تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

هفت تصور غلط درباره‌ی هم‌جنس‌گرایی

مهدی همزاد

یک: هم‌جنس‌گرایی بیماری است

در سال ۱۹۷۳ با توجه به شواهد تجربی و معیارهای حرفه‌ای، هم‌جنس‌گرایی از فهرست رسمی اختلالات روانی «انجمن روان‌پزشکی آمریکا» (American Psychiatric Association) حذف شد1. این انجمن اصلی‌ترین مرجع تخصصی روان‌پزشکان ایالات متحده و تاثیرگذارترین نهاد بین‌المللی در این حوزه به‌شمار می‌آید.

«انجمن روان‌شناسی آمریکا» (American Psychological Association) هم دو سال بعد یعنی در ۱۹۷۵ از این تصمیم حمایت کرد2. علاوه بر این، سازمان بهداشت جهانی در تاریخ هفده‌ی می سال ۱۹۹۰ هم‌جنس‌گرایی را از فهرست اختلالات روانی خود خارج ساخته است3.

در حال حاضر اکثریت روان‌شناسان، روان‌پزشکان و متخصصان بیماری‌های روانی در سراسر جهان هم‌عقیده‌اند که هم‌جنس‌گرایی بیماری یا اختلال روانی نیست.

دو: هم‌جنس‌گرایی خلاف طبیعت است

گاهی گفته می‌شود که رابطه‌ی هم‌جنس‌گرایانه غیرطبیعی است و «حتا» در حیوانات نیز مشاهده نشده است. طبق پژوهش‌های زیست‌شناختی، رفتارهای گوناگون هم‌جنس‌گرایانه در میان حدود ۱۵۰۰ جان‌دار مختلف دیده شده که در مورد دست‌کم ۵۰۰ حیوان مختلف این مساله کاملا اثبات شده است.


فیل، قو، زرافه، شیر، دلفین، پنگوئن، گوسفند و سنجاقک از جمله موجوداتی هستند که گزارش‌هایی از رفتارهای هم‌جنس‌گرایانه برای آنان موجود است. در عین حال سوال اساسی این است که آیا اصولا استناد به طبیعت و عالم حیوانات ملاک معتبری برای ارزش‌گذاری رفتارهای انسانی به‌شمار می‌آید یا خیر

فیل، قو، زرافه، شیر، دلفین، پنگوئن، گوسفند و سنجاقک از جمله موجوداتی هستند که گزارش‌هایی از رفتارهای هم‌جنس‌گرایانه برای آنان موجود است4.

در عین حال سوال اساسی این است که آیا اصولا استناد به طبیعت و عالم حیوانات ملاک معتبری برای ارزش‌گذاری رفتارهای انسانی به‌شمار می‌آید یا خیر.

سه: هم‌جنس‌گرایان انسان‌هایی منحرف و بی‌بند‌و‌بار هستند

تصویر ذهنی ما از هم‌جنس‌گرایان و شخصیت و زندگی آنان غالبا تصویری برآمده از رسانه‌ها، فرهنگ اجتماع، آموزه‌های دینی، حرف‌های دوستان و آشنایان، لطیفه‌ها و هم‌چنین برداشت‌های شخصی است، و نه زندگی واقعی خود هم‌جنس‌گرایان. نداشتن هیچ تجربه‌ی ملموسی از برخورد با هم‌جنس‌گرایانِ ناپیدا در جامعه باعث شده که برخی افراد ذهنیات و تصورات غریب و نادرستی از هم‌جنس‌گرایان داشته باشند و آن‌ها را موجوداتی زیاده‌خواه و بی‌بند‌و‌بار تلقی کنند که از هیچ مرزشکنی اخلاقی ابایی ندارند.

هم‌جنس‌گرابودن، همانند مردبودن یا زن‌بودن، به ‌خودی‌ خود ارتباطی با منش اخلاقیِ شخص ندارد؛ هم‌جنس‌گرایان نیز می‌توانند «به‌اندازه‌ی» دگرجنس‌گرایان خوب یا بد باشند.

