تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
اسلام و حقوق بشر، برنامه هفتم ـ گفت و گو با سید محمد هاشمی و محمد امجد

اسلام و حقوق بهائیان

سید سراج‌الدین میردامادی
seraj.mirdamadi@radiozamaneh.com

در هفتمین برنامه از سلسله برنامه‌های اسلام و حقوق بشر باز هم به موضوع حقوق اقلیت‌های دینی در جامعه اسلامی پرداختیم. این مشکل آن‌گاه حادتر می‌شود که پیروان ادیان غیر مذکور در قرآن و قانون اساسی جمهوری اسلامی از حقوق شهروندی خودشان محروم می‌شوند.

در رأس این محرومان از حقوق شهروندی در ایران بهائیان قرار دارند. در همین رابطه، با سید محمد هاشمی، استاد حقوق اساسی دانشگاه شهید بهشتی تهران و محمد امجد، کارشناس مسایل اسلام و حقوق بشر و دانش‌آموخته حوزه علمیه گفت و گو کرده‌ام.

Download it Here!

ابتدا از دکتر سید محمد هاشمی، پرسیدم از منظر قانون اساسی جمهوری اسلامی با توجه به این‌که ذکری از دین بهائیت در این قانون نیامده است، محرومیت‌های اعمال شده برای شهروندان بهایی چه وجاهت قانونی دارد؟

این‌که شما می‌فرمایید از دو منظر قابل توجه است که هر دو هم ریشه قرآنی دارد. منظر اول ادیان اهل کتاب است‌؛ کلیه پیامبرانی که کتاب داشته‌اند امتشان اهل کتاب می‌شوند.

پس اهل کتاب در معنای عام، همه پیروان ادیان را شامل می‌شود، اما در صدر اسلام چند دین مطرح به ویژه دین یهود و دین نصارا (مسیحیت) و دین زرتشت هم مطرح بوده، به خصوص در ایران که آیاتی در قرآن از باب تمثیل این ادیان را مورد توجه قرار داده است.

در خصوص ادیان الهی آیه‌ای داریم که می‌خوانم: «الذین آمنو و الذین هادو و النصارا و الصابئین من آمن باالله و الیوم الآخر و عمل صالحا فلهم اجر عند ربهم و لاخوف علیهم و لا هم یحزنون.»

متدینین آن زمان و پیروان پیامبران آن زمان نوعاً غیر از اسلامی که دین جدیدی بوده‌، یهود و نصارا دانسته می‌شده که این‌ها را به عنوان مثال آورده‌اند و این به آن معنا نیست که داوودی‌ها اهل کتاب نباشند.

بنابراین آیه تمثیلی است و مؤید این تمثیلی بودن آیه دیگری است که دین زرتشت را هم به آن ادیان اضافه کرده است و آن آیه ۱۷ سوره حج است که می‌فرماید: «ان الذین آمنوا و الذین هادو و النصارا و الصابئین و المجوس.»

از یک طرف و از طرف دیگر «و الذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه» خداوند در روز قیامت بین کسانی که موحد هستند یعنی مسلمان و یهودی و مسیحی و زرتشتی و صابئین از یک طرف و آن‌هایی که مشرک هستند از طرف دیگر قائل به تفکیک می‌شود.

با توجه به مندرجات قرآن منظور فقط مسیحی و کلیمی نیستند و اینها را از باب تمثیل ذکر کرده اند یعنی برداشتی که من می کنم این است.


سید محمد هاشمی، استاد حقوق اساسی دانشگاه شهید بهشتی تهران، نفر دوم از سمت راست

یعنی احصاء منحصر نیست؟

نه نیست و قرینه‌اش سه چیز است اول ان الذین آمنوا... من آمن بالله پس کلیه اهل کتاب و ادیان ابراهیمی مثل داوود و سلیمان و غیره.

دوم، الیوم الاخر یعنی قیامت را هم قبول داشته باشند‌، فقط این سه‌، چهار دین که قیامت را قبول ندارند، تمام ادیان الهی قیامت را قبول دارند.

سوم آن‌که عمل صالح یعنی کار خوب انجام بدهند پس اشتراک ایمان به خدا اعتقاد به روز جزا و عمل صالح همه‌ی پیروان ادیان الهی را شامل می‌شود.

