تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌و‌گوی با یک فعال اجتماعی، همجنس‌گرا

«حرکتی که از میان مردم آغاز شود، موثر است»

خشایار

سلام ، به عنوان سوال اول و آغاز مصاحبه لطفا خودتان را معرفی کنید.

س.س متولد ١٣٦٦ ، همجنس‌گرا و ساکن تبریز

آقای س. س شما از چه زمانی پی به گرایش جنسی‌تان بردید؟

راست‌اش را بخواهید، از همان کودکی احساس می‌کردم که یک چیزهایی در من فرق دارند. از همان خواب‌های انزال گرفته تا ناتوانی در برقراری ارتباط عاطفی با جنس مخالف ولی خب، نمی‌دانستم این‌ها چه معنایی دارند و علت‌شان چیست تا این که حدود پنج سال پیش با یکی از دوستان نزدیک‌ام صحبت می‌کردیم، متوجه شدم که او نیز در کودکی احساساتی شبیه به من داشته است با این تفاوت که او کاملا علت احوال‌اش را می‌دانست و من نه، و همین پنج سال پیش بود که من برای اولین بار با کلمه‌ی همجنس‌گرا آشنا شدم.

چرا این قدر دیر؟

خب، می‌دانید‌، این‌جا ایران است. به نظر شما من کجا می‌توانستم با چنین کلمه‌ای آشنا بشوم که حالا راجع به دیر یا زود بودن‌اش بحث کنم ؟ جایی که نه اینترنت درست و حسابی هست و نه موج‌های ماهواره‌ای بدون پارازیت، از کجا باید راجع به این مساله اطلاعات کسب می کردم؟

و همین که این کلمه را شنیدید با خود گفتید که خب، من یک همجنس‌گرا هستم؟

مسلماً نه. سال‌ها با خودم درگیر بودم و این مساله به تازگی برایم حل شده است.

و فکر می‌کنید علت این همه تاخیر در کنار آمدن با خودتان چه بود؟

طرز زندگی و تربیت فرزندان در یک خانواده‌ی ایرانی

می‌توانید کمی بیشتر توضیح بدهید؟

ببینید، این که از بچگی همیشه به شما می‌گویند بزرگ می شوی، ازدواج می کنی و بچه‌دار می شوی و ما نوه‌هامان را بزرگ می‌کنیم. حتی به شما مهلت این را نمی‌دهند که به یک هم‌جنس فکر کنید و اگر احیاناً هم به چنین رابطه‌ای فکر کنید فورا سرکوب می شوید.

خود من که ادعا می‌کنم در یک خانواده‌ی روشن‌فکر به دنیا آمده و تربیت شده‌ام، تمامی این مشکلات را داشته‌ام و حتی یک بار که با یکی از پسرهای فامیل مشغول بررسی بدن‌های هم بودیم، گیر پدر این پسر افتادیم و آن وقت حتی به من اجازه ندادند در مورد درست یا غلط بودن کارم فکر کنم و آن قدر به من گفتند که این کار یک گناه بزرگ است که من باورم شد اشتباه کرده‌ام. ما این‌جا تنها چیزی که به عنوان نمود عیان همجنس‌گرایی داریم ، بچه‌بازها و کونی‌ها هستند و اگر بخواهی به کسی بگویی که همجنس‌گرا هستی، فوری یکی از این دو برچسب را خواهی خورد.

و بالاخره چطور به یقین رسیدید که شما یک همجنس‌گرا هستید؟

خیلی اتفاقات دست به دست هم دادند که مهم‌ترین‌شان ارتباط جنسی و عاطفی با یک هم‌جنس بود که نقش زیادی در آشنایی من با خودم داشت و صد البته نمی توانم بگویم که این بهترین راه است.

چرا؟

اولا شما مطمئن نیستید طرفی که می خواهید با او باشید، واقعن یک همجنسگراست چون بیشتر مردم در طول زندگی برای یک بار هم که شده با یک همجنس ارتباط جنسی برقرار می‌کنند و اگر این فرد آدم مطمئنی نباشد زندگی‌شان واقعن در معرض خطر قرار می‌گیرد.

خب، اگر موافق باشید کمی از این بحث بیرون بیاییم . وقتی وضعیت جنسی‌تان برای خودتان مشخص شد، زندگی‌تان چه تغییری کرد؟

مسلما خیلی چیزها عوض شده است، با همجنس‌گرایان بیشتری آشنا شده‌ام و احساس تنهایی نمی کنم. قبل از این ماجرا من فقط شاید دو نفر را می شناختم که همجنس‌گرا هستند ولی الان وضعیت‌ام فرق کرده است. با دوستان همجنس‌گرایی آشنا شده‌ام و بخش بزرگی از زندگی عاطفی‌ام را با آن‌ها می‌گذرانم. وقتی با آن‌ها و در کنار آن‌ها هستم. حس زندگی و شور و شوق دارم و فضاهای تاریک و مرگ‌آور زندگی‌ام ترک‌ام کرده‌اند.

