تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
اسلام و حقوق بشر، برنامه اول - گفت و گو با آیت‌الله گرامی

«اسلام، کاری به گناه پنهانی ندارد»

سید سراج‌الدین میردامادی
seraj.mirdamadi@radiozamaneh.com

در خصوص نسبت اسلام و حقوق بشر نظرات گوناگونی وجود دارد. بی‌تردید در میان احکام فقه شیعه و سنی موارد متعددی یافت می‌شود که با مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر منافات دارد.

در این راستا بحث و مجادله‌های بسیاری صورت گرفته است و در این سلسله برنامه‌ها بنا داریم به طرح علمی و تحلیلی این مباحث بپردازیم و صدا و سخن هر کدام از صاحب نظران را به گوش شما برسانیم.

سنگسار یا رجم یکی از بارزترین نمونه‌های احکام فقهی است که با مبانی حقوق بشر تعارض آشکار دارد، به همین منظور در اولین برنامه، ابتدا به سراغ آیت‌الله گرامی از مراجع تقلید ساکن در قم رفتم و از ایشان در خصوص حکم سنگسار و نادیده گرفتن حق حیات انسان با صدور این حکم از سوی فقهای مسلمان و تعارض آن با حقوق بشر پرسیدم.

Download it Here!

در رجم، باید سنگریزه زده شود و در فقه آمده که اگر فرد نمرد و فرار کرد تعقیبش نباید کرد. در رجم، اعدام قطعی نیست...

برخی معتقدند سنگسار میراث یهود است و در اسلام سنگسار نبوده است‌، نظر شما چیست؟

نه این‌طور نیست، روایات زیادی در این زمینه داریم.

آیا در عهد پیامبر اسلام رجم وجود داشته است؟

بله، در زمان پیامبر اسلام، ماعز زنا کرده بود که در کتب حدیث ما هست. سنی‌ها هم این را دارند، هم خود مائز و هم آن زن که طرف او بود بعداً آمد و گفت. حضرت او را رد کرد و گفت شاید اشتباه می‌کنی.

رفت و فردا آمد و باز حضرت گفت شاید شرابی خورده‌ای و در حال خودت نیستی و باز فردا آمد و اصرار کرد و بعد از مدتی آن زن آمد و گفت یا رسول‌الله مرا پاکم کن و باز حضرت زیر بار نمی‌رفت و می‌گفت شاید اشتباه می‌کنی و عوضی فهمیدی و زن گفت همان‌طور که مائز را رد کردی مرا هم رد می‌کنی‌؟ من می‌خواهم پاک بشوم و در آن مورد رجم انجام شد.

غیر از این، روایاتی در خصوص رجم داریم، اما در فقه اسلامی و طبق روایات‌، در لواط اعدام هست‌، اما در زنا اعدام قطعی نیست، رجم می‌شود و رجم یعنی سنگریزه می‌زنند. به نظر می‌رسد، بیشتر، هدف تحقیر است و نه حتماً اعدام‌.

اولاً گود می‌کنند و فرد تا سینه در گودی قرار می‌گیرد‌، از سینه به بالا است که بیرون می‌ماند و بعد جمعیت سنگریزه می‌زنند و آن‌قدر می‌زنند که زیر سنگریزه مدفون بشود، نه خاک و نه سنگ درشت، پس خواه نا‌خواه امکان نفس کشیدن هست.

اگر این‌ها تصادفاً سنگ زدند و دیدند پیداش نیست و رفتند، اگر از زیر سنگ ریزه‌ها در آمد و رفت‌، اعدام ندارد. این مسلم فقه است. حتی اگر جمعیت هم بودند، ولی دیگر دیده نشد و از گودال بیرون آمد و رفت باز هم ایرادی ندارد.

برخی بر این باورند که این رجم اگر موجب وهن اسلام بشود می‌توان آن را تعطیل کرد، نظر شما چیست؟

این را عرض خواهم کرد. اگر با اقرار خودش این مساله اثبات شده باشد، داخل گودی ایستاد و تا سنگ را زدند و او ترسید و فرار کرد‌، فقه می‌گوید تعقیبش نکنید و کاری به او نداشته باشید.

اما اگر با شهود و شرایطش ثابت شده باشد، این‌قدر سنگ می‌زنند تا مخفی بشود و باز اگر زنده ماند، می‌تواند بیرون بیاید.

اما نکته‌ای که الان اشاره کردید‌، بنده در رساله توضیح‌المسایل خودم در مساله حدود آورده‌ام که اگر اجرای حدی از حدود، موجب از دست رفتن افراد ضعیف‌العقیده یا موجب تقویت دشمن بشود، نباید اجرای حد بشود.

ادله‌ای را هم در آنجا آورده‌ام. حضرت امیر در مواقع جنگ، حد جاری نمی‌کرد. ظاهرش این است که مطلقاً حد جاری نمی‌کرد و فرموده بود، خوف است که در اثر اجرای حد، متصل به دشمن بشوند یعنی مصلحت و عقل آدمی می‌گوید. همچنین در سال قحطی، حد دزدی به هیچ‌کس نمی‌زد و می‌گفت شاید این فرد مجبور بوده است.

باز این تعطیلی رجم، به دلیل حفظ حرمت اسلام و به موجب وهن اسلام است، نه از منظر کرامت و حرمت انسان‌...

این در واقع از باب اهم و مهم است و برای حفظ اصل اسلام اما کرامت همان است که گفتیم‌...


آیت‌الله گرامی (عکس: زمانه)

نمی‌شود از باب کرامت و حرمت انسان، رجم تعطیل بشود؟

شخص، خود کرامت خود را از بین می‌برد، اگر کسی گناه مخفی بکند، اسلام، کاری به کار او ندارد‌، یا اقرار می‌کند یا قبلاً به دوستانش می‌گوید، یا حریم را رعایت نمی‌کند و پرده‌ها را نمی‌کشد و خودش حرمت را از بین می‌برد.

در خصوص بحث دین گردانی و ارتداد هم دیدگاه‌ها و نظرات گوناگونی هست‌، نظر حضرتعالی چیست؟

در مورد ارتداد، نظر ما این است که قدر مسلم، آنجایی است که طرف عناداً این کار را می‌کند و علیه دین، تبلیغ می‌کند والا صرف این‌که یک نفر مساله‌ای را نفهمیده و به دین دیگری اعتقاد پیدا کرد، ارتداد ثابت نیست.

حتا اگر از یک دین الهی به دین الهی دیگری تغییر دین بدهد؟

دین الهی یا حتی غیر‌الهی‌، مادامی که سر جنگ با اسلام ندارد و تبلیغی روی این عمل خود نمی‌کند، معلوم نیست حکم همچین مساله‌ای، ارتداد‌ باشد. قبلاً در کتب فقهی به‌طور مطلق بوده است و خیلی جای بحث نبود.