چهار: هم‌جنس‌گرایی مساله‌ای انتخابی و اختیاری است

برخلاف تصور رایج، هم‌جنس‌گرایان نقشی در هم‌جنس‌گرابودن خود ندارند و گرایش جنسی آنان مساله‌ای اکتسابی و انتخابی داوطلبانه نبوده است. گرایش جنسی برخلاف رفتار جنسی در اختیار فرد نیست.


امروزه نظر غالب دانشمندان این است که گرایش جنسی به ‌احتمال زیاد نتیجه‌ی برهم‌کنش پیچیده‌ی عوامل محیطی، شناختی و زیست‌شناختی است. گرایش جنسی در نخستین سال‌های زندگی فرد شکل می‌گیرد و معمولا نخستین نمود و بروز آن در سال‌های اولیه‌ی بلوغ و بدون داشتن تجربه‌ی پیشین روابط جنسی پدیدار می‌شود

امروزه نظر غالب دانشمندان این است که گرایش جنسی به ‌احتمال زیاد نتیجه‌ی برهم‌کنش پیچیده‌ی عوامل محیطی، شناختی (cognitive) و زیست‌شناختی است. گرایش جنسی در نخستین سال‌های زندگی فرد شکل می‌گیرد و معمولا نخستین نمود و بروز آن در سال‌های اولیه‌ی بلوغ و بدون داشتن تجربه‌ی پیشین روابط جنسی پدیدار می‌شود.

علاوه بر این برخی شواهد تازه نشان‌گر آن است که عوامل ارثی و ژنتیکی نیز می‌توانند در شکل‌دادن به گرایش جنسی فرد تاثیرگذار باشند5.

پنج: هم‌جنس‌گرایی را می‌توان ترویج و تبلیغ کرد

گاه شنیده می‌شود که اگر هم‌جنس‌گرایی به رسمیت شناخته شود، جامعه به خطر می‌افتد و «ممکن است کودکان ما نیز هم‌جنس‌گرا شوند». از آن‌جا که هم‌جنس‌گرایی غیرانتخابی و سرایت‌ناپذیر است، گفت‌وگوی بیش‌تر درباره‌ی آن منجر به رواج آن نمی‌شود.

البته روشن است که با بازترشدن فضای جامعه و افزایش آگاهی، عده‌ی بیش‌تری از هم‌جنس‌گرایان می‌توانند با خود کنار بیایند و خود را همان‌گونه که واقعا هستند، بپذیرند. اصولا هم‌جنس‌گرایی یک عقیده، مرام فکری یا گفتمان نیست که بشود آن را تبلیغ کرد. البته در این عرصه چیزی تبلیغ‌شدنی وجود دارد و آن رعایت حقوق هم‌جنس‌گرایان و احترام به آنان است.

چیزی که هم‌جنس‌گرایان بر آن اصرار دارند، ترویج طرز فکری است که اقلیت‌ها و از جمله هم‌جنس‌گرایان را به‌رسمیت بشناسد، نه «ترویج هم‌جنس‌گرایی»؛ همان‌گونه که برای مثال توقع جنبش‌های زنان و جنبش‌های کارگری افزایش درک و پذیرش جامعه نسبت به حقوق زنان و کارگران است، نه افزایش خود زنان و کارگران.

شش: اگر هم‌جنس‌گرایی به رسمیت شناخته شود بقای نسل بشر به خطر می‌افتد

برآورد شده که حدود ده درصد از مردم هم‌جنس‌گرا هستند6. با در نظر گرفتن نکته‌های پیشین، هیچ دلیلی نمی‌توان یافت که برپایه‌ی آن، دگرجنس‌گرایان بخواهند دست از گرایش خود به جنس مخالف بردارند و به این درصد اندک بپیوندند.


برآورد شده که حدود ده درصد از مردم هم‌جنس‌گرا هستند. با در نظر گرفتن نکته‌های پیشین، هیچ دلیلی نمی‌توان یافت که برپایه‌ی آن، دگرجنس‌گرایان بخواهند دست از گرایش خود به جنس مخالف بردارند و به این درصد اندک بپیوندند

در واقع باید گفت نگرانی از این که هم‌جنس‌گرایان ممکن است موجب «انقراض بشر» شوند، تنها ناشی از ناآشنایی با گرایش‌های جنسی و جنبه‌های گوناگون آن است.

