رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ اسفند ۱۳۸۷
گفت‌ و گو با حنیف یزدانی، عضو سابق دفتر تحکیم وحدت

نباید ما را بازداشت می‌کردند

اردوان روزبه
a.roozbeh@radiozamaneh.com

در ایران بخشی از نقض سازمان یافته حقوق بشر، نه تنها مربوط به قوانین و آئین‌نامه‌ها، بلکه مربوط به نهادهای قضایی٬ اطلاعاتی و امنیتی است که احکام مربوط به نقض حقوق بشر را صادر و اجرا می‌کنند. بخشي از برنامه‌هاي ویژه‌ي «بررسی سی سال وضعیت حقوق بشر در ایران»٬ که توسط رادیو زمانه ارائه می‌شود، به پژوهش در مورد زمینه‌ها و تاریخچه شکل گیری این نهادها می‌پردازد.

در همین رابطه با حنیف یزدانی، فعال دانشجویی و عضو سابق دفتر تحکیم وحدت گفت‏ و گو کرده‌ام که طی آن وی، روند بازداشت خود را برای ما روایت می‌کند. حنیف یزدانی، سال گذشته به دلیل فعالیت‏های مدنی دانشجویی در ایران، دستگیر شده بود.

Download it Here!

به نام خدا. من حنیف یزدانی هستم، عضو سابق دفتر تحکیم وحدت و عضو اسبق انجمن شهر کرد. سال گذشته در ۱۸ تیر به همراه سایر اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم، بازداشت شدم.

علت بازداشت ما این بود که در شرایطی قرار گرفتیم که احساس می‏کردیم باید برای آزادی دانشجویان پلی‏تکنیک که به‏خاطر همان قضیه‏ی نشریات جعلی بازداشت شده بودند (بعدا دادگاه هم گفت که آن نشریات کار بچه‏ها نبوده و بچه‏ها بی‏گناه شناخته شدند) کاری انجام دهیم.

اما در عین حال کاری از دست‏مان برنمی‏آمد. بالاخره دست به یک تحصن شش نفره زدیم. شش صبح تحصن ما شروع شد. این ساعت را به این خاطر انتخاب کردیم چون فکر کردیم در طول ساعات دیگر روز ممکن است نتوانیم به راحتی دست به تحصن بزنیم و از طرفی هم نمی‏خواستیم این حالت را پیدا کند که ما قصد جنجال، برهم زدن نظم عمومی و… که اتهامات کلی هستند را داریم.

بعد از حدود نیم ساعت بازداشت شدیم و به کلانتری منتقل شدیم. از آن کلانتری هم به چند کلانتری دیگر تقسیم‏مان کردند و غروب همان روز به زندان اوین انتقال داده شدیم. از آن‏جا به بند ۲۴۰ رفتیم و بعد از چند روز به سلول‏های انفرادی و بند ۲۰۹ انتقال پیدا کردیم.


حنیف یزدانی، عضو سابق دفتر تحکیم وحدت

به نظر من، ما می‏توانستیم بازداشت نشویم و علت آن تحصن ما می‏توانست اصلاً وجود نداشته باشد. اما در سال گذشته، حقوق بشر در مورد دانشجویان به صورت خیلی کلان نقض شد. جدا از آن روند بازجویی‏ها و نگاه‏داری‏ها و مسایلی که آن‏جا هست، اصل موضوعی که اتفاق افتاد، زیر سوال بود. در ایران بسیار پیش می‌آید که از طرف نیروهای امنیتی و انتظامی، حقوق بشر نقض می‌شود.

این توضیحی کلی بود در مورد خود ما و نقض حقوق شهروندی. حقوق شهروندی در زندان‏های امنیتی امری بی‏معنا است. ‏آن‏جا حتما باید چشم‏بند باشد، حتماً باید زندان انفرادی باشد تا شیوه‏های بازجویی مسئولین امنیتی بتواند کامل بشود.

