تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
۳۰ سال پیش در چنین روزی

تانگوی تخم مرغ در وکیل آباد مشهد

سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی

چهار‌شنبه چهارم بهمن ۱۳۵۷ برابر بیست و چهارم ژانویه ۱۹۷۹ میلادی

ارتش فرودگاه را بری جلوگیری از ورود امام بست

در حالیکه شاپور بختیار طرحی برای منحرف کردن هواپیمای آیت الله خمینی و دستگیری وی داشت، به علت نگرانی از واکنش مردم در برابر این اقدام با پیشنهاد ارتشبد قره باغی جهت بستن فرودگاه و مانع شدن از ورود آیت الله به تهران موافقت کرد. بدین ترتیب فرودگاه مهر آباد از بامداد امروز برای تمام پروازهای داخلی و خارجی بسته شد.

قرار بود امروز یک پرواز ویژه موسوم به «پرواز انقلاب» از تهران برای بازگشت آیت الله خمینی، به پاریس عزیمت کند. به همین مناسبت کارکنان هواپیمایی ملی ایران و سازمان هواپیمایی کشوری دیروز طی اطلاعیه‌ای از مردم خواستند در اجتماعی که در محل ترمینال چهار فرودگاه مهرآباد برای انجام پرواز انقلاب برپا می‌شود، شرکت کنند. فرمانداری نظامی تهران از نخستین ساعات بامداد با پخش مکرر اعلامیه خبر مسدود شدن فرودگاه را اعلام کرد.


در همین حال دکتر کریم سنجابی گفت که بسته شدن فرودگاه او را نگران ساخته است. وی افزود که این عمل تحریک‌آمیزی از جانب حکومت غیر قانونی بشمار می‌رود و جبهه ملی ایران شدیدا به این عمل خصومت‌آمیز نسبت به جنبش ملی اسلامی ایران اعتراض می‌کند.

به گفته پرویز راجی، آخرین سفیر شاه در لندن که توسط وزیر امور خارجه بختیار برکنار شد: «ارتش فرودگاه تهران را با سرباز و تانک اشغال کرده است و هیچ پروازی به داخل و خارج صورت نمی‌گیرد. یکی از دستیاران خمینی در پاریس گفته است اگر یک فرودگاه هم در کشور باز باشد، آیت الله باز خواهد گشت.»

بختیار: از یک رویه دیکتاتوری به یک رژیم اختناق جدید نیفتیم

شاپور بختیار در جلسه امروز مجلس شورای ملی گفت: «اگر قرار باشد پس از یک رویه دیکتاتوری به یک رژیم اختناق جدید بی‌افتیم، بهتر است برگردیم.» شاپور بختیار امروز لایحه انحلال ساواک و ماده واحده نحوه تشکیل دادگاه محاکمه مقامات زندانی را با قید یک فوریت تقدیم مجلس کرد. در همین جلسه استعفا نامه ٢٢ تن از نمایندگان مجلس قرائت گردید.

نخست وزیر در سخنانی در این جلسه گفت: «من از سنگر قانون اساسی بیرون نخواهم رفت. هر کسی هر حرف منطقی و قانونی دارد باید با دولت قانونی صحبت بکند. ما هم آمادگی داریم که هر حرف حسابی و منطقی را گوش فرا دهیم.، حتا اگر از ناحیه دشمنان ما باشد. ولی تسلیم زور و جنجال و ماجراجویی نخواهیم شد.


در هر صورت عرض می‌کنم با وجود امکانات محدود، اعتصاب کارکنان پست و تلگراف و مخابرات امروز پایان یافت و تا ٩٥ درصد سر کار خود رفتند. به طور قطع اطمینان داشته باشید که سایر وزارتخانه‌ها هم آرام آرام بر می‌گردند. عمده این است که تفهیم شود دوران مفت‌خوری تمام شده و نخست‌وزیر و وزیران هم در برابر خدمتی که می‌کنند مزد می‌گیرند.»

