رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۱ مهر ۱۳۸۸

«تبعید، چه واژه‌ی عجیبی»

ناصر غیاثی

بیست و سومین شماره‌ی فصل‌نامه‌ی باران، در گستره‌ی فرهنگ، ادبیات، تاریخ و سیاست، بهار ۱۳۸۸ در ۱۸۰ صفحه منتشر شد.

فصل‌نامه‌ی باران زیر نظر مسعود مافان، مدیر نشر باران هر شماره خود را به یک موضوع اختصاص داده و سردبیری آن شماره را به یک نفر واگذار می‌کند. موضوع اصلی این شماره به سینمای تبعید اختصاص دارد و سردبیری آن به عهده‌ی محمد عقیلی است.

مسعود مافان در ابتدای مجله در مقاله‌ی «چند نکته» به مبارزه‌ی زنان «در یک صد سال گذشته برای رسیدن به آزادی و برادری» می‌پردازد و به بررسی افت و خیزهای جنبش زنان از دوران مشروطه تا امروز می‌نشیند و در پایان می‌پرسد: «آیا ما به اندازه‌ی کافی از جنبش زنان ایران حمایت می‌کنیم؟»

در ادامه «یکی از مشخصه‌های حکومت اسلامی در ایران یعنی اعتراف‌گیری و نشستن در برابر دوربین» را شکنجه می‌خواند و اسامی کسانی را که از آغاز حکومت اسلامی تا به امروز مجبور به اعتراف شده‌اند برشمرده و در همین راستا در بخش «حاشیه‌ای بر اصل»، «سه سند تاریخی»، یعنی نامه‌های کیانوری و سیرجانی به خامنه‌ای و نیز نامه‌ی فرج سرکوهی خطاب به افکار عمومی را بازنشر می‌کند.

در بخش «نظرخواهی درباره جنبش اعتراضی و آزادی‌خواهانه‌ی مردم ایران» با اشاره به این که شماره‌ی ۲۳ فصل‌نامه هم‌زمان با جنبش اعتراضی مردم ایران آماده‌ی انتشار بوده و «با این امید که بتوانیم در شماره‌های آینده به شکل مبسوط‌تری به این مقوله بپردازیم»، دو نوشته‌ی مستقل و سه مصاحبه آمده است:

«مرور یک گزارش» از احمد علوی و «قانون و ضدقانون در نتایج انتخابات اخیر» از سعید محمودی دو نوشته‌ی مستقل و نظرخواهی‌های انجام شده از ماکان افشین‌نژاد، عضو حزب لیبرال سوئد و مریم یزدان‌فر نماینده‌ی پارلمان سوئد از حزب سوسیال دمکرات و مقاله‌ی مفصلی از ناصر مهاجر پژوهش‌گر در باب سیر «اعتراض‌ها و مخالفت‌های مردمی» از ۱۳۵۷ تا امروز.

دبیر بخش «سینمای تبعید» که از این شماره به فصل‌نامه‌ی باران افزوده شده محمد عقیلی است. وی در مقاله‌ی «گشودن یک واژه» به بررسی معنای واژه‌ی تبعید می‌نویسد: «چه واژه‌ی عجیبی. مدال شجاعت و دلیری بر سینه‌ی کسانی و تحقیر و ناسزا در نزد کسانی دیگر.»

و از این ره‌گذر به موشکافی ِ مفهوم «سینمای تبعید» می‌نشیند و می‌پرسد:

«آیا هر اثری که در ایران مجوز نمایش و انتشار پیدا نکند، اثری تبعیدی شمرده می‌شود؟» و متذکر می‌شود که آن‌چه از مصاحبه‌ها و مقالات در مجموعه‌ی حاضر جمع‌آوری شده مربوط به دوران «پیش از خیزش و گام بلند مردم ایران برای گرفتن آزادی» است.


تصویر روی جلد فصل‌نامه باران

منیره برادارن، در مقاله‌ی «دهه‌ی ۶۰ و فیلم‌های مستند» نگاهی دارد به «فیلم‌های مستندی که در خارج از ایران ساخته شده و موضوع آن زندان، سانسور، شکنجه، قتل مخالفان و موارد دیگری از کارنامه‌ی سیاه حکومت اسلامی در نقض حقوق بشر بوده است.»

امید حبیبی‌نیا در مقاله‌ی «نگاهی به ویژگی‌های رسانه‌ای سینمای تبعید» می‌آورد:

«سینمای ایران در تبعید ... با نمونه‌های دیگر کشورها متفاوت است و گاه به نظر می‌رسد که نتوانسته است به توقعات گوناگون پاسخ گوید. در این نوشتار خواهم کوشید ویژگی‌های کلی این سینما را به عنوان یک رسانه‌ی تبعیدی مرور کنم و دلایل ناکامی‌هایش را برشمرم.» مقاله‌ی سیروس وقوعی درباره‌ی «سینمای تبعید – سینمای مهاجرت، شباهت‌ها و تمایزها» است.

