رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۰ بهمن ۱۳۸۷
۳۰ سال پیش در چنین روزی

عاشورا؛ بین ۳۵۰ هزار تا دو میلیون نفر

سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی

دوشنبه بیستم آذر ۱۳۵۷ هجری خورشیدی برابر یازدهم دسامبر ۱۹۷۸ میلادی

تظاهرات عاشورا، عظیم‌تر از تاسوعا

تظاهرات میلیونی مردم ایران، در تهران و سراسر کشور برگزار شد. تظاهرات روز عاشورا، با همان سازماندهی منظم تظاهرات تاسوعا در مسیرهای مختلف در سراسر تهران برگزار شد.

به نظر می‌رسید مردمی که روز تاسوعا در انتظار یک قتل عام بزرگ بودند، پس از اطمینان از سکوت حکومت، به تعداد بیشتری به خیابان رفته بودند.

طول صف راهپیمایان از میدان فردوسی تا میدان شهیاد بود. در میدان شهیاد و بعد از یک راهپیمایی سخنانی از جانب چند نفر از روحانیون گفته شد و آن‌گاه قطعنامه‌ای را خواندند.

این قطعنامه که با شعارهای تائیدآمیز جمعیت مواجه شد عبارت بود از: سقوط و برچیده شدن بساط حکومت شاه، برقراری حکومت عدل اسلامی به رهبری آیت‌الله خمینی، آزادی واقعی، اجرای عدالت اجتماعی، تأمین حقوق مردم، جلوگیری از هرگونه سلطه‌گری.


عکس: اسناد انقلاب اسلامی

بین ۳۵۰ هزار تا دو میلیون نفر

سفیر ایران در لندن در مورد تظاهرات روز عاشورا نوشته است: «به گفته بی‌بی‌سی، امروز که عاشورا بود، دو میلیون نفر در تهران در تظاهرات ضد شاه شرکت کرده‌اند. جفری رابرتسن، گزارشگر بی‌بی‌سی، انبوه جمعیت را در میدان شهیاد «دریای مواجی از انسان... تا آنجا که چشم کار می‌کند» خواند. خداوندا! دو میلیون نفر به هر حساب رقم عظیمی است.»

راجی در ادامه می‌نویسد: «دو میلیون نفر، هم‌نوا در یک هدف: شاه باید برود. نظرخواهی مورد درخواست جبهه مخالف درباره آینده سلطنت، به مفهومی، همین امروز انجام شده است. رسانه‌های گروهی، با تمایلات «مردم‌گرا» و «دموکراتیک» خود، بی‌درنگ این تظاهرات را رد آشکار نظام از سوی قاطبه مردم خواهند شمرد.»

سفیر ایران ادامه می‌دهد: «تلگرافی از افشار اعلام می‌دارد که «بی‌بی‌سی بار دیگر غرض‌ورزی خود را نشان داده، شمار تظاهر‌کنندگان دیروز را یک میلیون خوانده، در حالی که تعداد واقعی به گفته ناظران بی‌طرف ۳۵۰ هزار نفر بوده است. شب، فیلم تظاهرات را از تلویزیون تماشا کردم. تعداد حقیقی شرکت‌کنندگان هرچه بود، واقعیت آن است که اقیانوس متلاطمی از انسان تا آنجا که چشم کار می‌کرد طول و عرض خیابان آیزنهاور را پوشانده بود. یأس و بدبینی دوباره بر وجودم غلبه کرد.»

حمله حکومت نظامی به مردم اصفهان

به گزارش هفته‌نامه ایرانشهر در لندن، حکومت نظامی در اصفهان شدیداً با مردم درگیر شد. به نوشته این هفته‌نامه که روز ۲۴ آذر منتشر شده است، مردم اصفهان «‌روز دوشنبه با حمله به ساختمان مرکزی ساواک اصفهان قصد داشتند آنجا را با خاک یکسان کنند، اما ماموران با نارنجک و شلیک مسلسل از پشت بام به معارضه با تظاهرکنندگان پرداختند.»