هفت: تا وقتی که مشکلات مهم‌تری در جامعه هست نباید به هم‌جنس‌گرایی پرداخت

این طرز تفکر یکی از خطرناک‌ترین موضع‌گیری‌ها در برابر اقلیت‌های گوناگون جامعه (جنسی، دینی، قومی، فکری) است و با به‌حاشیه‌راندن و نادیده‌گرفتن آن‌ها مستقیما در جهت سرکوب این اقلیت‌ها عمل می‌کند. جنبش‌های گوناگون اجتماعی و سیاسی زمانی بیش‌ترین بازده را خواهند داشت که به‌دور از نگاه انحصارگرایانه و یک‌جانبه‌نگر، با آگاهی از هم و هماهنگی با یک‌دیگر حرکت و فعالیت کنند.

زمانی که هم‌جنس‌گرایان تنها به‌خاطر هم‌جنس‌گرابودن خود گرایش جنسی غیرانتخابی خود محاکمه می‌شوند، شلاق می‌خورند، به دار آویخته می‌شوند و با بدترین توهین‌ها و بدرفتاری‌ها در جامعه روبه‌رو می‌شوند، آیا می‌توان توجه به حقوق آن‌ها را مساله‌ای درجه دوم و کم‌اهمیت تلقی کرد؟


پاورقی‌ها:

۱. این فهرست معروف که Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (DSM) نام دارد، معتبرترین و پرمراجعه‌ترین منبع علمی برای شناسایی بیماری‌های روانی به‌شمار می‌آید.


۲. "Sexual orientation and homosexuality". American Psychological Association.

http://www.apa.org/helpcenter/sexual-orientation.aspx

۳. http://www.ilga.org/news_results.asp?LanguageID=1&FileCategory=50&FileID=546

۴. در رابطه با «هم‌جنس‌گرایی حیوانات» منابع و مقالات بی‌شماری موجود است که برای مثال می‌توان از این پیوند و این لینک بهره گرفت.

افزون بر این، تحقیقات دامنه‌دار زیست‌شناس کانادایی Bruce Bagemihl در این خصوص بسیار ارزشمند است که این کتاب نمونه‌ای از یافته‌های او را دربردارد:

Biological Exuberance: Animal Homosexuality and Natural Diversity, St. Martin's Press, 1999; ISBN 0312192398

۵. "Sexual orientation and homosexuality". American Psychological Association.
http://www.apa.org/helpcenter/sexual-orientation.aspx

۶. آمار قطعی و دقیقی در این خصوص وجود ندارد؛ برخی نسبت هم‌جنس‌گرایان را در جامعه بین هفت تا ده درصد و برخی بین دو تا بیست درصد برآورد می‌کنند. این گزارش و نیز این گزارش با عنوانHow many gay people are there) می‌توانند در این زمینه آگاهی‌بخش باشند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

از اینکه این اواخر به گونه ای پی گیر به موضوع همجنسگرایی می پردازید بسیار سپاسگذارم.امیدوارم که به بخشی از رادیوی شما تبدیل شود تاافرادی که در ایران زندگی می کنند با این موضوع اشنا شوند.

-- کامیار ، Jan 2, 2010

اینکه فرد در گزینش گرایش خود هیچ نقشی ندارد جای سوال دارد. عوامل ژنتیکی در صورت های حاد تری مانند اختلال هورمونی نقش جبری دارند نه در همه موارد همجنس گرایی.
اما مورد آخر رو خیلی خوب مطرح کردی باید مستقلا به این سوء تفاهم پرداخته بشه. خیلی عالی بود آفرین!

