تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو با هیوا گل‌محمدی، رمان‌نویس و فعال سیاسی کرد

«ادبیات، مردم جامعه را اصلاح می‌کند»

در این گفت و گو، هیوا گل‌محمدی، رمان‌نویس کرد و مجری‌ برنامه‌های کانال تلویزیونی نوروز در سوئد از خودش و فعالیت‌های ادبی و سیاسی‌اش می‌گوید:

Download it Here!

من هم در زمینه شعر، مقاله‌نویسی و ادبیات و هم در زمینه مسائل سیاسی فعالیت دارم. به آوازخوانی هم بسیار علاقه‌مند هستم؛ اما کم‌تر وارد این بخش شده‌ام و بیشتر به مسائل اجتماعی و سیاسی پرداخته‌ام.

زمانی که در «روژ تی وی» بودم، شش آهنگ را به همراه گروه نوازندگان ضبط کردم. هنرمندان عزیز مانند ذهابی‌ها، استاد گوران و استاد فاروق این گروه را آماده کردند. آن‌ها بسیار علاقه‌مند بودند که من این کار را ادامه دهم.

در سال ۱۹۸۲به همراه هنرمند قادر الیاسی در جشن پنج گلاویژ در کردستان عراق برنامه اجرا کردیم و به دنبال آن بسیار تلاش کردند که این راه را ادامه دهم، اما امکان نداشت. در زمینه‌ی شعر، قبلا من اشعار زیادی گفته‌ام و بدون کپی و نگهداری پیشکش دوستان کرده‌ام.

پس از مدتی با تشویق محبوب زندگی‌ام که بعدها با هم زندگی مشترک را تشکیل دادیم و بسیار به ادبیات علاقه‌مند بود، شروع به رمان‌نویسی کردم و اکنون دو رمان آماده‌ی چاپ دارم. یکی از آن‌ها به اسم «قلا» (قلعه) است که محتوای داستان مربوط به منطقه‌ای در کامیاران به نام بیله‌وار است و دومی در مورد زندگی پناهندگی در اروپاست.

هیوا گل محمدی

زندگی پناهندگی؟ رمان با چه محتوایی است؟

فعلاً نمی‌خواهم در این مورد صحبت کنم، اما داستان زندگی پناهنده‌ای است که سال‌ها در اروپا زندگی می‌کند، اما روح و فکرش هنوز در وطن اصلی اوست و مرتب رویدادهای گذشته را مرور می‌کند. به زندان و شکنجه‌های گذشته فکر می‌کند. به زمانی فکر می‌کند که گریلا بوده است. به کودکی خود فکر می‌کند که در واقع دوران کودکی همیشه در زندگی انسان تأثیر دارد. انسان بزرگ هم بعضی اوقات کودک می‌شود.

زندگی در اروپای آزاد هم که به هیچ وجه با زندگی در داخل کشور خودمان سنخیت ندارد. انسان را وادار می‌کند که با آن سازش کند. پس این نوع انسان‌ها هم در این‌جا و هم در کشور خود زندگی می‌کنند و نمی‌خواهند که هیچ چیزی را از دست بدهند و توازن را حفظ کنند. بنابراین در این میان بحران و تضادی در درون انسان به وجود می‌آید که عواقب آن صدمات روحی، فکری، فیزیکی و اجتماعی را به دنبال دارد، یعنی بحران سایکولوژی، اقتصادی، اجتماعی و تطبیق دادن خود با جامعه. این رمان مجموعه‌ای از این مسائل است. بحث این که قبلا چه کار کرده‌ام و این‌جا چه کار می‌کنم.

از سبک کدام رمان‌نویس کرد بهره برده‌اید؟

در مجموع ما در ادبیات کردی رمان کم داریم. محمود دولت‌آبادی در رمان «کلیدر» بسیار بر من اثر داشت. وقتی کلیدر را می‌خواندم، احساس می‌کردم که یک شعر طولانی می‌خوانم. در واقع فضای داستان و روحیات آن کاملاً کردی است. چنان این رمان بر من تأثیر گذاشت که در اغلب نوشته‌های من انعکاس پیدا کرده است.

در زمینه ادبیات به‌طور کلی استاد هیمن تأثیر زیاد بر من گذاشته است. بعد از او، از استاد هژار بسیاری چیزها یاد گرفته‌ام. بعد از آن‌ها آقای عطا نهایی با رمان‌هایی که در سال‌های اخیر نوشته است، ثابت کرد که می‌توان مابین سبک کلاسیک و مدرن تعادل ایجاد کرد و به هدف مورد نظر رسید.

