف می‌کنی. نه، داری خودت را می‌زایی. در یک شعر جدید. لحظه‌ای ناب. همین. به عشق نوشتن، روزنامه‌نگار می‌شوی. فقط برای این‌که در شغلی خانه کنی که همسایه‌ی شعر باشد، اما کار، خودش، خودش را تعریف می‌کند نه تو او را.
روزنامه‌نگاری کار پر دردسری است. این را از همان روزهای اول در می‌یابی. به ویژه اگر زن باشی و به ویژه اگر دور و برت پر از مردان دوست و غیر دوست باشد. یکی به نصیحت می‌گوید به فلانی رو نده، این‌کاره است. دیگری می‌گوید هیچ زنی از این روزنامه‌ها بالا نمی‌رود. آن یکی به بهانه‌ای خودش را به تو می‌رساند تا بگوید اگر امتیازی گرفته‌ای به خاطر تلاش یا توان خودت نبوده، بلکه به خاطر زن بودنت بوده است. پس بهتر است از خیر این کار بگذری که سگ زن خانه‌دار شرف دارد به ...



راستی، تو از زمانه چه انتظاری داری؟

چندی پیش از خودم پرسیدم: تو از زمانه چه انتظاری داری؟
بعد همین پرسش را با بعضی از همکارانم که از بیرون از دایره‌ی همکاران ثابت ما در زمانه با ما همکاری می‌کنند، در میان گذاشتم. از آنها که اغلب شاعر و نویسنده‌اند پرسیدم: شما از زمانه چه انتظاری دارید؟
پاسخ‌ها متفاوت بود، اما با همه‌ی این تفاوت‌ها در یک جمع‌بندی کلی به این نتیجه رسیدم که دوستان و همکارانم انتظار دارند، بخش ادبی و هنری سایت زمانه محلی برای طرح نظرات آنها و محلی برای بحث و گفت و گو باشد.
برخی اعتقاد داشتند که زمانه می‌بایست در این شرایط جای خالی مطبوعات مستقل را تا حد امکان پر کند. برخی اعتقاد داشتند که زمانه باید بعضی موضوعات مناقشه‌انگیز را پوشش دهد. بعضی‌ها اعتقاد داشتند که زمانه می‌بایست «رادیکال‌»‌تر و «آوانگارد»‌تر باشد. بعضی‌ها اعتقاد داشتند که به همین شکل بسیار هم خوب است. برخی گفتند: ما می‌خواهیم زمانه، «ویترین» ادبیات و فرهنگ باشد.



«هفت کوچه»

به پیشنهاد سردبیر زمانه، قرار شد صفحه فرهنگی « هفت کوچه» پا بگیرد و به صفحات فرهنگی متعدد زمانه افزوده شود تا دریچه‌ای باشد برای مطرح کردن بحث‌ها و مطالبی که تابوهای شرقی را به چالش می‌کشد. «هفت کوچه» مملو از رازها و انکارهایی است که از روی ضرورت چندصدایی است و نمی تواند فقط یک نگاه و یک نوع صدا را برتابد. به همین دلیل امیدواریم ضمن فراهم آوردن نوشته‌های جذاب وگستاخ و درخواست همکاری از نویسندگانی که کنجکاوی‌های مشترک دارند و از همه مهم‌تر، منعکس کردن نوشته‌ها و نظرات شما خوانندگان عزیز، بر شیطنت، جذابیت و شعور« هفت کوچه» بیفزاییم.



