تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
سی سال پیش در چنین روزی

۶۰۰ کشته در آتش‌سوزی سینما رکس آبادان

سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی

شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ هجری خورشیدی برابر نوزدهم اوت ۱۹۷۸ میلادی


(‌با توجه به این‌که یک سال پس از آتش گرفتن سینما رکس آبادان، عامل آتش‌سوزی توسط دادگاه محاکمه شد و محاکماتش در نشریات منتشر شد، اما در همان زمان بر خلاف آن‌چه واقعیت داشت، بسیاری از گروه‌های سیاسی، آتش‌سوزی سینما رکس را کار ساواک می‌دانستند. ما برای دادن خبر صحیح، با استفاده از نشریات سال ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ خبرهای آتش‌سوزی را به نقل از گزارش دادگاه عاملین این ماجرا نوشته‌ایم. منابع ما برای گزارش آتش سوزی سینما رکس فقط نوشته‌ها، خبرها و گزارش‌های دو روزنامه اطلاعات و کیهان است.)

سینما رکس توسط انقلابیون اسلامگرا آتش گرفت، ۶۰۰ نفر کشته شدند

در واپسین ساعات امروز، انقلابیون با به آتش کشیدن سینما رکس آبادان، بیش از ۵۶۰ تن از تماشاچیان را سوزاندند.

در این واقعه نزدیک به ۵۰۰ کودک، زن و مرد جان باختند. این خشن‌ترین اقدام انقلابیون از آغاز فعالیت آن‌ها در هشت ماه گذشته است. روز گذشته با به آتش کشیده شدن سینما آریانای مشهد، تنها سه تن زنده زنده سوخته بودند.

انقلابیون اسلامگرا عملیات را به گونه‌ای طراحی کرده بودند که دور تا دور سالن نمایش به آتش کشیده شود تا کسی نتواند از آن خارج شود. آتش به سرعت تمام از راه درهای ورودی و خروجی، سالن نمایش سینما را در بر گرفت و شعله‌های آتش زبانه کشید.

کودکان، زنان و مردان با ناله، ضجه و فریاد در محاصره آتش قرار گرفتند. بعضی از پدران و مادران، فرزندان وحشت‌زده خود را در انتظار مرگ در آغوش گرفته بودند. زوج‌های جوان در کنار یکدیگر تا سوختن کامل به انتظار کشیدند.


‌اکثر تماشاچیان با اعضای خانواده خود به سینما آمده بودند. در این میان یک خانواده ده نفره با نام خانوادگی «رادمهر»، همگی به سینما آمده بودند. توران، بیژن، محسن، کورش، زهرا، زهره، علیرضا، معصومه، ناهید و حمید شهیاری، ده عضو خانواده همگی در کنار هم و یا شاید رو در روی هم زنده زنده سوختند.

عده معدودی از تماشاچیان با عبور از آتش که از طریق درهای ورودی و خروجی به سوی سالن نمایش زبانه می‌کشید از این مرگ دلخراش نجات پیداکردند.

یکی از آن‌ها پسر جوانی به نام حمید بود که با دختر خاله جوان و خواهرزاده ۱۴ ساله‌اش به سینما رفته بود. وی یک کودک وحشت زده و گریان ۴ ساله به نام شیرین را در آغوش گرفته و با عبور از آتش خود را به بالکن رسانده و ازطبقه دوم خود را به پایین پرت کرد. حمید و شیرین نجات پیدا کردند، اما دخترخاله و خواهرزاده حمید در آتش کشته شدند. پدر و مادر شیرین چهارساله نیز در سینما سوختند و مردند.

شرح ماوقع به روایت عامل اصلی آتش‌سوزی

حسین تکبعلی‌زاده از فعالین اسلامگرا، به درخواست برادران انقلابی اش روز ۲۸ مرداد ۵۷ با اتوبوس از اصفهان به آبادان رسید. وی همراه خود کتاب‌ها و جزوات دکتر شریعتی را برای پخش به آبادان آورد.

بلافاصله پس از رسیدنش، دوستانش که منتظر وی بودند به خانه وی می‌روند‌ و می‌گویند که امروز باید یک آتش سوزی بزرگ در یک سینما براه بیندازیم.

چهار شیشه تینر تهیه کرده و به سوی سینما «سهیلا» روان می‌شوند تا آن‌جا را به آتش بکشند. تینر‌ها را در سالن انتظار بر روی زمین می‌ریزند و حسین کبریت می‌زند اما به علت آن‌که تینر «فوری» بود، آتش نمی‌گیرد. ازسینما خارج می‌شوند و به منزل بر می‌گردند تا فردا یک سینما را آتش بزنند.

