تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
مروری بر کتاب سرگذشت سورئالیسم، گفت‌وگو با آندره برتون

به شاهراه‌ها بزن!

مریم منصوری

«پیش از این به قله رفیع کوه اشاره کردم. اما اصلاً صحبت آن نبود که می‌خواهم تا ابد بر آن قله بمانم. در واقع از آن به بعد آن قله دیگر رفیع نمی‌بود و من هم دیگر آدم نمی‌بودم. اما هر چند نتوانستم آنجا ماندگار شوم، دست‌کم آنقدر از آن دور نشده‌ام که از چشمم پنهان شود و نتوانم به این و آن نشانش دهم.

من تصمیم گرفتم راهنما شوم و در نتیجه خود را شایسته چنان قدرتی ساختم که در راهسپاری به سوی عشق جاویدان، مرا قادر به دیدن کرد و این امتیاز کمیاب را به من داد که دیگران را قادر به دیدن کنم. هرگز بر این اعتماد ناسزاوار نبوده‌ام، هرگز از آن دست برنداشته‌ام که جسم موجودی را که دوست می‌دارم با برف قله‌ها در طلوع آفتاب همسان ببینم.»
- سرگذشت سورئالیسم، ص ۱۶۸، به نقل از کتاب «عشق جنون آسا» آندره برتون


«سرگذشت سورئالیسم»، گفت‌وگو با آندره برتون با ترجمه‌ی عبدالله کوثری توسط انتشارات نی منتشر شده است. این کتاب را از این رو برای معرفی در این هفته انتخاب کردم که بنا به گفته‌ی برتون «این جنبش سهم عمده‌ای در شکل گیری حساسیت مدرن داشته است» و از سوی دیگر نسل جوانانی که در هنر امروز قلم می‌زنند – طبیعی‌است که ادبیات را هم بخشی از هنر می‌دانم و به همین سبب از اصطلاح «هنر و ادبیات» دوری می‌کنم- و داعیه‌ی ورق زدن تاریخ و ارائه کردن برگی نو دارند، از این سرچشمه‌ی شور و اشتیاق و دانش بی‌نصیب نمانند.

با وجود سطرهایی از جنون که در اغلب آثار سورئالیست‌ها دیده می‌شود در سطر سطر این مصاحبه‌ها دانش برتون چشم‌گیر است و به خصوص نگاه ستایش‌بر‌انگیز به دانش آپولینر، والری و... نشانی از اندوخته‌های مطالعاتی و وسعت ذهنی غیر قابل انکار آنهاست.

آندره برتون چندان میانه‌ای با مصاحبه نداشت. در طوال عمر خود (۱۸۹۶ تا ۱۹۶۶) فقط در حدود بیستمصاحبه منتشر کرد که برای آدمی به سرشناسی او رقم ناچیزی است.

به گفته‌ی مترجم انگلیسی کتاب «مارک پولیتزوتی» از میان همه‌ی کسانی که با برتون مصاحبه کرده‌اند، آندره پارینو می‌بایست کم‌تر آماج بدگمانی بوده باشد. نگاه ستایش‌آمیز او به موضوع این مصاحبه کاملاً در متن آشکار می‌شود و لحن پرسش‌هایش گاه از حد احترام می‌گذرد و به چاپلوسی می‌کشد.

پارینو از سال ۱۹۴۶ یعنی بعد از بازگشت برتون به فرانسه، طرح این مصاحبه را ریخته بود اما این طرح در سال ۱۹۵۰ عملی شد. متن گفت‌و گو در سال بعد ضبط و از ماه مارس تا ژوئن ۱۹۵۲ از رادیو ملی فرانسه پخش شد. دلایل برتون برای موافقت با پخش این مصاحبه پیچیده است.

یک دلیل اساسی موافقت برتون این بود که پخش این مصاحبه راهی بود برای تأمین درآمدی که سخت به آن محتاج بود. درآمدی که نه فقط از پخش رادیویی که نیز از انتشار کتاب آن حاصل می‌شد. اما انتشار این کتاب در ژوئیه ۱۹۵۲ توسط انتشارات گالیمار چندان موفقیتی در پی نداشت و تنها چاپ دوم آن که یک سال پس از مرگ برتون صورت گرفت از موفقیت نسبی برخوردار شد.

اما دلیل مهم‌تر این که، این مصاحبه وسیله‌ای بود برای مطرح کردن دوباره سورئالیسم در افکار عمومی و مقابله با این عقیده که سوررئالیسم بعد از جنگ دوم جهانی مخاطبان خود را از دست داده است.

هر چند تاکنون کتاب‌های زیادی درباره‌ی سوررئالیسم نوشته شده، «سرگذشت سوررئالیسم» تنها کتابی‌است که مسیر زندگی این جنبش را از درون روایت می‌کند و این روایت با آگاهی‌های دست اول و نیز با شور و شوق تعهدی پا برجا درآمیخته می‌شود.

فراز و فرودهای عمده‌ی این جنبش در این کتاب بازگو می‌شود؛ از کشف نوشتار خود به خود در سال ۱۹۱۹ تا پیوند پرتب و تاب این گروه با جنبش دادا و جار و جنجال بدآوازه‌ی آن در دهه‌ی ۱۹۲۰ و مجادلات ایدئولوژیک برتون با حزب کمونیست در ایام جنگ و سپس سال‌های تبعید در نیویورک.