ما وارد قانون اساسی می‌شویم‌. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم بر اساس مندرجات لفظی که در قرآن هست، این سه دین را مورد توجه قرار داده است البته صابئین هم بوده‌اند که ـ بحث در مشروح مذاکرات هست ـ گفته می‌شود صابئین یا یهودی بوده‌اند یا نصارا و بنابر‌این ذکر نام دیگر نکرده‌اند پس سه دین زرتشتی و مسیحی و کلیمی را گفته‌اند.

بنابر‌این این‌ها تفسیر لفظی کرده‌اند و در قانون اساسی نقل کرده‌اند و پیروان این ادیان دارای آزادی عقیده هستند و می‌توانند عبادات خودشان را انجام بدهند.

حتی در مجلس هم می‌توانند نماینده داشته باشند، اما یک عده هستند که در این مندرجات قرار ندارند و اعلام می‌کنند دین یا مذهب هستند.

راجع به مذاهب، اصل ۱۲ قانون اساسی هم مذاهب اسلامی را برشمرده است که اگر این‌ها هم تفاوتی در احوال شخصیه و غیره داشته باشند این آزادی و استقلال را دارند مثل مالکی و حنفی و حنبلی و‌...

من در خصوص ریشه‌ی تاریخی بهائی‌ها صحبت نمی‌کنم که بهائی‌ها خودشان را مسلمان می‌دانند، من کاری ندارم و اعتقادی هم به ایشان ندارم منتها بهائی‌ها انسان هستند.

به عنوان انسان باید از حقوق انسانی برخوردار باشند. این گروه عقیده خودشان را دارند و تفتیش عقیده هم ممنوع است. هیچ‌کس را هم نمی‌توان به صرف داشتن عقیده مورد مؤاخذه قرار داد.

بنابراین ایشان حق زندگی کردن دارند و بایستی از حقوق انسانی برخوردار باشند. اتفاقاً قانون اساسی، اصلی دارد که این گروه و سایر گروه‌ها مشمول آن قرار می‌گیرند و آن اصل ۱۴ قانون اساسی است که می‌گوید‌:

«به حکم آیه شریفه لایحکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم من ان تبروهم و تقسطوا علیهم ان الله یحب المقسطین حکومت و مردم حق دارند نسبت به افراد غیر مسلمان ـ این اطلاق دارد اعم از اهل کتاب و غیر اهل کتاب ـ که حقوق انسانی ایشان را رعایت بکنند و با آن‌ها با قسط و عدل برخورد بکنند.»

بنابر‌این این‌ها به عنوان یک انسان حق دارند از حقوق انسانی برخوردار باشند حقوق انسانی ایشان چیست؟ حق حیات‌، خوردن، آشامیدن‌، کار کردن و تحصیل کردن و غیره یعنی حق دارند زنده بمانند بنابر‌این کسی حق ندارد متعرض ایشان شود.

این‌ها حق دارند از امکانات زندگی برخوردار باشند‌، باید خوراک و پوشاک داشته باشند. برای تهیه خوراک و پوشاک ناگزیر از کار کردن هستند، بنابر‌‌این کار کردن حق ایشان است.

نهایتاً امروزه زندگی بی‌سوادانه امکان‌پذیر نیست، پس سواد جزو حقوق اولیه انسانی است و سواد و تحصیلات در تمام مدارج حق ایشان است.

از آنجا که این‌ها رسمی نیستند انسانیت شأن مورد تأیید است، ممکن است نتوانند مشاغل حکومتی داشته باشند اما می‌توانند کارگر باشند می‌توانند کار بکنند‌، می‌توانند پزشک باشند و زندگی داشته باشند.

اگر به بازار مراجعه کردند، بازاری مسلمان و مسیحی باید به این‌ها جنس بدهد، همه این‌ها حقوق انسانی است پس در قانون اساسی این تعامل نسبت به غیر متدینین مندرج در اصل ۱۳ قانون اساسی هم صورت می‌گیرد و این‌ها باید از حقوق انسانی‌شان برخوردار باشند این موضوعی است که از مندرجات همین قانون اساسی می‌شود استنباط کرد.

همان‌طور که اطلاع دارید شهروندان بهائی هنگام ثبت ازدواج با مانع مواجه می‌شوند و طبعاً فرزندان حاصل از این ازدواج ثبت نشده نمی‌توانند از مزایای دریافت شناسنامه برخوردار باشند‌، از دکتر هاشمی پرسیدم این ممانعت‌ها را به چه میزان قانونی می‌دانید؟

در مسایل حقوقی، گاهی تفسیر موسع و گاهی تفسیر مضیق می‌کنیم. کسانی که در مقام تفسیر قرار گرفته‌اند پیش از آن‌که یک حقوق‌دان با توسعه فکری باشند، حقوقدانی با ذهن بسته هستند.