نخست وزیر گفت: «من بوسیله نمایندگان مورد احترام خود با حضرت آیت‌الله العظمی خمینی مذاکراتی انجام دادم که چون تمام نشده است تا به نتیجه قطعی برسد، فعلا توضیح بیشتری نمی‌دهم. ولی در هیچ حال و صورتی سنگر قانون اساسی را ترک نخواهم کرد.»

نخست‌وزیر گفت: «قبول کنیم که در یک دموکراسی، مخالفان هم حق صحبت دارند. باید قبول کنیم که پس از ٢٥ سال اختناق، دموکراسی یک روزه انجام پذیر نیست. من به آزادی مطبوعات احترام می‌گذارم و می‌بینید که روزنامه‌ها نه تنها طرف دولت را نمی‌گیرند، بلکه بر علیه دولت و وزرا هم می‌نویسند.

باید تحمل کرد و این تحمل مسلما مردم را روشن خواهد کرد. وقتی مردم آگاه شدند، تذکرات مردم از توقع دولت موثرتر است. این آزادی را که عرض می‌کنم ما را آگاه می‌کند که به یک قسم دیکتاتوری جدید گرایش پیدا نکنیم. اگر قرار باشد پس از یک رویه دیکتاتوری به یک رژیم اختناق جدید بیافتیم بهتر است برگردیم.«


بشارت‌نامه جبهه ملی به مناسبت ورود آیت الله خمینی به کشور

روابط عمومی جبهه ملی به مناسبت ورود آیت‌الله خمینی بشارت‌نامه‌ای انتشار داد و در آن ضمن ستایش از عزم راسخ و اراده ایشان خطاب به ملت ایران نوشت: «حق است که اینک صدای هلهله ملتی را به گوش جهانی برسانیم و این بزرگ را چنان که شایسته و بایسته است گرامی بداریم.


جبهه ملی ایران

خمینی که بخاطر ذات رهایی انسان می‌جنگد و بخاطر بازآفرینی معرفت و معنویت بشر به میدان آمده، سپاس نمی‌خواهد، تقدیر و تشویق نمی‌طلبد، ما تنها بخاطر رضای دل خویش عزیزش می‌داریم و بخاطر رضایت تاریخ. حفاظت و حراست جان خمینی به همت سربازان وطن به معنی تجدید میثاق مقدس میان سپاه میهن است و همه خانواده ایشان، میثاق اجزای ملتی که به ضرب شلاق استعمار و استبداد اسیر پراکندگی شده بودند.»

روابط عمومی جبهه ملی در پایان این بشارت نامه چنین خواسته است: «با نظمی که اعجاب و تحسین همگان را برانگیزد و نشانی از فرهنگ متعالی ما باشد از ایشان استقبال می‌کنیم.»

آیت‌الله شیرازی: در حکومت اسلامی رهبر کشور یک فقیه خواهد بود

رهبر عالی که ملت را اداره می‌کند باید فقیه باشد. این مطلب را آیت‌الله سید محمد شیرازی در جلسه‌ای که به دعوت دانشجویان ایرانی در آمریکا ترتیب داده شده بود و در پاسخ به سوالات دانشجویان داد. آیت الله شیرازی در این جلسه گفت: «اکنون مسلمانان ایران برای نجات ایران از نفوذ بیگانه و زیر جور و ستم به رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خمینی بپا خاسته‌اند و علیه نفوذ بیگانگان و (برای) سقوط دیکتاتوری قیام کرده‌اند.

چرا که بیدادگران داخلی به یاری اربابانشان ایران را به صورت یک کشور عقب‌مانده، فاسد، ویران، شکنجه‌گاه، پر ترس و ترور درآورده‌اند. بدون تردید آینده در قبضه مردان فضیلت و تقوی است. فقط بحث در زمان پیروزی است که خدا آن را وعده داده است. تنها حزب الله پیروز است.»



آیت‌الله سید محمد شیرازی

آیت الله شیرازی در پاسخ به دومین سوال دانشجویان که پرسیدند: غرض از حکومت اسلامی که مراجع عالیقدر تقلید از آن سخن می‌گویند چیست، گفت: «برقراری حکومت اسلامی در یک کشور اسلامی واجب است. و برای هر مسلمان واجب است که در برقراری و بوجود آوردن آن، آنچه در قدرت دارد بکار ببرد.«

وی گفت: «در حکومت اسلامی مردم کسانی را که اسلام را خوب درک می‌کنند به عنوان وکیل انتخاب می‌کنند. همانطور که در کتاب «شرح العروه: کتاب التقلید» نوشته‌ام، رهبر عالی که ملت را اداره می‌کند علاوه بر شرایط گذشته، باید فقیه هم باشد.»

