تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

«دگراندیشی در کردستان رواج بیشتری دارد»

گفت‌وگوی محمد رضا اسکندری با خالد توکلی

خالد توکلی، جامعه‏شناس و روزنامه‏نگار اصلاح‏طلب مستقل است. او علاوه بر کار روزنامه‏نگاری، در انتخابات مجلس ششم، در حوزه‏ی انتخابیه‏ی سقز و بانه، اکثریت آرا را به دست آورد، اما شورای نگهبان با ابطال انتخابات این حوزه، مانع از ورد او به مجلس شد.

او هم‏اکنون ساکن سقز و دانشجوی دکترای جامعه‏شناسی توسعه، در دانشگاه اصفهان است.

محمد رضا اسکندری، با خالد توکلی، در رابطه با آزادی مطبوعات گفت‏گویی انجام داده است.

Download it Here!

آن‏چه که به عنوان یک روزنامه‏نگار در رابطه با وضعیت مطبوعات در سی سال گذشته در کردستان، شنیده‏اید یا خود لمس کرده‏اید را برای‏مان توضیح بدهید.

وضعیت روزنامه‏نگاری در کردستان را می‏توان به چهار دوره تقسیم کرد:

دوره‏ی اول، به سال‏های اول بعد از انقلاب برمی‏گردد. در این دوره تا حدودی آزادی در جامعه وجود داشت و فضای انقلابی هنور زنده بود و تمامی احزاب سیاسی و اکثر نیروهای حاضر در جامعه‏ در کل ایران و در کردستان، می‏توانستند آزادانه نشریه داشته باشند و افکار و اندیشه‏های‏شان را از طریق نشریات مختلف، به سمع نظر مردم برسانند.

حتا چند فرستنده‏ی رادیویی هم وجود داشت و امکان ارتباطی از این طریق هم فراهم بود.

از سال‏های ۵۹ و ۶۰ به بعد، دوره‏ی دیگری شروع می‏شود. کلیه‏ی این نشریات بسته می‏شوند و به طور کلی در مناطق کردنشین، هیچ نشریه‏ای منتشر نمی‏شود.

در دوره‏ای دیگر که تقریبا از سال ۱۳۶۴ آغاز می‏شود، یک نشریه به زبان کردی به نام «سروه» در ارومیه چاپ می‏شود. سرمقاله‏ی آن هم به زبان کردی و هم فارسی نوشته می‏شد.

تا چندین سال، این تنها نشریه‏ای بود که در کردستان چاپ می‏شد و مطالب‏اش را به زبان کردی منتشر می‏کرد. بیشتر هم یک نشریه‏ی ادبی بود.

در این دوره با توجه به این که روزنامه‏نگاری در کردستان نداشتیم، نقض حقوق بشر از روزنامه‏نگاران هم به چشم نمی‏خورد.

اما بعد از دوم خرداد و روی کار آمدن دولت اصلاحات که فضای سیاسی تا حدودی بازتر شد، کردها هم وارد بخش روزنامه‏نگاری و مطبوعاتی شدند و مجوز انتشار چندین نشریه را گرفتند.

اوایل این دوران، مشکلات زیادی برای روزنامه‏نگارها پیش نمی‏آمد. گرچه مجوز به همه‏ی افراد داده نمی‏شد و خود این می‏تواند نقض حقوق بشر باشد، ولی هیچ روزنامه‏نگاری به خاطر جرایم مطبوعاتی دستگیر و یا زندانی نشد.

اما در دوره‏ی دوم دولت آقای خاتمی و از آن به بعد تا کنون، هم تعداد نشریاتی که مستقل و مدنی منتشر می‏شوند، به شدت کاهش پیدا کرده است و به سادگی آن‏ها را توقیف می‏کنند و هم روزنامه‏نگارانی به خاطر کار روزنامه‏نگاری مجازات می‏شوند و در زندان هستند.


خالد توکلی

به طور خلاصه، وضعیت روزنامه‏نگاری در کردستان در این چهار دوره تعریف می‏شود. در این دوره‏ی آخر، حقوق بشر نیز به شکل گسترده‏ای نقض می‏شود و حقوق روزنامه‏نگاران، مدیران مسئول و کسانی که در کار مطبوعاتی هستند، خیلی رعایت نمی‏شود.