ایرانشهر می‌نویسد: «یک گزارش تلفنی حاکی است که در این برخورد صد نفر شهید شدند و مردم خشمگین نیز دو تن از مأموران ساواک را از پای درآوردند. و با شعارهای «مرگ بر شاه» به سوی بولوار چهارباغ راه افتاده مجسمه شاه و پدرش را پایین کشیدند. و در اثنای پایین آوردن این مجسمه‌ها بر اثر هجوم نظامیان حداقل ۱۸ نفر دیگر به خاک افتادند.»

در ادامه نوشته شده است: «طی این مبارزات خیابانی در مرکز مخابرات، پنج بانک، رستوران هزار و یکشب، یک هتل، هشت مشروب‌فروشی، چهار سینما و همچنین مدرسه آمریکایی‌ها به آتش کشیده شد. دکتر سیاوش صحت که ۱۲ سال در آمریکا اقامت داشته، طی گفت و گویی به خبرنگاران خارجی اظهار داشت: «در تظاهرات حداقل ۴۰ نفر کشته شدند و هم اکنون ۶۰۰ مجروح در پنج بیمارستان شهر بستری هستند و وضعیت اضطراری است.»

دو تظاهرات علیه یک حکومت در لندن

دو تظاهرات در لندن علیه حکومت شاه، هم‌زمان و توسط دو گروه اپوزیسیون برگزار شد. در اولین تظاهرات که از سوی نیروهای مذهبی سازمان داده شده بود از هایدپارک (‌اسپیکرز کرنر) شروع شد و تظاهر‌کنندگان در حالی که شعارهایی برای استقلال، آزادی، حکومت اسلامی و تصاویری از آیت‌الله خمینی حمل می‌کردند، پس از خروج از هایدپارک به خیابان کنزینگتون رسیدند و با گذشتن از برابر سفارت ایران و بانک ملی، در محله المپیا به تظاهرات خود پایان دادند.

در این تظاهرات که خانم‌ها در جلو حرکت می‌کردند، عده‌ای از خارجیان نیز شرکت داشتند. در تظاهرات دیگر که از طرف کمیته همبستگی با ایران برگزار شد، چند سازمان دانشجویی ایرانی و سازمان دانشجویان ارمنی، کرد، و نیروهای چپ انگلیسی، فلسطینی و اریتره‌ای شرکت داشتند.

تظاهر‌کنندگان علیه شاه و آمریکا و در حمایت از جنگ مسلحانه و قطع فروش اسلحه به شاه شعار می دادند. آن‌ها پس از عبور از برابر مقر نخست وزیری انگلیس و سفارتخانه‌های آمریکا و ایران، با برگزاری میتینگی به تظاهرات خود پایان دادند.

هر دو تظاهرات، علیه شاه، با هدف سقوط رژیم، توسط ایرانیان و هر کدام با جمعیتی بین دو تا سه هزار نفر برگزار شده بود.


عکس: محمدعلی نحاسی

نوری‌علا: امام خمینی پدیده‌ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع

اسماعیل نوری‌علا، نویسنده و اندیشمند، در پاسخ به مقاله چهار نویسنده در هفته‌نامه ایرانشهر، در مقاله‌ای با عنوان «اسلام واقعی که بت می‌شکند، نه آن‌که بت می‌آفریند!» نوشت:

«امام خمینی پدیده‌ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع است. او رهبر سیاسی جنبش است، جنبشی که تعریفی جز برانداختن ظلم و تقلید کورکورانه و شکستن بت‌های دیکتاتوری سیاسی و مذهبی ندارد. چه کسی امتحان کرده تا بداند آیا از همه علما به علم و دین واقف‌تر است یا نه؟ و چگونه این اعلمیت، در نتیجه، رهبری غیر انتخابی و تحمیلی، مردم را به تقلید از او کشانده است؟»

نوری‌علا در ادامه می‌نویسد: «نه! امام خمینی را مردم «انتخاب» کرده‌اند، به جهت آن‌که در عین علم به احکام شرع به مقام ارشدیت نیز رسیده است. او در پی آن نیست تا قشر روحانیت را حاکم بر سرنوشت ما کند، بلکه در پی آن است تا ما را از دیکتاتوری همه اقشار حاکم و خواستار اطاعت کورکورانه برهاند. و هر آن‌ کس از روحانیت سنتی که در این راه قدم گذارد مقدمش گرامی است، اما اگر تردیدی در این راه از خود نشان دهد دیگر کسی برای رساله و اعلمیت و زهدش فاتحه هم نمی‌خواند.»