آیت الله شیرازی در باره نظر اسلام در باره آزادی‌های عمومی بویژه آزادی زنان گفت: «اسلام در محیط پاک خود، تمام آزادی‌هایی را که قابل تصور است، برای زن بوجود آورده است. اسلام زن را از دست هوسرانی‌های گسیخته شده نجات داده، اسلام زن را از صورت کالایی برای آزادی شهوترانی و یا وسایل تبلیغات بازرگانی و فروش جنس، نجات بخشیده است. اسلام زن را از اسارت و در هم شکستن شخصیت و از دست رفتن عفت و عظمت او آزاد ساخته است. آنگاه که به خواست خدا حکومت اسلامی برقرار گردید، جهان آزادی‌های رنگارنگی راکه قبلا به خواب هم نمی‌دید و حتا در جهان آزاد هم وجود ندارد، مشاهده خواهد کرد.»

آیت الله شیرازی در باره صنعتی شدن مملکت گفت: «به خواست خدا در حکومت اسلامی می‌بینید که در کمترین مدت کارخانه‌های بزرگ صنعتی را که صنایع مادر به حساب می‌آیند، بوجود می‌آورد و قدرت پیدا می‌کند که صنعت و تکنولوژی به جهان صادر کند.»

آیت الله سیدمحمد شیرازی نویسنده کتاب «دنیا بازیچه دست یهود» سال‌ها به دلیل تبعید در عراق بود و پس از انقلاب به مشهد رفت و همانجا ماندگار شد.


نامه مجاهدین خلق به یاسر عرفات


مسعود رجوی

مسعود رجوی و موسی خیابانی از طرف مجاهدین آزاد شده از زندان پیامی به یاسر عرفات رییس سازمان آزادیبخش فلسطین فرستادند. در این پیام آمده است: «خوشوقتیم که در بدو آزادی از زندان‌های رژیم ایران که پیوسته از حامیان اصلی اسراییل در منطقه و جهان بوده است، سقوط دیکتاتوری در ایران را به شما و خلق عرب فلسطین نیز تهنیت بگوییم.

ما مجاهدین خلق ایران که بعضا از نزدیک در اردوگاه‌های الفتح شاهد نبرد مرگ و زندگی شما با دشمن نژادپرست صهیونیست و مرتجعین عرب بوده‌ایم، بخوبی می‌دانیم که خلق در زنجیر شما تا چه حد از همکاری‌های همه جانبه رژیم ایران با صهیونیست‌ها و تسلیم‌طلبان عرب، در رنج و عذاب بوده است. رنج و عذابی که تمام خلق ایران نیز از آغاز تولد دولت اسراییل، این طفل نامشروع امپریالیسم در منطقه در آن سهیم بوده‌اند.

به همین دلیل اکنون که در میهن خونبارمان جنبشی بزرگ به راه افتاده و قائد پر افتخار آن امام مجاهد اعظم خمینی، بارها بر قطع هر گونه رابطه با اسراییل پای فشرده است، آغاز فروریختن پشت جبهه ضد انقلابی اسراییل، یعنی رژیم وابسته ایران را به انقلاب فلسطین تبریک می‌گوییم.


برادر ابو عمار! اگر امروز شما و همرزمانتان خانه و خاکی از خود ندارید که بر آن پای گذارید، مردم ما که همیشه انقلاب شما را با چهره فلسطینی و قلب عربی و اسلامی‌اش به طور ویژه‌ای گرامی و عزیز داشته‌اند برآنند تا در مسیر انقلاب آزادیبخش ضد امپریالیستی خود، خانه و خاکشان را در آینده‌ای نه چندان دور به پایگاهی برای شما تبدیل کنند و این انقلابی است تا پیروزی...