ارزش انتقادی «ایران» و «ایرانیت»

سعدی به «حب وطن» ارج می‌نهد، با وجود این می‌گوید: «نتوان مُرد به سختی که من اینجا زادم». در این حکمت، «حب وطن» و زندگی و مرگ با «سختی»، دربرابر هم قرار می‌گیرند و سعدی جهان‌دیده به ما می‌گوید که رواست آسودگی را انتخاب کنیم، رواست آسودگی را بر «حب وطن» ترجیح دهیم.
وطن چیست؟ وطن زادگاه ماست، زبان ماست، انبوهی ادب و آداب است، یادهای مشترک است، مجموعه‌ای از بناهای یادبود زبانی (کتیبه و کتاب و تصنیف و مثل و شعر و حکایت) و بناهای یادبود مجسم (مجسمه و قبرستان و نیایشگاه و کاخ و ویرانه‌های باستانی) است. ما بدان نوعی اعتماد داریم، اعتماد کودک به آغوش مادر، و این گمان مبهم را داریم که آسودگی آنجاست و اگر سختی هست، در آن امکان‌هایی هم برای چیرگی بر سختی‌ها وجود دارد.
در بیت سعدی، آسودگی در وطن جست‌وجو نمی‌شود. در موقعیتی وطن آن‌چنان شده که در آن تنها سختی وجود دارد، زیستن به سختی و مردن به سختی. اما اگر بخواهیم آسودگی را در خود وطن جست‌وجو کنیم، بایستی با این پرسش درگیر شویم که آیا وطن می‌تواند بر سختی موجود غلبه کند.



نمایش توان علوم انسانی

کل برنامه‌ی بخش «اندیشه‌ی زمانه» را می‌توان در یک کلام خلاصه کرد: دفاع از علوم انسانی. این دفاع، از راه نشان دادن توان آنها در روشنگری پیش برده می‌شود. ما در بخش «اندیشه‌ی زمانه»، که مسئولیت آن از این پس با من خواهد بود، ضمن انجام این وظیفه‌ی عمومی، بر آن شدیم که در مورد مسئله‌ی «علوم انسانی» در ایران با گروهی از صاحب‌نظران گفت‌وگو کنیم. متن‌ این گفت‌وگوها به تدریج در سایت زمانه منتشر خواهد شد. ما از انجام گفت‌وگوهای بیش‌تر و دریافت مقاله از صاحب‌نظران استقبال می‌کنیم. پس از بحث «علوم انسانی»، موضوع‌های مهم دیگری را در برنامه‌ی گفت‌وگو و نظرخواهی گنجانده‌ایم که در مورد آنها به موقع اطلاع‌رسانی خواهیم کرد. از پیشنهادهای همه‌ی خوانندگان برای پربار کردن بخش «اندیشه» شادمان و سپاسگزار خواهیم شد.



دستور خط زمانه، نگارش نخست

یکی از راهبردی‌ترین سیاست‌های رسانه‌ای زمانه، مشارکت شهروندان ِ روزنامه‌نگار در تولید رسانه‌ای است. در چهار ماه گذشته تلاش ما در زمانه این بود که راهکارهایی تعیین کنیم تا به رغم مشارکت همگانی، گزارش‌ها و مقالات و مصاحبه‌هایی که در سایت منتشر می‌شوند از استانداردهایی مشخص و قابل سنجش پیروی کنند. در وهله‌ی نخست ما به دستور خط فارسی فکر کردیم و در سرمقاله‌ای که به این موضوع اختصاص دادیم، دستور خط فارسی و پیشنهادهای گوناگونی را که در این زمینه وجود دارد به بحث گذاشتیم. همزمان یک گروه کاری تشکیل دادیم. وظیفه‌ی این گروه این بود که با توجه به عادت‌های نویسندگان، مشکلات انتشار فارسی در اینترنت و پیشنهادهایی که درباره‌ی دستور خط وجود دارد، یک دستور خط تلفیقی که مورد توافق همکاران باشد تدوین کند. اکنون این کار به انجام رسیده است.



