تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
سی سال پیش در چنین روزی

تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری

سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی

شنبه نوزدهم اسفند 1357 برابر دهم مارس 1979 میلادی

صبح امروز عده زیادی که اکثریت آنان را زنان تشکیل می‌دادند اجتماعی به منظور اعلام نظر خود در مورد حجاب در محوطه دادگستری ترتیب دادند این گروهها عبارت بودند از:

تعدادی از زنان وکیل عضو حقوق دانان جمعیت حقوق دانان، کارمندان شرکت هواپیمایی ایران، دانش جویان، دانش آموزان، هنرجویان موسیقی، کارکنان وزارت دادگستری، عده ای از دبیران دبیرستان های تهران، دانش آموزان، دانشجویان و گروههای دیگر. به گزارش حاکمیت عده ای از دانش آموزانی که قصد پیوستن به این گروه را داشتند در خیابان تخت جمشید روبروی شرکت نفت توسط گروهی از مخالفان متفرق شدند.


شعارهایی که توسط جمعیت داده می‌شد بدین شرح است: "حجاب باید در فطرت زن باشد"، "می جنگیم می جنگیم بر ضد استبداد"، "استقلال، مساوات، آزادی"، "زن و مرد کشته شدند، هر دو باید آزاد باشند" به نوشته روزنامه اطلاعات گزارش دیگری حاکیست:

گروهی از میهمانداران زن و کادر زن هواپیمایی ملی ایران نیز امروز صبح بسوی باشگاه دانشگاه تهران حرکت نموده و در آنجا بعنوان اعلام همبستگی با دیگر گروههای تظاهر کننده زنان تجمع نمودند و خواستار انجام خواسته های خود شدند.

همچنین جمعی از کارمندان زن و کارکنان رادیو و تلویزیون ملی ایران در ساعت ده و سی دقیقه صبح امروز در محل سازمان رادیو و تلویزیون واقع در خیابان جام جم گرد آمدند تا بسوی کاخ دادگستری حرکت کنند و به سایر گروه‌ها بپیوندند.

همچنین بدنبال تظاهرات زنان که برای اعلام نظر خود در مورد مسئله حجاب برپا شده بود دسته بزرگی بطرف دادگستری به راه افتادند در میان راه گروهی از مخالفان با توسل به خشونت راه را بر زنان بستند که با دخالت ماموران کمیته این برخورد پایان گرفت و زنان به راهپیمایی خود بطرف نخست وزیری ادامه دادند.

گروههای بانوان به مقابل نخست وزیری رسیدند و خواستار ملاقات با آقای مهندس بازرگان شدند و درخواست های خود را بیکی از نمایندگان نخست وزیری دادند. در اینجا نیز گروهی در صدد برخورد و درگیری با زنان برآمدند و چند تیر هوایی شلیک شد.


روز جمعه نیز زنان برای اعلام نظر خود در مورد مسئله حجاب در دانشگاه گرد آمدند ولی عده ای علیرغم تاکید کمیته امام مبنی بر عدم ایجاد مزاحمت برای بانوان در صدد پراکنده نمودن تظاهر کنندگان برآمدند. بانوان که در دانشگاه فنی جمع شده بودند ساعت 3 بعد از ظهر دست به راهپیمایی در محوطه دانشگاه زدند.

اجتماع زنان روز جمعه نخست در دانشگاه فنی شروع شده و سپس به توصیه کمیته انقلابی زنان مبنی بر ماندن گروهها در دانشگاه تا آمدن نماینده ای از سوی دولت گروه زنان چند دور در محوطه دانشگاه راه پیمایی کردند اما وقتی جلوی در رسیدند آنرا بروی خود بسته دیدند.

پس از پایان راهپیمایی هنگام سوار شدن به اتوبوس توسط مخالفین با سنگ و گلوله برف و ضربات مشت مورد هجوم قرار گرفتند و طبق یک گزارش اتومبیلی در همین روز در خیابان شاه قصد راندن به میان جمعیت را داشته که از اینکار جلوگیری شده است.

صبح امروز گروهی از مردان که مخالف اجتماع زنان و تحصن آنان بودند در مقابل دادگستری اجتماع کردند و در حاکی که شعارهایی به نفع حجاب می دادند قصد داشتند به داخل دادگستری بروند اما پاسداران انقلاب مانع ورود آنان شدند.


در همین حال در زندان دادگستری نیز تشنج بوجود آمد و زندانیان خواستار آزادی خود شدند. خانواده زندانیان نیز با استفاده از فرصت شعارهایی به نفع آزادی زندانیان خود می دادند.

تشنج در زندان دادگستری و بیرون از آن سرانجام به تیراندازی هوایی از سوی پاسداران اطراف دادگستری انجامید که قصدشان متفرق نمودن مردانی بود که در خارج از دادگستری شعارهای مخالف زنان می دادند. به علت این درگیری ها و بدنبال تحصن بانوان، امروز صبح خیابان های اطراف دادگستری بسته شد و ترافیک فشرده ای در خیابان های مرکزی شهر بوجود آمد.