حدود ساعت ۸ شب فرج به سوی منزل حسین می‌رود و وی را سر کوچه پیدا می‌کند و می‌گوید که امشب باید یک سینما را آتش بزنیم. حسین مخالفت می‌کند، اما فرج و یدالله به همراه فلاح به خانه حسین رفته و وی را متقاعد می‌کنند که باید امشب یک سینما را به آتش کشید.

فرج چهار شیشه سوخت آتش، همراه خود به خانه حسین آورده بود. با تاکسی به سوی سینما سهیلا حرکت می‌کنند ولی چون گیشه سینما سهیلا بسته بود و نمی‌توانستند وارد سینما شوند، به طرف مرکز شهر حرکت می‌کنند.

در راه فرج چشمش به سینما رکس می‌افتد و بدون آن‌که چیزی بپرسد، به سوی سینما رکس می‌رود و ۴ بلیط می‌گیرد. وقتی خواستند وارد شوند، هیچ مامور یا کارگری آن‌جا نبود. برنامه سینما، فیلم گوزن‌ها بود و آخرین سانس آن، ساعت ۹ شب بود.

آن‌ها شیشه‌ها‌ی حاوی مواد آتش‌زا را در پاکت بزرگی که ظاهر آن به صورت مواد خوردنی و نوشابه درست شده بود گذاشته بودند. وارد سالن نمایش می‌شوند. فیلم شروع شده بود. در قسمت ۴ تومانی بالکن می‌نشینند.

تماشاچیان در حال دیدن فیلم گوزن‌ها بودند. نیمه‌های فیلم فرج به حسین می‌گوید برویم. همگی به سالن انتظار می‌روند. فرج و یدالله تینرها را در قسمت سالن روبرو می‌ریزند و فلاح و حسین نیز دیوارها و صندلی های طرف بوفه را آغشته می‌کنند.

همگی جز حسین وارد سالن نمایش می‌شوند. حسین کبریت می‌زند و دور تا دور سالن آتش می‌گیرد. دامنه آتش را که می‌بیند وحشت‌زده به داخل سالن رفته و در کنار یدالله می‌نشیند. وی دو، سه دقیقه بعد از سالن خارج می‌شود. آتش انقلاب اسلامی، در سینما رکس زبانه می‌کشد.


پدیدآورندگان کوره‌های آدم‌سوزی انقلاب چه کسانی بودند؟

حسین تکبعلی‌زاده، به همراه دوستانش، فرج‌الله بذرکار، یدالله و فلاح، ۴ نفری بودند که ۶۰۰ تماشاچی سینما رکس آبادان را زنده زنده سوزاندند.

آن‌ها وابسته به محافل مذهبی ـ انقلابی اصفهان و آبادان بودند و در جلسات قرآن در مساجد آبادان و اصفهان شرکت می‌کردند. این افراد به همراه محمود، برادر یدالله کتاب‌ها و نوارهای مذهبی و انقلابی به خصوص کتاب‌ها و نوارهای دکتر علی شریعتی را در آبادان تکثیر می‌کردند.

مرکز فعالیت‌های انقلابی آن‌ها در آبادان، مسجد فرح‌آباد (‌قدس‌) و حسینیه اصفهانی‌ها بود. آن‌ها با عبدالله لرقبا و ابولپور، محمد رشیدیان‌ و سایر انقلابیون، در این مساجد فعالیت‌های انقلابی خود را هماهنگ می‌کردند.

در اصفهان نیز به منازل آیت‌الله خادمی، علی اکبر پرورش و دیگر انقلابیون رفت و آمد داشتند. ‌آن‌ها در چند ماه گذشته به آتش زدن سینماها و بانک‌ها دست می‌زدند.

آخرین موسسه‌ای را که به آتش کشیده بودند، دفتر حزب رستاخیز در آبادان بود. اما به علت آن‌که این آتش سوزی سر و صدای زیادی به پا نکرده بود، می‌خواستند کاری بزرگ‌تر انجام دهند که مردم را به خیابان بکشند. به خصوص آن‌که تا آن زمان در آبادان خبر چندانی نبود، به طوری‌که انقلابیون در قم و اصفهان می‌گفتند که برای مردم آبادان باید کرست (‌سینه‌بند‌) فرستاد.

حسین تکبعلی زاده یک کارگر جوشکار بود که سابقا به هرویین اعتیاد داشت و به خرید و فروش آن نیز می پرداخت. وی پس از آشنایی با اصغر نوروزی که از فعالین مساجد آبادان بود به جلسات درس قرآن که در مسجد برگزار می‌شد راه پیدا کرد.