این نامه اینچنین به پایان می‌رسد: «با سلام به انقلاب و خلق قهرمان فلسطین بویژه خواهران و برادران رزمنده فلسطینی ما در سرزمین‌های اشغال شده، از طرف مجاهدین آزاد شده از زندان، مسعود رجوی ـ موسی خیابانی

جلسه جبهه ملی در آمریکا تشکیل شد

هفته نامه ایرانشهر روز ششم بهمن ١٣٥٧ اعلام کرد " در روزهای ٣٠ و ٣١ دسامبر، کنگره جبهه ملی ایران (بخش آمریکا) در ایالت ویرجینیا تشکیل شد. در نخستین روز کنگره، آقای نصرت الله امینی به ریاست و آقایان مهندس رضا فصیحی و دکتر استعلامی به سمت منشی انتخاب گردیدند و سپس با اعلام یک دقیقه سکوت به احترام ارواح شهیدان مبارزات اخیر ایران، کنگره بنام دکتر مصدق آخرین نخست وزیر قانونی کشور افتتاح شد.


دکتر بهمن شعله‌ور

از آنجا که تشکیل کنگره مصادف با توافق شاپور بختیار با تشکیل کابینه بود، اعلامیه شورای مرکزی دایر به اخراج او از جبهه ملی که به کنگره مخابره شده بود به اتفاق آراء مورد تائید کنگره قرار گرفت. و آقایان دکتر بهمن شعله‌ور و احمد کریمی از طرف کنگره ماموریت یافتند که نظر شورای مرکزی را در مصاحبه با تلویزیون‌های سراسری آمریکا اعلام کنند و به پرسش‌های خبرنگاران پاسخ گویند.

کنگره طی دو روز کار خود علاوه بر تحلیل جریانات اخیر ایران، در پایان کار خود هیات اجرائیه‌ای مرکب از پنج نفر آقایان فربد، شعله‌ور، محامدی، حقیری و بوشهری و دو نفر اعضای علی البدل آقایان امینی و بصیری انتخاب کرد که برای مدت یکسال برنامه پیش‌بینی شده در کنگره را به مرحله اجرا بگذارند.

مجاهد، مارکسیست،روحانی وطنزنویس با هم سخنرانی کردند

به نوشته هفته نامه ایرانشهر در تظاهرات دانشگاه تهران «معصومه شادمانی» از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران که به تازگی آزاد شده است، در پیام خود گفت : «فرزندان من! این را همه می‌دانیم که گرچه به پیروزی‌هایی دست یافته‌ایم، هنوز در ابتدای راهیم. لذا باید سخت بکوشیم و خود را آماده پذیرش مشکلاتی که در پیش است بسازیم و در مقابل عناصر فرصت طلب و سازشکار هوشیار باشیم و صفوف خود را مستحکم نمائیم.»

فریدون تنکابنی، طنزنویس چپ گرا نیز در سخنان خود گفت: «با احترام به خون شهیدان اتحاد خود را حفظ کنیم. دشمن زخم خورده، اما هنوز نابود نشده است. از هرگونه تفرقه بپرهیزید.»

سپس یکی از روحانیون جوان از روی اتومبیلی که تنکابنی صحبت می کرد، سخنرانی کرد و همه را به اتحاد دعوت کرد و گفت: «این مبارزه فردی نیست و به هر تفرقه جو و هر کسی که در اصالت این نهضت تفرقه می‌اندازد، فرصت ندهید.»

طیفور بطحائی نیز سخنرانی کرد و دانشجویان سرود «ای فدائی، ای مبارز» را خواندند. عده زیادی از کارگران با حمل شعارهایی در دانشگاه راهپیمایی کرده و با دانشجویان اعلام همبستگی نمودند.

سه سال بعد معصومه شادمانی در جریان درگیری‌های سیاسی سال ١٣٦٠ دستگیر و اعدام شد، فریدون تنکابنی از ایران رفت و در حال حاضر در کلن زندگی می‌کند، طیفور بطحائی از ایران خارج شد و در اروپا به پیگیری مسائل کردستان مشغول است و از آن روحانی جوان اطلاعی در دست نیست.