این نویسنده و اندیشمند ادامه می‌دهد: «اکنون علم را با عمل می‌سنجند. اکنون نقاب عبا و عمامه کنار زده شده است و رهبری مردم شیعه باید از آن کسی باشد که امام کفن‌پوش کربلا را در پیش روی دارد. جز این، هر رهبری، حتی در اوج محبوبیت، یک‌شبه در بایگانی تاریخ مطول ما مدفون خواهد شد. پس باکی نیست، اگر جنبش مردم ایران ماهیتی «سیاسی ـ مذهبی» دارد.»

نوری‌علا در ادامه می‌نویسد: «این در واقع ذات طبیعی هر جنبش توده‌ای در مشرق زمین است. ملت ایران خواستار حکومت علما نیست، بلکه خواستار حکومت اسلامی است. مگر ما فراموش کرده‌ایم که شاه سلطان حسین هم عالم به علم مذهبی بود؟ مگر او را «ملاحسین» نمی‌خواندند؟ نه! ما خواستار حکومت هیچ شاه سلطان حسینی نیستیم.»

اسماعیل نوری‌علا در پایان می‌نویسد: «از همین روی از طرح مسأله «حکومت اسلامی» در ایران نباید باکی داشته باشیم، چرا که اکنون ایرانیان خواستار آن اسلام واقعی‌اند که بت می‌شکند، نه آن‌که بت می‌آفریند. آن اسلام که مردم‌گرایی واقعی علی را با خود می‌آورد، نه آن اسلام که زیر پایه‌های تخت به‌اصطلاح «الهی» اموی و عباسی و در زیر عبای کعب‌الاخبارها و غزالی‌ها فرو مرده است. آن اسلام که زاینده زینب است، نه آن اسلام که حرمسرای شاهان صفوی را پر کرده.»

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

harfaa che shaeraane bud va andarun az taam khali shod taa dar u nur e marefat binim

-- بدون نام ، Dec 16, 2008 در ساعت 12:00 PM

همین جناب نوری علا را ببینید که چقدر به علی شریعتی بدوبیراه می گوید.
کی بود کی بود من نبودم ؟!

-- kaveh ، Dec 16, 2008 در ساعت 12:00 PM

با سلام، من به نظرات آقای نوری علا خیلی احترام میگذارم و به نظرم اکثر دیدگاههای ایشان منطقی است و میتوان روی آنها تاءمل و تفکر کرد و حتی راهی را جست. از خواندن نظرات ایشان در زمان انقلاب راستش تاحدی تعجب کردم. اما از احترامم به ایشان چیزی کم نشد. به هر حال باید این را قبول کرد که انقلاب ایران همه را به نحوی غافلگیر و در عین حال امیدوار کرد. هرچه که از آن تاریخ دورتر میشویم بهتر میبینیم که تقریبا" تمام روشنفکران در هر سن وسال و باهر تجربه ای نتوانستند تحلیل دقیقی از قضایا در آن زمان داشته باشند. مهم اینست که ما در طی این سالها چقدر از اشتباهات خودمان درس گرفته باشیم و این درس را هم صادقانه به دیگران منتقل کنیم. انقلاب ایران بایستی اتفاق میافتاد. در" اما و اگر" هم نتوان نشست. شاید مردم ما بایستی این تجربه تاریخیشان را هم به دیگر تجاربشان اضافه میکردند تا در آینده حداقل درمقابل این مدل از حکومت مصون بمانند.

