تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
سی سال پیش در چنین روزی

«در مورد حجاب، اجبار در کار نیست»

سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی

یکشنبه بیستم اسفند ۱۳۵۷ برابر یازدهم مارس ۱۹۷۹ میلادی

آیت‌الله طالقانی در یک گفت و گوی رادیو تلویزیونی این مطلب را که حجاب بهانه‌ای است تا زنان را از ادارات برانند، مردود اعلام کرد و گفت: «حجاب اسلامی حجاب شخصیت و وقار است و هیچ اجباری هم در مورد آن در کار نخواهد بود.»


آیت‌الله طالقانی

آیت‌الله طالقانی در این مصاحبه گفت: «مسلماً نظر امام هم به مصلحت زنان ما و خواهران و دختران ماست و هم مطابق با موازین و اصول دین مبین اسلام است. هم ایشان و هم ما در این حرکت انقلابی همیشه نسبت به این سهم بزرگی که زنان ما در جریان انقلاب داشته‌اند، قدردانی کرده‌ایم و واقعاً هم سهم بزرگی دارند و در این حرکت تاریخی مثل اوایل مشروطیت در تاریخ ما ضبط و ثبت باید بشود.»

وی خطاب به برخی بانوان معترض به حجاب گفت: «اشتباه می کنند خانم‌های ما که اگر یک روسری روی سرشان بگذارند، این‌ها از حیثیت آن‌ها کم خواهد شد و از شخصیت‌شان کاسته خواهد شد، نه، بلکه از این جهت که قطع نظر از مسلمان بودن حافظ سنت شرقی هستند و این سنت شرقی، اصالت است. اگر یک کشوری بخواهد مستقل باشد، معنایش این نیست که فقط دروازه‌هایش را محدود کند بر روی دنیا، این است که سنتش را حفظ کند، معارف را حفظ کند، شخصیت‌ها را حفظ کند.»

آیت‌الله طالقانی این شایعه را که اجباری شدن حجاب ترفندی برای جلوگیری از حضور زنان در ادارات است، گفت: «این است معنای استقلال واقعی، متاسفانه این نحوه بی‌حجابی که در این سالیان که از زمان رضاشاه تا به‌حال پیش آمده بر اکثر زن‌های مسلمان ما تحمیل شده است، این را باید بدانند ما نمی‌خواهیم بگوئیم که زنان به ادارات نروند و هیچ‌کس هم نمی‌گوید. زنان یک عضو فعال جامعه هستند، به‌خصوص زن‌های ما در چنین مرحله‌ای از انقلاب.»

طالقانی افزود: «این روح انقلابی در بین زن‌های ما باید حفظ بشود و باید این‌ها همیشه این روح انقلابی را داشته باشند و این منوط به این هست که زن‌های ما به آن تجمل‌پرستی‌ها و به آن ابتذال‌هایی که کشانده شده بودند برنگردند، اصل مطلب این است، نباید هم برگردند. اگر این انقلاب باید ادامه پیدا کند، وقتی که ما این اصل را درنظر بگیریم می‌دانیم خطری که خانم‌ها حس می‌کنند، خیال می‌کنند که گفته امام خمینی یا علمای دین این است که این‌ها توی خانه‌هایشان بروند و توسری‌خور باشند و مهجور بمانند، ولی خطری که ما حس می‌کنیم این است که آن‌ها را دوباره به ابتذال بکشانند.»


آیت‌الله طالقانی گفت: «حجاب اسلامی یعنی حجاب وقار، حجاب شخصیت، ساخته من و فقیه و این‌ها هم نیست، نص صریح قرآن است. آیه حجاب برای شخصیت دادن به زنان است، شخصیت انسانی و ملی اش در کشور ما، اگر ما می‌خواهیم سرتا پا مقلد باشیم...‌ ما، اسلام، قرآن و مراجع دینی می‌خواهند زنان ما شخصیت‌شان حفظ بشود. اصل مساله این است که هیچ اجباری هم در کار نیست و مساله چادر هم نیست.»

دو مرد به جرم فساد تیرباران شدند

دادگاه انقلابی اسلامی دیشب حکم اعدام دو نفر از عاملین فساد را صادر کرد و حکم در مورد مجرمان، پس از پایان گرفتن جلسه دادگاه و صدور رای، اجرا شد. این دو نفر که متهم به دائر‌ کردن عشرتکده و تریاک‌کشی و هم‌چنین تجاوز به کودکان بودند، مصطفی پورعطائی و احمد بشردوست نام داشتند.