بر مبنای اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر، هر کسی می‏تواند صاحب امتیاز یک نشریه باشد. ولی چرا در کردستان، به قول شما، فقط به افراد خاصی مجوز انتشار نشریات داده می‏شود؟

این مساله در کل ایران وجود دارد و در کردستان شدیدتر است. چون دگراندیشی در کردستان رواج بیشتری دارد و تعداد افرادی که بتوانند نشریه‏ای را در کردستان منتشر کنند معتمد دولت هم باشند، محدود است.

دلیل دیگر آن، نوع نگرش حاکمیت و نهادهای وابسته به آن‏، نسبت به کردستان است که تا حد زیادی امنیتی است.

بر اساس این دیدگاه امنیتی، به هیچ وجه اجازه نمی‏دهند که در کردستان نشریه‏ای منتشر شود و افکار و اندیشه‏های مردم کردستان یا بخشی از مردم کردستان را منتشر کند.

علت دیگر آن هم این است که نگاهی شرق شناسانه نسبت به کردستان وجود دارد. به این معنا، که مثلا، خود من از سال حدود هشتاد، تقاضای مجوز انتشار یک نشریه‏ی کودکان، به زبان فارسی و کردی را ارائه داده‏ام، اما تا به حال این مجوز را به من نداده‏اند.

شاید حتا اگر نشریه‏ای، هفته‏نامه‏‏ای تقاضا می‏کردم، می‏توانستم مجوز بگیرم، اما بر اساس نگرش شرق‏شناسانه به کردستان، نمی‏خواهند زبان کردی بین کودکان و نوجوانان رواج پیدا کند، به همین دلیل از اول انقلاب تا به حال، به هیچ‏وجه مجوز انتشار یک نشریه‏ی کودکان به زبان کردی را به هیچ کس نداده‏اند.

به همین دلیل، فکر می‏کنم، به دلایل امنیتی، فرهنگی اجتماعی و بر مبنای دیدگاه شرق شناسانه است که مجوز انتشار نشریات به همه داده نمی‏شود.

آیا طی این سی سال، کردها خواسته‏اند یک روزنامه‏ی سراسری، به زبان کردی و فارسی داشته باشند؟

بله، مجوز انتشار یک روزنامه با نام «آشتی» را هم گرفتند که متاسفانه، تبدیل به هفته‏نامه و بعد هم گاه‏نامه شد. هم‏اکنون نیز به صورت گاه‏نامه منتشر می‏شود.

مجوز این روزنامه را آقای لهونی از سنندج گرفت و با همکاری تعدادی از دوستان خود آن را منتشر کرد.
بعد از انقلاب، تنها مجوزی است که برای انتشار یک روزنامه داده شد. اما متاسفانه آن‏هم به صورت گاه‏نامه در‏‏‏‏‏آمده است.

در تقسیم‏بندی که از وضعیت مطبوعات در کردستان کردید، در کدام دوران، فضای مطبوعاتی کردستان بسته‏تر و نقض حقوق روزنامه‏نگاران شدیدتر بوده است؟

در دوره‏ی آخر. چون در دوره‏های اول، نشریات به آن صورت مدنی یا غیردولتی وجود نداشت. در دوره‏‏ای اول که فضای سیاسی باز بود. بعد به یک‏باره بسته شد. در دوره‏ی دوم چند نشریه دولتی وجود داشت و کاملا با افکار و سیاست‏های دولت هماهنگ بودند.

در دوره‏ی آقای خاتمی نقض حقوق روزنامه‏نگاران وجود داشت، اما خوشبختانه، در آن دوران شاهد کم‏ترین نقض این حقوق بودیم.

اما در دوره‏ی اخیر، نشریات «هاوار»، «روژهلات»، «پیام مردم» و «آسو» بسته شدند. بعضی از روزنامه‏نگاران هم مدت‏های مدیدی در زندان بودند و یا نشریات‏شان توقیف شد، یا از کار روزنامه‏نگاری محروم شدند.