-- نیما ، Jan 2, 2010

واقعا سپاسگذارم

-- gilan ، Jan 2, 2010

ممنون مهدی جان... به نظر من هم بخش آخر خیلی مهمه و باید یعد از این بیشتر به‌ش پرداخته بشه... شادباشی

-- پینوکیو ، Jan 2, 2010

دروغ تحویل خوانندگانتان ندهید. انجمن روانپزشکی آمریکا در سال ١٩٧٣ اعلام کرد که همجنسگرایی درمان ندارد.
اینکه چیزی درمان ندارد به این معنی نیست که آن چیز بیماری نیست
متن اولیه پاسخ انجمن این بود که از آنجا که همجنسگرایی اختلالی در قوه داوری فرد ایجاد نمی کند انجمن از نهاد های قانونگذار در سراسر جهان می خواهد که هرنوع مجازات علیه همجنسگرایی را به عنوان یک جرم لغو کند
همانطور که می بینید نظر انجمن این بود که همجنسگرایی بیماری است اما جرم نیست
چندسال بعد بود که انجمن روانپزشکی آمریکا موضع خود را تغییر داد و اعلام کرد همجنسگرایی بیماری نیست و جالب این که هیچ داده علمی جدیدی به داده های سال ١٩٧٣ اضافه نشده بود و موضوع همچنان محل مناقشه بود اما مثل همه موضوعات محل مناقشه در نهایت کسانی حرف خود را به کرسی نشاندند که گردن کلفت تر بودند یعنی لابی همجنسگرایان در آمریکا که در این فاصله قدرت گرفته بود و توانست باعث اخراج طرفداران ایده «بیماری بودن همجنسگرایی»از انجمن روانپزشکی آمریکا شود (ماجرای طرد شدن دکتر اسپیتزر)

-- بدون نام ، Jan 2, 2010

مهدی جان ، عالی بود، درست مثل ذهن ات؛ شسته-رفته و منظم. بوس. ... فقط درباره ی بند آخر، ما نیاز داریم که بیش تر کار کنیم و ایجاب کنیم.

-- حمید پرنیان ، Jan 3, 2010

دوست عزیز
1.شما از کجای این جمله
«از آنجا که همجنسگرایی اختلالی در قوه داوری فرد ایجاد نمی کند انجمن از نهاد های قانونگذار در سراسر جهان می خواهد که هرنوع مجازات علیه همجنسگرایی را به عنوان یک جرم لغو کند»
به این نتیجه رسیدید که بیماری هست ولی درمان ندارد؟ که با اطمینان از عبارت «همانطور که می‌بیند» استفاده می‌کنید؟
2. آن چه شما از آن صحبت می‌کنید، پاسخ به جامعه‌ی مذهبی و کلیسا و دولت است، بیانیه چیز دیگری است، لطف بفرمایید لینک‌ها را مطالعه کنید بعد افترای دروغ گویی بزنید.
3. مگر آمریکا جمهوری اسلامی است که لابی‌های قدرت بتوانند در تحقیقات علمی دخالت کنند؟!
4. این لابی هم‌جنس‌گرایی که می‌فرمایید از کجا سبز شده که فقط شما از آن خبر دارید؟
5. برفرض که این لابی قدرتمند در آمریکای تا مغز استخوان مذهبی وجود دارد؛ چطور نتوانسته ازدواج همجنسگرایان را آزاد کند؟
6.دانشمندنماهایی،(مثل دکتر اسپیترز) در آمریکا هستند که با اتکا به جمهوری‌خواهان می‌خواهند خلقت اولیه و ماجرای آدم و حوا به جای نظریه‌ی داروین در مدارس تدریس شود! آیا وجودشان نظریه‌ی داروین را رد می‌کند؟
آیا موفق شده‌اند؟ آیا طرد شدنشان از جوامع علمی به گردن لابی‌های قدرت است؟
مگر از حزب جمهوری‌خواه، که با همجنسگرایی هم سر ستیز دارد، نهاد قدرتمندتری در آمریکا هست؟
باز 3.دوباره می‌پرسم، گمان کرده‌اید آمریکا هم جمهوری اسلامی است که نظریه‌های علمی را فدای خرافه‌پرستان و مذهبی‌های قدرتمند کند؟!