علت این تغییر وضعیت چیست؟

فکر می‌کنم علتش احساس امنیتی است که من به افراد مانند خودم می‌دهم. زمانی که وضعیت‌ام را مشخص نکرده بودم افرادی که در اطرافم بودند به خاطر مسائل امنیتی، وضعیت خود را با من مطرح نمی کردند و البته این یک امر طبیعی است، همان طور که الان من به آدم‌های دیگر اعتماد نمی کنم .

فکر می‌کنید این گسترده‌تر شدن ارتباطات چه منافع یا زیان‌هایی خواهد داشت؟

فکر می‌کنم منافع زیادی داشته باشد، چون بالاخره ما از یک جنس هستیم و حرف هم‌دیگر را بهتر می‌فهمیم. ما درد هم‌دیگر را می‌فهمیم و بیشتر می‌توانیم به هم کمک کنیم و با کارهای فرهنگی و اطلاع‌رسانی می‌توانیم کاری کنیم که کم‌کم بچه‌ها در جامعه از سنین پایین‌تر با این مساله روبه‌رو شوند و مشکلاتی که ما از سر گذراندیم را نداشته باشند. ولی از بابت زیان هم نباید غافل شد و جانب احتیاط را از دست داد چون ما هرچه متشکل‌تر شویم و ارتباطات جمعی بیشتری داشته باشیم بیشتر به چشم خواهیم آمد. البته می‌شود گفت که این جلوی چشم بودن فوایدی هم می‌تواند داشته باشد. ما در جامعه دیده خواهیم شد و از آن شکل غیر‌عادی و زشت که برای اکثر مردم جا افتاده است فاصله خواهیم گرفت. در دسترس بودن ما فرصتی را برای آشنایی مردم با ما در اختیار قرار خواهد داد و ممکن است در صورت رفتار صحیح، افکار ناسالم کم‌کم از بین بروند.

فکر نمی‌کنید کمی ایده‌آل به قضیه نگاه می‌کنید؟ آیا فکر نمی‌کنید که ممکن است افرادی در بین خود شماها باشند که اعتماد به آن‌ها و همکاری با آن‌ها در فعالیت‌های فرهنگی و اطلاع‌رسانی، لطماتی را متوجه زندگی عادی شما بکند؟

من نگفتم این کار ساده است. ولی هیچ کاری را تا برای خودتان ساده نکنید، ساده نخواهد شد. حتما در بین خود ما هم افرادی هستند که اعتماد به آن‌ها خطرآفرین است. اما ماها هر قدر هم غیرقابل اعتماد باشیم هرگز راضی نمی‌شویم کاری بکنیم که دوستان‌مان شناسایی شده و مشکلی در زندگی عادی شان پیش بیاید. ما هم‌دیگر را به سادگی به دست نیاورده‌ایم.

فکر نمی‌کنید که زندگی و فعالیت فرهنگی و اطلاع‌رسانی در این مورد در خارج از ایران به مراتب راحت‌تر و موثر‌تر باشد؟

در مورد راحت‌تر بودن مسلما حق با شماست ولی در مورد تاثیرگذاری، من این طور فکر نمی‌کنم. به طور مثال، چندین و چند کانال تلویزیونی سیاسی هست که همیشه قصد تحریک مردم و براندازی نظام را دارند. تمام این کانال‌ها در خارج از ایران هستند و همیشه دیده‌ایم که هیچ تاثیری بر شرایط معیشتی مردم نداشته‌اند. ولی حرکتی که از بطن مردم باشد این‌طور نیست. همه‌ی ما می توانیم قبل از این که اتفاق ناگواری برایمان بیافتد و خروج‌مان از ایران با مشکل مواجه شود، این‌جا را ترک کنیم و خارج از ایران زندگی نسبتن آرامی داشته باشیم ولی عقیده‌ی شخصی من این است که ما مردم این سرزمین هستیم و باید تلاش کنیم تا به روزی برسیم که بتوانیم در همین سرزمین و در همین شهر خودمان به راحتی زندگی کنیم بدون این که سنگینی نگاه‌های سرزنش‌آمیز را بر روی سرمان حس کنیم.

پس شما فعلن در فکر خروج از ایران نیستید؟

نه، البته تا وقتی که واقعا مجبور نشده‌ام.

ما هم امیدواریم که هیچ گاه مجبور به ترک وطن و مهم‌تر از آن ترک فعالیت‌های فرهنگی و اطلاع‌رسانی نشوید و از این که با حوصله به سوالات‌مان پاسخ گفتید از شما ممنونیم.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

تغییر تفکر اساسی یک ملت قرنهاطول می کشد -و شاید هم هرگز اتفاق نیفتد. اقلیت ها در ایران جایی ندارند -و از اقلیت منظورم فقط اقلیت های دینی و همجنسگرایان نیست- منظور م کسانی است که مثل اکثریت فکر نمی کنند- مثل خودم!!-و بهترین راه برایشان ترک وطن است. مگر ما چند بار زندگی می کنیم که بخواهیم دایم با یک مشت آدم افراطی کوته اندیش درگیر باشیم؟؟؟ رگ و ریشه مذهبی ملت ایران محکم تر از این حرفهاست که شما قادر باشید چشمشان را به این زودیها به این گونه حقایق باز کنید. حتی کسانی که مذهبی نیستند با این قبیل موضوعات عناد دارند!!!!