-- ژیلا ، Feb 6, 2009 در ساعت 12:00 PM

من تعجب میکنم از کسانی که در نظراتشان این نکته را منعکس میکنند که نوری علا موافق خمینی و شریعتی بوده و الان نیست. به آنها پیشنهاد میکنم تا مقاله را دوباره بخوانند. او اینها را در زمانی نوشته که میدانست خواه ناخواه خمینی می آید و در پی آن بوده تا مردم را از بقول مرحوم بختیار دیکتاتوری چکمه بر حذر دارد. حال سوال از آقای نبوی و دیگر خاتمیون اینست که بهره برداری یا بهتر است بگوییم بهره کشی آنها از دانشجویان بیچاره در ماجرای 18 تیر را چگونه توجیح میکنید؟ سوال من از رادیو زمانه هم اینست که چگونه میشود که هم از مردم نظر خواست و هم در نظرات آنها دخل و تصرف کرد؟

احتمالا منظور شما از دیکتاتوری چکمه دیکتاتوری نعلین است، و حدس می زنم شما مقاله آقای نوری علا را نخواندید. در هر حال، مقاله ایشان در مورد روشن کردن ذهن کسانی بود که فکر می کردند که روحانیت اگر بیاید، ممکن است استبداد بوجود بیاورد. و ایشان توضیح می دادند که این توهمات غلط است و روحانیت و مرجعیت باید دولت در تبعید تشکیل بدهد و گرایش استبدادی در روحانیت و بخصوص آیت الله خمینی وجود ندارد. مقاله آقای نوری علا موجود است و ما هم به جای اینکه فکر کنیم منظور ایشان چه بود، بهتر است خود مقاله این را بگوید. اگر دوستان علاقه داشته باشند، من می توانم مقاله کامل ایشان را منتشر کنم.
نکته دیگر در مورد رابطه من( ابراهیم نبوی) با خاتمی و دانشجویان در جریان هجده تیر است که درباره توجیح( احتمالا منظور توجیه است) آن سووال کرده اند. نکته این است که موضوع ما در اینجا مسائل مربوط به انقلاب است و به همین دلیل به هیچ وجه به مسائل دیگری مانند خاتمی و اصلاحات و هجده تیر در اینجا نمی پردازیم.
و نکته آخر اینکه ما در روزشمار فقط در جاهایی در نظر افراد دخل و تصرف می کنیم که به دیگران فحش داده باشند یا توهین نژادپرستانه کرده باشند. علت حذف این موارد مسائل قانونی و حقوقی است.
ابراهیم نبوی

-- Iman ، Feb 6, 2009 در ساعت 12:00 PM

نوری اعلا این را گفته باشد یا نگفته باشد اثبات چیزی نیست آنچه اثبات شده خیانت مذهبیون به مردم و تمام خواسته های قیام 57 است. آنچه امروز مد نظر قرار گرفته است و بی شک تنها و تنها فاکت زنده در برابر ما عینیت دارد نداشتن کارزار مشترکی است برای دگرگونی این داستان تراژیک سی ساله . آنچه عیان تر از هر چیزی به چشم می خورد روشنی بیان افراد هم اکنون است

-- افشین ، Feb 6, 2009 در ساعت 12:00 PM

حداقل اقای نوری علا معاون ناطق نوری در وزارت کشور نشد و در قتل و اعدامها یا در بگیر و بند کودکان شرکت نداشت. اقای نبوی,‌ شما چه طور ؟


خوانندگان طبیعتا راههایی برای فهمیدن این موضوعات دارند و حتما به آن دست می یابند، اما موضوع روزشمار انقلاب درباره خبرها و نظرهای سال 1357 است . دوستان عزیز می توانند هر سووالی که از من دارند، و مربوط به وقایع سال 1357 نیست، در جایی دیگر بپرسند. پاسخ نوشته آقای نوری علا را می توانید در وب سایت شخصی من بخوانید. به دلیل طولانی شدن مطلب از گذاشتن آن در اینجا معذوریم.
http://www.doomdam.com/archives/000567.php#more
ابراهیم نبوی

-- Ramin ، Feb 6, 2009 در ساعت 12:00 PM

دوست گرامی آقای نبوی
از ایران می نویسم. هنوز مشارکت جنابعالی در وزارت کشور جمهوری اسلامی و نیز دخالت در انتخابات آقای ایرج نماینده لاهیجان یادم است. لطفا جناب عالی
ferme-ta gole! -

-- frenchman@hotmail.com ، Feb 6, 2009 در ساعت 12:00 PM

برادران عزیز
نوری علا امروزش مهم است، نه گذشته اش. امروز می گوید کجا ایستاده است. شما چطور؟