در گزارش مربوط به این واقعه که در روزنامه اطلاعات منتشر شد، آمده است: مصطفی پورعطائی معروف به دائی مصطفی در محله دروازه غار تهران منزل مسکونی خود را تبدیل به عشرتکده و محل عیش و نوش و تریاک‌کشی کرده و همسر خود را نیز در اختیار افراد خوشگذران می‌گذاشت. ماموران کمیته با اطلاعاتی که در اختیارشان گذاشته شده بود، به محل سکونت دائی مصطفی رفتند و پس از تحقیقات و اظهارات شهود عینی، او را همراه چهار دستگاه وافور و مقداری تریاک به دادگاه انقلاب تحویل دادند.

هم‌چنین ماموران کمیته شخص دیگری بنام احمد بشردوست را به اتهام تجاوز به کودکان دستگیر کردند. در تحقیقاتی که توسط ماموران کمیته به عمل آمد، از منزل مسکونی احمد بشردوست بیشتر از پانصد عکس منافی عفت مربوط به او کشف شد.

احمد بشردوست در مورد عکس‌های مکشوفه گفت: «هر وقت با کسی عمل منافی عفت انجام می‌دادم با دوربین اتوماتیک از صحنه‌ها عکس‌برداری می‌کردم.»

این شخص نیز همراه عکس‌های مکشوفه تحویل دادگاه انقلاب اسلامی شد و بعد از ظهر دیروز قضات دادگاه پس از بررسی‌های لازم و شنیدن دفاعیات متهمان، آنان را به اعدام محکوم کردند. حکم اعدام سحرگاه امروز در مورد این دو تن توسط جوخه آتش اجرا شد.

توطئه با چای مسموم!

به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات از شمیران، سرنشینان یک اتومبیل، به شخصی که از امام خمینی هواداری کرده بود، چای مسموم نوشاندند و باعث شهادت او شدند.

عبدالله قیدی‌نژاد، کشاورز ۵۵ ساله سوار یک اتومبیل سواری شده، بین راه سه نفر سرنشینان از او سوال کردند که او طرفدار امام خمینی است یا طرفدار شاه؟! و او در پاسخ گفت: «سرو جانم، فدای خمینی».


‌سرنشینان اتومبیل نیز خود را طرفدار امام معرفی کردند، بعد یک استکان چای به او خوراندند. مسافر پس از رسیدن به تجریش احساس ناراحتی کرد و بالاخره پس از رسیدن به خانه و شرح ماجرا، به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد. او یک شب در این بیمارستان بستری بود، ولی عصر دیروز به‌علت مسومیت شدید، در گذشت. خبر فوق بدون هیچ مقدمه و موخره‌ای در روزنامه اطلاعات منتشر شد و هیچ مشکلی هم ایجاد نشد.

چریک‌های فدائی در لنگرود

به گزارش روزنامه اطلاعات از لنگرود، در پی حادثه ساختمان باغ ملی لنگرود که به تحصن شش روزه گروهی از دانش‌آموزان طرفدار چریک‌های فدایی خلق انجامید، از سوی کمیته انقلاب اسلامی، رییس آموزش و پرورش و هواداران سازمان مجاهدین خلق و هواداران سازمان چریک‌های فدایی خلق بیانیه مشترکی به شرح زیر انتشار یافت:

«به اطلاع کلیه اهالی محترم شهرستان لنگرود می‌رسانیم از این که قبل از وقوع حادثه ساختمان باغ ملی، چندبار توسط نمایندگان اعلام گردید که اگر این مکان را برای نمایشگاه می‌خواهید، با ذکر مدت اعلام دارید، ولی آن‌ها عملاً در این مورد اقدامی ننمودند و موجب اعتراض کمیته گردید و هدف از اعتراض به نمایشگاه عکس شهدای به‌خون خفته خلق توهین به شهدای خلق نبوده، بلکه گرفتن مکان عمومی از سوی کمیته بوده و هرچند وقایع پیش آمده که در نهایت به‌توافق طرفین رسید و در آینده حوادث این‌چنینی مورد تایید کمیته نمی‌باشد.»


نویسنده مقاله علیه امام خمینی، پرویز نیکخواه بود

مقاله احمد رشیدی مطلق به‌دستور شاه و با تایید او به‌وسیله هویدا به روزنامه داده شده بود. محمود جعفریان، معاون سابق سازمان رادیو تلویزیون ایران که هم اکنون در زندان قصر بازداشت است و محاکمه وی در دادگاه انقلابی اسلامی ایران ادامه دارد، دیشب در گفت و گویی با خبرنگاران، اسرار تازه‌ای از مسایل مطبوعاتی و سانسور در رژیم گذشته را فاش کرد.