‌با توجه به این‌که وی انقلابی پرشوری بود، اما سواد چندانی نداشت، اصغر نوروزی برای وی مثال ستارخان را می‌آورد که او نیز بی‌سواد بود، اما دین خود را به انقلاب مشروطه ادا کرد. وی نیز دوست داشت که ستارخان انقلاب اسلامی شود.

تکبعلی‌زاده با اصرار دوستانش به اصفهان می‌رود که اعتیاد را ترک کند. در آن‌جا با محافل مذهبی در مساجد ارتباط برقرار می‌کند و از آن‌جا کتاب‌ها، جزوات و نوارهای انقلابی و مذهبی را پیوسته به آبادان می‌برد و پخش می‌کرد.

وی به درخواست فرج‌الله و یدالله که برای بازگرداندنش به آبادان ‌به اصفهان رفته بودند، برای انجام‌ آتش‌سوزی بزرگ‌ به آبادان برگشت.

فرج‌الله بذرکار که سوخت لازم برای آدم‌سوزی در سینما رکس آبادان را به اعضای تیم داده بود و انتخاب سینما نیز با وی بود، یک دکه در بازار جمشیدیه آبادان داشت و آتش‌سوزی این بازار که ‌‌طی‌ آن ۲۵۰تا ۳۰۰ مغازه در آتش سوخت، احتمالاً کار وی بوده است.

فلاح نیز از فعالین بسیار جدی انقلاب بود. وی مسوول عملیات آدم سوزی ۷۰۰ تن در سینما رکس آبادان بود. او چندی پیش از آتش زدن سینما رکس آبادان، بیانیه ای زیر عنوان «در چارچوب تکنیک ها و تاکتیک های انقلاب اسلامی» منتشر کرده بود.

او در این بیانیه نوشته بود: «‌تظاهرات هر چند هم شدید و خونبار باشد، نمی‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در رسیدن به هدف داشته باشد. دومین مساله مورد توجه، مکان‌ها و اشیای مورد تهاجم است که بر اثر خشم و نفرت مردم از حاکمیت موجود، به سمبل های مختلف آن حمله برده و به نشانه ضربه زدن به اساس پیکر رژیم، آن‌ها را نابود می کنند.

مثلاً آتش زدن و تخریب بانک‌ها به نشانه مخالفت و انزجار از سیستم اقتصادی حاکم که بر اساس نزول‌خواری و ربا و استثمار و بهره‌کشی و رشوه و بدون توجه به صلاحیت و رنج انسان‌ها می‌باشد.

حمله به مشروب‌فروشی‌ها، قمارخانه‌ها، کازینوها، دانسینگ‌ها و غیره به نشانه نفرت و انزجار از سیستم اجتماعی حاکم که بر اساس تخدیر و ریشه کن کردن، لاابالی نمودن و بی‌اصالت کردن و سست نمودن و بی‌بند‌و‌بار کردن جوانان و مردم است.»

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

این روز را خوب به خاطر دارم. و تمام اشخاصی که میشناختم یقین داشتند این آتش سوزی کار شاه و ساواک بوده.

-- محسن ، Aug 19, 2008

برای آگاهی بیشتر مراجعه کنید به کتاب »پشت پرده های انقلاب اسلامی« (خاطرات حسین بروجردی)، چاپ آلمان.

-- بدون نام ، Aug 19, 2008

سیاست ظریف نویسندگان مطلب در استفاده ی مکرر از واژه انقلابیون برای جنایتکاران این رخداد طنزی تلخ را بر لب می نشاند. تبدیل زیرکانه ی مرتجعان مسلمان به انقلابیون اسلامی هدف زیرکانه ای را تعقیب می کند که همانا تداعی واژه و رویداد انقلاب با دستهای تا آرنج خونین مرتجعین مسلمان است. اگر در آن دوره افکار عمومی این جنایت را به دستگاه جنایتکار ساواک نسبت می داد به این دلیل بود که انقلاب محتوایی دیگرگونه داشت. و اگر پس از تسلط ضدانقلاب اسلامی و کشتار انقلابیون سینما در کنار هر امر مدرن دیگری لگدکوب شد ربط آن به انقلاب تنها می تواند پروپاگاند طیفی باشد که اگر چه از اسلام سیاسی بیزاز است اما از انقلاب بیش از آن هراسان است.

-- وحید ، Aug 19, 2008

فیلم پرویز صیاد گویای تمام ماجراست ...اسلام واقعی‌ همین است ترور و ادمکشی..

-- amir ، Aug 20, 2008

واي بر مردم ايران و روشنفكران ما كه معلوم نيست وقتي به اين راحتي اسلامگرايان مردم را ميكشتند ساكت بودند و يا زير عباي اخوند پناه گرفته بودند !

