تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
۳۰ سال پیش در چنین روزی

اشرف: آمریکا و انگلیس شاه را از کار انداختند

سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی

پنج‌شنبه چهاردهم دی‌ماه ۱۳۵۷ برابر چهارم ژانویه ۱۹۷۹ میلادی

بی‌بی‌سی: اویسی از ایران خارج شد

به گفته بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی ارتشبد اویسی، فرماندار نظامی تهران، پس از استعفا از ایران خارج شد. گفته می‌شود وی به آمریکا رفته است.

به دنبال روی کار آمدن دولت غیرنظامی بختیار، ارتشبد اویسی، فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی از سمت خود استعفا داد و از ایران خارج شد.

با کناره‌گیری اویسی، سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران شد. به نظر می‌رسد سفر مسئولین رده بالای حکومت شاه به جهت بیم از سرنگون شدن رژیم این روزها رو به افزایش است.

به گفته بخش فارسی بی‌بی‌سی، علاوه بر تیمسار اویسی، خسرو داد و ربیعی نیز از مقام خود استعفا دادند. خروج سران تندروی حکومت شاه که یکی یکی از صحنه خارج می‌شوند، یادآور وضعیت امیرعباس هویداست که در بازداشت به سر می‌برد و هر دولتی که سر کار می‌آید وعده محاکمه او را به مردم می‌دهد.

از سوی دیگر، با کناره‌گیری دولت تندروها به نظر می‌رسد دولت بختیار تلاش می‌کند با مستقل نشان دادن خود از حکومت شاه نظر مردم را جلب کند.

روزنامه فاینانشال تایمز امروز در سرمقاله‌اش نوشت، لازم است بختیار طوری عمل کند که مستقل از دربار به نظر برسد. به نظر می‌رسد که برخوردهای دوستان سابق بختیار و ملی‌گرایان با او زمینه‌های ارتباط بختیار را با مردم از بین برده باشد.

جناح سنجابی در جبهه ملی، علیه «خائنین جبهه ملی که حاضر به همکاری با سلطنت غیرقانونی شده‌اند» دعوت به تظاهرات کرد. در این میان یکی از دستیاران آیت‌الله خمینی گفت:

«دولت اسلامی آتی آن‌ها افراد تحصیلکرده اروپا را در بر می‌گیرد، ولی اشراف‌زادگانی چون سنجابی و بختیار را نمی‌پذیرد.»


ارتشبد اویسی، فرماندار نظامی تهران

گوادالوپ بر ادامه ارتباط غرب و ایران تاکید کرد

کنفرانس گوادالوپ با شرکت آلمان غربی، فرانسه، انگلستان و آمریکا جلسات خود را ادامه می‌دهد، گفته می‌شود در کنفرانس گوادالوپ، فاجعه سقوط بازار ایران، و قطع طولانی صدور نفت به غرب تشریح شده و تذکر داده شد که کشورهای غربی نباید رابطه خود را با آینده ایران قطع کنند.

در این کنفرانس تأکید شد غرب باید روشی در پیش بگیرد که در آینده بتوانند با رژیم جدید ایران روابط حسنه داشته باشند.

تولید نفت افزایش یافت

به گفته خبرگزاری‌های آلمان و یونایتدپرس، در پی درخواست آیت‌الله خمینی از اعتصاب کنندگان صنعت نفت، مبنی بر تأمین نیازهای داخلی، تولید نفت به سقف نیم میلیون بشکه ـ که معادل نیاز داخلی است ـ رسید.

این در حالی است که پنج روز قبل، کارگران اعتصاب کننده در جلسه با مهندس بازرگان و کمیته نظارت بر تولید و توزیع نفت اعلام کرده بودند که برای رسیدن به تولید نفت در حد مصرف داخلی به دو هفته وقت نیاز است.

هم‌زمان با این واقعه، آسوشیتدپرس اعلام کرد: «وزارت بازرگانی آمریکا موافقت کرد که مقداری نفت سفید به ایران صادر شود.»


قره‌باغی و غلامرضا پهلوی

اعتصاب کارکنان آتش‌نشانی

کارکنان سازمان آتش‌نشانی اعلام کردند که حاضر به خاموش کردن حریق خانه‌های مأموران دولتی و وابستگان حکومت نیستند. آن‌ها با این کار به جمع اعتصابیون پیوستند.

به گزارش هفته‌نامه ایرانشهر «مأموران آتش‌نشانی تهران، به طور نامحدود دست به اعتصاب زدند. این مأمورین گفته‌اند که وقتی مردم خانه‌های ساواکی‌ها را آتش می‌زنند و بعد پلیس از ما می‌خواهد آتش را خاموش کنیم، مردم ما را متهم می‌کنند که ساواکی هستیم. ما به عنوان اعتراض به این فشار پلیس دست به اعتصاب زده‌ایم.»