جعفریان در مقابل این پرسش که چه کسی مقاله علیه امام خمینی را با نام مستعار «احمد رشیدی مطلق» نوشت و روزنامه اطلاعات را مجبور به چاپ آن کرد، پاسخ داد:

«من به هیچ‌وجه از جریان آن نامه اطلاعی نداشتم، ولی وقتی مقاله را در روزنامه خواندم، کنجکاو شدم ببینم چه کسی نویسنده آن است، زیرا می‌دانستم، احمد رشیدی مطلق فقط یک نام مستعار می‌تواند باشد. دست به تحقیق زدم، تحقیقات نشان داد که نویسنده مقاله، پرویز نیکخواه، مدیر گروه تحقیق و دفتر مرکزی اخبار رادیو تلویزیون است. نیکخواه به‌دستور شاه، مقاله را نوشت و در اختیار هویدا که وزیر دربار بود، گذاشت.


محمود جعفریان، معاون سابق سازمان رادیو تلویزیون ایران

هویدا نیز نامه را با مارک سرکاغذ دربار، پس از تایید شاه، به یکی از خبرنگاران روزنامه اطلاعات سپرد. البته روزنامه اطلاعات برای آن که مقاله را چاپ نکند، مقاومت زیادی از خود نشان داد. اما هویدا و ماموران سانسور عاقبت روزنامه را مجبور به چاپ مقاله کردند.

ربانی شیرازی: زنان در انتخاب چادر و یا پوشش اسلامی آزادند

شیراز - صبح دیروز آیت‌الله ربانی شیرازی نماینده امام خمینی در جنوب کشور از اهواز وارد شیراز شد و بعد‌از‌ظهر همان روز در گورستان عمومی شهر از شهدا تجلیل کرد.

آیت‌الله ربانی شیرازی در خصوص انگیزه مسافرت خود به شیراز گفت که هدفی جز برقراری نظم و امنیت در این شهر ندارد‌ و او پی به نارسایی هایی برده که می‌بایست از نزدیک به حل آن‌ها همت گماشت. آیت‌الله ربانی شیرازی درباره مساله حجاب زنان گفت: «رژیم سابق به بهانه آزادی زنان، فساد را در جامعه ترویج کرد و کوشید تا از زنان به‌عنوان یک وسیله فساد بهره‌کشی کند. خانم‌ها بهتر می دانند که به‌جهت دخالت زنان در ادارات و موسسات، از هم گسستگی و آشوب به پا شده بود.»


آیت‌الله ربانی و محلاتی

آیت‌الله افزود: «ما به زن از دیدگاه انسانی سازنده می‌نگریم. می‌خواهیم خانم‌ها کنار سایر مرم در کارها دخالت کنند. حجاب پوششی است که باید رعایت بشود، زن‌ها نباید نیمه‌سکسی بیرون بیایند و ظاهری فریبنده داشته باشند. مفهوم حجاب، چادر نیست. لباس آبرومندی که جلب توجه نکند و موهای زنان را بپوشاند، کافی است. باید روزنامه‌نگاران توجه داشته باشند، سرو صداهایی که برای مساله حجاب ایجاد شده، جنبه سیاسی دارد. عناصر ضد‌انقلابی دنبال بهانه می‌گردند تا به هر شکل با انقلاب مخالفت کنند. خانم‌ها در انتخاب چادر و یا پوشش اسلامی آزاد هستند.»

مخالفت حاج سید جوادی با حجاب اجباری

اجباری شدن حجاب واکنش‌هایی منفی را برانگیخت. دکتر علی‌اصغر حاج سیدجوادی روشنفکر و نویسنده که در روزنامه اطلاعات مقالاتش منتشر می‌شد، در مقاله‌ای تحت عنوان «نه استالین، نه سلطان، سعید بن‌تیمور» به حجاب اجباری اعتراض کرد و آن را عاملی برای افزایش نارضایتی‌ها دانست و گفت: «این دستور که زن‌ها باید حجاب اسلامی بپوشند، به نتیجه‌ای جز افزایش نارضایتی و سرخوردگی از انقلاب از طرف مردم و افزایش دیگری بین مردم و ماموران کمیته‌ها نمی‌رسد.»