حقوق بهایی‌ها و سایر اقلیت‌های دینی‌، در جامعه اسلامی به چه شکل است؟

گفتم کلاً وقتی این‌ها تبلیغ نمی‌کنند، بهایی‌ها مرتد‌ هستند.

بهایی‌هایی که از پدر و مادر بهایی به دنیا می‌آیند هم مرتد هستند؟

نه آن‌ها از اول کافر هستند‌...

حقوق این‌ها در جامعه اسلامی چیست؟

در جوامع اسلامی غیر ادیان الهی‌، سایرین به هیچ وجه رسمیت ندارند. زیرا اولین مسأله‌ای که مطرح است، حق خدا است.

بالاخره یک واقعیت موجودی هستند و حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر در ایران ساکن‌اند و نیاز به حق تحصیل و کار دارند...

بله، اما بالاخره خدا هم حقی دارد. همان طور که این‌ها هستند، خدا هم هست و خدا هم حقی دارد و چنان‌چه بنا باشد غیر ادیان الهی هم مثل پیروان ادیان الهی از حقوق مساوی برخوردار شوند، در درجه اول ظلم به خدا و ادیان الهی است.

مطلبی را در نظر بگیرید اگر بین بی‌دینی و دین سخت، تعارض باشد، مردم به ناچار دین سخت را انتخاب می‌کنند چون بی‌دینی خلاف فطرت انسان است.

اما اگر سه چیز شد؛ بی‌دینی‌، دین راحت و دین سخت‌، بیشتر مردم سراغ دین راحت می‌روند، زیرا هم وجدانشان ارضاء می‌شود و هم بی‌دین نشده‌اند و زیر سختی‌های دین سخت نرفته‌اند.

اگر بنا باشد هر کسی دینی اختراع کند‌، قابل کنترل نیست و انسانیت از بین می‌رود. فرض کنید الان کسی بگوید من خواب دیدم در خانه من، خداوند تجلی کرده است و در حال حاضر نشانه‌ای هم نیست.

بعد مردم پول و نذورات و چنین و چنان بریزند که خدا حاضر شده است. ما باید این‌ها را مثل بقیه ادیان الهی قبول کنیم‌؟ این ضرر به اصل انسانیت است، این در تعارض کرامت بقیه انسان‌ها است.

پس حقوق شهروندی فرد چه می‌شود؟ بچه‌ای که از والدین بهایی به دنیا آمده که مقصر نیست...

باید به آن‌ها فشار بیاید تا وادار به تحقیق شوند، ما معتقدیم اسلام فطری است، بیایند فکر کنند. این‌ها حاضر به فکر نیستند، من با خود این‌ها بحث کرده‌ام، در سال ۱۳۴۴ که در گنبد کاووس تبعید بودم، بهایی زیاد بود و قدرت شهر هم در دست این‌ها بود‌، اما حاضر به بحث نبودند...

یعنی تا زمانی که به اسلام نگروند، نمی‌توانند از حقوق شهروندی‌شان برخوردار شوند؟

نه، به نظر ما نمی‌توانند...

این در تعارض با حقوق بشر نیست؟

آن‌ها در تعارض با حقوق بقیه‌اند. اگر بنا باشد هر روز هر کسی دینی اختراع کند، عده‌ای را جمع بکند‌، دیگر ادیان حد و مرز پیدا نمی‌کنند، هر کسی می‌تواند دینی درست کند. باید جلویش گرفته شود وگرنه اصل انسانیت از بین می‌رود. این از موارد تزاحم حق فرد با حق جامعه است.

یکی از مواردی که در فقه اسلامی همواره مورد انتقاد مدافعان حقوق بشر است، بحث به رسمیت نشناخته شدن حریم خصوصی در زندگی افراد است. به‌طور مشخص در محرماتی مثل شرب خمر و یا زنا یا سایر موارد، اگر شهودی در حوزه خصوصی فرد باشند و یا اقرار خود فرد باشد، حد جاری می‌شود و این در حالی است که در حقوق بشر موجود در دنیای غرب، این تجاوز به حریم خصوصی فرد قلمداد می‌شود‌، جایگاه حریم خصوصی فرد در فقه چیست و چه مقدار به رسمیت شناخته می‌شود؟

احترام به حریم خصوصی این است که دیگری نباید حریم را بشکند، اگر خود شخص حریم را شکست، چه می‌شود؟ کسی که به گناه اقرار می‌کند، چه کسی حریم او را شکسته است؟ چرا خودش اقرار می‌کند‌، در اسلام‌ اقرار به گناه مذموم است...

اگر اقرار تحت شرایط اجبار و زور باشد‌؟

این اقرار اصلاً اعتبار ندارد و حرام است و کسی که آن فرد را مجبور کرده، مرتکب کار حرامی شده است‌. اتفاقاً یک روز، یک قاضی به من گفت، شنیدم در فلان شهر، کسی مرتکب فحشاء شده است و اقرار نمی‌کند. من هم صدایش زدم و فریبش دادم و به او گفتم کاری با تو ندارم، فقط می‌خواهم اگر گناهی بوده است بگویی و همینجا توبه‌ات بدهم تا در جهنم گرفتار نشوی.

آن بیچاره هم خبر نداشت، گفت فلان کار را کرده است و غسل توبه می‌خواهد. قاضی مذکور می‌گفت صدایش را ضبط کردم، او هم تکرار کرد و بعد او را اعدام کردم.

به او گفتم، پیامبر جلوی اقرار افراد را می‌گرفت تو چطور به این صورت اقرار گرفتی‌؟ که سرش را پایین انداخت. این‌ها اشتباهاتی است که بر اثر بی‌سوادی افراد می‌شود.

در اسلام اگر کسی به زور و به جبر از دیگری اقرار بگیرد، به‌هیچ‌وجه اعتبار ندارد و شخص شکنجه‌گر، گناهکار و معصیت‌کار است. این از مسلمات و قطعیات فقه ما است.

حالا اگر اقرار نباشد؟

اگر اقرار نباشد و با شهود باشد‌، اگر شهود تجسس کرده است که کار خلافی است، چون نص صریح قرآن است: «ولاتجسسوا». بیخود وارد حریم خصوصی دیگران شده است و این ساقط‌کننده عدالت است.

چنانچه شهود تجسس نکند و نگاهش به گناه بیافتد،‌ دو مطلب پیش می‌آید، اول آن‌که گناهکار، حریم را رعایت نکرده است که دیگری نگاهش افتاد، دوم این‌که باید سلامت اخلاقی افراد و جامعه را در نظر گرفت.