دوره‏ی آخر از نظر نقض حقوق بشر، بدترین دوران روزنامه‏نگاری در کردستان است.

بر مبنای آمار، در دوران دوم دولت آقای خاتمی بالاترین درصد روزنامه‏ها و نشریات بسته شده‏اند. علت آن چه بوده است؟

نمی‏دانم آمار شما در دوره‏ی دوم دولت آقای خاتمی در مورد کردستان هم صدق می‏کند یا نه.

قوه‏ی قضاییه یا نهادهایی که دست‏اندر کار توقیف مطبوعات بودند، گاهاً می‏خواستند برای دولت اصلاحات بحران ایجاد کنند. یکی از روش‏های ایجاد بحران برای آقای خاتمی هم توقیف مطبوعات بود. به خصوص مطبوعاتی که وابسته به جریان اصلاح‏طلبی و یا مستقل از سیاست‏‏های محافظه‏کاران یا اصول‏گرایان بودند.

فکر می‏کنم، مساله را در این چهارچوب می‏توان مورد بررسی قرار داد که بخشی از اصول‏گرایان دست‏اندرکار در قوه‏ی قضاییه، بیشتر قصد داشتند برای آقای خاتمی بحران ایجاد کنند و خط ارتباطی میان اصلاح‏طلبان و مردم را هم قطع کنند.

الان هم می‏بینیم که اکثر اصلاح‏طلبان، غیر از حزب اعتماد ملی و همبستگی، از داشتن یک روزنامه محروم هستند که بتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند.

بیشتر، نشریات اصلاح‏طلبی بسته می‏شدند و سیاست اصول‏گرایان بود، برای این که رابطه‏ی بین مردم و اصلاح‏طلبان را قطع کنند.

در پایان، به طور خلاصه، وضعیت سی سال برخورد جمهوری اسلامی با اصول ‏آزادی مطبوعات که در اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر آمده است را، برای‏مان توضیح دهید.

حقوق بشر یک سری مبانی فکری و فلسفی دارد. تا زمانی که این مبانی در جامعه مورد پذیرش مردم و مسئولین قرار نگیرد، شاهد نقض گسترده‏ی حقوق بشر خواهیم بود.

در ایران، هنوز مبانی فکری و فلسفی حقوق بشر از سوی مسئولین پذیرفته نشده است. مردم هم متاسفانه، با آن مبانی فکری و اصول حقوق بشر، آشنا نیستند. آگاهی نسبت به حقوق بشر در جامعه‏ی ما تا حد زیادی کم است.

ولی مردم چون امکاناتی ندارند و نهادهایی وجود ندارد که به آن‏ها آگاهی بدهد، زیاد قابل سرزنش نیستند. مسئولین و کسانی که حقوق بشر را نقض می‏کنند، قابل سرزنش هستند.

اینان حاضر نیستند به دگراندیشان، به کسانی که مثل آن‏ها فکر نمی‏کنند، اجازه بدهند در سیاست و حوزه‏ی عمومی به فعالیت بپردازند. بیشتر هم نگران این هستند که اگر به مردم آزادی داده شود، آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی مطبوعات و روزنامه‏نگاری وجود داشته باشد، شاید کنترل جامعه از دست آنها خارج شود و قدرتی را که دارند از دست بدهند و رقبای جدی‏ای برای آن‏ها پیدا شود.

قسمتی از حاکمیت هم خود را متولی افکار مردم و هدایت مردم می‏داند. فکر می‏کنند اگر آزادی وجود داشته باشد، آن‏ها نمی‏توانند آن‏طور که می‏خواهند مردم را هدایت کنند.

متاسفانه‏، مردم را صغیر و نا‏آگاه می‏دانند و فکر می‏کنند اگر آزادی باشد، مردم انتخاب بدی را انجام می‏دهند یا به راه‏های انحرافی کشیده می‏شوند.

این نگرش‏ها موجب شده، در طول سی سال گذشته، تا حد زیادی شاهد نقض حقوق بشر در حوزه‏ی مطبوعات و روزنامه‏نگاری باشیم.

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)