به همین جهت است که انکار می‌کنند وقتی کسی متولد شد وجود دارد، نمی‌توانند بگویند چون این فرزند مسلمان یا مسیحی یا کلیمی و زرتشتی نیست، شناسنامه برای او صادر نمی‌کنیم باید شناسنامه صادر کنند زیرا شناسنامه یک گواهی است که این فرد وجود دارد.

در خصوص ازدواج هم طبق نظر قرآن، ازدواج یکی از آیات الهی است اینجا چیزی است که ربطی به دین و مذهب ندارد‌، ازدواج یک امر کاملاً طبیعی و فطری است منتها ازدواج باید نهادینه بشود‌.

چطور می‌شود مانع ازدواج دو نفر انسان که به آن نیاز دارند و این ازدواج از حقوق انسانی است، بشویم، این خلاف منطوق اصل ۱۴ قانون اساسی است، لذا ازدواج این‌ها باید به رسمیت شناخته بشود.

آزادی عقیده هم که وجود دارد و ما نمی‌خواهیم بر کسی تحمیل عقیده بکنیم، مندرجات قرآن هم لااکراه فی‌الدین را دارد. در مورد عقیده نباید زور داشت‌‌، عقیده قلبی است الایمان معرفتٌ بالقلب و قول بالسان و عمل بالارکان.

شما کاری بکنید که این‌ها با جذابیت‌های اسلامی مسلمان بشوند با چماق که نمی‌شود کسی را صاحب عقیده کرد، قرآن مخالف تحمیل عقیده است.

غیر از این‌که آزادی عقیده را به پیامبر می‌گوید انما انت مذکر لست علیهم بمسیطر‌‌، یک آیه خیلی جالب است، این آیه که می‌گوید اگر خدا می‌خواست همه ایمان می‌آوردند آن‌وقت تو می‌خواهی به زور اصرار کنی مردم ایمان بیاورند.

بنابر‌این فردی که بهایی است عقیده‌اش مربوط به خودش است، او در عقیده‌اش آزاد است‌، حالا که آزاد است بر اساس اصل ۱۴ قانون اساسی حقوق انسانی غیر مسلمانان که به طور اطلاق می‌گوید فقط اهل کتاب نیستند، باید مورد احترام قرار گیرد.

آیا ازدواج یکی از حقوق انسانی است یا نیست؟ این را باید جواب داد که ازدواج هم یکی از حقوق انسانی است، این به عنوان یک شهروند نه به عنوان یک متدین بایستی از این حقوقش برخوردار باشد‌. کلیه مردم ایران از هر قوم و قبیله‌ای که باشند طبق اصل ۲۱ و ۲۲ قانون اساسی از حقوق مساوی برخوردار هستند.


محمد امجد، کارشناس مسایل اسلام

در ادامه به سراغ محمد امجد، کارشناس مسایل اسلام و حقوق بشر و دانش‌آموخته حوزه علمیه رفتم و از ایشان پرسیدم آیا از منظر فقه اسلامی، بهائیان دارای حقوق شهروندی هستند؟

حقوق شهروندی به دلیل آن‌که حقوق مستحدثی است و فقهاء باید به عنوان موضوع مستحدث با آن برخورد بکنند، نمی‌شود با استناد به احکام فقهی، دنیای پیشامدرن بررسی کرد.

آزادی مذهب‌، آزادی عقیده‌، آزادی بیان‌‌، حق حیات‌، حق تعلیم و تربیت‌، حق داشتن اجتماع دینی یا اجتماع و حزب سیاسی و همه این حقوق و آزادی‌های شهروندی برای شهروندی است که در دنیای فعلی زندگی می‌کند.

ولی در یک کشور اسلامی، حقوق و قوانین برپایه فقه اسلامی ریخته می‌شود.

یک کشور اسلامی هم چنان‌چه خودش را موظف به اجرای عدالت بداند و بپذیرد حقوق بشر و اجرای حقوق بشر به تحقق عدالت کمک بیشتری می‌کند تا عدم اجرای آن، باید بر اساس استناد به اعلامیه حقوق بشر برای بهایی‌ها حقوق شهروندی را به عنوان شهروند قائل بشود.

ولو این‌که از منظر دینداری یک مسلمان شیعه اثنی عشری، اعتقادات یک بهایی باطل و از منظر اعتقادی، او محکوم به مرگ و فنا باشد.