هر شهروند، یک منتقد

پس از برکناری محسن پرویز از معاونت فرهنگی وزارت ارشاد ناشران و نویسندگان ایرانی در نوعی بلاتکلیفی به سر می‌برند. بیش از یک قرن از نهضت مشروطه می‌گذرد و با این حال در کشور ما روند قانون‌گذاری شفاف نیست. برای مثال وظیفه‌ی معاونت‌ فرهنگی وزارت ارشاد اجرایی کردن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است. با وجود آن‌که این شورا به طور منظم نشست دارد، کسی از مصوباتش آگاه نیست. فقط از میان برخی گفته‌های جسته و گریخته‌ی معاونت فرهنگی ارشاد می‌توان خطوط کلی سیاست‌های تازه را حدس زد. در چند سال گذشته در اثر سخت‌گیری‌های محسن پرویز، بسیاری از کتاب‌ها ممنوع‌الانتشار اعلام شدند، بهای کتاب سیصد الی چهار صد درصد افزایش یافت و همزمان شمارگان کتاب کاهش پیدا کرد.



نقد و منتقدان سینمایی در ایران

آخر مگر می شود در کشوری فیلم خوب ساخته نشود،اما نقد خوب نوشته شود؟ نقد درست و اصولی از دل فیلم خوب در می‌آید. فیلم خوب روی منتقد اثر می‌گذارد، منتقد با فیلم ارتباط می گیرد و ذهن و قلمش تراوش می‌کند و نقد فیلم نوشته می‌شود. وقتی این سیر طبیعی وجود نداشته باشد، انتظار بعدش بی‌جا به نظر می‌رسد.
البته در این فضا نکته‌ای که به شدت اهمیت دارد این است که از زمان وقوع انقلاب اسلامی به این طرف آن‌قدر فضا برای نویسندگان بسته شد که به ناچار آنها یا به مجیز‌گویی از فیلم‌سازان افتادند، یا آن‌چنان خودشان را سانسور کردند که هیچ نکته‌ای در نوشته‌شان قابل ردگیری نبود. مثل این است که در مغز هر نویسنده‌ای یک پلیس کار گذاشتند تا او خودش مواظب خودش باشد.



دشواری‌های اطلاع‌رسانی فرهنگی

برای نخستین بار در وبلاگ زمانه ما متنی را منتشر می‌کنیم که یک نفر به تنهایی آن را ننوشته، بلکه در گروه فرهنگی یا به اصطلاح تحریریه‌ی کوچک ما در بخش فرهنگ زمانه به بحث گذاشته شده است. ما جمع کوچکی از روزنامه‌نگاران هستیم از نسل‌های مختلف که در کشورهای گوناگون زندگی می‌کنیم و آنچه که ما را به هم مرتبط می‌کند اطلاع‌رسانی فرهنگی زیر سقف سایت زمانه است. اطلاع‌رسانی فرهنگی اما این روزها کار ساده‌ای نیست. منابعی که برای تهیه‌ی گزارش‌های فرهنگی در اختیار ما و دیگر رسانه‌های آزاد قرار دارد، یا وابسته‌اند به حکومت یا تحت نظر حکومت اداره می‌شوند.



فرازها و نشیب‌های «زمانه» در یک سالی که با شما بر ما گذشت
یک سال گذشت

سال گذشته در چنین روزهایی بود که سردبیری رادیو زمانه به من محول شد. هم‌زمان در ایران، اعتراض‌های گسترده مردم به نتایج انتخابات آغاز شد که تا امروز همچنان خبرساز است. اگر بخواهیم به یک داوری واقع‎بینانه درباره‌ی فراز و نشیب‌های کارمان دست پیدا کنیم، باید «زمانه» را هم در بستر رویدادهای زمانه بررسی کنیم. افزون بر این، اعتقاد دارم که قضاوت درباره‌ی کارنامه‌ی «زمانه» در سال پُرآشوبی که گذشت، تنها داوری درباره‌ی کار من به عنوان یک فرد نیست. فرد در گروه معنا پیدا می‌کند و اگر همکاری دوستان روزنامه‌نگارم در «زمانه» و توجه و همراهی مخاطبان نبود، به هیچ‌‎وجه نمی‌توانستم امروز با سربلندی بنویسم سال گذشته برای «زمانه» سالی پربار بوده است.