-- فرزاد ، Aug 20, 2008

این کار این انقلابیون وحشی و بی احساس بوده همان کسانی که پس از 30 سال و در قرن 21 پسر 18 ساله را بی دلیل و بدون اعلام به وکیل مدافع و خانواده اش اعدام می کنند. این کار کسانی است که برای انسان و انسانیت ارزش قائل نیستند و همه چیز را فدای ائدئولوژی پوسیده و ضد انسانی 1400 سال پیش می کنند. این کار سخیف باید در دادگاه جنایت علیه بشریت و دادگاه بین المللی بررسی شود و بانیان آن یعنی آیت الاه حاکم بر ایران به اشد مجازات برسند.

-- محمدرضا ابریشمی ، Aug 20, 2008

baraye har amali bayad did ke che kasi sod mibarad va az in amal faghat mokhalefine hokomate an zaman sod mibordand.

-- masod ، Aug 20, 2008

مطالعه و افشای ریشه های کاربرد تروریسم توسط تئوریسینها ، روشنفکران و انقلابیون مذهبی ننگ و رسوایی ابدی را برای آنان به همراه خواهد داشت.

-- mohsen ، Aug 20, 2008

اين حادثه اهميت فوق العاده اي در تاريخ ايران داره و حكومت اسلامي اوايلش سعي مي كرد از اون بر عليه شاه استفاده كنه اما هيچ مدركي براي اثبات اين اتهام نتونست ارائه كنه و به همين دليل تا 2 سال بعد از حادثه از برگزار كردن دادگاه خودداري مي كرد و سرانجام با فشار خانواده هاي داغدار مجبور شد در مرداد و شهريور 59 دادگاهي فرمايشي برگزار كنه ولي در جريان اين دادگاه و اعترافات حسين تكعبلي زاده براي همه يقين شد كه ساواك در اين جنايت نقشي نداشته و كار خود انقلابي هاي مذهبي بوده. از اون تاريخ به بعد هم رژيم اسلامي سعي داره تا اين فاجعه رو از تاريخ ايران پاك كنه و به فراموشي بسپره. بنابراين لازمه كه در مورد حادثه سينما ركس بيشتر اطلاع رساني بشه تا نسلي كه اون موقع رو به ياد نمياره با ماهيت پليد كساني كه اين انقلاب رو بوجود آوردن آشنا بشن. فراموش شدن فاجعه سينما ركس ظلم به تاريخ ايران است.

-- بروس ، Aug 20, 2008

بهترين كاري كه در رابطه با اين فاجعه صورت گرفته به نظر من ساختن نمايشنامه "محاكمه سينما ركس" بوده كه توسط هنرمند توانا جناب آقاي پرويز صياد در نخستين ماههاي خروج شون از كشور صورت گرفته (فكر مي كنم سال 60 يا 61 ساخته شده). با توجه به اين كه اين نمايشنامه در ايران به راحتي قابل تهيه نيست من از آقاي صياد خواهش كردم كه نسخه اي از اون رو در اينترنت قرار بدن ولي متاسفانه تا حالا اين كار انجام نشده و من باز هم از ايشون اين خواهش رو دارم و فكر مي كنم براي زنده كردن و زنده نگهداشتن اين پرونده نمايشنامه ايشان بهترين راه ممكن هست و چون مي دونم كه جناب صياد اجازه توزيع و تكثير نمايشنامه در ايران رو دادن از كساني كه هم كه نسخه اي از اون رو دارن خواهش مي كنم در صورت امكان با هماهنگي آقاي صياد اون رو در اينترنت به اشتراك بزارن.

-- بروس ، Aug 20, 2008

متاسفانه ان موقع کمتر کسی باور کرد که این کارها را یک مشت آدمهای بی فکر اسلامگرا انجام می دهند مثل القاعده امروز. همه فکر کردند کار، کار ساواک است.

-- مستوره ، Aug 20, 2008

نه می بخشیم و نه فراموش می کینیم. روزی جنایتکاران اسلامی به سزای اعمال کثیفشان از فاجعه سینما رکس گرفته تا کشتار آزادیخواهان و میهن دوستان خواهند رسید.

-- مرداویج ، Aug 20, 2008

لعن و نفرين ابدي بر عاملان اين جنايت

-- بدون نام ، Aug 20, 2008

به مجازات می رسن

-- حسن ، Apr 6, 2009

به مجازات می رسن

-- حسن ، Apr 6, 2009

ان زمان در سینما اتش میزدند.
الان اول تجاوز میکنند و بعدا اتش میزنند. پست فطرتها

-- میترا ، Oct 2, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)