اگر بنا باشد هر کسی هر گناهی انجام بدهد و این گناه هم خواه یا نا‌خواه به دیگران سرایت ‌کند، به تدریج جامعه از بین می‌رود‌. ما فقط بنشینیم و نگاه کنیم؟

اگر این گناه هیچ ظهور و بروز بیرونی نداشته باشد؟

فرض پیدا شده است که ظهور، با شهود بروز پیدا کرده است. اگر شهود تجسس کند، خلاف شرع است و به این ترتیب، گناه ثابت نمی‌شود و فسق است.

اما اگر آن فرد مراعات نکرد و دیده شد، باید این‌ها را در نظر گرفت، باید حریم جامعه را بیش از حریم فرد رعایت کنیم‌.

با وضعی که در انگلستان پیش آمده‌، انواع فجایع و فحشاء وجود دارد، همجنس‌گرایی هم قانونی شده است‌، این مساله در آینده، نسل بشر را از بین می‌برد. مسوولیت ما در برابر حفظ نسل بشر بیش از حفظ احترام به یک نفر است‌، اصل بشر مطرح است.

در قانون الهی هیچ گناهی نداریم که به طور کلی، قبیله‌ای را ریشه‌کن کرده باشد، جز مساله همجنسگرایی. فقط قوم لوط است که این‌گونه شدند و بر حسب روایات، در میان فحشاء همجنس‌گرایی از همه بدتر است‌.

در این صورت دیگر کرامت و حرمت انسان مطرح نیست؟

بله، دیگر حرمت انسان مطرح نیست، زیرا خود شخص، آبروی خودش را می‌برد که یا با اقرار است یا حریم را رعایت نکرده تا دیگری نگاهش بیافتد. دیگری که در خانه تجسس نمی‌کند زیرا تجسس حرام است، به شکلی خودش خبر داده و مأمورین ریخته‌اند، یا رعایت نکرده و عربده‌کشی کرده است.

در زمان حضرت امیر، کسی در خانه‌اش شراب نوشید و چون مست شد و عربده‌کشی کرد‌، حد بر او جاری شد. حریم خصوص مطرح است. الان این تجاوز به حریم خصوص که از طریق عکسبرداری‌ها با موبایل و یا از طریق اینترنت و امثال آن می‌شود، از نظر قوانین اسلامی مشکل است‌.

آیا مساله همجنس‌گرایی می‌تواند در حوزه خصوصی فرد، بدون آن‌که هیچ ظهور و بروزی داشته باشد یک حق خصوصی و فردی محسوب شود، با توجه به آن‌که حق حیات انسان در اسلام و فقه...

خود همجنس‌گرا، حق حیات خود را از بین می‌برد. همجنس‌گرایی یعنی از بین بردن نسل بشر، در درجه اول در همجنس‌گرایی دیگر نسل باقی نمی‌ماند و در آینده نسل از بین می‌رود.

یعنی یک فرد همجنس‌گرا حق حیات فرد دیگری را زیر پا می‌گذارد؟

دارد با عمل خودش این معنا را ترویج می‌کند. این باید در نطفه خفه شود، زیرا این مساله بسیار حساسی است، نسل را تهدید می‌کند. همجنس‌گرا آبروی خودش را برده است.

کسی که در خانه نگاه نمی‌کند، او حریم را رعایت نکرده است، مثلاً پرده‌ها را نکشیده است و یا خودش بیرون به دوستانش گفته است که در خانه لذت داریم.

مثل سایر موارد، تجسس در مورد همجنس‌گرایی هم ممنوع است؟

بله، تجسس از هر گناهی ممنوع است. به هرحال اسلام روی این مساله به دلیل آن‌که نسل را از بین می‌برد، بسیار حساس است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

سلام،
ممنون اقا سید. بنظرم، ظرافتهای موجود در این موضوعات بحث برانگیز، بسیار مهم هستند و می توانند بسیاری از سو تفاهمها را پاسخ دهند. این ظرافتها بحمدالله در سوالات جنابعالی و ایت الله گرامی مورد توجه قرار گرفته اند. از زحمتی که کشیدید تشکر می کنم و با اجازه شما لینک پیوند مطلب را به پیوندهای وب نوشتم اضافه می کنم. پیروز و سربلند باشید.

-- مهدی همراهی ، Oct 29, 2008

چند سوال از آقای گرامی داشتم و استدعا دارم نظر اسلام را با شواهد از کتاب آسمانی قران بیان دارند ، نه نظر و استنباط شخصی خود را:

1) فرموده اند که اگر بنا باشد هر کس دینی اختراع کند قابل کنترل نیست . اولا از بین ادیان موجود در جامعه بشری کدامیک اختراع شده است ؟ ثانیا چه مرجعی از طرف خداوند این حق را پیدا کرده است که ادیان را کنترل کند؟ لطفا با استفاده از قران پاسخ دهید.

2) بحث حقوق خدا را در مقابل حقوق بشر پیش کشیدید و فرمودید خدا هم حقی دارد. اولا آیا حقوق خدا با حقوق بشر در تعارض است؟ ثانیا اگر حق خداوند نقض شد چه مرجعی متولی دفاع از خداوند و اعاده حق اوست. لطفا با استفاده از کلام الهی پاسخ دهید نه نظر بشری.