ولی این اعتقاد برای خودش محترم است و حکومت بایست بر اساس تحقق عدالت و امحاء ظلم به قانونی استناد بکند که به تحقق عدالت و امحاء ظلم کمک می‌کند.

بنابر‌این اگر یک شخص بهایی را به خاطر بهایی بودن از بخشی از حقوق شهروندی خودش محروم بکنیم دست حکام و فرمانروایان و اصحاب قدرت را برای تعدی بیشتر نسبت به سایر حقوق و آزادی‌های سایر شهروندان باز کرده‌ایم و این یعنی کمک کردن به پیشرفت ظلم و امحاء عدالت و ما مسلمانان موظف به تحقق عدالت و امحاء ظلم هستیم‌.

من در محضر برخی از علمای اسلام عرض کردم یک مسلمان شناسنامه‌ای با یک بهایی شناسنامه‌ای چه فرقی دارد؟ یعنی یک فرزند مسلمانی که در خانواده مسلمان متولد شده و نشو و نما یافته با یک فرزند بهایی که در یک خانواده بهایی متولد شده و نشو و نما یافته چه فرقی دارد که من این یکی را دارای حقوقی بدانم و دیگری را فاقد آن حقوق بدانم‌.

یکی بتواند بعد از پیروزی در کنکور سراسری وارد دانشگاه بشود این یکی به صرف این‌که در یک خانواده‌ی بهایی به دنیا آمده‌، نتواند.

این فرد که بر اساس تحقیق و تفحص نرفته این دین را انتخاب کند‌، این دین چیزی شبیه فرهنگ و آداب و سنن است مثل کسی که در میان قوم و قبیله خاصی به دنیا آمده و نشو و نما یافته و بر اساس آن فرهنگ و آداب عمل می‌کند‌.

مگر می‌شود فرض گرفت یک جوان ۱۵ ساله در یک خانواده بهایی متولد و تربیت بشود و مع‌الوصف این قدرت و اختیار را و این جرأت و جسارت را داشته باشد بگوید من بهایی نیستم.

همان‌طور که یک جوان مسلمان این جرأت و جسارت را ندارد ـ حتی فرض کنیم قانون تنبیهی و قانون مجازات هم نباشد ـ تغییر دین، امر خطیری است، کمتر کسی جرأت و جسارت دارد که اقدام بکند.

همان‌طور که یک مسلمان کمتر جرأت و جسارت دارد که بهایی بشود، یک بهایی هم که در یک خانواده بهایی متولد شده، کمتر جرأت دارد که مسلمان شود. چگونه ما از این فرد تکلیف مالایطاق می‌خواهیم.

تقریباً این تکلیف مالایطاق است که ما از یک جوان بهایی بخواهیم ضمن این‌که در یک خانواده بهایی به دنیا آمده‌ای باید مسلمان شیعه اثنی عشری بشوی و هزاران مشکلات در زندگی‌ات ایجاد بشود.

تکلیف مالایطاق که نمی‌توانیم بکنیم، از طرفی این در دولت جمهوری اسلامی به دنیا آمده است و یک شهروند است آیا ما می‌توانیم با استناد به بخشی از احکام فقهی که به فرموده‌ی امام، قابل تغییر و تأویل و تبدل است با جمود بر آن احکام فقهی دنیای گذشته این شخص بهایی را از حقوق خودش محروم بکنیم‌؟ چنین چیزی اخلاقاً مجاز نیست.

Share/Save/Bookmark

برنامه اول - گفت و گو با آیت‌الله گرامی
برنامه دوم - گفت و گو با آیت‌الله موسوی بجنوردی
برنامه سوم - گفت و گو با آیت‌الله بیات زنجانی
برنامه چهارم ـ گفت و گو با دکتر عباس شیخ‌الاسلامی و دکتر حسین ناصری
برنامه پنجم - گفت‌وگو با حجت‌الاسلام محمد تقی فاضل میبدی
برنامه ششم ـ گفت و گو با مجتهد شبستری
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

قبل از هر چیز باید از جناب میردامادی تشکر کرد به دلیل شهامت و انسانیتشان
ارجشان با حق


مصاحبه شوندگان نیز جانب انصاف را رعایت فرموده بودند
براستی که حقوق بشر، مقدس است.