-- پینوکیو ، Jan 3, 2010

نمی دونم ذهن شما چه طور می تونه بازی-گوشانه به این برسه که همجنسگراها - مانند یهودی ها - لابی قدرتمندی دارن؛ شما چرا نمی خوایین از این مرکز مقتدری که توش نشستین و هر حرکت حاشیه ای رو خیانت به مرکز می دونین یه لحظه بیایین بیرون و توانایی اقلیت ها و درک اون ها از سوی دیگران رو وصل به لابی و اهرم های فشار نکنین؟ مقاله ی دکتر اسپیتزر اتفاقن چاپ شده و به خاطر استفاده از نمونه-گیری غیرتصادفی (و گزینشی) و همچنین معیارهای اشتباهی که برای درستی نتیجه شون اوردن مورد نقد هم قرار گرفته. اگر می خواهید بگید که با همجنسگرایی مشکل شخصی دارید، بگید، دیگه چرا چیزهای بدیهی تاریخی رو زیر سووال می برید. انجمن روانپزشکی آمریکا در سال ۱۹۷۳ همجنسگرایی رو از لیست اختلالات روانی حذف کرد؛ این معنی اش روشن ه؛ یعنی اختلال نیست. اگر درمان نداشته پس چرا قبلن در فهرست اختلال ها بوده؟ یعنی قبلن درمان داشته و بعدن نداشته؟ خوب بود کمی سبک-سنگین می کردید حرف تون رو. ... متاسفانه همجنسگرایی و کل هستی های اقلیتی، پیش از اون که پدیده ای برای علم باشن پدیده هایی سیاسی هستن؛ هیچ مرکزی حاضر نیست جای گرم و نرم اش رو به راحتی در اختیار به-حاشیه-رانده-شده ها بده؛ اما می دونم که اگر همین گروه های حاشیه ای به قدرت برسن اخلاق مرکز-نشینی رو رعایت می کنن و ستم رو بازتولید نمی کنن. شما تا اون جا که دل تون می خواد و موید نظرتون هست همجنسگرایی رو سیاسی می بینین و وقتی پای حقیرکردن همجنسگرایی که می رسه از علم و یافته های علمی استفاده می کنید. همین نشون-دهنده ی رگه های قدرت سیاسی مرکز-نشینی ه که در بیش تر ماها وجود داره. اخلاق مرکز-نشینی رو باید فراگرفت، اتفاقن وقت اش ه که از گروه های حاشیه ای یادگرفته بشه. ... به ترین ها

-- حمید پرنیان ، Jan 3, 2010

ممنون از اطلاعاتتون. لذت میبرم وقتی اینقدر جدی و با اطلاع و خوشفکر دنبال حقتون هستید. تحلیل قوی، آگاهی زیاد

-- بدون نام ، Jan 3, 2010

mamnoooon kheili ziaaaaaad

-- بدون نام ، Jan 3, 2010

شما با چه دلیلی میگویید همجنسگرایی سرایت ناپذیر است؟ یعنی اگر کودکی از سنین پایین در محیط همجنسگرایانه ی بزرگ شود هیچ تاثیری روی گرایش جنسی او نخواهد داشت؟

-- saman ، Jan 3, 2010

پیوند تاریخی رادیو زمانه و همجنسگرایی مبارک باد

-- فرزانه ، Jan 3, 2010

بسیار قوی، مستدل و موجزز بود.

-- eX ، Jan 3, 2010

This was an awesome article, thanks

-- mo ، Jan 3, 2010

واژه پارسی . همجنسگرایی یعنی ......... .
ظاهرا تجاوز جنسی به مرد در زندان شکنجه نیست .

-- Ahmad ، Jan 3, 2010

dar shahrhaye mazhabye iran aksare mardan dar senine bolugh be dalile dastresi nadashtan be zan hamjensgera mishavand ke in be nazare man bimari ast

-- ali sohrabi ، Jan 3, 2010

احمد جان مگر تجاوز به زنان شکنجه نیست؟ که به مرد شکنجه نباشد، چون همجنسگرایی طبیعی است؟
ضمنا مرد همجنسگرا صرفا به مردی گفته نمیشود که سکس از پشت دارد.
شما خودتان را ناراحت نکنید. تجاوز در هر شکلش شکنجه است.