3) تعریف دین راحت و دین سخت در کجای قران و کتب آسمانی شده است؟

با تقدیم احترام

-- پویان ، Oct 29, 2008

باسلام
حضرت آیت الله گرامی،

می فرمائید در اسلام رجم هست! شما اسلام را به فقه می دانید و می گویند و گفته اند(حدیث)، یا این قرآنی که از زمان پیامبر ص دردست داریم؟ من صراحتا عرض می کنم که سنگسار دراسلام نیست و کسی که چنین حکمی می کند و کسانی که درانجام آن شرکت می کنند قاتل هستند و درمورد آنان باید طبق حکم قرآن قصاص را جاری نمود. به دلائل زیر:
1- درآیۀ 43 سورۀ مائده می فرماید: وَ كَيْفَ يحَُكِّمُونَكَ وَ عِندَهُمُ التَّوْرَئةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِن بَعْدِ ذَالِكَ وَ مَا أُوْلَئكَ بِالْمُؤْمِنِينَ. آنها چگونه تو را به داورى مى‏طلبند در حالى كه تورات نزد ايشان است و در آن حكم خدا هست (وانگهى) پس از داورى خواستن از حكم تو روى مى‏گردانند، و آنها مؤمن نيستند.
همانطور که مطلع هستید، این آیه وآیه های قبلش مربوط به عمل زنای بزرگی از یهودیان بوده است که طبق تورات می بایستی سنگسار می شده است. برای فرار از سنگسار، علمای آنان با علم به اینکه در اسلام سنگسار نیست تصمیم می گیرند نزد آن حضرت بروند و حکم ایشان رادرموردد آن بزرگ انجام دهند و از سنگسار نجات پیداکند. این آیه نازل می شود و پیامبر ص را از تزویر آنان باخبر می کند و می فرماید که اگر آنان همچنان بردین یهود مانده اند، حکم در کتابشان موجود است و به آن مراجعه کنند.
2- درآیۀ 48 سورۀ مائده می فرماید: وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقّ‏ِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَينْ‏َ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَ مُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقّ‏ِ لِكلُ‏ٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شرِْعَةً وَ مِنْهَاجًا وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لَاكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فىِ مَا ءَاتَئكُمْ فَاسْتَبِقُواْ الْخَيرَْاتِ إِلىَ اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تخَْتَلِفُونَ.
اين كتاب را هم كه به حق بر تو نازل كرده‏ايم مصدق باقيمانده از كتابهاى قبلى و مسلط بر حفظ آنها است پس در بين مسلمانان طبق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و پيروى هوا و هوس آنان تو را از دين حقى كه نزدت آمده باز ندارد، براى هر ملتى از شما انسانها، شريعتى قرار داديم و اگر خدا مى‏خواست همه شما را امتى واحد مى‏كرد- و در نتيجه يك شريعت براى همه ادوار تاريخ بشر تشريع مى‏كرد- و ليكن خواست تا شما امتها را با دينى كه براى هر فرد فردتان فرستاده بيازمايد، بنا بر اين به سوى خيرات از يكديگر سبقت بگيريد، كه باز گشت همه شما به سوى خدا است، در آن هنگامه، شما را بدانچه در آن اختلاف مى‏كرديد خبر مى‏دهد.
در این آیه تاکید می فرماید به اینکه دستورات قرآن را به عمل درآورد نه آنچه رسم است بین مردم (سنگسار). و تاکید می کند براینکه باید به سوی نیکی ها ازیکدیگر سبقت جوئید نه اعمال بربریت. ودر آیۀ 50 ادامه می دهد: أَ فَحُكْمَ الجَْاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ. اينان با اعراض خود از دين حق چه مى‏جويند و چه چيز به جز حكم جاهليت مى‏توانند بجويند و كيست كه حكمش بهتر از حكم خدا باشد؟ پس اينان مردمى صاحب يقين نيستند. تاکید می کند که احکامی چنین مربوط به جاهلیت است وتاکیدمی کند حکم خدارااجرا کنید نه فقه را.
اما حکم زنا دراسلام که درقرآن موجود است.
درسورۀ نور از آیات 2 تا 10 چنین آمده است (برای اختصار از آوردن متن عربی خودداری شده است).
بايد شما مؤمنان هر يك از زنان و مردان زناكار را به صد تازيانه مجازات و تنبيه كنيد و هرگز در باره آنان در دين خدا رأفت و ترحم روا مداريد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد و بايد عذاب آن بدكاران را جمعى از مؤمنان مشاهده كنند (2).
مرد زناكار جز با زن زناكار و مشرك نكاح نكند و زن زناكار هم جز با مرد زانى و مشرك نكاح نخواهد كرد و اين كار بر مردان مؤمن حرام است (3).
و آنان كه به زنان با عفت نسبت زنا بدهند آن گاه چهار شاهد عادل بر ادعاى خود نياورند آنان را به هشتاد تازيانه كيفر دهيد و ديگر هرگز شهادت آنها را نپذيريد كه مردمى فاسق و نادرستند (4 ).
مگر آنهايى كه بعد از آن فسق و بهتان به درگاه خدا توبه كردند و در مقام اصلاح خود بر آمدند در اين صورت خدا آمرزنده و مهربان است (5 ).
و آنان كه به زنان خود نسبت زنا دهند و جز خود بر آن شاهد نداشته باشند بايد هر يك از آنها چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا ياد كه او در اين ادعاى زنا از راستگويان است (6 ).
و بار پنجم قسم ياد كند كه لعن خدا بر او باد اگر از دروغگويان باشد (7 ).
پس براى رفع عذاب حد، آن زن نيز نخست چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا ياد كند كه البته شوهرش دروغ مى‏گويد (8 ).
و بار پنجم قسم ياد كند كه غضب خدا بر او اگر اين مرد در اين ادعا از راستگويان باشد (9 ).
و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما مؤمنان نبود و اگر نه اين بود كه خداى مهربان البته توبه پذير و درستكار است حدود و تكليف را چنين آسان نمى‏گرفت و با توبه از شما رفع عذاب نمى‏كرد (10 ).

آیات روشن هستند. اما چند توضیح ضروری است: 1- حد به معنای حداکثر مجازات است که نباید از آن تجاوز نمود. 2- درآیۀ 3 اگر دقت شود مشاهده می شود که مردوزن زناکار آزاداند و درجامعه حضور دارند که خود رد سنگسار است. 3- کیفر اتهام به زنا برابر کیفر خود زنا است. 4- درنهایت و بعداز شهادتها، (آیات 6 تا10) این زن است که تصمیم نهائی را برای حد می گیرد واگر انکارکند همسراو طبق آیۀ 4، 80 ضربه شلاق خواهد خورد.
این است حکم خدا اگر اعتقادی به قرآن باشد. متاسفانه بعداز 14 قرن هنوز به دنبال جاهلیت هستیم. درخاتمه از آنانی که قرآن را پوسیده و مربوط به 1400 سال پیش می دانند سئوال می کنم: آیا حاضرید با همسری که زنا کند همین رفتار قرآن راداشته باشید؟ اگر آری آدم رشدیافته ای هستید و اگر نه؟ این قرآن است که هنوز از بشریت پیشروتر است.

-- هادی قدسی ، Oct 29, 2008

آقای میردامادی،
با تشکر از اینکه حقوق بهاییان را با ایشان مطرح نمودید.
عجیب است که چند ساعت پیش که خواستم کامنت بنویسم پیغام خطای «باید رجیسترشوید» را می گرفتم. حالا که این مقاله در صفحه اول نیست، کامنتم را می نویسم برای یادگار.
خواستم تعداد بهاییان را در مقاله تان تصحیح کنم.
مطابق دایره المعارف ایرانیکا، تعداد بهاییان ایران ۳۰۰-۳۵۰ هزار نفر می باشد. مطابق این دایره المعارف، دیانت بهایی با حدود ۶ میلیون پیرو در دنیا، از نظر پراکندگی در مقام دوم، بعد از دیانت مسیحی، قرار دارد، یعنی تقریبا در تمام کشورهای دنیا پیروان این دین و تشکیلات بهایی وجود دارد.
http://iranica.com/newsite/articles/unicode/v3f4/v3f4a100.html
گزارش وزارت خارجه آمریکا شمار بهاییان ایران را ۳۰۰-۳۵۰ هزار نفر ذکر کرده است. ماخذ بی بی سی
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2005/12/051223_si-bahais-condemnation.shtml
مطابق دایره المعارف The World Almanac and Book of Facts(2004) i نیز تعداد بهاییان ایران ۳۰۰ تا ۳۵۰ هزار نفر می باشد.
دایره المعارف ویکی پدیا نیز به همین دايره المعارف استناد و شمار بهاییان را ۳۰۰-۳۵۰ هزار ذکر می کند
http://en.wikipedia.org/wiki/Bahai
بهرحال رقم ۲۰-۳۰ هزار بقدری از واقعیت دور است که بیشتر به یک اشتباه چاپی شباهت دارد. یا آنکه با آقای مکارم رودربایستی داشتید و نخواستید که تو ذوق مبارکشان بخورد.
در ضمن تعداد بهاییان در بسیاری کشورهای دیگر دنیا را در ویکی پدیا در آدرس زیر می توانید ببینید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Bahais_in_India
باتشکر