وی افزود: «اگر راه ما به‌سوی عدالت و جمهوری به‌معنای واقعی کلمه است. بنابراین مفاهیم را نباید قربانی ظواهر الفاظ کنیم. وقتی ما می‌گوییم زن‌ها باید حجاب را رعایت کنند، باید متوجه باشیم که این‌گونه دستورها بدون وجود یک ضابطه مشخص، موجی از خشونت و دخالت‌های جاهلانه و خودسرانه به‌وجود می‌آورد.»


علی‌اصغر حاج سیدجوادی که مقالات تندی علیه مخالفان انقلاب نوشته بود، در این نوشته به انتقاد از مسوولان و مجریان کشور پرداخت و گفت: «اگر منظور از حجاب، اجتناب و پرهیز زن‌ها از افراط در خودآرایی و برهنگی و جلفی است، در این صورت لازمه حضور زن در یک فضای انقلاب اجتماعی، حفظ حرمت و حیثیت خود از طریق مراعات در ایجاد تعادل اساسی در شکل و وضع و حرکت خود می‌باشد. اما اگر منظور از حجاب، اجبار در پوشیدن چادر و استعمال روسری است، در این صورت به افراد مسوول و یا کسانی که اکنون خود را در شهرهای ایران مسوول تامین نظم می‌دانند، اجازه می‌دهد که به بهانه این دستور، دست به اعمال خشونت نسبت به زن‌ها بزنند.»

پیشنهاد بازخرید جت‌های اف - ۱۴ از ایران

به گزارش آسوشیتدپرس از واشنگتن، وزیر دریاداری آمریکا اعلام کرد دولت ایران به‌طور غیر‌رسمی به آمریکا اطلاع داده است که می‌خواهد عملیات مربوط به ساختن چهار کشتی جنگی برای ایران متوقف شود. قبلاً ایران از آمریکا خواسته بود که عملیات ساختن دو فروند از این کشتی ها را متوقف سازد.

ضمناً میلتون یانگ، سناتور داکوتای شمالی تاکید کرده است که آمریکا باید به ایران پیشنهاد کند که هواپیماهای اف - ۱۴ آمریکایی را که شاه ایران خریداری کرده است، مسترد دارد. مقام‌های دولتی آمریکا هراس دارند که مبادا اطلاعاتی مربوط به جزئیات فنی و بسیار سری این هواپیماها به‌دست شوروی افتد.

سناتور یانگ گفت: «من فکر می‌کنم باید باز‌خرید این هواپیماها را به ایران پیشنهاد کنیم.» وزیر دریاداری آمریکا گفت که آمریکا در این مورد هنوز تماسی با دولت جدید ایران نگرفته است.

رفتار ضد‌انقلابی مرتجعان در مورد زنان، محکوم است

سازمان‌های چریک‌های فدایی خلق دیروز اعلامیه‌ای درباره عکس‌العمل عناصر مرتجع و ضد‌انقلاب در برابر خواسته‌های زنان صادر کرد. در این اعلامیه به اشاره به همگامی زنان و مردان در انقلاب ایران و نقش زنان در مبارزات ملت گفته شده: «خواهران قهرمان ما دوشادوش برادران‌شان برای استقلال میهن و گسستن بندهای اسارت جنگیدند و امروز نیز باید سرنگونی رژیم را با شرکت هرچه فعال‌تر خود در سازندگی ایرانی آزد و دمکراتیک جشن بگیرند.»


این سازمان افزود: «زنان نیمی از نیروی جامعه‌اند و بدون شرکت فعال زنان در همه شئون اجتماعی جلوگیری کند.» سازمان مذکور در توضیح علت دفاع خود از آزادی پوشش زنان گفت: «زنان نیمی از نیروی جامعه‌اند و بدون شرکت فعال زنان در انقلاب و در مبارزات اجتماعی محو کامل سلطه امپریالیسم و نابودی استثمار غیرممکن است.»


سه نفر اعدام شدند

به گزارش خبرنگار اطلاعات از آبادان، یک پاسبان کلانتری شش آبادان به اتهام شهید کردن جوان ۱۹ ساله‌ای در تظاهرات مردم این شهر به حکم دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد و ساعت ۳ بامداد امروز تیرباران گردید.

دادگاه انقلاب اسلامی آبادان دیروز جلسه محاکمه ۴ پاسبان کلانتری شش این شهر به‌نام‌های پاسبان قباد سلیمان‌زاده، پاسبان عباسعلی اسدیان، پاسبان عبدالرسول قربانی و پاسبان محمود صفائی را به اتهام شهید کردن علی بازابراهیمی در تاریخ ۱۶ آذر ماه آغاز کرد.