محمد عقیلی در نوشتاری تحت عنوان «جست‌وجوی تبعید در فیلم‌های فیلمسازان ایرانی در سوئد» نگاهی دارد به «موضوع تبعید در فیلم‌های بال‌های شیشه‌ای ِ رضا باقر، پیش از توفان ِ رضا پارسا و خانه‌ی جهنمی ِ سوسن تسلیمی.»

در بخش دیگر سینما گفتگوهایی می‌خوانیم با سعید اویسی بازیگر تئاتر و سینما در سوئد: «مال این آب و خاک نیستم»، رضا باقر فیلم‌ساز ساکن سوئد: «با سینما نمی‌شود انقلاب کرد»، آرش ریاحی کارگردان ساکن اتریش: «پیام فیلم برایم مهم است»، رضا علامه‌زاده: «صدای آزادم به گوش آن‌ها که می‌خواهم نمی‌رسد»، بصیر نصیبی: «سینمای آزاد»، بهروز وثوقی «به تبعید خو نکرده‌ام» و سرانجام یاسمن طباطبایی، بازیگر و خواننده ساکن برلین «شهر من! تهران غم‌انگیز!»


رضا کاظم‌زاده در بخش زندان باران در ابتدای مقاله‌ی «بحثی در باب نگاه اسلامگرایان، اندیشه‌های اسلام انقلابی و سیاست "تواب‌سازی"» می‌آورد: «هدف من در این مقاله نمایاندن ِ پیوند و خویشاوندی میان ایدئولوژی حاکم بر سیاست "تواب‌سازی" در زندان‌های جمهوری اسلامی...با اندیشه‌های اسلامگرایان انقلابی در پیش از انقلاب است.»

بخش نقد، نظر، مقاله، با نوشته‌ای از رضا اغنمی آغاز می‌شود با عنوان ِ «نگاهی به رمان گربه، نوشته‌ی هوشنگ اسدی». سپس شکوفه تقی در توضیح ِ «زنان و خرافه» قسمتی از گفتگو با زنانی را می‌آورد که «همه بی‌سواد، شصت و پنج تا هشتاد و پنج ساله» دارند و در باب ِ طبابت زنانه است. سپس ارشیر سراج ضمنبررسی ِ فیلمی از بهمن مقصودلو درباره‌ی احمد محمود به نام «احمد محمود، نویسنده انسانگرا» بریده‌هایی از گفتگو با مقصودلو را نیز می‌آورد.

مسعود کدخدایی، در مقاله‌ای با عنوان ِ «لذت کشف» فیلم نیمه ماه بهمن قبادی بررسی می‌کند و سرانجام فرخنده نیکو در نوشتاری تحت عنوان ِ «عمق آزادی و فراز خیال» به نقد رمان عنکوبت اثر م. ف. فرزانه می‌پرازد.

در بخش اندیشه مقاله‌ای از احمد علوی انتشار یافته به نام «تبارشناسی حکمت متعالیه ایرانی.». داستان و شعر در انتهای مجله آمده و شامل یک داستان از امید حبیبی‌نیا (من توی بغل مرضیه خوابیده‌ام...)، یک داستان از حسین نوش‌آذر (ملکوت، دربست) و چند شعر از اکبر ایل‌بیگی، ماشاالله جماتی‌پور، زیبا کرباسی و آرش نصرت‌الهی است.

آخرین مطلب باران نامه‌ی کوتاهی است از داریوش کارگر به مسعود مافان با عنوان ِ «چه کسی باید از نشر تبعید حمایت کند؟»

لابلای صفحات ِ فصل‌نامه‌ از کتاب‌های تازه منتشر شده‌ی نشر باران باخبر می‌شویم.
شماره‌ی بعدی فصل‌نامه‌ی باران ویژه‌ی نقد و بررسی ادبی است که سردبیری آن به عهده‌ی بهروز شیدا است. فصل‌نامه در تلاش است شماره‌ای از آن را به «اندیشه‌ورزی در ایران» و نیز «نقد و بررسی آثار محمدرضا فشاهی، فیلسوف ایرانی» اختصاص داده و از علاقه‌مندان دعوت می‌کند تا مقالات خود را در این زمینه برای باران ارسال کنند.


برای اشتراک فصل‌نامه‌ی باران یا خرید کتاب‌های این انتشاراتی می‌توانید به آدرس‌های زیر مراجعه کنید:
Baran

Box 40 48

163 04 Spanga, Sweden

Email: info@baran.st

www.baran.st

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

نشر باران اگر خیلی دلش برای سینمای تبعید میسوزد پس چرا با انجمن یاری فیلم از بنیاد فارابی در ج.ا می آورد در استکهلم نمایش میدهد به عنوان فستیوال؟
یک دکترای نعل ومیخ به این مدیر برجسته اعطا بفرمایید. سخت محتاجند!

-- حسین ، Oct 3, 2009 در ساعت 04:40 PM