دوست عزیز!
نام این بخش " سی سال قبل در همین روز" یا روزشمار یک انقلاب است و کار ما بررسی وقایع و خبرهای سی سال قبل است، ما که نمی توانیم در خبرها و نظرهای افراد در سال 1357 نظرات امروز آنها را منتشر کنیم. و از سوی دیگر ما اصلا کاری نداریم که ایشان قبلا خوب بودند یا الآن خوب هستند. ما فقط نظرات ایشان را در سال 1357 منتشر کردیم. اگر معتقدید ما نباید نظر ایشان را منتشر کنیم، آن حرف دیگری است.
ابراهیم نبوی

-- karim ، Feb 6, 2009 در ساعت 12:00 PM

اقای نبوی لطفا متن کامل مقاله اقای نوری علا را روی سایت قرار دهید تا مردم بتوانند قضاوت کنند . شما قسمتهائی از آن را به نیت خاص قرارداده اید.


دوست عزیز
متن کامل مقاله آقای نوری علا را همراه با پاسخ خودم به نوشته ایشان در وبلاگ خودم قرار دادم. برای خواندن آن به اینجا بروید
http://www.doomdam.com/archives/000567.php#more
از شما تمنا می کنم حالا که صرفا به دلیل گفته آقای نوری علا به این نتیجه رسیدید که من قسمت هایی از مقاله را به نیت خاص انتخاب کردم، اگر مقاله کامل را خواندید و دیدید که انتخاب من جهت دار نبوده، لطفا شهامت این را داشته باشید که نظر صریح تان را همین جا منتشر کنید.
ابراهیم نبوی

-- بدون نام ، Feb 7, 2009 در ساعت 12:00 PM

همانطور که بسیاری دوستان از آقای نوری علای امروز و جبهه گیری ایشان نقل میکنند بهتر است که کمی جانب انصاف را رعایت کنند و در این رسانه عمومی از عقاید جهت دار خود در تخریب چهره ها بپرهیزند ! بهتر است خود شما قضاوت کنید ! لطفا این لینک را مشاهده کنید و ببینید آقای نوری علا در جواب به این مقاله که چیزی جز واقعیت نبوده با جهت گیری احساسی و کینه ورزانه خویش در یک سایت که نه شخصی نیست و معیار نوشتاری آن احترام به مخاطب است چطور دست به نوشتهای غیر معقول که صرفا هدفی جز بد نام کردن عده ای بی طرف می کند .
http://news.gooya.com/society/archives/083452.php

-- حسن ، Feb 7, 2009 در ساعت 12:00 PM

راستش آقای نبوی با جوابهایی که در میان این کامنتها داده ای من ریگ در کفش شما می بینم فقط نوع ریگش را نمی شناسم شما هم که توضیح قانع کننده ای نمی دهید. رفته اید از لابلای خروار کاغذهای 1357 جار جار که این را نوری اعلا نوشته بود ای مردم سی سال کلای رفته به سر بخوانید. اقای نبوی , نوری اعلا نه در سازمان سیاسی بود که از پلاتفرم حزبی یا ارگانی که حال این مقاله سند تاریخی خواصی محسوب شود من بیش از هر چیز از رادیو زمانه متعجب هستم که این گونه ولنگ و واز بدون هیچ گونه مسئولیتی سردبیرانه دست و بال افراد را باز می گذارد تا نوشته هایشان برای پیشبردهای شخصی و فرقه ای بکار افتد. شما هم که با چنین امکانات رادیو زمانه با خیال راحت تنها به قاضی می روید و بریدن و دوختن تاریخ را با قیچی ی از دورانی که به شما می گفتند "برادر" تیز کرده اید انتظار هم دارید خوانند این منطق که "ما فقط نظرات ایشان را در سال 1357 منتشر کردیم." را سرس سری بپذیرد. من پیشنهاد می کنم شما هم جوابهای نوری اعلا را در رادیو زمانه بگذارید و توضیحی هم برای خوانندگان بدهید که از میان این خروار نوشته های 1357 چرا شما علاقه ویژه ای به این نوشته پیدا کرده اید