دادگاه پس از رسیدگی‌های لازم پاسبان محمود صفائی را مجرم شناخت و او را به اعدام محکوم کرد. حکم اعدام ساعت ۳ بامداد امروز در فلکه هتل کاروانسرا در جاده آبادان خرمشهر اجرا گردید. دادگاه هم‌چنین سه متهم دیگر را بی‌گناه اعلام کرد و متهمان ساعت ۵ بامداد آزاد شدند.

اعدام یک ژاندارم و یک سروان در همدان و یزد

به گزارش خبرنگار اطلاعات از همدان، پس از دو روز محاکمه، سروان شهربانی احمد بهادری بنا‌بر رای دادگاه انقلاب اسلامی همدان محکوم به اعدام شد. سروان احمد بهادری متهم بود که در روز سی‌ام مهر ماه و دیگر روزهای انقلاب در استان همدان اقدام به تیراندازی کرده و به کشتار مردم دست زده است که عده زیادی مجروح و هفت نفر نیز شهید شده‌اند. رای دادگاه که در جلسات آن، جمعی از روحانیون و قضات همدان نیز شرکت داشتند، ساعت ده دیشب صادر شد و محکوم ساعت یک و نیم بامداد امروز مقابل جوخه اعدام ایستاد و حکم در موردش اجرا شد.

هم‌چنین به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات از یزد، ساعت یک بامداد گروهبان سوم محمد‌جان بهره‌مند ژاندارم پاسگاه اشکذر یزد تا رای دادگاه انقلاب اسلامی یزد اعدام شد. وی متهم به قتل کاظم اباالله و حاج عباس احمدی و مجروح کردن دختر ۱۲ ساله‌ای بنام عالیه ملانوری در روزهای ۱۷ آذر بود. محاکمه گروهبان محمد جان بهره مند علی روزهای ۱۶ تا ۱۹ اسفند ماه جاری انجام گردیده و در قریه شمسی اسکذر حکم اعدام در مورد وی اجرا شد. اعدام این دو تن در حالتی صورت گرفت که در همین روز، دو نفر دیگر به دلیل فساد و شش نفر نیز به جرم وابستگی به رژیم سابق اعدام شدند.

مهندس شوروی به‌ضرب گلوله پاسداران کشته شد

در اثر تیراندازی پاسداران انقلاب به یک اتومبیل در مرکز تهران، یک مهندس روسی کشته شد و شخص دیگری که همراه وی بود، مجروح شد.

در این تیراندازی که سحرگاه پنجشنبه رخ داد، میخائیل سرخوف در اثر اصابت یک گلوله در لحظات اولیه کشته شد و ولادیمیر ماندکهیم، همراه وی از ناحیه شانه مجروح شد. گفته شد که این دو نفر در خطوط گازرسانی ایران به اتحاد شوروی کار می کردند.

جسد میخائیل سرخوف به بیمارستان شوروی انتقال یافت و سپس برای انجام تشریفات قانونی به پزشکی قانونی برده شد. جسد وی هم اکنون در پزشکی قانونی است. رویتر نیز در گزارشی در این باره اعلام کرد که در این خصوص هیچ بیانیه‌ای از جانب سفارت شوروی و یا وزارت خارجه ایران منتشر نشده است، لیکن گمان می‌رود که این دو تبعه روس به اخطار پاسداران اسلامی که به‌طور غیررسمی مقررات منع عبور و مرور شبانه را اجرا می‌کنند، توجه نکرده بودند.

در گزارش روزنامه اطلاعات آمده است: «به اظهار یکی از مقام‌های شوروی پاسداران انقلاب ایران ساعت یک بامداد سه روز قبل به سوی دو مهندس شوروی تیراندازی کردند و یکی از آنان را کشتند و دیگری را زخمی کردند.

به گفته این مقام، دو مهندس شوروی در ساعت یک بامداد در خیابان حافظ در حال عبور با اتومبیل بودند که مورد اصابت گلوله قرار گرفتند به اظهار این مقام در این مورد دو نظر متفاوت ارائه شده است. از یک سو، پاسداران گفته‌اند به اتومبیل فیات روسی حامل این دو تن دستور توقف داده شده و چون اعتنائی نشد، تیرهوائی شلیک کردند، سپس به لاستیک اتومبیل تیراندازی شد و آن‌گاه سرنشینان آن را هدف‌گیری کردند. اما این مقام گفته است مهندس دیگر که هنوز زنده است، حادثه را به شکل دیگری اظهار می‌دارد. او گفته است بدون هیچ اخطاری به آنان شلیک شده است. دو مهندس شوروی در طرح‌های مهندسی ایران شرکت داشته‌اند، از نخستین افراد تبعه شوروی هستند که در انقلاب ایران کشته و زخمی شده‌اند.»