خبرگزاری پارس از بامداد امروز گروههایی از بانوان و دانش آموزان برخی دبیرستانهای دخترانه از گوشه و کنار شهر بسوی دانشگاه تهران حرکت و در آنجا اجتماع کردند. گرچه در مسیر حرکت ایشان هیچگونه مزاحمتی مشاهده نمی‌شد لکن بگزارش خبرنگار ما در حوالی دانشگاه تهران عده ای بعنوان اعتراض نسبت به تشکیل این اجتماعات آنان را هو می‌کردند.

امام خمینی: جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد

آیت الله خمینی در اجتماعی که با شرکت هزاران تن از دانش آموزان و فرهنگیان قم تشکیل شده بود بیاناتی ایراد کردند و ضمن بر شمردن توطئه های عمال اجانب، خواستند مردم از دولت بازرگان حمایت کنند. متن سخنان وی بشرح زیر است:

"دست های خائن اجنبی و عمال اجنبی ما را از شما جدا کردند. بین ما و شما افتراق انداختند. آنها از این افتراق نتیجه ها بردند و دیدند که از اتحاد جنبه های قشر های مختلف آنها نمی‌توانند با این اتحاد نتایجی را که می‌خواهند ببرند. سالهای طولانی کوشش کردند مدارس دینی را از دانشگاهها و دیگر قشر های محصلین جدا کنند.

ما باید بفهمیم این معنی را که این جدایی چه رنج ها به ما داد و این اتحاد چند صباح چه گنج ها به ما داد. شما جوانها محصل سایر جوانها امید من هستید، نوید من هستید. امید من به شما توده جوان است. بشما توده محصل است.

من امید این را دارم که مقدرات مملکت ما بعد از این بدست شما عزیزان بیفتد و مملکت ما را شما عزیزان حفظ کنید. من امید آن را دارم که شماها با هر علم و عملی با علم و تهذیب نفس، با علم و عمل صالح بر مشکلات خودتان غلبه کنید. تاکنون که این راه را آمدید و با وحدت کلمه قشر های مختلف این مملکت و با اتکا به ایمان و اعتماد به اسلام و قرآن کریم دست خائنین را قطع کردید و اگر تتمه ای باشد قطع می‌کنیم انشاءالله.


لیکن از حالا به بعد اشکالات بیشتر است، بیداری بیشتر می‌خواهد از این زمان، زمان سازندگی این خرابه ای است که برای ما به جا گذاشته اند. شما بهتر می دانید که اینها به دانشگاه های ما، بدبیرستان های ما، به دبستان های ما، چه خیانت ها کرده‌اند:

شماها می دانید که شماها را می‌خواستند عقب نگه دارند، نگذارند که یک انسان اسلامی یک انسان با قدرت یک انسان به هدف بار بیایید. تعلیمات انحرافی و برنامه های اموجاجی و انحرافی بود. می‌خواستند جوان های ما را به عقب برانند تا استفاده های خودشان را بکنند تا ما در همه چیز محتاج باشیم، در علم محتاج باشیم، در اقتصاد وابسته و محتاج باشیم.

آیت الله خمینی در ادامه افزود:

"شما جوانان که امید من هستید کوشش کنید و وحدت کلمه خود را حفظ کنید، ما را نگذاشتند با شما روبرو شویم، در مدت عمر این دبیرستان اول مرتبه‌ای است که من با شما روبرو می‌شوم. اول مرتبه‌ای است که استادان و معلمان شما را از نزدیک می‌بینم. اول مرتبه‌ای است که شما جوانان عزیز را فرزندان اسلام را از نزدیک زیارت می‌کنم.

ای امیدهای من، ای امیدهای من ای نویدهای من، ای فرزندان عزیز اسلام، رمز پیروزی را دریافتید، دریافتید که در این دو سال اخیر با وحدت کلمه ریشه استبداد، ریشه سلطنت استبدادی دو هزار و پانصد ساله را از بیخ کندید، دریافتید که نفت خواران مفت خوار را عقب زدید، دریافتید که با وحدت کلمه، وحدت غرض و هدف آن ایمان و هدف اسلام، هدف جمهوری اسلامی، دریافتید که این رمز شما را به پیروزی رساند.

این رمز را از دست ندهید، صف های خود را فشرده تر کنید، روابط خود را با همه قشرها خصوصا با روحانیون زیادتر کنید، شما آمال و آرزوی ما هستید.