دوست عزیز
نوشته آقای نوری علا در وب سایت گویا منتشر شده است
من هم پاسخی به آن داده ام که در زیر می توانید بخوانید
از شما خواهش می کنم از قضاوت در مورد افرادی که نمی شناسید و اتهام زدن خودداری کنید.
http://www.doomdam.com/archives/000567.php#more
ابراهیم نبوی

-- افشین ، Feb 7, 2009 در ساعت 12:00 PM

آقای نبوی
شما بدرستی فهمیدید من شما را قضاوت کردم با آنچه که می خوانم اما اگر منظور شما اتهام بوده که اشتباه می کنید آنچه نوشتم اتهام نیست اما آنگونه که شما بدون پیش در آمدی یا زمینه ای فردی را با نوشته هایش از سی سال پیش به گونه ای مورد قضاوت (به عبارت خودتان) می کشید ، می باید قضاوت (به معنی واقعی کلمه البته) را هم با شهامت بپذیرید . چگونه است با این شتاب به دفاع از خود می گویید مرا قضاوت نکنید، فقط این را نوشته ام و ان هم جوابش در فلان سایت. من همچنان اهمیت مقاله نوری اعلا را در آن مقطع زمانی نمی فهمم. اگر منطورتان از این دست- چین ها چنگی به اندیشه روشنفکران در دوران کوتاه دولت بختیار است، بسیاری نقل قولها هست که خیلی بیشتر از مقاله نوری اعلا برد داشتند. حد عقل من با شناختی که از نوری اعلا دارم این را می دانم که او نوشته اش و سخنش در استقلال فردی خودش بوده و نه آبشخور رژیم شاهنشاهی بوده و یا این رژیم. آنچه که برد خط فکری برای آمدن خمینی و انحلال رژیم بود. بهترین نقل قولهای روشنفکران با نفوذ در اسناد سازمانهای سیاسی پیدا میشوند که روشنفکران بسیاری هم در این سازمانها پرسه می زدند والبته باید استقرار مذهبیون بدست چماغ بدستانشان را م فراموش نکرد که از همان اولین دقایق روزهای انقلاب دست به کار شدند. که اگر اشتباه نکنم بسیاری از آن چماغ بدستان امرو پرچم اصلاح طلب را در دست گرفته اند و شاید به هین دلیل هم از بیان جدایی دین از حکومت پرهیز می کنند.
گویی این دست از نوشته ها و حرفها ما را چون دایره ای به جای نخستمان باز می گرداند. شما دست می برید با چشمان بسته ، حال با چه نیتی، در خرواری نوشته ها که بسیاری از آنها دگر اهمیت ندارند مگر برای تحقیق و یا من می دانم .... اما خروارها امروز برای آینده نوشته می شود اما یازده ماه بیستن نه روز سال آنها را نادید ه گرفته تا سالگرد انقلاب و این جور سالگردها و سپس از هر گونه داوری وحشت می کنیم.

دوست عزیز
با توجه به شناخت عمیقی که از آقای نوری علا دارید، حداقل نام ایشان را درست بنویسید، نوری علا درست است و نوری اعلا درست نیست.
ضمنا به نظر شما ما نباید بعضی اطلاعات را منتشر کنیم؟ لطفا بگوئید که از نظر شما باید کدام بخش تاریخ را سانسور کنیم؟
ابراهیم نبوی

-- افشین ، Feb 7, 2009 در ساعت 12:00 PM

با سلام وتشکر خواهشمندست متن کامل مقاله اقای نوری علا را در سایت قرار دهید و به جهت رفع هر گونه ابهام و یا سوئ تعبیر قضاوت را به خوانندگان واگزارید. با تشکر علی

-- علی ، Feb 7, 2009 در ساعت 12:00 PM

با سلام
آقای نبوی عزیز لطفا نظر خودتان در مورد جمهوری اسلامی و مخصوصا انتخابات و همچنین خاتمی و نقش او در وقایع 18 تیر و همچنین عملکرد، مناصب و نقش خود را در تمامی مراحل انقلاب را بصراحت در اینجا یا سایت خودتان یا هر جای دیگر پهنه بیکرانه اینترنت بیان کنید و دنباله آنرا در اینجا بگذارید تا ما خودمان تصمیم بگیریم که تصمیم شما در نمایش این نامه صرفا گردآوری تاریخ است یا غرض ورزی شخصی چون در جواب شما به نوری علا یک نوع حس خود بزرگ بینی به خواننده القاء میگردد آنجا که میفرمایید "شما فقط یک پانصدم هستید" تاکید میکنم "القاء میگردد."