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

dorogh go doshmen khodast

-- mehdi ، Mar 25, 2009

بجای محاکمه علنی سران رژیم سابق برای روشن کردن اذهان عمومی در اینکه واقعا در مملکتشان چه می گذشته و چگونه مثلا سازمان اطلاعات فعالیت می کرده است مشکل ملت در بودن و یا نبودن حجاب در نگرش و دید انقلابی!! خمینی و امثالهم تلقی می شد. شاید همانگونه که همه چیز از روز اول همانند حجاب جنبه تحمیلی داشت. جنگ خونین ٨ ساله نیز که عنوا نهای مختلفی مثل جنگ قدس و جنگ مقدس و غیره وغیره بخود گرفت از جانب همان کسانی که سینمای رکس ابادان را به اتش کشیده و بعدها غیره و غیره را تحمیل کردند به ما تحمیل شد و سر انجام جنگ تحمیلی نام گرفت. فقط خداوند است شاهد و واقف کل امور.

-- بدون نام ، Mar 26, 2009

یک سئوال :در پایین صفحه اول روزنامه اطلاات خبری هست با عنوان "گروهی ترکمن کشته...". آیا این ربطی به ماجراها ی ترکمن صحرا دارد ؟

برای من تعجب آور است که حتی در گرما گرم انقلاب روزنامه های ما خبرهای مربوط به صفحه حوادث را در کنار مهمترین خبرهای روز در صفحه نخست به چاپ می رسانده اند. نمی دانم هنو ز این رویه ادامه دارد؟

دوست عزیز
این ماجرای ترکمن صحرا به درگیری ترکمن صحرا و کشته شدن آن چهار تن مربوط نیست وگرنه به تفصیل می نوشتیم. در مورد حوادث سنت گذشته و همیشه ذکر حوادث در صفحه اول بود، اما پس از انقلاب حوادث به صفحه های داخلی رفت.
ابراهیم نبوی

-- Farid ، Mar 26, 2009

با تشکر از زحمات شما ،

-- چپ شیرازی ، Mar 26, 2009

دکتر جعفریان انسان وارسته ای بود. روانش شاد باد.