در مورد حقوق بشر در ایران، وقتی اخبار را مطالعه می‏کنیم، روزمره شاهد نقض این حقوق هستیم. بازداشت نیروهای دانشجویی، سیاسی، حقوق بشری و… تحت هر عنوانی، به نظر من، نقض حقوق بشر است. میزان نقض حقوق بشر در این چند دهه در مورد این نیروها متفاوت بوده، مثلا در دهه‏ی شصت بسیار وسیع اتفاق افتاد و اعدام‏های فلهّ‏ای را داشتیم که الان از پرده بیرون افتاده است.

در دهه‏ی هفتاد فضا تا حدی بازتر بود‏‏‏‏‏‏‏، اما باز هم شاهد قتل‏های زنجیره‏ای و این‏گونه مسایل بودیم. در دهه‏ی هشتاد، در این چند سالی که دولت نهم بر سر کار آمده، فشارهای بیشتری به دانشجویان وارد آمد. البته در دوران اصلاحات هم، در سال ۱۳۸۲ شاهد زندان و فشار به دانشجویان، بودیم.

جدا از این مسایل، اگر کمی ذره‏بینی‏تر نگاه کنیم، شاهد نقض گسترده‏تر منشور حقوق بشر که برای همه‏ی مردم است و نه فقط فعالین سیاسی اجتماعی، هستیم.

وقتی بیکاری هست، کسی از کار اخراج می‏شود، یا حقوق ماهیانه‏اش کفاف زندگی‏اش را نمی‏دهد، وقتی شاهد تورم کمرشکن موجود هستیم به حدی که حتا اقشار بالا و متوسط جامعه به خاطر شرایط اقتصادی، نمی‏توانند به خیلی از خواسته‏های‏شان دست پیدا کنند، این‏ها نشان دهنده‏ی نقض گسترده‌ی حقوق بشر هستند.

نمونه‏ی دیگر که به نظر من، شرایط حادتری دارد، امید به آینده از سوی نسل جوان امروز است. در دانشگاه‏ها می‏بینیم دانشجویانی که به خصوص در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا درس می‏خوانند، تمام تلاش‏شان این است که طرح یا مقاله‏ای تهیه کنند و از این طریق از دانشگاه‏های خارجی بورس بگیرند و در آن‏جا ادامه‏ی تحصیل بدهند و زندگی کنند.

علت آن هم این است که این‏جا امید به آینده و فضای روشنی را شاهد نیستیم. الان برای یک جوان تهرانی نمی‏توانیم فضایی را متصور بشویم که ازدواج کند، کار داشته باشد، صاحب خانه بشود. چنین روندی شاید یک پروسه‏ی چهل پنجاه ساله باشد که به اندازه‏ی عمر یک انسان است. این مساله، نقض خیلی واضح حقوق شهروندی است.

هم‏چنین خشونت‏های اجتماعی، خشونت‏ها در مورد زنان و غیره که از پرداختن به آن صرف‏نظر می‏‏کنم چون بارها و بارها تکرار شده و از مسایل روزمره‏ است.

یک شهروند تهرانی، شاید روزی چهار تا پنج ساعت از وقتش در ترافیک بگذرد و وقتی به روز و هفته و ماه می‏رسد، شاید یک شخص چند ماه از سال را در ترافیک ‏بگذراند که اتلاف عمر انسان است و نقض حقوق بشر است. این‏ها مسایلی هستند که کم‏تر مورد توجه انسان‏ها قرار می‏گیرد.

به نظر من، اکثر بندهای اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر، در ایران نه فقط در مورد فعالین سیاسی و اجتماعی که خود برآمده از جامعه هستند، بلکه در مورد تک تک افراد، نقض می‏شود.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

می گویند هیزم شکنان کوره های آدم پزی هیتلر هم در آن جنایات شریکند .

جمهوری اسلامی تا سال 60 وزارت اطلاعات نداشت ولی صدها نفر قبل از تشکیل این وزارت خانه دستگیر شده بودند .

شما اگر ریگی به کفش ندارید !؟ بررسیهادر باره نهادهای عامل نقض جقوق بشر را از مرحله شناسائی وتحت نظر قرار گرفتن وتله گزاریها و ایجاد شورشهای مصنوئی توسط نیروهای بیرون از حاکمیت بررسی کنید.

-- بدون نام ، Mar 4, 2009 در ساعت 12:00 PM