تانگوی تخم مرغ در وکیل آباد مشهد

هفته نامه ایرانشهر در یک گزارش ویژه مصاحبه نیویورک ریویو را با «ریچارد ساوین» در مورد وضع زندان‌های ایران منتشر کرده است. ریچارد ساوین، انگلیسی و فروشنده رسمی تجهیزات نظامی انگلستان، ٣٨ ساله در ماه می ١٩٧٦ به جرم قاچاق حشیش از ایران به افغانستان به زندان وکیل آباد مشهد برده شد.


کتاب زندان وکیل‌آباد از ریچارد ساوین

وی پس از دوسال و نیم زندان در ایران در ماه نوامبر ١٩٧٩، دو ماه قبل از انقلاب، آزاد و وارد رم شد و خاطرات شکنجه‌های خود از زندان وکیل آباد مشهد را ابتدا برای مطبوعات و آنگاه بصورت کتابی منتشر کرد. در بخش‌هایی از این مصاحبه که به توصیف زندان وکیل آباد مشهد اختصاص دارد و در هفته نامه ایرانشهر منتشر شده، چنین آمده است:

به گزارش نیویورک ریویو «ساوین شش ماه اضافه بر مدت زندان قانونی هم در زندان بود و با این وصف خود را بسیار خوش شانس می‌دانست، زیرا او نیز مانند سایر ٣٥٠٠ زندانی دیگر در آن زندان‌های مخصوص با استحکامات فوق‌العاده که بدست آمریکایی‌ها ساخته شده، هیچ‌وقت نمی‌دانست چه موقع آزاد خواهد شد.

وی علاوه بر مدت زندانش مجبور شد غرامتی به مبلغ سه میلیون ریال ( ٥٠٠٠٠ دلار) بپردازد. در صورت عدم پرداخت وی مجبور می‌شد برای هر گرم حشیش یک روز زندان بماند که در مورد وی یعنی ١٦ سال. یکی از زندانیان آمریکایی مجبور شد مبلغ ٦ میلیون دلار برای هفتاد کیلو گرم مواد مخدر بپردازد: «وی اکنون آزاد شده است، ولی مثل بسیاری از ماها ممکن بود برای تمام عمرش در زندان بماند. آنها همیشه سعی می‌کردند نگذارند بفهمیم چه موقع آزاد خواهیم شد. و این یکی از اشکال شکنجه روانی بود.»

تعداد ٣٥٠ زندانی سیاسی در وکیل آباد بود. محمد نمونه خوبی بود. وی یک روشنفکر ایرانی بود که توسط ساواک به جرم داشتن کتاب‌های مارکسیستی دستگیر شده بود. به امید اینکه اطلاعاتی در مورد دیگر روشنفکران مارکسیست بدست آورند. ساواک همه روزه او را مورد ضرب و شکنجه قرار می‌داد.


شوک الکتریکی به شقیقه و آلت تناسلی، فرو کردن سوزن زیر ناخن انگشت‌ها، استعمال تخم مرغ، که باعث ایجاد تاول‌های شدید در روده راست می‌شود و به آن تانگوی تخم مرغ می‌گویند، چون زندانیان از درد مرتبا به بالا و پائین می‌پرند. طرز استعمال آن به این ترتیب است که یک تخم مرغ پخته شده با بیش از صد درجه حرارت را با فشار داخل ماتحت می‌کنند. تجاوز جنسی توسط باتوم یکی دیگر از شکنجه‌های معمول است.

ساوین می‌گفت: «در اواسط سپتامبر وقتی مبارزات مردم در سرتاسر ایران آغاز شد، روزی هفتاد هشتاد زندانی به زندان‌ها آورده می‌شد که کلا به ٥٠٠٠ نفر رسید: این زندانیان را به هر ترتیب که می‌توانستند جا می‌دادند، و در این موقع مرا به اتاقی که آن را اصطلاحا اتاق چمدانی می‌خواندند بردند. در این اتاق مردم با دست و پای پانسمان شده در اثر شکنجه و کتک روی زمین می‌لولیدند.