اشرف پهلوی در کنار فوزیه

اشرف: آمریکا و انگلیس شاه را از کار انداختند

پرویز راجی، سفیر ایران در لندن در خاطرات روز چهاردهم دی‌ماه خود به نقل از روزنامه‌های همان روز نوشت: «آمریکایی‌ها انکار کرده‌اند که از شاه خواسته‌اند ایران را ترک کند، ولی گفته‌اند اگر بخواهد به آمریکا برود مقدم او را گرامی می‌دارند.»

وی ادامه داد: «مقاله‌ای در صفحه اول روزنامه دیلی اکسپرس ادعا دارد شاه یک میلیارد دلار امن و امان به بانک‌های خارج سپرده است و به زودی کشور را ترک می‌کند.»

راجی که خاطراتش پشت صحنه وقایع انقلاب را روشن می‌کند، در شرح مکالمه تلفنی خود با اشرف پهلوی، خواهر شاه نوشت:

«نیمه شب به والاحضرت اشرف تلفن زدم. انتصاب میرفندرسکی و جم را تائید کرد ـ از نحوه تأسف‌آوری که برادرش این دو نفر را از کار کنار گذارد چیزی روی خود نیاورد، و افزود «‌این دو تنها حامیان ما در دولت هستند»، و با صدایی گرفته ادامه داد «‌اما چه فایده! نخست وزیری که در مصاحبه مطبوعاتی‌اش در زیر عکس مصدق بایستد به چه درد می‌خورد؟» می‌گوید انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها بالاخره شاه را از کار انداختند.»

راجی در ادامه می‌نوسد:‌«به آرامی پرسیدم، با چه شیوه استنتاج به این نتیجه رسیده است. جواب داد «‌مگر این اتفاقات جز به دست آن‌ها می‌توانست روی دهد؟» سوال کردم چرا جم رییس ستاد نشد و قره‌باغی شد؟ گفت برای این‌که قره‌باغی «محکم است» حال آن‌که «جم نرم است.» پرسیدم اعلی‌حضرت کی تشریف می‌برند؟ گفت: «به موقعش می‌روند، هنوز زود است.»

راجی در پایان می‌نویسد:‌ «و افزود هنوز معلوم نیست که کجا می‌روند. ضمناً خودش هم خیال دارد جای دیگری برود، چون خبرنگاران به تصور این‌که ملکه مادر پس از فرار از لس‌آنجلس نزد او به سر می‌برد، آپارتمانش را محاصره کرده‌اند.»


هوشنگ گلشیری

گلشیری: مردم ایران پشت امپریالیست‌ها را می‌لرزانند

هوشنگ گلشیری که در آمریکا به سر می‌برد، در ۲۹ نوامبر مطابق دهم آذرماه ۱۳۵۷ در سخنرانی خود در دانشگاه جرج واشنگتن مقاله‌ای با عنوان «نگاهی دیگر به نثر معاصر ایران» خواند.

این مقاله در شماره دوازدهم هفته‌نامه ایرانشهر به تاریخ پانزدهم دی‌ماه ۵۷ منتشر شد. در بخشی از این مقاله به جهت‌گیری سیاسی در ادبیات اشاره شده و آمده است:

«وقتی حکومت بخواهد بگوید دهقانان مرفه‌اند، کارگران در سود کارخانجات سهیم‌اند و‌... روزنامه‌هایش هم دربست همین را بگوید، رادیو و تلویزیونش هم، و انتقادهای آبکی را فقط در توفیق بشود دید، یا در لابلای ستون‌های مداحی‌ها، وقتی در هیچ کتابی نمی‌شود خواند که چند درصد دهقانان بی‌زمین‌اند، تعداد بی‌سوادان چقدر است، یا چرا حکومت به امحاء کشاورزی و گله‌داری پرداخته است، چرا بوق و کرنای آزادی زنانش گوش همه را کر کرده است، نثرنویس با انعکاس صرف واقعیت با نشان دادن بی‌پناهی یک انسان در این نظام، فقر یک دهقان، وحشت مداوم یک روشنفکر نشان می‌دهد که واقعیت این است.»

گلشیری در ادامه نوشته است:‌«نثرنویس در تقابل با شبکه‌های ارتباطی حکومت خطر می‌کند و همین واقعیت ساده را به گوش دو هزار یا ده هزار نفر از خوانندگانش می‌رساند تا گوش به گوش برود، تا توده عظیم دریابند که فقط ده آن‌ها نیست که آب ندارد، که فقط او نیست که شکنجه شده است...»