-- بدون نام ، Mar 26, 2009

با درود و تبریک نوروز، چند نکته را می نویسم: ١- در مرحلهٌ نهایی اعتصابات عمومی و تظاهرات، در نوفل لوشاتو، آقای خمینی به احمد آقا می گویدکه با آقای مطهری تماس بگیرد و شورای انقلاب را تشکیل دهند، این کار را می کنند و شورای انقلابی از آقایان روحانی و نهضت آزادی تشکیل می دهند و دیگران را شریک نمی کنند؛ آقای طالقانی را نه در جریان می گذارند و نه عضو شورای انقلاب می کنند؛ آقای طالقانی در تهران، شورای
انقلابی تشکیل می دهد، در واقع دو شورای انقلاب تشکیل می شود، خبر به آقای خمینی میرسد و می بیند که اوضاع ناجور است، به آقای مطهری پیغام می فرستد که شما با آقای طالقانی تماس بگیرید و به او بگویید که شورای انقلاب خود را باطل کنید و خود رئیس شورای انقلابی که من ساخته ام شوید. آقای طالقانی می پذیرد(بنقل از آقای محمد جعفری).٢- آقای طالقانی تفاوت دیدگاه خود در مورد حجاب را با بسیاری از روحانیون دیگر ابراز میکند، هیچ اجباری در کار نیست، پایین تر، آقای ربانی شیرازی می گوید چادر نه ولی پوشش سر آری. آقای علی اصغر حاج سید جوادی (برادر آقای صدر حاج سید جوادی) از همان اول بهانه شدن حجاب برای سرکوب را گوشزد می کند.٣- اعدام و مجازات را، راه حل برای مقابله با اشخاص خطرناک و توطئه گر می دانند و نه استثناء در صورت پذیرش حکم اعدام. هیچ توجه به این مسأله ندارند که تنها کشتن یک انسان برابر با کشتن تمام بشریت است( آیهٌ قرآن) و درعین حال، این اشخاص منابع اطلاعاتی هستند که با زنده نگه داشتن و کار اطلاعاتی، روانی و تاریخ نویسی، حافظهٌ نوشتهٌ اجتماعی، تاریخی بوجود می آورند که برای رشد یک ملت لازم است. در این مملکت جنایتها شده و تا زمان ناصرالدین شاه با میلهٌ داغ چشم کور می کردند.در جوامع استبداد زده مثل ایران، فراوان انسانهای پسیکوپت (psychopathe) یافت می شود که به ریاست و موقعیت های خوب اجتماعی میرسند ولی هر چیزی را میتوانند فدای منافع و هدف قدرتمدار خود کنند، همین جور آدمها ، سینما رکس آبادان را آتش زدند و بالاترین مقام را در این مملکت کسب کرده اند. در ممالک پیشرفت حتی به میزان نود در صد کل مردم، انسانها بخاطر آلودگی به قدرت، دچار عدم بلوغ عاطفی هستند، چه رسد به جوامع استبداد زده ای مثل ایران. اینها نشان میدهد که با وجودی شرکت عمومی مردم در اعتصابات عمومی و تظاهرات، و پیروزی انقلاب با میزان کم خشونت، تشنج و ضربان در جامعه وجود داشته و قدرت پرستان مذهبی و غیر مذهبی، این جو را روز بروز، خشنتر کردند. ٣-چای مسموم اگر صحیح باشد، نشان از توطئه و یا توطئه سازی است. روزنامهٌ اطلاعات، این را بعنوان اتهام به جرم که باید در دادگاه مطابق با حقوق انسان بررسی و حکم صادر شود نمی نویسد، بلکه بصورت جرم می نویسد. نوعی مظلوم نمایی نیز هست. همین جور خبرها به قدرت پرستان کمک کرد تا بر هرم احساسات بالا روند.٤-خبر در مورد تحسن دانش آموزان چریک فدایی خلق و بعد اعلامیهٌ این سازمان با کمیتهٌ انقلاب اسلامی و سازمان مجاهدین خلق و رئیس آموزش و پرورش، علیه آنها نشانهٌ همراهی همه در درون کمیته است. در واقع بجای دموکراتیزه کردن شهربانی و پلیس و ادارهٌ نظم را به آنها سپردن، بنا را بر تشکیل نهادی دیگر گذاشتند و خشونت موجود را تشدید نیز نمودند.٥- این تصور را بکنیم که دو مهندس خارجی در کشور غریب فرمان ایست می گیرند ولی توجهی نمی کنند و باز با تیراندازی به لاستیک اتوموبیل شان، به حرکت ادامه می دهند،آیا امکان پذیر است؟ جالبتر اعلامیه ندادن اتحاد جماهیر شوروی قول پیکر در محکومیت و پیگیری قتل شهروند خود است.
سپاسگزار محمدرضاراعی

-- Mohamed Réza ، Mar 26, 2009

جناب آقایان نبوی و بشیرتاش، در تعطیلات نوروزی، مطلبی را در جواب آقای علی کبیری در ستون ١٢ اسفند ١٣٨٧ (ابوالحسن....) فرستادم که خواهش میکنم هر وقت فرصت نمودید، آنرار منتشر کنید. از قبل تشکر می کنم.
محمدرضاراعی

جناب آقای راعی عزیز

هیچ مطلب منتشر نشده ای از شما نزد ما نیست. بعید نمی دانم به هر دلیل پاک شده باشد، اگر می توانید مجددا بفرستید تا منتشر کنم.
ابراهیم نبوی


-- Mohamed Réza ، Mar 26, 2009

طالقانی نیز حلقه ای از قتلهای اولیه ی ذنجیره ای ست. در ضمن آقای احمدی نژاد جزو بریگاد مرگی بود که ذبیحی خواننده ی ربنا و روحانی گوینده ی را « بدرک » واصل کرد. متاسفانه کسی راجع به این دوقتل چیز درخوری ننوشته است. عموی من که اینکه بیماری جانش را در خطر گذاشته از چند و چون و خصوصا از قطع اعضای بدن ذبیحی مثل دماغ و بیضه ها و آلت تناسلی او و کاردآجین کردن هر دو مقتول بخوبی آگاهی دارد و به ما آگاهی داده است. ذبیحی را در خیابان مسکرآباد که حالا شده خیابان خاوران رهایش کردند. جالب است که متاسفانه همان گروهیهایی مثل گروهای چپ و مجاهدین که فریاد « اعدام باید گردد» سر می دادند و باعث کشته شدن بسیاری شدند از جمله همین ذبیحی و روحانی و دهها امیر ارتش و صدها و هزارها...و در گورستانهای بینام و نشان و از جمله در خاوران و درخیابان آن در خاک انداخته شدند، انها هم به نوبه ی خود زیر ساطور عدل... رفتند. اما مجاهدین و گروههایی دیگر هنوز در فکر برپایی جمهوری اسلامی دیگری هستند که عدل علی ، عدل علی تر باشد. حیف از آن انقلاب که اسلامی شد.