زندانی‌های سیاسی به محض ورود و حتی قبل از اینکه جرم آنها ثابت شده باشد، مورد شکنجه قرار می‌گیرند.» با اینکه این نوع رفتار کمتر با اروپایی‌ها می‌شود ولی وحشیگری در وکیل آباد یک امر بسیار عادی است. پاهای زندانیان در کندهای بسیار سنگین چوبی قفل شده توسط یک زنجیر به هوا کشیده می‌شود تا بتوانند کف پای آنها را با چماق‌های لاستیکی که وزنه سربی به سر دارند، مورد ضرب قرار دهند.

طرز رفتار افغان‌ها که معمولا به جرم مواد مخدر دستگیر شده‌اند، حتی بدتر از این بود: «اگر یکی از زندانیان افغانی شکایتی می‌کرد، لب‌های وی با سوزن و نخ دوخته می‌شد. بعد از چند روز بخیه‌ها را باز می‌کردند و از او می‌پرسیدند آیا باز هم حرفی دارید؟»

به نوشته ایرانشهر، «ساوین شخصا شاهد بود که زندانیان را مجبور می‌کردند روی زمین بخزند و زمین را بلیسند و یا آنها را مجبور به تمیز کردن توالت‌ها با زبانشان می‌کردند. در واقع تنها امید زندانیان برای آزاد شدن در این بود که شاه آنها را در روز تولدش یا در روز سال نو، و یا در فلان موقعیت دیگر عفو کند.

«زندانی بودن یا آزاد شدن مساله‌ای بود که فقط در اختیار استبداد شرقی» بعضی اوقات مردم را به بهانه آزاد کردن به جاهای دور می‌بردند و اعدام می‌کردند. گاهی اوقات این اعدام‌ها در محوطه خارج از زندان انجام می‌شد.

«نه این که مثل انگلیسی‌ها آنها را از گلو یکباره خفه کنند، بلکه طناب برای مدتی طولانی دور گردن زندانی آویخته بود و آدم ساعت‌ها به این ترتیب نگهداشته می‌شد، مگر اینکه شانس بیاورد و یکی بیاید پایش را بکشد تا طناب گره بخورد و منجر به مرگ محکوم شود.»

ساوین می‌گفت: «ادعای شاه مبنی بر اینکه هیچ نوع شکنجه‌ای در زندان‌ها نیست و اینکه هزاران زندانی عفو شده‌اند، سراپا مزخرف است. شاید یکی دو نفر ولی نه بیشتر.»

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

ذهن های بیماری که این داستانها را میساخت باید به صورت حرفه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. قاچاق حشیش از ایران به افغانستان هم که شبیه بردن ماهی دودی از تهران به رشت است.
کسی فرقی بین کیهان برادر حسین با ایرانشهر رفیق احمد پیدا میکند؟

-- farhad ، Jan 23, 2009

شاپور بختیار در جلسه امروز مجلس شورای ملی گفت: «اگر قرار باشد پس از یک رو یه دیکتاتوری به یک رژیم اختناق جدید بی‌افتیم، بهتر است برگردیم.»

دیگر با چه زبانی باید به خلق الله گفت : این راه که میرو ید به ترکستان است.

از شعار دادن که بگذریم ملت ایران لایق همین حکومت است. با تشکر از آقای نبوی که آیینه را در روی صورت ملت ایران گرفته است.

-- حسن ، Jan 23, 2009

با سلام
سیاستمداران جبهه ملی, با بشارت‌نامها و عدم شناخت صحیح از سیاستهای در پیش رو بلائی سر این ملت دراوردید که به این زودیها راهی در پیش نیست. چگونه توانستید به حرفهائی مانند آیت الله شیرازی و پسران پا برهنه اش «مانند عکس»که گفته بود «جهان آزادی‌های رنگارنگی راکه قبلا به خواب هم نمی‌دید و حتا در جهان آزاد هم وجود ندارد، مشاهده خواهد کرد و همچنین صنعت و تکنولوژی به جهان صادر کند» باور کنید تا به بشارت دادن برسید. اما با شناختی که از میهن پرستی و صداقت وشجاعت دکتر بختیار داشتید وی را از جبهه ملی اخراج کنید تا پشتوانه حزبی خود را از دست بدهد تا نتواند به تنهائی از قانون اساس مشوطه دفاع کند.
سیاستهای شما در دوران انقلاب در صفحهای سیاه تاریخ ایران با رنگهای آغشته به خون و خیانت نوشته و به ثبت رسیده است.
اقایان سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی امیدوارم که در کامنت اینجانب چیزی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد که هرز محسوب می شود پییدا نکنید تا منتشر شود و نه مانند کامنت قبلی از تیع سانسور عبور نکند.