-- بدون نام ، Oct 29, 2008

From a so called
Roohani that makes a living and is ambicious to have followers, one cannot expect other than this. Does it make sence? I hope it is not considered as insult!!

-- Farhang Roshan-zamir ، Oct 29, 2008

واقعا باعث تاسف است نظرات چنين شخصی که خود را عالم مینامد.

-- fichn ، Oct 30, 2008

قوانین و احکام دینی-به ویژه در اسلام دین مبین- جای بحث ندارند. خودمان را خسته نکنیم و به قول این جناب خدا را ناراحت نکنیم. هرچه می گویند و هر چه می کنند بپذیریم و دم نزنیم. آیا واقعا خدایی هست؟ بهشت و جهنمی هست؟ اگربود و اینها می دانستند با این وقاحت ملت بینوا را به ریشخند نمی گرفتند و آزار نمی دادند.........مسیح باز مصلوب را بخوانید..... و ببینید که خیلی از این واعظان و امثالشان کشیش ها و قدیسین چه می کنند...........اگر نوشته من حاوی اتهام و توهین است منتشرش نکنید!

-- N ، Oct 30, 2008

این هم از روحانی روزآمدنما و روشنفکر مثلن. اصلن نمی خواهد بفهمد این اوست که نمی اندیشد نه آنهایی که او می گوید. ایشان می گوید بیآیند بیاندیشند بهایی ها یا غیر مسلمان ها و دین شان را به اسلام ـ که فطری است ـ تغییر بدهند. ولی یک بار از خودشان نپرسیده اند که اگر همین حرف را مخالفان به شما بگویند، چه پاسخی دارید؟ خیلی فکر کرده اید که حالا شما هم همان اعتقادی را دارید که پدر مادر و پدر و مادرانتان در طول تاریخ داشته اند؟ این که خسته نباشید دارد.
بهتر نیست حاج آقا فکر کردن را از خودشان آغاز کنند؟ یک بار هم شده به حقانیت گفته های خودشان شک کنند. همانی را که از دیگران می خواهند از خود بخواهند.
هیمن.

-- محمد میرزاخانی ، Oct 30, 2008

آنقدر سخنان این آقای آخوند ضد و نقیض است که اصلاً معلوم نیست که قوم مسلمان باید به چه ساز اسلام برقصد.ایشان نه تکلیف خود را معلوم کرده اند و نه مسلمانان را. جایی که هر کس می تواند هر تفسیری از دین (اسلام) داشته باشد، این بزرگ ترین دلیل برای عدم صلاحیت دین در تعیین سرنوشت بشری است. ایشان می گویند یهایی ها نمی خواهند بحث کنند، آیا ایشان به عنوان نماینده اسلام حاضرند چند دلیل در باب فطری بودن اسلام بیاورند؟ در ضمن، این چه دینی است که مردم را به ریا کاری دعوت می کند (اشاره به عنوان این مصاحبه).
از اینکه این مصاحبه را تهیه کرده اید، از شما بسیار سپاس گذارم.

-- بدون نام ، Oct 30, 2008

ایکاش جناب مصاحبه گر میدانستند جمعیت بهایی ایران بسیار بیش از حد تصور و اظهار ایشان است. و در واقع جامعه بهایی ایران بزرگترین اقلیت دینی این کشور میباشد. جمعیت بیست تا سی هزار نفر فقط مربوط به یکی از شهر های بزرگ ایران ( حتی نه طهران ) است.

-- بدون نام ، Oct 30, 2008

«بهایی‌هایی که از پدر و مادر بهایی به دنیا می‌آیند هم مرتد هستند؟
نه آن‌ها از اول کافر هستند‌...
حقوق این‌ها در جامعه اسلامی چیست؟
در جوامع اسلامی غیر ادیان الهی‌، سایرین به هیچ وجه رسمیت ندارند. زیرا اولین مسأله‌ای که مطرح است، حق خدا است.»
عجبا! پس اینها هدفشان حمایت از حق خداست! جالب است...
گر «مسلمانی» از این است که حافظ دارد
وای اگر از پی امروز بود فردایی
*
نصیب ماست بهشت ای «خداشناس» برو
که مستحق کرامت گناهکارانند