آیت الله خمینی در ادامه گفت: " این حکومت به تعیین تصویب ملت است به پشتیبانی ملت است. باید او را بیشتر پشتیبانی کنید و مفرضین را که عمال اجانب هستند و می‌خواهند نگذارند حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی برقرار بشود آنها را از جامعه خودتان دور کنید و یا نصیحت کنیدو شما به این زمان های طولانی که نبودید و ما مواجه بودیم با گرفتاری های زیاد و به این زمان های اخیر که بودید و مواجه شدید با مصیبت ها، تمام این مصیبت ها از اجانب بود، و تمام این فعالیت ها به دست عمال اجانب بود. اینها می‌خواهند باز هم همان مسائل را با عمال خبیث خودشان در مملکت ما برقرار کنند.

این خیالی است که آنها به سر خودشان می پزند که ممکلت ما را باز به فرم دیگر به مصیبت های سابق بکشند، شما جوانان برومند، شما محصلین ارجمند که امید من هستید و نوید من هستید باید در هرجا که هستید و در هرجائی از ایران که هستید، باید بیدار باشید. با بیداری از خانه خودتان دفاع کنید و حکومت اسلامی را که از حقوق شما دفاع می‌کند مستقر و برقرار کنید."

آیت الله خمینی در مورد جمهوری اسلامی‌گفت:

"به یاوه یاوه گویان گوش ندهید. به حرف های قشرهایی که از اسلامی هیچ بویی ندیده اند و با اسلام مخالفند با آنها به حرف های آنها گوش ندهید آنها می‌خواهند ملت را منحرف کنند. از مسیر خود، مسیر شما مسیر اسلام است. مسیر شما این است که جمهوری اسلامی را به پا کنید. من رای به جمهوری اسلام می‌دهم.

و از شما تقاضا دارم که رای به جمهوری اسلامی بدهید نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد. جمهوری اسلامی. آنها که در نوشتجاتشان از جمهوری دم می زنند جمهوری فقط یعنی اسلام نه آنهائیکه جمهوری دموکراتیک می گویند. یعنی جمهوری غربی، جمهوری اسلامی نه. اینها می‌خواهند باز هم مصائب را فرم دیگر برای ما به بار بیاورند. اینها اصلا بر این نهضت دخالت نداشته اند. آنها که امروز به خیال خودشان می‌خواهند سر سفره آماده بنشینند، در این نهضت به هیچ وجه دخالت نداشته اند."

وی از مردم خواست که خواهان جمهوری اسلامی‌باشند و گفت: " آنها را نپذیریم و نمی‌پذیریم آنها را که قلمهای مسموم را گرفته و برخلاف اسلام چیز می‌نویسند و ملی و دموکراتیک این ها را به زبان می آورند از آنها نپذیرید ما اسلامی را می‌خواهیم. ملت ما اسلام را می‌خواهد. آنها که کوشش دارند، نهضت ما را تضعیف کنند دولت ما را تضعیف کنند تا نتوانیم تا بخیال آنها نتوانیم در رفراندوم موفق شویم خیال خامی به سر خودشان می پزند.

ملت ما یکپارچه خواهان جمهوری اسلامی است. ما باید آن چیزی که آمال ملت است دنبال کنیم آن چیزی که ملت در چند سال است بیش از یکسال است فریاد می زنند چندین سال است که دنبال آن هستند، باید به فریاد این ملت گوش کنیم، قشرهای مختلف این ممکلت باید به ندای ملت گوش کنند. ببینند ملت چه خواست و چه می‌خواهد. ملت در طول این یکسال و چند ماه اخیر در خیابانها ریخت و فریاد کرد استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، ما باید تابع ملت باشیم، نباید قلم دست بگیریم و توی منزل بنشینیم هرچه می‌خواهیم بنویسیم."

آیت الله خمینی در اظهارات خود گفت: "صلاح نیست این بر می گرداند آن مسائل و آن مصائب سابق را، خیانت است به ملت، کمونیست ها هم باید جمهوری اسلامی بخواهند، اگر بخواهند برای این ملت کار کنند و راست بگویند همه باید جمهوری اسلامی را بخواهند، آنکه علاقه به این ملت دارد و آنکه علاقه به این کشور دارد و آنکه از اختناق خسته شده است، همین بازاری همین حمال همین دهقان همین کشاورز، همین کارگر دنبال اینها بروند.

اینها کشته داده اند، اینها خون داده اند، اینها سهیم هستند. همه سهم مال اینها است، نه مال من و شما که کنار نشسته اید و حالا قلم دست گرفته اید. قلم ها را بشکنید، به اسلام پناه بیاورید، تبلیغات سوء را کنار بگذارید، تا نتیجه ببرید تا استقلال خودتان را حفظ کنید."