وی وظیفه دیگر ادبیات را چنین شرح می‌دهد: «اما نثر کار دیگری هم دارد، اینجاست که نویسنده با خلق واقعیتی داستانی همه نظام را به معارضه می‌خواند...»

و در ادامه می‌نویسد: «حالا چی؟ چه کسی در مورد شکنجه‌های یاران زندانی نوشته است، در مورد قهرمانی‌های دلاوران، ترس، دودلی و حتی خیانت آن دیگران؟ چه کسی ما را از درون ـ و نه به صورت خبر ـ با پشت‌های سوخته آشنا خواهد کرد تا پشت‌مان بسوزد، تا دیگر هیچ‌گاه از پا ننشینیم؟‌ کدام نویسنده از قتل عام‌های قم، تبریز، اصفهان و بالاخره جمعه خونین رمان‌ها خواهد پرداخت؟»

گلشیری در پایان می‌نویسد:‌ «‌چه کسی کبابی آریامهری را در ادب جهان جاودانه خواهد کرد؟ آنجا، در آن ایران بزرگ، آن‌ها که دست در کاری بزرگ‌اند، آن‌ها که دارند پشت امپریالیست‌ها را به لرزه می‌آورند، حکومتی تا دندان مسلح را به اعماق کاخ‌هایش می‌رانند مطمئناً امروز یا فردا در این زمینه نیز کارها خواهند کرد کارستان. از این کلمات خونین حک شده بر سنگفرش‌ها، دیوارها جمله‌ها خواهند ساخت، و از جمله‌های مقطع دلاوران برهنه پای مسلح حماسه‌ها خواهند پرداخت.»

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

god bless Golshiri. where is he now to explain what about our situation now. is it better than Sha'a era! People like him just fooled themselves and Iranians with their comments. It seems Ashraph was more clever than Mr. Golshiri.

-- whatever ، Jan 5, 2009

جامعه ای که روشن فکرش مثل گلشیری فکر کنه معلوم است وضعیتش بهتر از این نمیشه

-- علی ، Jan 6, 2009

وقتی در هیچ کتابی نمی‌شود خواند که چند درصد دهقانان بی‌زمین‌اند، تعداد بی‌سوادان چقدر است، یا چرا حکومت به امحاء کشاورزی و گله‌داری پرداخته است، چرا بوق و کرنای آزادی زنانش گوش همه را کر کرده است، نثرنویس با انعکاس صرف واقعیت با نشان دادن بی‌پناهی یک انسان در این نظام، فقر یک دهقان، وحشت مداوم یک روشنفکر نشان می‌دهد که واقعیت این است.».
فرض کنیم رژیم گذشته این آزادی را به روشنفکران میداد که گلشیری طلب کرده است. همانگونه که در دوازده ساله 1320 تا 1332 این آزادی به وفور یافت می شد و شاه اصلا قدرتی نداشت. روشنفکر چه کرد؟ رفت عضو حزب توده شد تا کل سیستم را سرنگون کند. روشنفکر در گروههای سیاسی مختلف و متضاد دسته بندی شد و نیروی اول و دوم و سوم و حیدری و نعمتی ساخت. من نمی گویم رژیم گذشته دمکرات بود. اما یک راهی را برای سازندگی پیش گرفته بود گیرم با مقداری اشتباهات. فرض کنیم نمره بیست نمیشد به کارهای آن رژیم داد اما نمره 15 تا 18 در مقایسه با کشورهای مشابه هم نمیشد به آن داد؟ آیا نمره 15 نمره قابل رضایتی نیست؟ حتما باید کشور را به بحران و سرنگونی می بردیم که آن نمره بیست که در رویاها داریم به ثمر برسانیم؟ روشنفکر همیشه ادعایش ... پاره می کرده اما در عمل روشنفکر ایرانی که دم از دهقان و کارگر میزد غالبا حتا یک جزوه جامعه شناسی نخوانده بود بلکه هرچه بود جزوه های سیاسی و در جهت اهدافی بخصوص بود. بین راهی که روشنفکر نیک نهاد اما بی مطالعه ای مثل هوشنگ گلشیری پیشنهاد می کرد و راهی که شاه با اشتباهاتش طی می کرد من راه شاه را ترجیح میدادم. روشنفکر ایرانی اول باید یاد می گرفت که آزادی بیان بدون مسئولیت معنی ندارد بعد به او کتاب و آمار در مورد دهقان و میزان فقر جامعه میدادند که بهانه ای برای شعار بدست نیاورد بلکه مسئولانه به فکر باشد که کمبودها چگونه جبران شود. و البته معلوم بود که کمبودها چگونه جبرانی میشد؛ شاه برود!!

-- محسن ، Jan 6, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)