زمانی که کار سیاسی می‌کردید، احساس می‌کردید که ما نیاز زیادی به فعالیت فرهنگی داریم؟

اساس هر جامعه‌ای کار فرهنگی است. جامعه‌ای که از نظر فرهنگی پیشرفته باشد، از نظر سیاسی هم بهتر رشد می‌کند. نمی‌توان جامعه‌ای را از نظر سیاسی ساخت در حالی‌که با فقر فرهنگی روبه‌رو باشد و آن آزادی به ثمر نخواهد رسید و آزادی‌خواهان قبلی خود تبدیل به دیکتاتور می‌شوند. شیرازه جامعه به هم می‌ریزد، نابرابری ایجاد می‌شود، انسان‌ها همدیگر را درک نمی‌کنند، جنگ به وجود می‌آید.

به همین دلیل باید روشنفکری رشد کند که بخشی از آن «ادبیات» است. ادبیات مدرن تضادهای جامعه را رو می‌کند. در رمان «بینوایان» اثر ویکتورهوگو، آن مرد دزد از زندان بیرون می‌آید و جواهرات کلیسا را می‌دزدد. وقتی دستگیر می‌شود و او را پیش کشیش می‌برند، آن کشیش او را آزاد می‌کند و می‌گوید: او لازم بود این طلا را بدزدد، پس شما حق ندارید او را زندانی کنید. به این ترتیب آن کشیش انسانی را درست کرد و او جواهرات را برای خود خرج نکرد، بلکه آن را صرف انسان‌های فقیرتر کرد.

اگر آن کشیش برعکس آن عمل می‌کرد، مرد دزد کشته می‌شد و با کشتن او دزد و دزدی در جامعه از بین نمی‌رفت، اما با این عمل انسانی، یک انسان را درست کرد. همان مرد ده‌ها انسان دیگر را درست کرد.

بنابرین کار فرهنگی و ادبی مردم جامعه را اصلاح می‌کند. شما با یک پیام ساده و جذاب می‌توانید بر جامعه تأثیر بگذارید. به رمان‌های یاشار کمال نگاه کنید. او به شدت علیه کشتار است. وقتی اینجه ممد محاصره می‌شود و می‌خواهند او را بکشند، آن مرد می‌گوید: فرض کنیم این را کشتیم، چه فایده‌ای دارد، ده تای دیگر، صد تای دیگر، هزار تای دیگر درست می‌شود. هیچ مشکلی با کشتن انسان‌ها حل نمی‌شود.

این در حالی‌ست که ده‌ها سازمان حقوق بشری نتوانسته‌اند به اندازه این پیام ساده یاشار کمال کار بکنند. به رمان «زمین کوچک» اثر شولوخوف نگاه کنید، اگر ما ده‌ها فیلم در این زمینه درست می‌کردیم نمی‌توانست تا حد این کتاب تأثیرگذار باشد.

باری، درست است که هر جامعه‌ای نیازمند سیاست، علم، اقتصاد و غیره است، اما برای یک جامعه‌ی سالم، کار مدنی و فرهنگی لازم است. مرحوم بازرگان گفته‌ی جالبی دارد و می‌گوید: تو نمی‌توانی آزادی را به فردی بدهید یا آن را بگیرید، بلکه آزادی درک است، فهم است. اگر ما شعور آزادی را نداشته باشیم، بی‌شک نمی‌توانیم از آن بهره‌ی مطلوب ببریم.

در ابتدای انقلاب ۱۳۵۷، مردم مدارس را آتش می‌زدند. این تلاش برای آزادی نبود، بلکه نوعی سردرگمی بود. عده‌ای از مردم هم مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند. ما باید ابتدا بفهمیم که آزادی چیست، مرز آزادی کدام است، بعد به سوی آن برویم.

ممکن است یکی از اشعار خودت را به خوانندگان رادیو ژیار تقدیم کنید؟

ترجمه‌ی شعر چنین است:

در میانه‌ی دریای ژرف زندگی من
تویی ناخدای کشتی عشق من
در عمق بحر ناامیدی من
تویی ملوان نجات جان من
در تاریکی مطلق گذرگاه من
تویی چراغ راه میعادگاه من

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

زبان و فرهنگ کردی یکی از فرهنگ های غنی شرق است دست شما درد نکند که در این رابطه کار می کنید

-- شهریار/ ایلام ، Sep 8, 2008

با تشکر از عزیزان ژیار
بهتر بود اصل شعر کردی را می نوشتید بعد ترجمه ی فارسی آن.
علی از آبادان

-- علی ، Sep 9, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)



موضوعات