میناچی: در مطبوعات تجدید نظر اساسی می‌شود

ناصر میناچی وزیر اطلاعات و تبلیغات و خیرات پیش از ظهر دیروز در یک گفتگوی مطبوعاتی رئوس کلی برنامه های این وزارتخانه را تشریح کرد. وزیر اطلاعات در خصوص مطبوعات داخلی گفت: " ما پیرو اصل مطلق آزادی بیان و عقیده هستیم و این اصالت انقلاب است و همه شهادتها برای این بود که آزادی مطلوب را بدست آوریم و هرکس بتواند هر عقیده ای را که دارد ابراز کند و سیاست این وزارت خانه برای حفظ این اصالت مطلقا آزادی است و از نظر انسانی و اسلامی که از همه مظاهر انسانی برخوردار است هرکسی عقیده ای دارد باید بتواند ابراز بکند اما دنبال این نباشد که برای توجیه نظرات خود از هر وسیله حتی مشروع استفاده کند.


ناصر میناچی

باید به جامعه نشان بدهد که جهت فکر و عقیده ای چیست، و نشریات نیز باید مانند همه کشورهای دنیا موضع خود را مشخص کنند تا زمینه های سیاسی، اجتماعی و فلسفی طرز تفکرشان از نقطه نظر مردم روشن شود."

میناچی افزود:

"در شرایطی که ابراز عقیده و بیان آزاد است و هیچ مانعی در برابر آن نیست چرا باید یک نویسنده یا یک نشریه در بیان نقطه نظر های خود صراحت لهجه نداشته باشد. یک متفکر که شرافت قلم را در دست دارد باید جوانمردانه طرز تفکر و اندیشه اش را بگوید. وی اضافه کرد ما در این زمینه از مطبوعات و صاحبان قم صمیمانه خواهیم خواست که تحت لوای آزادی بیان و عقیده جبهه فکری خود را مشخص کنند تا مردم بدانند آنها هرکدام معتقد به چه نوع تفکر و ایدئولوژی هستند."


آقای میناچی همچنین گفت: " در زمینه مطبوعات فعلی و نشر روزنامه های جدید و باید تجدید نظر اساسی شود و در این مورد در نظر است از صالح ترین فکر و اندیشه و مقتدر ترین صاحبان قلم –نویسندگان – و روشنفکران متعهد و مسئول دعوت بکنیم تا با تشکیل شورایی نظر بدهند که روزنامه های ما باید تابع چه شرایط اخلاقی انسانی باشند تا بتوانند توشه فکری و فرهنگی برای مردم تهیه و تامین کنند. همچنین این گروه که بعنوان مشاور در کار سامان دادن به مطبوعات ارائه طریق می‌کنند ضوابطی را نیز برای دادن امتیاز به نشریات جدید تعیین خواهند کرد."

وی در مورد ترکیب این شورا از دکتر علی اصغر حاج سید جوادی و دکتر حسن حبیبی نام برد. آقای میناچی در مورد ورود نشریات خارجی بکشور و گفت هیچ منافعی در اینکار نیست و مردم ایران باید آنها را مطالعه و در موردش قضاوت کنند.


ناصر میناچی

قمار خانه اشرف و سپهبد نصیری

یکی از مراکز فساد رژیم منحوس پهلوی که به باشگاه عصر معروف بود و پانزده روز قبل توسط پاسداران جوان کشف شد از دیروز به عنوان یک مرکز فرهنگی اسلامی مورد استفاده قرار گرفت. روزنامه اطلاعات ضمن چاپ این خبر نوشت: " این مرکز که قبلا باشگاه عصر نام داشت محل اجتماع اعضای خاندان پهلوی، امرا، وزرا، نمایندگان مجلسین، بازرگانان و افراد با نفوذ و سرشناس گذشته بود که ساعت ها در آنجا از محل بیت المال به قمار می پرداختنذ و پولهای کلانی برد و باخت می‌شد."

این باشگاه در زمان دولت شریف امامی که وعده تعطیل قمار خانه ها داده شد بسته گردید و وقتی که بدست پاسداران انقلاب افتاد بدلیل تعطیل چند ماهه به نیمه مخروبه ای بی شباهت نبود.

روزنامه اطلاعات بدون توجه به اینکه هنوز یک ماه هم از انقلاب نمی گذرد، نوشت: " اما پاسداران انقلاب پس از مرمت آن اکنون این باشگاه را به صورت یک مرکز فرهنگی اسلامی در آورده اند که جوانان همه روزه در رشته های اقتصادی، ورزشی، اجتماعی، سیاسی، هنری و آموزشی ارشاد می‌شوند." خبرنگار اطلاعات افزود:

"وقتی که باشگاه عصر به دست پاسداران افتاد در آن چهار تلویزیون رنگی، لوازم قیمتی و لوکس، تابلوهای گرانبها و فرشهای متعددی بدست آوردند که تمامی آنها تحویل کمیته شده است."

به نوشته گزارشگر روزنامه درباره باشگاه قمار مذکور "اعضای این باشگاه از پانصد نفر تجاوز می‌کند و ورودیه برای هر نفر دوهزار تومان تعیین شده بود. این باشگاه که یکی از بزرگترین قمارخانه های موجود در تهران بود توسط ارتشبد نصیری و اشرف خواهر شاه، اداره می‌شد و برد و باخت هایی که در آن می‌شد به گواه مدارک بدست آمده کمتر از سیصد هزار تومان نبوده است."