یادنامه‌ی گلشیری، رویدادهای فرهنگی و چیزهای دیگر

در رادیو زمانه به مناسبت دهمین سال درگذشت هوشنگ گلشیری، یادنامه‌ای در ۱۰ روز و هر روز به نشانه‌ی یک سال در ستون خارج از سیاست منتشر می‌شود. این یادنامه با گفت‌وگو با خانم فرزانه طاهری، همسر زنده‌یاد گلشیری آغاز شده و تا ۱۰ روز آینده با انتشار مطالبی دیگر ادامه دارد. با قاطعیت می‌توانیم ادعا کنیم که زمانه تنها رسانه‌ی رسمی اما خودمانی فارسی زبان است که برای همه این امکان را به وجود آورده که بدون هر گونه سانسور و نقطه‌چین‌های مزاحم از مسائلی صحبت کنیم که در فرهنگ رسمی ما از برخی لحاظ تابو به شمار می‌آیند. آنها که دستی در قلم دارند و قدر هر کلمه را می‌شناسند و با سلطه‌ی نقطه‌ها بر کلمه‌ها به خوبی آشنا هستند، می‌دانند که این امر یک دستاورد است. آن را باید به هر قیمت حفظ کرد.



جمعه‌ها با «کتاب زمانه»

زمانه از همان ابتدای آغاز فعالیت خود یکی از فرهنگی‌ترین رسانه‌های پرمخاطب فارسی‌زبان بوده است. علاقه و توجه ما به کتاب به عنوان یکی از مهم‌ترین فرآورده‌های فرهنگی تا این حد بود که زمانی کتاب‌های تازه انتشاریافته را در بخش «خبر» معرفی می‌کردیم. در آن زمان اما متأسفانه کار معرفی کتاب یک کار سنجیده و اندیشیده نبود و پیش می‌آمد که صرفاً کتاب‌هایی که نویسندگان غربی نوشته بودند در این بخش معرفی می‌شدند. برای این گونه کتاب‌ها در غرب رسانه‌های متعدد و پربیینده و خواننده وجود دارد. هدف ما این است که دستاوردهای فرهنگی ایرانیان، چه در زمینه‌ی تألیف و چه در عرصه‌ی ترجمه به نحوی شایسته و روشمند و پیگیر معرفی شود.



دستور خط فارسی و ویرایش زمانه

به طور میانگین هر روز سایت زمانه با ده مطلب تازه به روز می‌شود. یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که همواره با آن مواجه بوده‌ایم، یکدست نبودن خط مطالبی است که هر روز در سایت منتشر می‌‌گردد. با وجود آن که خط فارسی پیرو ضوابطی است که فرهنگستان زبان و ادب فارسی آن را «دستور خط» نامیده‌ است، اما متأسفانه از آنجا که ضوابط تعیین شده برای خط فارسی، یا همان «دستور خط» مورد قبول همگان نیست، اختلاف سلیقه و گاهی ناآشنایی برخی نویسندگان با این ضوابط باعث می‌شود که شیوه‌ی نوشتن خط فارسی یکدست و در مجموع تابع قواعد و ضوابط مشخص و تعریف‌شده نباشد.



تأملی در شعر خیابانی و نهضت‌ مدنی
آیا خیابان کارگر برمی‌گردد؟

نسل جوان اصولاً کتاب‌نویس نیست. دیوارنویس است. کتاب برای او تفنن است، اما دیوار وبلاگ و شبکه‌های اجتماعی مانند فیس بوک در زندگی او یک امر روزانه است. این نسل عادت دارد از بالا به پایین کلمات را ببیند و بخواند، نه از راست به چپ. خیابان همه‌ی این امکانات را در اختیار شعر او قرار می‌دهد. یکی دیگر از ویژگی‌های نسل جوان مرجع‌گریزی اوست. خیابان هم رسانه‌ای است مرجع‌گریز. شاملو اگر در خیابان شعرش را می‌نوشت، هرگز شاملو نمی‌شد. نسل جوان اهل تفکر و تخیل است. سی سال پیش بر دیوارها شعار می‌نوشتند. امروز وقت آن رسیده که به جای شعار، بر دیوارها شعر بنویسیم.



