تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

بیهقی؛ زن، حماسه و تاریخ

Download it Here!


مقایسه میان بیهقی و فردوسی دو شخصیت نام‌دار فرهنگ ایران بر سرشت یگانه تاریخ بیهقی پرتوی تازه می‌افکند. هر دو تقریباً در یک دوران زندگی می‌کردند. بیهقی یک سال پس از تدوین نخست شاهنامه فردوسی در سال 385 هجری قمری به دنیا آمد. هر دو عصر غزنویان و به ويژه دوران سلطان محمود غزنوی را تجربه کردند. هر دو اهل خراسان بودند و پدر هر دو از دهاقین، یعنی طبقه نجیب‌زادگان و فرهیختگان جامعه بودند.

بیهقی و فردوسی در درون منظومه فکری یک دوران می‌زیستند؛ اما از نظر رویکرد فکری با یکدیگر تفاوت بنیادین دارند. فردوسی نظم می‌سراید و حماسه؛ اما بیهقی نثر می‌نویسد و تاریخ.

بیهقی که در خواندن آثار پیشینیان و معاصران‌اش سخت آزمند بود، بعید است که از فردوسی و شاهنامه او بی‌خبر بوده باشد. اگر همه سی مجلد تاریخ بیهقی در دست بود می‌شد به طور قاطع دریافت که بیهقی درباره فردوسی چگونه داوری می‌کرده است. در این پنج مجلد و نیمی که در دست است هیچ نام و نشانی از فردوسی نیست؛ در حالی که از بسیاری شاعران و کاتبان و فیلسوفان گذشته، به ويژه دوران محمود، نامی و یادی رفته است.

فردوسی سخت در پی پژوهش «روزگار نخست» و گردآوری شاهنامه‌ها و منابع اساطیر و حماسه‌های تاریخ باستان ایران است؛ اما بیهقی خواننده سخت‌کوش تاریخ‌های گذشته و در پی نوشتن تاریخ معاصر.

نوشتن تاریخ در دوران بیهقی به زبان فارسی امری یک‌سره تازه است. پشت این عزم، انگیزه‌ای فکرشده نهفته است. فاصله گرفتن از جهان اساطیر و روایت اسطوره‌ای تاریخ یک فرهنگ و تلاش برای نوشتن تاریخ معاصر یک قوم به زبان آن قوم، یکی از مهم‌ترین نشانه‌های خردگرایی و اومانیسم بیهقی است. در اروپا نیز تاریخ مدرن وقتی پدیدآمد که از دوره رنسانس به بعد، تاریخ‌نگاران کوشیدند نتایج و آثار زنده مشاهدات شخصی خود را به زبانی ساده و چالاک بنویسند. کتابِ بیهقی است تاریخی است که شهروندی برای شهروندان می‌نویسد. در این تاریخ همه چیز جان‌دار و محسوس است و هیچ پیوندی با عوالم دوردست و افسانه‌ای ندارد. به همین سبب است که تاریخی از این نوع را نمی‌توان جز به نثر نوشت. نثر، زبان خردورزی و نگاه زمینی به جهان است.

تمایز نگرش اسطوره‌ای فردوسی و نگاه تاریخی بیهقی را در تصویر متفاوت زن در شاهنامه و تاریخ بیهقی می‌توان دید. قهرمانان زن شاهنامه، زنانی رزم‌آور، دلیر و در قلمرو سیاست، بازیگری آشکار هستند، اما در بیهقی زنان تصویری آرمانی ندارند؛ همان‌گونه روایت می‌شوند که در دنیای واقعی پیرامون او وجود دارند. بیهقی از زنانی یادمی‌کند که با وجود خردمندی و فرهیختگی ابزار سیاسی مردان قرار می‌گرفتند، اما خود نقش سیاسی مستقل نداشتند. او در بیان حکایت مغضوب شدن آسیگتکین غازی، شرح می‌دهد که بدخواهان وی چگونه نام او را نزد سلطان مسعود تباه کردند و سپس با فریفتن و پیک کردن زنی او را از مرکز قدرت راندند:

«و محمودیان تا بدان‌جای حیله ساختند که زنی بود حسن مهران را، سخت خردمند و کاردیده به نشابور؛ دختر بوالفضل بستی و از حسن بمانده به مرگ‌اش. و هرچند بسیار محتشمان او را بخواسته بودند، او شوی ناکرده. و این زن مادرخوانده کنیزکی بود که همه حرم‌سرای غازی را او داشت و آن‌جا آمدوشد داشت. و این زن خطِ نیکو داشت و پارسی سخت نیکو نبشتی. کسان فراکردند؛ چنان‌که کسی به جای نیاورد تا از روی نصیحت وی را بفریفتند و گفتند مسکین غازی را امیر فروخواهد گرفت و نزدیک آمده است وفلان شب خواهد بود. این زن بیامد و با این کنیزک بگفت. و کنیزک آمد و با غازی بگفت و سخت ترسانیدش.»

بیهقی به اقتضای شغل دیوان، بیشتر یا با زبان اشراف سروکار دارد یا با زنانی که در خدمت‌گزاری آنان یا دربار هستند. گرچه بیشتر این زنان اهل فضل و دانایی‌اند، نقش سیاسی آنان پنهانی است؛ چرا که زنان زمینه دستیابی به استقلال در عمل سیاسی را نداشتند. بیهقی خود با یکی از کنیزکان آوازخوان حرم مسعود دوستی داشته و بسیاری از خبرهای پنهانی دربار را از او می‌گرفته است:

«و من که بوالفضل‌‌ام از ستی زرینِ مطربه شنودم – و این زن سخت نزدیک بود به سلطان مسعود؛ چنان‌که چون حاجبه‌ای شد فرودِ سرای و پیغام‌ها دادی سلطان او را به سراییان در هر بابی.»

تصویر زنان در بیهقی بازتاب تصور عمومی دوران او از مقام زن است که بیشتر زیر تأثیر فرهنگ اسلامی است تا فرهنگ پیشااسلامی ایران. بیهقی سخن پیامبر را نقل می‌کند که گفت کار قومی سامان نگیرد اگر حکومت را به زنی بسپرند:

«مردی شهمِ کافیِ محتشم باید ملک را؛ که چون بر این جمله نباشد مرد و زن یکی است.»

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

با سلام بسيار مطلب خواندني و جالبي بود. ولي براي سنديت بخشيدن و غناي اين وبگاه و نيز استفاده خوانندگان بد نيست منابع اين مطالب را نيز براي ما درج فرماييد.

-- حسين ح. ، Mar 26, 2008

jaleb bood, ama moghayeseyee dar kar nabud, pas maghaame zan dar Shahnameh che shod?

-- nima ، Apr 1, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)