روزنامه اطلاعات در معرفی این باشگاه نوشت: " باشگاه در سال ۱۳۲۰ تاسیس شده بود و گردانندگان اصلی آن براساس مدارک بدست آمده این افراد بوده اند.

۱- دکتر شاهکار نماینده مجلس و وکیل پایه یک دادگستری فوت کرده ۲- بدر ملاک ۳- سرتیپ جهانبانی رئیس باشگاه ۴- امیر دیوان صفاری لاهیجانی وی همه چیز خود را در این باشگاه باخت و قصد خودکشی داشت که پسرش مانع شد ۵- حاج حسن آقا چایچی. وی املاک خود را در این باشگاه باخت و از غصه سکته کرد و مرد ۶- کاظم چایچی بازرگان ۷- جعفر چایچی ۸- اسماعیل چایچی ۹- حاج محمدتقی چایچی ۱۰- مهندس مجید اعلم. مدیر عامل شرکت تسادو کنترات چی آب تهران و دربار ۱۱- سرهنگ امی ۱۲- احمد وهاب زاده مدیر عامل شرکت بی. ام. و ۱۳- سلیمان وهاب زاده (صاحب بانک ملی ایران و هلند) 14- ناظمیان 15- داود القانیان (صاحب ملک باشگاه که ماهی 40 هزار تومان بابت اجاره ملک از اعضای باشگاه می گرفته است. پدرش صاحب پاساژ کنت، ساختمان آلومینیوم، کارخانه پلاستیک سازی و ... است.)


اشرف و محمدرضا شاه

۱۶- بزرگ خواجوی (آهن فروش بازار و بساز و بفروش وی پدر زن نصیری معدم شده است و هنگامی که دخترش با نصیری ازدواج کرد یک ساختمان ۱۱ طبقه که در خیابان وزرا چشم را خیره می سازد به نصیری دامادش چشم روشنی داد. وی در شمال با کمک نصیری بساز و بفروش بود.) ۱۷- مهندس فرخان (رئیس اداره گاز تهران که حتی هویدا او را بخاطر عملیات کثیفش بازنشسته کرد) ۱۸- حمید رضا برادر شاه مخلوع ۱۹- اسکندر اریه صاحب کاشی ایران ۲۰- سناتور محمد علی مهدوی صاحب کارخانه قند در خراسان ۲۱- سپهبد روحانی معاون هویدا ۲۲- فرخ فرسید (بازرگان) ۲۳- دریاسالار ابوالحسن فاطمی ۲۴- سرتیپ عزیزالله پیشداد. افراد بالا که از گردانندگان اصلی باشگاه بودند ولی بیش از پانصد عضو برای قمار در این باشگاه رفت و آمد می‌کردند. ( کلیه توضیحات قمارخانه توسط خبرنگار باهوش و زیرک اطلاعات نوشته شده است.)

مزاحمین بانوان محترم بشدت مجازات خواهند شد

به نوشته روزنامه ها و بنا به اعلام خبرگزاری پارس، بدنبال اعلام خبر مربوط به حجاب زنان و اعتراض و اظهار نظرهای گروههای مخالف و موافق و تظاهرات زنان و همچنین چند مورد برخورد نامناسب دیروز اطلاعیه ای از سوی دفتر آیت الله خمینی صادر گردید. متن اطلاعیه باین شرح است: " براساس خبرهای رسیده؛ گروهی جنایتکار و خیانت پیشه تحت عنوان کمیته مزاحم بانوان محترم شده و به ایشان توهین می‌کنند ماموران کمیته های انقلاب موظفند با کمال دقت مراقب باشند و چنین اعمالی را با نهایت شدت جلوگیری کنند. عاملین چنین اعمالی سریعا و بشدت مجازات خواهند شد."

یک کارگر معاون وزارت کار شد

یک کارگر کارخانه معاون رفاه و تعاون و یک استاد دانشگاه معاون اشتغال و بهره وری وزارت کار و امور اجتماعی شدند. داریوش فروهر وزیر کار و امور اجتماعی در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی گفت: " در میهن ما یک نوع تجاوز به حقوق کارگران و کشاورزان و شاید برخی از گروههای اجتماعی بویژه روشنفکران گاه خودشان را در نقش ولی و راهنما و سرپرست آنها نشان می دادند به اعتقاد من کارگران به اندازه کافی از رشد سیاسی برخوردارند و می‌توانند حافظ منافع خود باشند.


داریوش فروهر

"وزیر کار و امور اجتماعی در مورد کسانیکه از زمان شروع بکار کارخانجات سعی کرده‌اند وارد کارگاهها شوند و به آنها آموزش سیاسی بدهند، گفت: " خواهش من این است که از رفتن بکارخانه ها و ایجاد برخورد عقاید و آراء در محیط کار خودداری کنند."