-- امید ، Jan 23, 2009

اینکه بختیار گفت: «قبول کنیم که در یک دموکراسی، مخالفان هم حق صحبت دارند. باید قبول کنیم که پس از ٢٥ سال اختناق، دموکراسی یک روزه انجام پذیر نیست. » بعید می دانم اصولا در آن روزها کسی به این جملات توجه کرده باشد و گمان نمی کنم موضوع آزادی مخالف را تا همین چند سال قبل که این موضوع جدا در ایران مطرح شد، کسی جدی گرفته باشد و اصلا بعید می دانم در تمام نیروهای دولتی یا ضد دولتی آزادی برای کسی اهمیت داشته باشد. بختیار، چه فرض کنیم یک حادثه باشد، چه فرض کنیم اگر مانده بود به سرنوشت بازرگان یا بنی صدر دچار می شد، در هر حال یکی از بهترین حالاتی بود که می شد در سال 1357 اتفاق بیفتد، اگرچه فیلسوفان تاریخ می گویند اگر در تاریخ معنی ندارد.....

-- بدون نام ، Jan 24, 2009

ایا باید سی سال میگذشت که بفهمیم بختیار درست میگفت؟ رابطه بین عقب افتادگی یک کشور با عقب افتادگی روشنفکرانش اشکارست. گو اینکه سنگینتر بودن نعلین از چکمه حتی در نظر بعضی مردم معمولی پر واضح بود.

-- اسی ، Jan 24, 2009

حالا چرا این آیت الله و بچه هاش پا برهنه هستن؟ یا شاید اینا همه همیشه همین طور راه میرن؟ من که به عمرم یه آیت الله ندیدم اگر کسی ماجرا را میدونه لطف کنه یه توضیح برا ما بذاره روشن شیم.

-- مازیار ، Jan 24, 2009

برخی از روحانیون در هنگام رفتن به زیارت عتبات نجف و کربلا کفشهای خود را در می آورند تا به این وسیله احترام خود را نشان دهند.

-- saeeds0001@yahoo.com ، Jan 24, 2009

مسلما دوران شاه، دورانی نیست که بتوانیم از آن دفاع کنیم، نکته تاسف بار این است که بعد از سی سال به نقطه مشابه همان دوران شاه رسیده ایم. با این حساب باید عرض کنم که مشکل نه در آخوندهاست و نه در کراواتی های زمان شاه بوده، مشکل در ماست در این خاک پر گهر، در فرهنگ ما و در ارزشهای تک تک ما ایرانیهاست.