-- شاهین ، Jan 7, 2009

در مصاحبه با آقای کتر سید محمد هاشمی دو اشتباه صورت گرفت.
۱- این مصاحبه باید توسط خبرنگاری که اطلاع کامل از وضعیت بهاییان داشت انجام میگرفت.
۲- مصاحبه کننده باید ایشان را به چالش میکشید و فقط به شکل  Passive سوال نمیکرد.
نتیجه این دو اشتباه این است که میبینیم. اولا به ایشان اجازه داده شد که اطلاعاتی غلط در اختیار شنوندگان قرار دهند. از جمله اینکه بهاییان مسلمان هستندو بهاییان فاقد کتاب میباشند.
این رادیو نباید به عنوان پایگاهی برای منعکس کردن اطلاعات غلط مورد استفاده قرار گیرد.

-- رضا ، Jan 7, 2009

علاوه بر دلائل عقلی فوق بر له بهائیان مطالب مستحکم دیگری در فران بر خلاف عملیات حکومت اسلامی وجود دارد

-- ]جمشید پیمان ، Jan 7, 2009

علاوه بر دلائل عقلی فوق بر له بهائیان مطالب مستحکم دیگری در فران بر خلاف عملیات حکومت اسلامی وجود دارد

-- ]جمشید پیمان ، Jan 7, 2009

آقای دکتر سید محمد هاشمی می‌گوید "من در خصوص ریشه‌ی تاریخی بهائی‌ها صحبت نمی‌کنم که بهائی‌ها خودشان را مسلمان می‌دانند".
متاسفانه ایشان در این مورد اطلاعات کافی ندارند! اگر بتوان گفت، این بابی ها هستند که خود را مسلمان می‌دانند ولی معتقدند که امام دوازدهم ظهور کرده است! نه بهائی‌ها!
بهائی ها پیامبر خود را دارند و خودشان را هم مسلمان نمی‌دانند، بلکه اسلام را به عنوان یک دیانت قبول دارند همانطور که مسلمانان مسیحیت را به عنوان دین قبول دارند.

-- حسن ، Jan 7, 2009

so interesting. so we have the right to live like anybody else?
and why they killed my father? and why they did not let me go to the university?
and why they took everything I had?
there is no right for Baha'i s in Iran. just say it.

-- nikan milani ، Jan 8, 2009

آقای میردامادی،
با تشکر از توجه شما به این موضوع خطیر. به عنوان بهایی ایرانی باید چند نکته را متذکر شوم
برخلاف نظر آقای هاشمی، دین بهایی دینی مستقل از اسلام است. پیامبر‌ش بهاءالله است و کتاب احکامش کتاب اقدس می‌باشد. دین بهایی بعد از اسلام برای هدایت انسانها آمده است و ایرانیان باید این موهبت را که یک دین الهی از سرزمینشان ظاهر شده است قدر بدانند.
چند سوال هم خدمت آقایان دارم
۱)از دوره آقای فلسفی یعنی ۴۰-۵۰ سال پیش، آخوندهای ایران بر منبر رفتند و هر آنچه دروغ در ذهن خلاقشان بود به بهاییان بستند. سوال این جاست که چرا اجازه نمی‌دهند که بهاییان خود معرفی خودشان را انجام دهند؟ چرا اجازه نمی‌دهند که غبار سوء تفاهمات کنار رود؟ چرا بهائیان نباید در روزنامه و رادیو از خود در مقابل هجوم افتراهای ریز و درشت دفاع کنند؟
۲)این آقایان مکررا از حقوق اساسی هر فرد اسم می‌برند. سوال من این است، که با توجه به سوال اولم، چه حقوقی به بهاییان تعلق نمی‌گیرد و دلیل آن چه می‌تواند باشد؟ مثلا آقای هاشمی از حق داشتن شغل دولتی اسم بردند. سوال من اینست که چرا در کشوری که حکومت تمام اقتصاد را قبضه کرده است و تمام سرمایه مملکت را در دست دارد، داشتن شغل دولتی باید برای بهاییان ممنوع باشد؟ به نظر من این آقایان معنی حقوق اساسی فرد را خوب نمی دانند. آیا معتقدند که بهاییان شهروند درجه دو هستند؟
۳)سی سال تهمت ارتباط با اسرائیل و اجانب را چه کسی باید جواب بدهد؟ همیشه گفتند که ارتباط بهايیان با خارجی ها کاملا واضح است. بگذارید با یک مثال این وضوح آقایان را روشن کنم:
اوايل انقلاب آقای خمینی در کوران کشتار و تعقیب قضایی بهاییان، در یک سخنرانی اعلام کرد که(نقل به مضمون) : ما فکر می کردیم بهایی‌ها آدم‌ها بی خطری هستند، تا اینکه آقای ریگان اعتراض کرد که چرا بهاییان را می‌کشید. و از این معلوم شد که بهایی ها جاسوس آمریکا هستند.(آخر کلام آقای خمینی)
آری، اعدام بیش از ۲۰۰ بهایی و حبس صدها نفر، پاکسازی افراد از مشاغلشان، غصب اموالشان، جلوگیری از تحصیل جوانانشان با این دلیل پوچ صورت گرفت، که چرا فلانی از این‌ها دفاع کرد. یادتان باشد که ایشان یک مجتهد عالی‌قدر، یعنی بالاترین مقام قانون گذاری در اسلام هستند و طرز محاجه ایشان حتی باعث حیرت افراد بی سواد می‌شود.