داریوش فروهر در مورد تامین درمان و دیگر نیازهای کارگران گفت: " اکنون همکاران من در حال بررسی هستند تا طرح های لازم را در این زمینه تهیه کنند تا پس از بررسی برای تصویب در هیات دولت مطرح و بمرحله اجرا در آوریم." وزیر کار و امور اجتماعی گفت: " من کوشش می‌کنم عناصری که آلودگی هایی داشته اند در وزارت کار باقی نمانند.

تاکنون در سطح معاونان وزارت کار کوشیده ام از کسانی که گمان می‌کنم به من خوب کمک خواهند کرد کمک بگیرم. شاید برای نخستین بار یک کارگر کارخانه دخانیات (آقای پورفاضل) را به سمت معاون رفاه و تعاون کارگری تعیین کردم. همچنین از یک استاد دانشگاه (مهندس گلپرور) کمک گرفتم و معاون اشتغال و بهره وری شد."

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

سلام آقای نبوی؛ آقای نوری علاء در جمعه گردی های این هفته عکسی را از فردی انتشار داده اند که جلوی در زندان اوین کنار دست لاجوردی نشسته است و توضیح داده اند این فرد هم اکنون از نویسندگان پرکار اپوزیسیون در اروپا است ولی نام وی را نگفته است. با توجه به شباهت ظاهری این فرد به شما میخواهم بپرسم آیا شخص مذکور شما هستید؟

سلام دوست عزیز
عکس را دیدم، طبیعتا عکس من نیست، من در آن زمان به این خوش تیپی نبودم. عکس هایی شبیه تر به عکس من را می شد پیدا کرد، ولی ضعف چشم دوستان به نظرم مانع می شود. عکس مورد نظر با من حداقل ده سالی اختلاف سن دارد و از من بزرگتر است. البته عکس جالبی است، فردا پس فردا شاید منتشرش کنیم صاحبش پیدا شود و معلوم کند امروز کجاست.
ابراهیم نبوی

-- بدون نام ، Mar 20, 2009

سید نبوی حالا چرا اینطور دستپاچه میشن .کی گفت که شما کنار لاجوردی نشسته اید؟ شما کنار حسین شریعتمداری نشسته اید.اشتباه فهمیدین انکه کنار لاجوردی نشسته بقول حسنی(شما ) یک کمونیست بی ناموس است که اتفاقا اصلاحطلب و همفکر شماست اگر اقای نوری نگوید همفکر شما کیست من بگم؟رونوشت به اقای نوری فرستاده شد.علی

-- ali ، Mar 20, 2009

این مرور تاریخی بخوبی حاکی از این است که جهل حاکم بر اجتماع ناشی از استبداد شاه و فساد در جامعه ثمره اش خمینی و ولایت فقیه او بود. وای از ثمره در پس جبر و زور حاکم در زمان کنونی. مردم سالاری شعاری فریبنده ای است و هنوز جامعه فقط اجازه "اره" و "نه" گفتن را دارد.