-- صحرایی ، Oct 30, 2008

قوم لوط و نوح و شعيب گناهان بسياري انجام ميدادند و دعوت پيامبر زمان خود را اجابت نمي كردند و در مواقعي انها را تهديد ميكردند كه خواهند كشت اما خداوند بعد از دادن فرصت زمين را از وجودشان پاك كرد اما در مقابل قومي مثل بني اميه چه جناياتي دربرابر امامان معصوم ما داشتند امام حسين را با چه مظلوميتي به شهادت رساندند ممكن نبود كه در اولين ظلمي كه انجام دادند به سزاي عمل خود ميرسيدند تا كار به اين جاها نمي كشید؟ واز بين مي رفتند با توجه كه انها هم گناهاني كمتر از آنها انجام نمي داندمن نمیدونم کجای قرآن نوشته حکم لواط اعدامه در حالیکه قرآن به صراحت در موارد فقهی مانند زنا حکم آنها را مشخص کرده است.حضرت علی فردی را که سه روز متوالی نزد آن حضرت امد و گفت من لواط کرده ام و مرا مجازات بنما بنا بر حدیث به توبه فرا خواند اما او را مجازات نکرد و او را بخشید..آیا واقعا حکم فرو بردن این عضو شریف در ماتحت یک نفر باید اعدام باشد؟ این درست به این می ماند که حکم خواباندن سیلی به گوش دیگری اعدام باشد پیامبر اسلام فرمود: اينجا همان منطقه «قوم ثمود» است كه عذاب الهى بر آنها فرود آمد. قرآن درباره «اصحاب الحِجر» چنين ادامه مى دهد: «ما آيات خود را براى آنها فرستاديم ولى آنها از آن روى گرداندند» (وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ).
تعبير به «اعراض» (روى گرداندن) نشان مى دهد كه: آنها حتى حاضر نبودند اين آيات را بشنوند و يا به آن نظر بيفكنند.
اما به عكس، در كار زندگى دنيايشان آن قدر سخت كوش بودند كه: «براى خود خانه هاى امن و امانى در دل كوهها مى تراشيدند» لذا قرآن مى گويد: «سرانجام صيحه آسمانى صبحگاهان دامانشان را گرفت» (فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ).
اين صيحه صداى صاعقه مرگبارى بوده كه بر خانه هاى آنها فرود آمد و آن چنان كوبنده، تكان دهنده و وحشتناك بود كه اجساد بى جانشان را به روى زمين افكنددر قرآن کریم‌، علت عذاب اقوام گذشته‌، نافرمانی آن‌ها بیان شده است‌; همان گونه که می‌دانیم بیش‌تر نافرمانی آن‌ها از روی جهالت بوده است‌، اما امروز که نافرمانی مردم از روی دانایی و عمدی می‌باشد، به مراتب ده‌ها و صدها برابر بیش‌تر است‌; آیا در این صورت باز هم بلا فرود می‌آید؟ چگونه می‌توان تشخیص داد که خرابی زلزله در فلان کشور مسلمان‌، قهر خداوند بوده است یا برای مثال به علت نامناسب بودن معماری. اقوام زیادی در قرآن مانند قوم نوح بواسطه سیل نابود و ناپدید شدند که همجنسگرا هم نبودند و من از این که این آقای روحانی تنها قوم لوط را قوم هلاک شده در قرآن می دانند متعجب شدم.علم امروزه حتی فاش کرده که همجنسگرایی دلایل هورمونی و ژنتیکی داره که کودک در زمان بارداری هنگامی که جنین بوده بدون داشتن دخالت خودش با گرایش جنسی به همجنس متولد میشود وقتی که نطفه و اسپرم مرد وارد رحم می شود اگر کوروموزم y وارد شود.. نطفه و جنین پسر می شود و اگر با کوروموزم x وارد شود نطفه و جنین دختر می شود
اگر این کروموزوم به طور وارونه وارد رحم شود و به تخمک زن اتصال پیدا کنند اختلالات طبیعی
مانند دو جنسیتی و یا همجنسگرایی برای جنین پدید می آید.

ققوم لوط و نوح و شعيب گناهان بسياري انجام ميدادند و دعوت پيامبر زمان خود را اجابت نمي كردند و در مواقعي انها را تهديد ميكردند كه خواهند كشت اما خداوند بعد از دادن فرصت زمين را از وجودشان پاك كرد اما در مقابل قومي مثل بني اميه چه جناياتي دربرابر امامان معصوم ما داشتند امام حسين را با چه مظلوميتي به شهادت رساندند ممكن نبود كه در اولين ظلمي كه انجام دادند به سزاي عمل خود ميرسيدند تا كار به اين جاها نمي كشید؟ واز بين مي رفتند با توجه كه انها هم گناهاني كمتر از آنها انجام نمي داندمن نمیدونم کجای قرآن نوشته حکم لواط اعدامه در حالیکه قرآن به صراحت در موارد فقهی مانند زنا حکم آنها را مشخص کرده است.حضرت علی فردی را که سه روز متوالی نزد آن حضرت امد و گفت من لواط کرده ام و مرا مجازات بنما بنا بر حدیث به توبه فرا خواند اما او را مجازات نکرد و او را بخشیدآیا واقعا حکم فرو بردن این عضو شریف در ماتحت یک نفر باید اعدام باشد؟ این درست به این می ماند که حکم خواباندن سیلی به گوش دیگری اعدام باشد پیامبر اسلام فرمود: اينجا همان منطقه «قوم ثمود» است كه عذاب الهى بر آنها فرود آمد. قرآن درباره «اصحاب الحِجر» چنين ادامه مى دهد: «ما آيات خود را براى آنها فرستاديم ولى آنها از آن روى گرداندند» (وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ).
تعبير به «اعراض» (روى گرداندن) نشان مى دهد كه: آنها حتى حاضر نبودند اين آيات را بشنوند و يا به آن نظر بيفكنند.
اما به عكس، در كار زندگى دنيايشان آن قدر سخت كوش بودند كه: «براى خود خانه هاى امن و امانى در دل كوهها مى تراشيدند» لذا قرآن مى گويد: «سرانجام صيحه آسمانى صبحگاهان دامانشان را گرفت» (فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ).
اين صيحه صداى صاعقه مرگبارى بوده كه بر خانه هاى آنها فرود آمد و آن چنان كوبنده، تكان دهنده و وحشتناك بود كه اجساد بى جانشان را به روى زمين افكنددر قرآن کریم‌، علت عذاب اقوام گذشته‌، نافرمانی آن‌ها بیان شده است‌; همان گونه که می‌دانیم بیش‌تر نافرمانی آن‌ها از روی جهالت بوده است‌، اما امروز که نافرمانی مردم از روی دانایی و عمدی می‌باشد، به مراتب ده‌ها و صدها برابر بیش‌تر است‌; آیا در این صورت باز هم بلا فرود می‌آید؟ چگونه می‌توان تشخیص داد که خرابی زلزله در فلان کشور مسلمان‌، قهر خداوند بوده است یا برای مثال به علت نامناسب بودن معماری. اقوام زیادی در فرآن مانند قوم نوح بواسطه سیل نابود و ناپدید شدند که همجسنگرا هم نبودند و من از این که این آقای روحانی تنها قوم لوط را قوم هلاک شده در قرآن می دانند متعجب شدم.علم امروزه حتی فاش کرده که همجنسگرایی دلایل هورمونی و ژنتیکی داره که کودک در زمان بارداری هنگامی که جنین بوده بدون داشتن دخالت خودش با گرایش جنسی به همجنس متولد میشود وقتی که نطفه و اسپرم مرد وارد رحم می شود اگر کوروموزم y وارد شود.. نطفه و جنین پسر می شود و اگر با کوروموزم x وارد شود نطفه و جنین دختر می شود
اگر این کروموزوم به طور وارونه وارد رحم شود و به تخمک زن اتصال پیدا کنند اختلالات طبیعی
مانند دو جنسیتی و یا همجنسگرایی برای جنین پدید می آید.