-- بدون نام ، Jan 3, 2010

بایستی برای ایرانیان تفاوت بین همجنس باز (gay) را با بچه باز (child molester) را تعریف کنید چون در بین ایرانیان حتی در خارج از ایران این دو یک مفهوم دارند و با توجه به حمایت جماعت همجنس باز ایرانی خارج کشور از تجاوزگران که در ایران زندانی یا حتی اعدام شده اند ، این امر بر جماعت بچه باز مشتبه شده که ایشان هم حق و حقوقی دارند در صورتیکه در همه جای دنیا حکم تجاوز اشد مجازات است(نه لزوما" اعدام).

-- علی ، Jan 4, 2010

چرا کامنت من رو منتشر نکردید؟

-- ستوان 2 ، Jan 4, 2010

بسیار مختصر و مفید و مناسب بود. عزیزانی که این قدر علاقه به تکه پرانی در کامنت ها دارند بد نیست نگاهی به شواهد و لینک ها بیندازند بعد اظهار فضل بفرمایند. واقعاً تا کی باید اسیر این همه چیز دان های بی سواد در مملکتمان باشیم؟!

-- بردیا ، Jan 4, 2010

با تشکر از نویسنده مقاله که با زبان ساده تلاش نموده است که مساله پیچیده مثل هویت جنسی‌ را به عموم توضیح دهد. بسیار خوب بود.

با درود

دکتر میر حسین

MD, PhD, FEBU

-- دکتر میر حسین ، Jan 4, 2010

تمام هیاهوی تبلیغاتی غرب در مورد همجنس بازی یک هیاهوی ایدئولوژیک است. از یک زمانی به بعد غرب تصمیم گرفت همجنس بازی را بپذیرد. اما اکنون نه تنها ما باید آن را بپذیریم بلکه باید قبول کنیم که از نظر اخلاقی هم موضعی والا دارد. این دیگر یک مساله ایدئولوژیک است.
از باورهای غلط یکی این است که همجنسبازها همه آدمهایی لیبرال، ضد جنگ، ضد نژادپرستی و با اخلاق والا هستند. ولی این یک واقعیت تجربه شده نیست. این یک مساله کاملاً ایدئولوژیک است. ای بسا همجنسبازان که بسیار خشونت طلب و بسیار نژاد پرست هستند.
ضمناً همجنس بازی ولو بر فرض طبیعی باشد و بر فرض اختیاری هم نباشد چرا باید ارزش تبدیل شدن به یک «جنبش سیاسی» را داشته باشد؟
چه چیر خاصی در این نوع از لذت جنسی نهفته است که به آن آنقدر اهمیت می دهد که به یک حرکت سیاسی تبدیلش کند؟

-- میم ، Jan 4, 2010

Agha shoma monharefid.

-- hasan ، Jan 4, 2010

صحبتهای آقای میم:
ت"تمام هیاهوی تبلیغاتی غرب در مورد همجنس بازی یک هیاهوی ایدئولوژیک است."
وقتی حقیقتی حرف آدم رو تائید نکنه داستانسرایی شروع میشه. به قول معروف ایشون
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
"ضمناً همجنس بازی ولو بر فرض طبیعی باشد و بر فرض اختیاری هم نباشد چرا باید ارزش تبدیل شدن به یک «جنبش سیاسی» را داشته باشد؟"
ادامه داستانسرایی بعد از مطرح کردن چند ادعا قبل از آن که ربطی هم به موضوع نداشتند.