-- بدون نام ، Mar 20, 2009

بادرود
چند نظر: ١-مسألهٌ اجباری شدن حجاب در آن زمان و عدم رضایت بسیاری از خانمها، بتنهایی نشان می دهد که اقشار مختلف، با گرایش های مختلف فکری در انقلاب شرکت کردند و حالا حرفی را از آقای خمینی می شنوند که با حرفهای پاریس او تطبیق ندارد، ضربان و تشنج در زمان خیزش عمومی هم وجود داشت ولی منشاء آن (انقلاب، خیزش) نبود. حالا از مهمترین آن تشنج ها با عدم وفای بعهد آقای خمینی، بمنصحه ظهور می رسد. عوامل مختلفی باعث این تشنج شدند از طرفی اسلام و شیعه گری سنتی یکی از پایه های هویت ملی بود، از طرف دیگر آزادی خواهی زنان ایرانی حداقل به دوران مشروطیت برمی گشت، در جریان انقلاب مشروطیت حتی زنانی اسلحه بدست گرفتند و پابپای مرد ها در تبریز و رشت با سپاه محمد علی شاه جنگیدند و شهید شدند در تبریز بروایتی ٧٠ زن و در رشت ٣٠ زن شهید شدند، دیرتر مخالفت اولیهٌ رضا شاه با کشف حجاب(رجوع شود به کتاب آقای سیروس غنی در بارهٌ دوران رضا شاه و مخالفت رضا شاه با بدون حجاب به لاله زارنو رفتن ملکهٌ افغانستان) و بعد اجباری شدن کشف حجاب، مدرنیزاسیون تحمیلی شاه برای جهش به تمدن بزرگ، عدم فرهنگ گفتگوی دموکراتیک در شهر ها مخصوصاٌ شهرهای بزرگ از جملهٌ این عوامل تشنج اند. خانمها این تشنج و دیگر تشنج ها را در اولین انتخابات ریاست جمهوری با رأی ندادن به نامزد مورد تاٌیید حزب جمهوری و آقای خمینی جواب دادند و با تأیید نامزد هایی که از همان بیان پاریس دفاع می کردند و باز چندین سال بعد به آقای خاتمی که وانمود به دفاع از همان خواستها کرد، بصورت شفاف آنچه را که می خواهند نشان می دهند که استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی است.٢- جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد نیز با جمهوری دموکراتیک اسلامی اظهار شده بوسیلهٌ شخص آقای خمینی، تطبیق ندارد، در مصاحبه ای در سه سال پیش، آقای یزدی مدعی می شوند که پیشنهاد جمهوری اسلامی آری یا نه را خود او به آقای خمینی داده است.در اینجا آقای خمینی، جمهوری دموکراتیک را غربی می خواند، اما خود او در پاریس تأکید بر همان شکل غربی دموکراسی داشت و در جواب خبرنگاران دموکراسی غربی را تأیید کرد. در این سخنرانی برای دانش آموزان و فرهنگیان قم، نگاه افزاری آقای خمینی به مردم دیده می شود،نگاه پدرسالاری که حکومت خود را و وحدت کلمه با خود را با تکیه به رأی مردم می خواهد و میگوید جمهوری یعنی اسلام نه جمهوری دموکراتیک یعنی جمهوری غربی. ٣- در همین روز شمار دیدیم که آقای صدر حاج سید جوادی از آزادی مطلق دفاع کردند و حالا آقای میناچی هم از همان آزادی مطلق بیان و عقیده دفاع می کنند، خود ایشان در حسینیهٌ ارشاد به اشاعه اندیشه در زمان شاه بسیار کمک کرده بودند. از نشریات می خواهد که مانند همهٌ کشورهای دنیا مواضع سیاسی، فلسفی، اجتماعی خودشان را برای مردم مشخص کنند .٤- شادروان فروهر و همسر ایشان ایران را عزیز تر از جانشان می دانستند. ایشان حداقل دستمزد را ٩ برابر کرد و با همین توجه مستقیم به تصمیم کارگر و استفاده از علم یک دانشگاهی، اعتقاد خود به دموکراسی و علم را بلافاصله بعد از انقلاب نشان داد، روانش شاد باد.
سپاسگزار محمدرضاراعی

-- Mohamed Réza ، Mar 20, 2009

در این روز اختلاف دو دیدگاه ملی مصدقی ها و آقای خمینی و اطرافیانش به خوبی مشاهده می شود. مصدقی ها بردموکراسی، مشارکت کارگر و استاد دانشگاه و آزادی مطلق عقیده و بیان تأکید دارند و در مقابل آقای خمینی ترس خود را از توطئه و غربزده ها نشان می دهد. یکی مردم را حاکم بر سرنوشت خویش و تصمیم گیرنده می بیند و دیگری از وحدت مردم برای دفاع از جمهوری اسلامی (فقط یعنی اسلام) دم می زند. زنها و دیگر مردم در آن زمان با تواضع و حالت دفاعی و حتی نوعی شرم، در مقابل تندی آنهایی که نظر خود را بدون شرم و با هو و
جنجال، ارائه می دهند. هر دو طرف با مردم صحبت میکنند ولی با دو کیفیت متفاوت، یکی با مردم و برای مردم و دیگری بر مردم. ازهمان
روزهای او نگاه جنسی به زن و تن دردسر آفرینش که باید کنترل شود و لخت نباشد، مرکز توجه آقای خمینی و اطرافیانش می باشد. خوشبختانه خانم ها ساکت نیستند و این نگاه سکسی به او را که باعث به اسارت کشاندن تن او و خود را قایم کردن در پشت مخفی گاه حجاب است، را تحمل نمی کنند. با این اعتراض بطور غیر مستقیم به هموطنان مرد جامعه خود احترام می گذارند،یعنی به آنها اعتماد می کنیم و وحشی نمی دانیم. آقایان توان اینکه انسان بجای نر باشند را دارند.

-- شادی.خ ، Mar 21, 2009

از همین روز های اول، آقای خمینی شروع کرده به بدقولی. در پاریس، جمهوری دموکراتیک اسلامی بود باعلامیهٌ جمهوری اسلامی که در تأیید جمهوری دموکراتیک اسلامی بود و حالا جمهوری اسلامی یعنی اسلامی. در پاریس پوشش زن آزاد بود ولی در ایران پوشش اجباری در ادارات و بعد در همه جا. در پاریس برنامهٌ جمهوری اسلامی همان برنامهٌ اعلامیهٌ جمهوری اسلامی بود و حالا بنا بر سلیقهٌ آقای خمینی، همه با هم تبدیل شده به همه با من. در عراق و بعد در پاریس جرأت دادن یک اعلامیه را نداشت که مبادا مردم دنبال نکنند،حالا خود را جلوی مردم می بیند. نه تنها اعلامیهٌ جمهوری اسلامی در آن زمان مبنا قرار نگرفت بلکه تا بحال سانسور شده است. یکی از شخصیتهای مصدقی یعنی آقای فروهر توجهٌ خود را به نظر کارگران و دانشگاهیان نشان میدهد. خانمها از اولین کسانی هستند که چوب این بدقولی های آقای خمینی را می خورند

