رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۹ خرداد ۱۳۸۷

در ریه‌های حکومت، در ریه‌های مردم

همایون خیری

هر سال به نيمه‌های خردادماه که می‌رسيم حرف و نقل اهل محيط زيست - چه دوستداران و چه متخصصان - اين است که چطور می‌شود وضع محيط زيست را، دست کم در کشوری مثل ايران، از اين چيزی که هست خراب‌تر نکرد.

می‌شود گشاده دستی کرد و نسخه‌های عريض و طويل پيچيد. می‌شود بخشی از مشکل را به گردن مردم انداخت که درون خانه‌های شهری‌شان تابستان‌ها از زور سرما بايد لباس زمستانی پوشيد و زمستان‌ها لاجرم بعد از باز گذاشتن پنجره‌ها از زور گرما گروه زيادی به فکر پوشيدن لباس‌های تابستانی‌شان می‌افتند.

يک کمي آن طرف‌تر البته هزاران حرف ديگر هست که مردم در آن سهمي ندارند. تصادفأ همين بخش است که سال‌هاست سايه‌ی سنگينش را بر زندگی شهری انداخته است و راه گشاده دستی در نسخه پيچيدن را از هر اهل قلمی می‌گيرد.

محيط زيست شهری يعنی بشود در خيابان دوچرخه سواری کرد و فشار ترافيک را مسافت‌های کوتاه ميان محل زندگی و کار از خيابان‌ها برداشت، دود و دم را کاهش داد و بی سر و صداتر روز را شروع کرد. و اين دقيقأ کاری‌ست از عهده‌ی شهروندان برنمی‌آيد چون دولت مسئول خيابان و هر چه در آن می‌گذرد است. نه جایي برای راندن دوچرخه هست و نه اجازه‌ی دوچرخه راندن برای نيمی از مردم که همان زنان باشند.


نیک‌آهنگ کوثر

محيط زيست يعني وقتی هوا گرم است بشود لباس مناسب گرما پوشيد و در عوض در مصرف آب و برق برای شستشوی مداوم لباس‌های عرق کرده از زور گرما کم کرد. و باز دقيقأ اين همان کاری‌ست که انجامش از عهده‌ی شهروندان برنمی‌آيد چون پليس تعيين کننده‌ی فصل‌ها و لباس مردم است.

محيط زيست يعني کشوری که در آن دست کم ۲۶۰ روز آفتابی وجود دارد و اهل حکومتش اذعان دارند که بحران انرژی در راه است برق ساختمان‌های دولتی‌اش از نور خورشيد تأمين بشود. و باز هم در بر همان پاشنه می‌چرخد و اين دولت است که بايد برای انرژی مصرفی ساختمان‌هايش فکری بکند نه مردم.

نمی‌شود به ماهيگيران خرده پا و روستائياني که در حاشيه‌ی جنگل‌های شمال زندگی می‌کنند خرده گرفت که چرا معاش‌شان را بر صيد غيرقانوني و بريدن درختان بنا کرده‌اند، مادامي که حکومت استفاده از دريا را محدود به شعائر عقيدتی کرده و لاجرم درآمد حاصل از گردشگری را از ساکنان شمال ايران گرفته است.

نمی‌شود حفظ محيط زيست را به مردمی توصيه کرد که لحاف چهل تکه‌شان معروف‌ترين اثر هنری‌ست که از بازيافت پارچه‌های اضافی‌شان درست می‌شود، رمز و راز داروهای گياهی را نسل‌هاست که می‌دانند، و در کوير کاشان باغ فين می‌سازند.

خطاب حفظ محیط زیست به مردم نيست، به حکومتی‌ست که راه دسترسی خودش به زندگی خصوصی مردم را هموار کرده است. اگر سيطره‌ی حکومت تا درون زندگی خصوصی مردم است پس همان حکومت دست تنها بايد برای حفظ محيط زيست عمل کند.

دود و دم همه را خفه می‌کند و در ريه‌های اهل حکومت همان می‌گذرد که بر ريه‌های مردم روا داشته است.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

مملکت گل وبلبل اسلام است نظام از این فاشیست تر در تاریخ فقط یکی بوده ان هم دوره صدر اسلام. اخه این احمق ها نمیدانند محیط زیست چیه.
30 ساله دارن خون مردم و میمکن اینها پول پرست ترین گونه جانوری اند
حیف این کشور و این همه معدن و منبع انرزی که دست این....
کجایید زرتشتیان میهن پرست داریوش ها کورش ها بلاش ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟

-- kurosh ، Jun 6, 2008 در ساعت 02:47 PM

انتظار یک مقاله علمی رو داشتم از این تیتر. توصیفی ولی جامع و گویا بود.

-- مریم ، Jun 7, 2008 در ساعت 02:47 PM

آری کوروش جان ولی یادت باشد که آخوندان وقیح زرتشتی هم چنان دمار از روزگار مردم درآوردند که نگو. اصلا این خامنه ای هیچ فرقی اگر بگویی دارد ندارد با پدر بزرگان خودش در عهد حکومت موبدان زرتشتی. اصلا این عصاره همان چونه ی خمیر مخمر متعفن است امیوارم بفهمی کدام خمیر و چونه خمیر را می گویم. اصلا روحانیت شیعه عصاره همان « نجابت» است. و خدا و شیطان هر دو شاهدند که از ترس زمانه تقیه می کنم و نجابت نیست.

-- شرابخوار ، Jun 8, 2008 در ساعت 02:47 PM