-- بدون نام ، Mar 29, 2010

به نظر من این سیاه نمایی و پایین آوردن جایگاه همجنس گرایان در ایران است، بسیاری از همجنس گرایان چه در خانواده های عقب مانده و مذهبی و چه در خانواده های تحصیل کرده درست به برون آیی زدند و توانسته اند با پشتکار و کوشش موقعیت اجتماعی مناسب برای خود را بدست آورند. من هر جا پیش آمده خودم را به عنوان یک همجنس گرا معرفی کردم و کسی جسارت زدن برچست های کونی و غیره و درکل هیچ گونه بی احترامی را نداشته چون با شناختی که از من داشتند می دانستند که با واکنش بسیار شدید روبرو خواهند شد.

-- همجنس گرا ، Mar 29, 2010

همجنسگرای عزیز، شما چه واکنشی نشون میدید در مقابل برخورد توهین آمیز مردم؟ این واکنش از چه نظر "شدید" ست؟

-- ساقی قهرمان ، Mar 30, 2010

"بیشتر مردم در طول زندگی برای یک بار هم که شده با یک همجنس ارتباط جنسی برقرار می‌کنند"
فکر کنم این جمله یه خورده مبالغه آمیزه!!!!!!

-- بدون نام ، Mar 30, 2010

«بیشتر مردم در طول زندگی برای یک بار هم که شده با یک همجنس ارتباط جنسی برقرار می‌کنند»
بیشتر مردم یعنی چند درصد؟ این آمار دقیقأ از کجا اومده؟ شما آماری از جامعه ایران و در ارتباط با همجنسگرایی داری؟

-- بدون نام ، Mar 30, 2010

فقط بگم كه تعداد ماها زياده
فقط بايد باهم همدل شويم
و فرياد بزنيم : ما هم هستيم
ماهم زندگي رو همينجوري كه هست دوست داريم نه جور ديگه .....

-- آرمين ، Mar 31, 2010

خوشم میاد که انتقاد مودبانه من را چاپ نکردید.ای همجنسگرایان دمکرات!

-- بدون نام ، Mar 31, 2010

من معتقدم که اگر کسی‌ از حد متوسط یکم بیشتر میفهمه یا با مردم عادی تفاوتی‌ داره حیف هست که عمرش رو تو ایران تلف کنه. نه ایران و نه مردمش هیچ وقت درست نمیشن و پیشرفت نمیکنن.

اگر ایران یک پله پیشرفت کنه دنیا تو همون زمان ۱۰ پله پیشرفت کرده برای همین روز به روز عقبمونده تر می‌شه

آقا ول کن این تبریز و ایران رو برو برای کسی وقت بذار که ارزششو داشته باشه، یه جایی‌ زحمت بکش که نتیجه داشته باشه

-- بدون نام ، Apr 1, 2010

در پاسخ به ساقی قهرمان، بستگی داره که در چه شرایطی باشه برای مثال در خیابان قدم می زنیم و بدون آنکه منتظر باشیم کسی چیز توهین آمیزی می گوید در این صورت می توان با او درگیری فیزیکی ایجاد کرد، در بیشتر موارد چنین نیست و قبل از اینکه شخص بخواهد شروع به توهین کند ما متوجه می شویم که گفتگو به چه سویی می رود و می توان پیشدستی کرد و شروع کرد به خود آن فرد یا چیزی که برایش مهم است توهین کردن به صورتی که پس از آن او هر چه در مورد همجنس گرایی بگوید نتواند با آن توهین ما به او برابری کند و در موقعیت دفاعی قرارگیرد و میلیون ها کار دیگر که می توان به عنوان اقدام پیشگیرانه یا واکنشی انجام داد.

-- همجنس گرا ، Apr 1, 2010

درود
البته دیدگاه ها متفاوت است
در مورد نظر دوستی در بالا که گفته اند همجنسگرایان باید با هم همدل باشند باید عرض کنم متاسفانه در حال حاضر چنین چیزی در بین همجنسگرایان ایران لااقل موضوعیت ندارد.
من مدت پنج سال است که یک پارتنر دارم و بسیار هم به یکدیگر وابسته هستیم و مشکل خاصی طی این مدت بوجود نیامده است و علت اصلی آن نداشتن ارتباط وسیع با گی لایف است.چون متاسفانه تا امروز که بنده این سطور را می نگارم از این جمعیت چیزی به جز خاله زنک بازی و چنین اصطلاحاتی بیرون نیامده است.امیدوارم که با فرهنگ سازی و آموزش بتوانیم به یک جمعیت موفق و همدل دست بیابیم.

-- داریوش ، Apr 1, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)