-- میرزا ، Mar 21, 2009

راجع به مثلا افشاگری آقای نوری علا در مورد عکسی از آقای نبوی که احتمال میدهند در کنار جلاد اوین نشسته، فقط باید اظهار تاسف از سقوط - اگر قبلا در بلندایی قرار داشته اند- اخلاقی ایشان کرد. چرا؟ شک نیست که مطرح کردن این عکس بقصد انتقامگیری آقای علا نوری از نشان دادن بعضی از نوشته های ایشان در دوران اولیه انقلاب که مدافع سر سخت نظام بوده اند می باشد که باعث شرمندگی شدید ایشان که مدتهاست از مخالفان سر سخت نظام و هر چه که بوی اسلام بدهد شده اند، می باشد.
در اینهم شک نیست که آقای نبوی در کنار آقای گنجی، سروش، سازگارا، و...سالهای سال از مدافعان شاید سر سخت نظام بوده اند که بعدها بدلایل گوناگون با آن فاصله گرفته اند. این مدافع شدید بودن نظام بر خلاف ریاکاریهای آقای سازگارا که خود را بیخبر از کشتارهای انبوه اوائل سالهای شصت و بعد از آن نشان می دهد، باین معنیست که تمامی این آقایان حداقل توجیه گر آن کشتارها بوده اند. حال بر فرض اینکه آن جوان که در کنار آقای لاجوردی نشسته آقای نبوی جوان است یا نه اهمیت زیادی ندارد. آن سخن جاودانی داستایوسکی را به یادها می برم که وقتی قتلی انجام می شود و کسی در جلوگیری آن عملی انجام نمیدهد مانند آنست که همه در آن قتل شریکند.

ولی در اینجا سوال اینست که چرا گروهی از مخالفان نظام بجای انتقاد و نشان گرفتن نظام یکدیگر را نشان گرفته اند؟ و نیز اینکه چرا در این رابطه اینقدر زخم پذیرند؟
بنظر من علت را باید در عدم صداقت این آقایان در رابطه با مردم جستجو کرد. چرا؟ این حق هر انسانیست که در رابطه با اطلاعاتی که می گیرد نظرش را عوض کند و موضعی متفاوت از آنی که داشته بگیرد و این نکته ایست بسیار مثبت، ولی زمانی که اینگونه افراد در فضای عمومی عمل می کنند، آنگاه باید حق مردم را نیز رعایت کنند و آن اینست که در صداقت و صراحت کامل علت تغییر مواضع خود را اعلام کنند و مردم بدانند که این افراد از چه جریان فکری شروع کرده و به چه عللی به چه جریان فکری دیگری وارد شده اند. وقتی این روش اعمال نمی شود و سعی در سانسور تاریخ خود می کنند، با این عمل خود را زخم پذیر می کنند.
البته و دوباره بگویم که این انتقاد از خود باید نباید مانند کار آقای سازگارا بقصد فریب دوباره مردم انجام شود. از یاد نبریم که ایشان در زمانی که در مرکز اطلاعاتی کشور مشغول کار بودند و زمانی که رژیم برای ایجاد وحشت هر چه بیشتر در جامعه از رادیو، تلویزیون و روزنامه ها تعداد اعدام شدگان و حتی زمانهایی نام آمها را نیز اعلام میکرد، ایشان روح خود رانیز کاملا بیخبر از این کشتارها نشان می دادند.
بنا براین پیشنهاد من اینست که از این فرصت استفاده کنیم و در علن و در صراحت و صداقت کامل حق مردممان را رعایت کنیم و حقیقت خود را آنگونه که بوده با آنها در میان بگذاریم.
آقای نبوی تا حال کامنتهای مرا سانسور نکرده اند. انشالله اینبار نیز بر همان روال عمل کنند.

دوستان عزیز
من قبلا هم گفته ام، اکنون نیز تکرار می کنم. ممکن است کسی بگوید که نبوی فلان بوده است و من هم راههای زیادی برای اثبات آن نداشته باشم، ولی در مورد تصویر که دیگر نباید این همه شک و تردید وجود داشته باشد. تصویر منتشر شده توسط آقای نوری علا حداقل ده سال با من اختلاف سن دارد و نه تنها من نیستم، بلکه شبیه من هم نیست، من باید چه بکنم؟
ابراهیم نبوی

-- احمد رضایی ، Mar 23, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)