ققوم لوط و نوح و شعيب گناهان بسياري انجام ميدادند و دعوت پيامبر زمان خود را اجابت نمي كردند و در مواقعي انها را تهديد ميكردند كه خواهند كشت اما خداوند بعد از دادن فرصت زمين را از وجودشان پاك كرد اما در مقابل قومي مثل بني اميه چه جناياتي دربرابر امامان معصوم ما داشتند امام حسين را با چه مظلوميتي به شهادت رساندند ممكن نبود كه در اولين ظلمي كه انجام دادند به سزاي عمل خود ميرسيدند تا كار به اين جاها نمي كشید؟ واز بين مي رفتند با توجه كه انها هم گناهاني كمتر از آنها انجام نمي داندمن نمیدونم کجای قرآن نوشته حکم لواط اعدامه در حالیکه قرآن به صراحت در موارد فقهی مانند زنا حکم آنها را مشخص کرده است.حضرت علی فردی را که سه روز متوالی نزد آن حضرت امد و گفت من لواط کرده ام و مرا مجازات بنما بنا بر حدیث به توبه فرا خواند اما او را مجازات نکرد و او را بخشیدآیا واقعا حکم فرو بردن این عضو شریف در ماتحت یک نفر باید اعدام باشد؟ این درست به این می ماند که حکم خواباندن سیلی به گوش دیگری اعدام باشد پیامبر اسلام فرمود: اينجا همان منطقه «قوم ثمود» است كه عذاب الهى بر آنها فرود آمد. قرآن درباره «اصحاب الحِجر» چنين ادامه مى دهد: «ما آيات خود را براى آنها فرستاديم ولى آنها از آن روى گرداندند» (وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ).
تعبير به «اعراض» (روى گرداندن) نشان مى دهد كه: آنها حتى حاضر نبودند اين آيات را بشنوند و يا به آن نظر بيفكنند.
اما به عكس، در كار زندگى دنيايشان آن قدر سخت كوش بودند كه: «براى خود خانه هاى امن و امانى در دل كوهها مى تراشيدند» لذا قرآن مى گويد: «سرانجام صيحه آسمانى صبحگاهان دامانشان را گرفت» (فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ).
اين صيحه صداى صاعقه مرگبارى بوده كه بر خانه هاى آنها فرود آمد و آن چنان كوبنده، تكان دهنده و وحشتناك بود كه اجساد بى جانشان را به روى زمين افكنددر قرآن کریم‌، علت عذاب اقوام گذشته‌، نافرمانی آن‌ها بیان شده است‌; همان گونه که می‌دانیم بیش‌تر نافرمانی آن‌ها از روی جهالت بوده است‌، اما امروز که نافرمانی مردم از روی دانایی و عمدی می‌باشد، به مراتب ده‌ها و صدها برابر بیش‌تر است‌; آیا در این صورت باز هم بلا فرود می‌آید؟ چگونه می‌توان تشخیص داد که خرابی زلزله در فلان کشور مسلمان‌، قهر خداوند بوده است یا برای مثال به علت نامناسب بودن معماری. اقوام زیادی در فرآن مانند قوم نوح بواسطه سیل نابود و ناپدید شدند که همجسنگرا هم نبودند و من از این که این آقای روحانی تنها قوم لوط را قوم هلاک شده در قرآن می دانند متعجب شدم.علم امروزه حتی فاش کرده که همجنسگرایی دلایل هورمونی و ژنتیکی داره که کودک در زمان بارداری هنگامی که جنین بوده بدون داشتن دخالت خودش با گرایش جنسی به همجنس متولد میشود وقتی که نطفه و اسپرم مرد وارد رحم می شود اگر کوروموزم y وارد شود.. نطفه و جنین پسر می شود و اگر با کوروموزم x وارد شود نطفه و جنین دختر می شود
اگر این کروموزوم به طور وارونه وارد رحم شود و به تخمک زن اتصال پیدا کنند اختلالات طبیعی
مانند دو جنسیتی و یا همجنسگرایی برای جنین پدید می آید.

-- بدون نام ، Oct 30, 2008

گفتگوي خيلي خوبي بود. تشكر از شما

-- ماني جاويد ، Oct 30, 2008

یک سوال دارم: چه کسی مشخص می کند که یک عقیده دین الهی است یا خیر. مگر طبق فقه و اصول اسلامی، تشخیص درستی و نادرستی اصول دین به خود فرد واگذار نشده؛ و مگر نبوت از اصول اسلامی نیست؟ پس آیا کسی حق دارد افراد را مجبور کند نبوت یک پیامبر خاصی را بپذیرند؟ آیا انجام این کار خلاف خود اصول اسلامی هم نیست؟ آیا این خیانت به همان حقوق خدا و پیامبرانش نیست؟ به خدا که پیامبران همه یکی هستند و از جانب یک خدایند و ما با چنین رفتاری اول از همه حقوق آن مظلومان را زیر پا گذاشته ایم، به خدا که هیچ کدام از پیامبران را در زمان ظهورشان مردم به عنوان پیامبر الهی نپذیرفتند، حضرت مسیح را سیصد سال طول کشید تا به عنوان پیامبر خدا به رسمیت شناسند، حضرت محمد نیز که جانم به قربانش، حتی قومش نیز به او رحم نکردند و مجبور شدند وطن خود را مخفیانه ترک کنند، چه بگویم که مظلومیت همه پیامبران الهی در تاریخ نمایان است. حالا چطور می شود در مورد دین بهائی به صرف این که علمای اسلامی به عنوان دین الهی به رسمیتش نمی شناسند، آن را غیر الهی دانست و وجود بهائیان را تجاوزی به حقوق الهی؟

-- نیکی ، Oct 30, 2008

بعضی از جواب ها منطقی و قانع کننده نبود.

-- یه نفر ، Oct 30, 2008

در اجرای حکم سنگسار که روشی بدوی برای مجازات زنا کاران بوده است، شرط اول پاک بودن سنگ اندازان است. و اگر طبق آنچه در این مقاله در باره پرتاب سنگریزه و نه استفاده از سنگهای بزرگ آمده است، به نظر میرسد که سنگسار، بیش از هر چیز، یک آیین تطهیر بوده است و نه مجازات سنگین و بی رحمانه. مراسمی که اولاً با افشا و اصرار به علنی کردن گناه، ضرورت پیدا میکرد و با دو شرط سنگریزه و پاک بودن سنگ زننده، عملاً نمی توانست کشنده باشد. اکنون با تحولات بزرگی که در جوامع انسانی، چه خوب و چه بد رخ داده، مراجعه به آیین سنگسار بعنوان یک حکم جدی و قانونی، مضحک و کوته بینانه نیست؟

-- سیمرغ خسته ، Oct 30, 2008

منتظر گزارش های بعدی تان هستم

-- Saied ، Oct 30, 2008

اگر دلیل مخالفت با همجنس گرایی جلوگیری از زادوولد است بهتر است علمای اسلام امروز آن را ترویج کنند تا کمی از جمعیت ایران کاسته شود تا حساب خالی صندوق ذخیرهء ارزی بین افراد کمتری توزیع شود!!!