دوست عزیز
منطق من در مورد کلمه یک پانصدم این است، که ما در دویست روز هزار مطلب( روزی پنج مطلب) را منتشر کردیم، از این هزار مطلب تعداد دو مطلب مربوط به جناب آقای نوری علا است، یعنی دو تقسیم بر هزار که می شود یک پانصدم. یعنی تعداد خبرهای ایشان به نسبت کل خبرهای روزشمار یک پانصدم بود. برداشت شما از کلمه مذکور غلط است و منظور همین است که گفتم. ضمنا ما در اینجا فقط راوی خبر و تاریخ هستیم و در آن دخالت نداریم، در بیرون از این جا می توانید هر سووالی داشتید در مورد دیدگاههای خصوصی من بپرسید. ضمنا برای خواندن زندگینامه من لطفا به آدرس زیر مراجعه کنید
http://www.doomdam.com/archives/000126.php
ابراهیم نبوی

-- بدون نام ، Feb 7, 2009 در ساعت 12:00 PM

آقای نبوی

من در جایی نگفتم که تاریخ را سانسور باید کرد این در کجای کمنت من بود که شما دیدید؟
در ضمن رفتم و جواب شما و همکارتان را خواندم جالبترین قسمت آن اینجا بود که (از مقاله سعید بشیر تاش) : چرا برای دفاع از اشتباهات گذشته خود می خواهيد که همه مردم در اشتباه باشند؟
آقای نبوی گرامی من نمی دانم این رادیو با چه دستور کاری به شما این امکانات را داده تا تاریخ ایران در دوران انقلاب را ورق بزنید و سپس آن کس که اشتباه کرده را به مردم و نسل جوان معرفی کنید.
آیا واقعا شما و همکارتان تنها هدفتان این است که نوری علا به شما بگوید اشتباه کردم و بعد به قول خودتان :
يک کلمه اگر می گفتيد من در نوشتن آن مقاله اشتباه کردم، مساله حل شده بود.

متاسفانه اینگونه به نظر می رسد در واقع جواب شما اهداف شما را ، حال با سوتفاهم یا بدون سو تفاهم

.

-- افشین ، Feb 7, 2009 در ساعت 12:00 PM

نوری علا امروز به هر جبهه و مرامی که درآمده باشد، در سال پنجاه و هفت، روشنفکری آزاد و مسئول بود. او با نوشتن کتاب جامعه شناسی سیاسی و تشیع اثنی عشری، که در چارچوب نظریه ماکس وبر، وضعیت جانشینی رهبر کاریزماتیک انقلاب ایران را بررسی می کرد نشان داد که از دانش و بصیرت کافی در نگاه مستقل به حادثه انقلاب بهره مند است. نقد او به گزینه چینی ابراهیم نبوی و دستیارش، بسیار ستودنی است. با خواندن متن کامل مقاله ی مورد بحث، روشن می شود که ابراهیم نبوی مرتکب خطا شده و ای کاش به جای آسمان ریسمان بافتن، عذرخواهی می کرد.

-- فراز فاطری ، Feb 7, 2009 در ساعت 12:00 PM

قابل توجه ابراهیم نبوی
ميگويند هنگام پریدن گوسفندی از جوی آب دنبه اش بالا رفت و بزی چموش وشرور فریاد " آی دیدم آی دیدم" سرداد تا آ بروی گوسفند بیچاره را ببرد. گوسفند مظلوم که اوضاع را چنین دید گفت: تو که همیشه بی دمی و آنجایت هویدا هیچوقت ما چیزی نگفتیم ولی اگر یکبار دنبه ما بالا رود باید این هیاهو را به پا کنی؟

-- آزاده ، Feb 7, 2009 در ساعت 12:00 PM

با سلام

چرا هيچ عكسي از تظاهرات كه خانم هاي بدون حجاب شركت دارند نمي اندازيد.