همچنینن اشارات و حکایت‌های بسیار درباره‌ی افرادی که زندگی‌شان زمانی با سوررئالیسم تطابق یافت؛ افرادی چون آپولینر، دوشان، تسارا، پیکابیا، دالی، الوار، آراگون، دسنوس، آرتو، ارنست و...

اما نکته‌ی جالب توجه این است که خود برتون از جمله افرادی‌است که شعر برخی از شاعران سمبولیست را جویده است و به برخی از آنها ارادت قلبی داشت.

با این حال می‌گوید: «از لحاظ تاریخی مخالفت ما با سمبولیسم ناگزیر بود، اما منتقدان راهی که ما می‌رفتیم را دنبال نکردند. وظیفه آن‌ها این بود که حلقه پیونددهنده‌ی این دو جنبش را پیدا کنند و آن را دوباره سرجایش بگذارند.»

برتون یکی از این تفاوت‌ها را در نگاه به زیبایی می‌دانست. می گوید: «زیبایی که آنها ستایش می‌کردند با زیبایی مورد نظر ما متفاوت بود و اغلب حالت زنی پوشیده را داشت که آن دورها کم کم از نظر پنهان می‌شد.»

اما اثر مدرن از نگاه سورئالیست‌ها چطور تعریف می‌شد؟

برتون می‌گوید: «از بی‌ثباتی این مفهوم باخبر بودیم. به طور کلی، مسئله رهایی کامل بود. رهایی نه تنها از روش‌های تفکر ، بلکه از وسابل تثبیت شده‌ی بیان. هدف ما ترویج راه‌های جدیدی برای حس کردن و گفتن بود و جست و جوی این راه‌ها، بنا بر تعریف مستلزم ماجرای به تمام معنی بود.» (ص ۴۸)

مرشد سوررئالیست‌ها گفته است: هنوز عاشق شعری هستم که سرشار است از چیزهایی که زندگی روزانه‌ی ما را پر می‌کند. هاله‌ای از دریافت‌ها و سرنخ‌هایی که گرداگرد تأثرات و کنش‌های ما موج می‌زند. (ص ۵۴)

برتون بهترین نمونه‌های شور و تپش نهفته در شعر را در مجموعه‌ی «زیبا» چون لوتره آمون می‌بیند که مشهورترین‌شان از این قرار است: زیبا چون دیدار اتفاقی چرخ خیاطی و چتر بر میز تشریح.

اما «میدان‌های مغناطیسی» با امضای سوپو و برتون، در سال ۱۹۱۹ نخستین کار سورئالیستی است. چون این کار حاصل کاربرد نظام‌مند اصل نوشتن خود به خود بود. برتون در این زمینه گفته است: «اشتغال هر روزی به نوشتن خود به خود.

گاهی اوقات هشت تا ده ساعت کار خلاق داشتیم. ما را به نکات مهمی رساند. هر چند مدتی بود که این نکات نظم و ترتیبی به خود گرفت و اهمیتش آشکار شد. اما واقعیت این است که ما در آن روزهای به‌خصوص خیلی سرخوش بودیم. کم و بیش از اکتشافات خودمان سرمست شده بودیم. مثل معدن‌کارهایی که به رگه اصلی رسیده‌اند.» (ص ۶۸)

نویسنده‌ی رمان «نادیا» در این کتاب درباره‌ی روحیه‌ی جمعی سوررئالیست‌ها گفته است: «هیچ کس به این فکر نبود که چیزی را برای خودش نگه دارد. همه مان در پی این بودیم که از ثمرات استعداد‌های مشترک‌مان، از آن چیزی که متعلق به همه‌مان بود، بهره‌مند شوم.

در آن زمان چیزی پرثمرتر از آنچه گفتم نبود. امروز وقتی می‌بینم ذهن‌های پرارزش این قدر مشتاق حفط استقلال هستند و می‌خواهند راز ناچیزشان را با خود به گور ببرند، به خود می‌گویم پسروی کرده‌ایم. این‌ها هر فکری که داشته باشند، نباید دل‌شان را خوش کنند که از خطر جسته‌اند.» ( ص ۸۱)

البته سوررئالیسم هم مانند تمام جنبش‌های هنری دچار تلاشی و وحدت بسیار بوده است و آنچه از تمام این فراز و فرودها باقی مانده، آثاری‌است با ویژگی‌های غنایی بسیار که انکار ناپذیرند. شاید به همین خاطر بوده که در روزهای شکل‌گیری سوررئالیسم جوهره‌ی توصیه‌ی برتون این جمله بوده است: «هر چیزی را رها کن.... به شاهراه‌ها بزن!»

«سرگذشت سوررئالیسم ( ۱۹۱۳- ۱۹۵۳)»، گفت و گو با آندره برتون با ترجمه‌ی عبدالله کوثری برای نخستین بار در سال ۱۳۸۱ توسط نشر نی منتشر شد و هم اکنون چاپ سوم این کتاب که متلق به ۱۳۸۸ است در بازار کتاب ایران موجود است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)