آمستردام، یکم فوریه ۲۰۱۰
هک زمانه

وب‌سایت رادیو زمانه از جمعه شب، ۲۹ ژانویه ۲۰۱۰ برابر با نهم بهمن ۱۳۸۸مورد حمله قرار گرفت. حمله کنندگان گروهی هستند که خود را «ارتش سایبری ایران» معرفی و آرم خود را همراه با هشداری به «مزدوران وطن فروش» جای‌گزین صفحه اصلی «زمانه» کردند. مورد حمله قرار گرفتن سایت رادیو زمانه، در یکی از پربارترین دوران فعالیت‌های این رادیو، بار دیگر نشان‌گر نقش این صدای مستقل و تأثیرگذار است.



آگورا، در انتهای خیابان است

اندیشه اگر به خیابان پیوند نخورد، و به بیرون و به زمین سخت آویخته نشود؛ اگر به کار نیاید آن هم در دورانی که به تمنایی خشم‌گین طلبیده شده، ارزشش در به‌ترین حالت در لذتی شخصی و مخفی است. این دفتر به قصد ساختن فضایی برای گفت‌وگو، برای اندیشیدن دور هم و گاه مقابل هم باز شده است؛ شاید استعاره‌ای از آگورا، میدانی در میان شهر که سیاست دوران از میان آن و از صدای همگان سخن می‌گفت. این سیاست، این گفتن، از سر ضرورت است نه منفعت یا هر چیز دیگر. و یا دست‌کم می‌خواهد که همین باشد.



موسیقی نواحی ایران در «زمانه»

چند ماه پیش وقتی به جناب «فرید حائری‌نژاد» پیشنهاد ساخت برنامه‌هایی در باره‌ی «موسیقی نواحی ایران» را دادم و با استقبال گرم ایشان روبرو شدم؛ با علم به این‌که ساخت چنین برنامه‌هایی سختی‌های زیادی دارد کار را شروع کردم. پژوهش‌گران موسیقی نواحی، خوب می‌دانند این کار چه مشکلاتی دارد. معمولا اکثر این اساتید در روستاهای دورافتاده‌ای ساکن هستند که پیدا کردن آن‌ها به سهولت ممکن نیست. زمانی هم ‌که آن‌ها را پیدا می‌کنید تازه اول ماجرا و آغاز دشواری‌هاست!



مبارزه مسالمت‌آمیز مدنی

جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران مرحله به مرحله با موانع بیشتری از سوی حاکمیت مواجه می‌شود. از یک سو با گذشت بیش از هفت ماه، مردم، به‌ویژه جوانان دلیر حامی جنبش سبز علی‌رغم تمام دست‌اندازهای ایجاد شده، هم‌چنان به راه خود ادامه می‌دهند و از سوی دیگر حاکمیت با تکیه بر همان روش کهنه و پوسیده‌ی تمام نظام‌های دیکتاتوری شرقی، یعنی غلبه با رعب، به سرکوب معترضان ادامه می‌دهد.



ویژه‌نامه فرهنگ و ادب زمانه
درباره‌ی دفتر «خاک»

به ابتکار و پیشنهاد آقای فرید حائری‌نژاد، سردبیر زمانه دفتری تازه با نام «خاک» در سایت زمانه گشوده شد. از این پس هر هفته تحت عنوان: دفتر «خاک»؛ گفت‌وگوها، نقدها، داستان‌ها و اشعاری را خواهید خواند که نمایان‌گر ادبیات مستقل و سانسور نشده است. در دفترِ «خاک»، صداهایی خواهید شنید که ممیزان در طی سی سال با تدوین آئین‌نامه‌ها و به وجود آوردن دستگاه اداری عریض و طویل اداره کتاب و وزارت ارشاد تلاش کرده‌اند به گوش کسی نرسد.