-- بی نام ، Oct 30, 2008

توحش. خشونت. ارعاب. تهدید. دخالت در زندگی خصوصی مردم. دخالت در تمام زندگی مردم.به نام مذهب؟؟ چه مذهبی است این؟؟؟ خدایش کیست که شما را مامور کرد که هر بلایی که می خواهید به سر ملت بیاورید؟؟همان است که می گویید رحیم است و رحمان است و چنین و چنان؟؟و هرروز ۱۷ بار این را تکرار می کنید؟؟ و داغ مهرش را برپیشانی می گذارید؟؟

آن که مستحق شلاق و سنگسار و قطع دست و اعدام است شمایید، نه مردم بدبختی که با دست خودشان گوردسته جمعی شان را کندند..........مذهب حربه خوبی برای دزدی ها و عقده گشایی های یک عده شد. این که آدمی مثل خلخالی حکم اعدام انسان فرهیخته ای مثل هویدا را صادر کند، (آن هم بیشتر به خاطر بهایی بودنش)-به نام مذهب است یا به دلیل عقده حقارت؟؟یا هردو؟

فرهنگی که بعد از ظهوراین مردان خدا در ایران رواج پیدا کرد دیدنی است. و شنیدنی. کسی که درایران زندگی نکرده هیچ تصوری از جامعه فعلی ایران ندارد. و تمام آتش ها از گور همین ها برخاست. چنان حماقتی برآن ملت سلطه پیدا کرده که ازبین بردنش سالیان سال طول می کشد.

-- N ، Oct 30, 2008

به نظر بنده بهائیان همواره سعی داشتند آمارشان را بالانشان دهند من با اطلاع و اگاهی میگویم کهتعداد این فرقه در ایرات بعید است از پنج هزار نفر فراتر رود .نکته دوم اینکه خود آثار و کتب بهائی لواط را جائز میدانند در کتاب بیان فارسی که کتاب آسمانی بابیان و تالیف علیمحمد باب است میفرماید لتداخلن بالرجال و بانساء ولتجامعن بهن و بهم یعنی داخل کنید بر مردان و زنان و جماع کنید با مردان و زنان

-- وحید غروی ، Oct 31, 2008

وحید غروی
برای اطلاعت بگویم که فقط شهر شیراز 4 سال پیش ده هزار بهایی داشت.
دربارۀ بقیه نوشته ات هم بگویم که بیش از آنکه حکایت از کتاب بیان داشته باشد، گویای فکر تو بود.

-- طوبی ، Nov 2, 2008

تعريف آقای گرامی از کافر چيست؟
عقيده متفاوت چه ضرری برای "ديگران" دارد؟ ...

-- بهزاد ، Nov 10, 2008

شما بعضی را سر کار گذاشته اید. در شرایطی که نظام سلطه غربی 60 میلیون انسان در جهان را بعد از جنگ جهانی دوم کشته است سوزانده شیمیایی کرده و...از حقوق بشر در ایران سخن می گویید. لازم است در ابتدا و لطفا نسبت کشور های غربی را با حقوق بشر مشخص کنید

-- بدون نام ، Nov 27, 2008

Salam ,

I read the the article and I the part that made the most sense to me is that in Islam we are suppose to keep our sins between us and Allah(SW) . If we tell others about what we have done fist they may get the same idea and this way we encouraged the sin indirectly and the other effect is that by saying something it always become less important to us,when we talk about our sins we feel that it was nothing and next time we it is much easier to do it!

Another thing about this article is that I bilive some of the punishment is just for the time of Masoomin,not every leader should be allowed to perfrom certain punishments(hand cutting, rajm,etc) this is only a Masoom who can recognize if a person deserve thi spunishment not any other people.
We ,Muslims are who show a bad face of religion to others,Islam is religion of Merci.
Thank you

-- laleh ، Dec 3, 2008

فرمودند:
اگر بنا باشد هر کسی دینی اختراع کند‌، قابل کنترل نیست و انسانیت از بین می‌رود.
سئوال اینجاست که چه کسی ازخود دین اختراع کرد و دین اختراعی او پاینده ماند؟
آیا این که عقیده ای بیش از 160 سال از ظهورش در ایران می گذرد و هنوز زنده و پویاست و در سراسر گیتی پیروانی دارد آنهم در حالی که در موطن اولیه خود و در سالهای اولیه اظهار بیش از بیست هزار فدایی داشته که جان شیرین در راه عقیده خود داده اند وهنوز هم در ایران اینچنین مورد تاخت و تاز است خود نشان از این که خود اختراع فردی نیست نمی باشد.
چگونه است که این اختراع بشری بعد از دیانت حضرت مسیح دومین گستردگی را در جهان دراد.
(دیانت بهائی و مسئولین آن هیچگاه آماری ارائه نکرده اند و این آماری هم که عرض شد از دائره المعارف بریتانیکا و ادهرانت اخذ شده)
سئوال اینجاست که اگر در این عقیده حقانیتی نیست که خود به خود باید نابود میشد و اینکه حضرات هنوز نگران گسترش آن هستند و اینچنین بر پیروان آن می تازند و آنها را کافر می دانند و ملحد خود بیانگر ترس ایشان است از حقیقتی که در آن نهفته است وگرنه نیاز به این گونه اعمال نمی دیدند.
فرموده اند که بهائیان فکر نمی کنند و وارد بحث نمی شوند.
سئوال دیگر اینست که با وجود حکم تحری و جستجوی حقیقت که از مسلمات بهائیان است و اینکه هر بهائی باید در 16 سالگی به انتخاب و تحقیق خود تصمیم به پیوستن به این دین نماید، دیگر سخنان ایشان چه محلی از اعراب دارد.
سخن بسیار است ولی مجال این کامنت کوتاه لذا به همین مختصر اکتفا می کنم.
در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
آن یک حرف هم اینست که از 160 سال مخالفت و زجر و سختی دادن به بهائیان چه زرفی بسته اند جز اینکه این دیانت روز به روز پیشرفت کرده است.
قصد اعتراض نیست ولی کاش ایشان کمی بیشتر فکر می کردند.

جانفدا
وحید

-- وحید ، Jan 19, 2009

با سلام آیا این روحانی محترم که ادعا می فرمایند بهائیان گنبد اهل بحث نبودند آیا ایشان امروز تمایل به بحث آزاد دارند
بنده یک سئوال کوچک دارم آیا در نظر ایشان این درست است که مردم دنیا چهار گروه هستند
اول مجتهد
دوم مقلد
سوم کافر
چهارم مرتد
اگر پنجم هم هست بفرمائید
آیا در این محیط جهار گانه میشود بحث کرد ؟

-- هوشنگ فنائیان ، Jan 19, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)