-- بدون نام ، Jan 4, 2010

از راديو زمانه بسيار ممنونم كه جديدا بسيار عالي و موثق و علمي به بررسي ديدگاه هاي غلط و تعصب اميز امروز نسبت به همجنسگرايي مي پردازه اميد وارم كه به ان روش ادامه بديد چون به احترام به حقوق هم جنسگرايان كمك زيادي ميكنه /همجنسگرايي تمايلي غير اكتسابي / ذاتي/و طبيعت بشري هست و بيماري نيست

-- پرهام ، Jan 4, 2010

میم عزیز
چه چیز خاصی در رنگ تیره‌ی پوست هست که سیاهان آمریکا حدود دویست سال است برای آزادی مبارزه می‌کنند؟ و جنبش‌های اجتماعی‌شان یک قرن قدمت دارد؟
این را نباید از سیاهان که از سفیدپوستان آمریکا پرسید، که چرا کسی را به خاطر رنگ پوست در بند کرده‌اند از اول.
چه چیز خاصی در تفاوت فیزیکی زن و مرد هست که زنان باید برای احقاق حقوق خود جنبش شکل دهند؟
همه‌ی گروه‌های حاشیه‌ای تحت ستم باید جنبش اجتماعی شکل دهند و حرکت سیاسی کنند تا رفع تبعیض و ستم... بهتر است این سوال را از جامعه بکنید که مگر چه چیز خاصی در این همجنسگراها وجود دارد که تحقیر، تهدید، شکنجه و اعدامشان می‌کنند...
من هم با شما موافقم چیز خاصی در ما همجنسگرایان وجود ندارد... اگر بفهمید!

-- پینوکیو ، Jan 5, 2010

همه اين چيزايي که نوشتي بابت اثبات همجنسگرايي يه مشت مزخرفاته الکيه.
اگه همجنسگرايي بيماريه رواني نيست، پس بچه باز هم مي تونه با هر کودکي سکس داشته باشه. چرا اون بتونه ولي اين نتونه. همجنسگراها همه ساديسمي هستن و بايد معالجه بشن. انجمن روانشناسايه آمريکايم فقط به خاطر مسائل سياسي همچين چيزي رو قبول کردن. بعدش کدوم منبع رو داري که حيوانات همجنس باهم سکس دارن.
با همه اينا حتي بگيم اين مسئله کاملا طبيعيه، چه لزومي داره تو بوق بکنيم و همه جا جار بزنيم. بايد همجنسگراها کاملا کنترل بشن. چون کاملا به جامعه صدمه مي زنن.
همجنسگراها مثل غده سرطاني مي مونن اگه جلوشونو نگيري همه رو مسموم مي کنن.
برخلاف اين چيزايي که مي گي خيليا فقط بخاطر ترس از جنس مخالف به همجنسگرايي رو ميارن. و زياد شدن اين مسئله کاملا مرد و زن رو از هم جدا مي کنه. همين مشکلي که جوامعه غربي بهش دچارن و نرخ ازدياد جمعيتشون منفيه. خب تصور کن حالا همه جوامع همجنسگرا بشن ديگه چي از نسل بشر مي مونه.
سالهاي زيادي از اجازه دادن به همجنسگرايي نگذشته ولي مطمعن باش چوب اين ندادمکاري رو سالهاي بعد مي خوريم. وقتي که جامعه پر از همجنسگراهاي مفسدو بي اخلاق باشه.
واي به روزگار ما

-- مجيد ، May 29, 2010

هيچوقت با چند دليل که به نظرم همشون الکيه ايدئولوژي درست نمي کنن. هزاران دليل براي نفي همجنسگرايي وجود داره اونهارو نمي بينين و فقط چند دليل مسخره که هيچوقت قابل اثبات نيست ميارين و ميگين همجنسگرايي کاملا طبيعيه.
همجنسگرايي غده سرطانيه جامعه است و خيلي سريع جامعه رو از بين مي بره.
تصور کن اگه تو خانواده اي يه همجنسگرا وجود داشته باشه هيچ کدوم از اعضاي اون خانواده در امان نيستن و ممکنه خواهر و برادر اون شخص هم به اين سمت کشيده بشه.
اگه همجنسگراها اجازه فعاليت داشته باشن چرا بچه بازها نداشته باشن.
اگه اون طبيعيه پس اينم طبيعيه

-- مجيد ، May 29, 2010

خطاب به مجید:
ایشان می گویند: "هزاران دليل براي نفي همجنسگرايي وجود داره"
لطف کنند و چند تا از این دلایل را به صورت خلاصه بیان کنند.

-- سهراب ، Jul 21, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)