-- بدون نام ، Mar 27, 2009

پیش از اغاز انقلا ب نیز در همه جا برنامه کشتن غیر خو دی ها در کاربوده<از625میلادی تاامروز و تا فرداهای دور.....همین سازمانهای چپ گرا هیچ نگرانی ازکشتار غیرخودیها نداشتند تا هنگامیکه نوبت به خو دشان رسید.نگرانی انها از این بود که دستگاه ادم کشی زنگ بزند.ای کشته که راکشتی........بزگترین بیداد گری درجهان بی مروتی و بی انصافی در حق دشمن است که خیلی ز ود دامن دوستان را نیز گرفت.نمونه دردناک ان مجاهد ین/که تا امر وز نیز از ا ن چه که در گذ شته انجام داده اند پشیمان نشد ه اند همینگو نه است رفتار وگفتار بسیار ی از گرو ها ی چپ و روشنفکر ان قلا بی ان دوران ننگین که بختیار را تنها گذاشتند تا انچه که بر او روا داشتند بر خودشا ن روا شد.چو ن نیک نظر کرد پر خویش در ا ن دید........

-- بهنا م ، Mar 27, 2009

آقای بهنام، این تاریخ 625 میلادی چه تاریخی است که به چپها مربوط می شود. خودی و غیر خودی مربوط به چپ ها فقط نیست ، این تقسیم قدرت طلبهاست . کلیسا که متخصص این کار بود . بختیار که پشت پرده قصد توافق با خمینی را داشت و توان توافق با جبهه ملی دوباره باز سازی شده بین خود، سنجابی ، فروهر را نداشت و تنهایی تصمیم گرفت و در کابینه ناقصی که تشکیل داد، یک مصدقی شرکت نداشت . دیگران غیرخودی بودند ولی آقای کارتر خودی بود؟ نکند که نخبه ای که بود، باعث بیشتر فهمیدن او شد، یکی از چهار برنامه کودتای از طرف ارتش که برنامه کودتای بختیار بود . اگر ایرانیان مدارک را سانسور می کنند، آمریکایی ها که مدارک را دیرتر منتشر می کنند و بر آن اساس معلوم می شود
که بختیار با کارتر تصمیم میگرفت. این شد مصدقی؟ شاه سابق هم برای مقابله با چپ ها زیرسلطه خودی های آمریکایی می رفت. آیا صحیح تر نیست که چپ های ملی نیز داشتیم که خیانت نکردند و از حزب توده بیرون آمدند؟ قبل از حزب توده و بعد هم چپهایی که خیانت نکردند داشتیم، دکتر ارانی چه خیانت و یا کشتنی کرد؟ آقای بختیار باعث افزوده شدن بر تشنج در آن دوران شد و هم او قرار بود در پنجمین روز حمله صدام به ایران
بیاید و دولت جایگزین را بلطف صدام تشکیل دهد و بعد که نشد بیست روز بعد اعلامیه بدهد و جنگ را محکوم کند و نه صدام را. در همین روز شمار دیدیم که هموطنی ما را به سایت طرفداران بختیار حواله داد و مقالات مبتذل و به سبک سازمان مجاهدین و طرفداران سلطنت زند شاکری را توصیه کرد که بخوانیم. شما هم اگر می خواهید کمی جدل داغ و گستاخانه بخوانید، به همان مقالات رجوع کنید. ادعا می کنند که بر روی این
سایت مدارک موجود است ، فقط معلوم نیست که چطور می توانیم به آنها رجوع کنیم. دوست عزیر بجای غصه خوردن بهتر است که بپذیریم که آنچه را که باید خوب بفهمیم و در بازی های سیاسی مورد آنالیز قرار دهیم قدرت است و اشکال مذهبی، چپ ، بی دین، سلطنتی، ایدئولوژیک و نخبه گرای آن. راه نجات نیز تکیه بر مردم و حسرت گذشته را نخوردن و تشکیل جبهه مشترک است ونه مثل بختیار وسط کار جبهه ول کردن و پشت پرده با کارتر تصمیم گرفتن. بختیار بعد غیبت بیست روزه در جنگ و مراجعه دائم خبرنگاران بلاخره اعتراف به در عراق بودن کرد.

-- مازیار ، Mar 27, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)