قبلا انداختیم، باز هم می اندازیم
تظاهرات اعتراض به حجاب اجباری در آینده است
ابراهیم نبوی

-- بدون نام ، Feb 8, 2009 در ساعت 12:00 PM

آقای نبوی، به پیر پالاندوز قسم مردم میفهمند. دوستانی مثل‌ افشین وآزاده را جدی بگیرید.

-- moodie ، Feb 8, 2009 در ساعت 12:00 PM

خطاب به آقای افشین
من نه از اصلاح طلب ها خوشم می آید و نه از ابراهیم نبوی ولی چون چشم دیدن ایشان را ندارم. دلیل نمی شود که اگر نبوی گفت زمین گرد است بگویم نخیر مسطح است.
واقعیت تلخ تاریخ انقلاب اسلامی این است که بسیاری از روشنفکران مثلا سکولار و مثلا متعهد چشم بسته به دنبال روحانیت مبارز افتادند. من هم مقالۀ اسماعیل نوری علا را خواندم و هم جواب آقای بشیر تاش و نبوی را . مقالۀ کامل نوری علا فجیع تر از بخش کوچکی است که نبوی نقل کرده است.
دوست عزیز از تاریخ درس گرفتن ربطی به توبه کردن ندارد که اگر کسی در آن زمان اشتباه کرد الان فقط با گفتن اشتباه کردم ببخشید به قضیه خاتمه دهد. علم به اشتباه اولین قدم در درس گرفتن از اشتباه است.
ایرانیانی که مثل من در آلمان زندگی می کنند می دانند که در این کشور تمام نسل هایی که پس ا ز پایان جنگ دوم جهانی به دنیا آمده اند با حس گناه بزرگ شده اند به خاطر فجایعی که توسط نازی ها در دنیا اتفاق افتاد. حتی نسل هایی که نه فاشیست ها را انتخاب کرده بودند و سی سال پس از پایان جنگ به دنبا آمده اند. یعنی جوان آلمانی امروز هنوز حس گناه به خاطر جنایات خطا های آلمانی هفتاد سال پیش دارد. در مورد ما ایرانیان برعکس است. حتی اشتباهات خودمان را هم به گردن دیگران می اندازیم. یا امپریالیسم آمریکا یا روسیه، یا کاپیتالیسم و غیره مسئول بلاهت ما هستند.
ارزش آقای نوری علا در نظر من بالاتر خواهد رفت اگر ایشان تلاش کنند علل اشتباه تاریخی و تئوریک خود را پیدا کنند.
آقای افشین دوباره تکرار می کنم من اصلا از ابراهیم نبوی خوشم نمی آید ولی اگر به خاطر لج بازی با ایشان بگویم زمین مسطح است فقط خودم را مضحکه کرده ام و بس

-- پروانه حمیدی ، Feb 8, 2009 در ساعت 12:00 PM

دوست گرامی اقای نبوی نوری علا هر چه که کرده یا گفته به اندازه گناه من وشما نیست که ماندیم وجسارت ترک قلمرو سیستم را نداشتیم.بالاتر انکه اگر انتقاد کردیم نق زدن بود ودر امن برای دوستانمان برای انکه به مجلسی فرمایشی بروند و نماینده لاهیجان شوند هم جوک و اظهار لحیه اخوندی هم بافتیم.مردان اندیشه همیشه با سوپاپ های فشار کم کن و سطحی قابل مقایسه نیستند.انکه گفت حرف زد انکه فعل انجام داد ایا برابرند شما بگویید اشتباه کردید.قاضی گرونوبلی


دوست عزیز
ما به هیچ وجه تردیدی در مورد خوبی ها و جسارت آقای نوری علا و گناهان و عیب های خودمان نداریم، فقط می گوئیم که انتشار مقاله ایشان در روزشمار انقلاب کار درستی بوده و برای اهانت نبود.
ابراهیم نبوی

-- sasany ، Feb 8, 2009 در ساعت 12:00 PM