-- بدون نام ، Jan 24, 2009

از خويش بناليم که جان سخن اينجاست
از ماست که بر ماست

-- محمد ، Jan 25, 2009

جناب بدون نام، اگر دوران شاه قابل دفاع نباشد کدام دوران در ایران قابل دفاع است؟ یا اینکه نکند جناب عالی می خواستید کشوری که بزرگترین شاعر اش بیل و تیشه و ساطور تجویز می کرد و رهبر جبه ی ملی اش خمینی را بزرگترین مرد هزاره می دانست و کیانوری اش اسلام و سوسیالیسم علمی را یکی می انگاشت و علامه زاده اش افتخار می کرد که می خواسته فرح دیبا را بدزدد، یک شبه تبدیل به سوئیس می شد؟ یا اینکه شاید دوران پر شکوه قجری و دولتمردان سرسره باز اش قابل دفاع است. خیر قربان، حقیقت این است که دولت پهلوی و همه ی مردان و زنانی که الیت و حاملان فکری و سیاسی اش شمرده می شدند نیم قرن از متعادل ترین بخش های بقیه ی جامعه جلوتر بودند. ولی اگر بخواهیم روشنفکران چپ و اسلامی را ملاک قرار بدهیم وضع بسیار اسفناک تر خواهد بود و فاصله تبدیل به یک فاصله ی چندین قرنی می شود. موضوع این است که در یک جامعه ی به شدت نامتقارن و نامتوازان یک سری آدم وطن پرست و متعهد به پیشرفت، به نکبت خفته در اعماق، به عبارت دیگر، به قاعده ی جامعه باختند. وقتی نیروهای اعماق به سطح بیایند بوی لای و لجن و روسوبات هزاره ها را هم با خود به سطح می آورند و ما امروز در بطن همین ترکیبات با شکوه و جلال است که داریم دست و پا می زنیم.
از نبوی و بشیر تاش سپاسگزارم و نکته ای در تکمیل سخن جناب بشیر تاش عرض کنم:
جمهوری اسلامی فقط تقویم ایران را به قبل از رضا شاه برنگرداند، بلکه تاریخ ایران را هم کوشید که به قبل از آن دوران بازگرداند. در منش و گوش و کنش اش انتقام همه اقوام و مکاتیب یورش گر به ایرانزمین بود، همانگونه که این انقلاب برایند همه ی تازش های فکر و فیزکی به ایران بود. در این ها هم اسکندر هست و هم عرب، هم مغول و ترک هست و هم پرتقالی و هلندی و انگلیسی و روس، هم مارکسیسم نفی کننده ی تاریخ آسیا هست و هم اسلام نفی کننده ی آسمان و زمین ایران، این ها بولدوذر برامده از تاریخ نفی و انکار ایرانزمین هستند، هر آنچه که انکار این تاریخ و مردمان اش به شمار آید در این انقلاب یافت می شود. در نهایت این انقلاب بیرون آمدن چرخ تاریخ ایرانزمین بود از جای اش. مسلما اینکه ایران هنوز از پا نیفتاده است و هر روز نیز دوباره سر پا تر می شود، فقط و فقط نشانه ی یک چیز است: تمدن ایرانشهری و ملت ایران اصولا زمین خوردنی و مردنی نیستند. درود بر ایران و بنیادهای جاودانی اش.

-- بی نام ، Jan 25, 2009

اين عكسي مربوط به آقاي سيد محمد شيرازي نيست ايشون سيد صادق شيرازى برادرشون هستند و اين عكس در روز عاشوراي حسيني گرفته شده است.
مطلب بالا از زبان سيد محمد شيرازي هستند كه الان به رحمت خدا رفتند و قبرشون هم در حرم حضرت معصومه سلام الله عليها مي باشد. اينم عكس ايشون:
http://shirazi.ir/album/imam_shirazi/images/imam_shirazi05.jpg
............................
زمانه: عکس مورد نظر از سایت آیت‌الله شیرازی برداشته شده. اما جهت اطمینان عکس عوض شد. ممنون از توجه شما.

-- محمد ، Jan 28, 2009

یکبار دیگر سالگرد انقلاب مقدس ایران رسیده و متاسفانه هنوز ملت ایران فقیر و بی‌چاره هستند. هنوز یک معلم نمی تونه یک کیلو گوشت یا برنج را به راحتی‌ بخره. می‌خوام برم تو خیابون روز انقلاب و فریاد بزنم یا امام روحت شاد خودت نجات ده. لا اله الالله

-- mahboobeh ، Jan 29, 2009

درود. عکس جبهه‌ی ملی هم به نظر می‌رسد عکسی از دولت مهندس بازرگان است چرا که شماری افراد نهضت آزادی را در آن می‌بینید در حالی که نهضت هیچ گاه عضو جبهه نبوده است.
آقای بدون نام هم به گمان من بهتر می‌بود می‌نوشتند دوره‌ی شاه هم دوره‌‌ای آرمانی نبوده، وگرنه من با نظر دوست دیگر موافقم که به نسبت دیگر حکومت‌های چند صد ساله‌ی اخیر، بهتر بوده و عملکرد بهتری داشته.

-- علیرضا ، Jan 31, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)