آقای میردامادی، به شما پیشنهاد می دهم که در برنامه بعدی دلایل حاکمان ایران مبنی بر ارتباط بهاییان با اسرائیل را بررسی کنید. به آنهایی که در روزنامه‌هاشان در کتاب‌هاشان بر سر منابر فریاد سی سال فریاد زدند و می‌زنند که بهایی ها جاسوسند، بهایی ها وابسته اند، بهایی ها خیانت کردند، مراجعه کنید و بپرسید که چه دلیل محکمه پسندی دارند؟ کدام بهایی را در حال فروش اطلاعات به کشور دیگری دستگیر کردند؟ کدام مدرک دال بر توطئه یک بهایی بر علیه نظام ایران پیدا کردند. در کامپوتر کدام بهایی مدارک طبقه بندی شده یافتند؟
با سپاس

-- پژمان ، Jan 8, 2009

با درود
از آقای میردامادی بسیار سپاسگزارم که مبحث حقوق انسانی و شهروندی بهائيان را دنبال می کنند. باید از آقايان دکتر هاشمی و آقای امجد بسیار قدردانی کرد که به درستی برای بهائیان حقوق شهروندی قائل هستند گرچه در بعضی سخنان ایشان نکاتی باید توضیح داده شود اما همین که ایشان از حقوق اولیه و انسانی افراد بهائی صحبت کرده اند بسیار ارزشمند است. واقعیت این است که امروزه ملاک حقوق بشر در ایران بهبود وضعیت بهائیان و ملاک آزادیخواهی و روشنفکری در بین کلیه فعالین اجتماعی توجه و دفاع از حقوق بهائیان است و اگر توانستند حقوق انسانی بهائیان را رعایت کنند بقیه هم می توانند امیدوار باشند که تغییری در وضعشان ایجاد شود.

-- بهزاد ، Jan 8, 2009

جناب میردامادی با تشکر از شما اگرچه تا حدود ده سال پیش ازدواج بهائیان ثبت نمی شد و اسم زن و شوهر در شناسنامه یکدیگر نمی آمد اما به بچه ها شناسنامه می دادند و نام بچه ها در شناسنامه های طرفین درج می شد. به دنبال اقدامات جامعه بهائی و در اثر اقدامات بین المللی این مسئله حل شد و اکنون با صدور اقرارنامه ازدواجها ثبت می شود. این تصحیح را از این جهت کردم که بتوان اطلاعات دقیقتر و کاملتری به مردم داد و تمرکز بیشتری بر سایر حقوق نقض شده بهائیان داشت. ممنون

-- بهزاد ، Jan 8, 2009

اینکه همه ایرانیان می باید از حقوق شهروندی یکسانی فارغ از دین و مذهبشان برخوردار باشند حرفی نیست ولی هر چند بهاییان ایران در شرایط بدتری قرار دارند ولی تبعیض و عدم رعایت حقوق شهروندی فقط مختص بهاییان و دیگر ادیان و مذاهب نیست بلکه چه بسیار نمونه می توان مثال زد که در مورد افراد هم مذهب ولی دارای فقط تفکر کمی مختلف چه تبعیضها و حق کشی ها صورت می گیرد اصل موضوع گزینش افراد هنگام استخدام در یک اداره ساده از نظر رعایت شعایر اسلامی به صورتی که حکومت مد نظر آن است در صورتی که فرد از نظر اخلاقی و سوئ پیشینه مشکلی ندارد مگر مغایر حق شهروندی نیست امروز برای آبدارچی شدن یک اداره بخصوص پس از روی کار آمدن دولت نهم و فعال شدن شدید هسته های گزینش باید از هفت خوان رستم گزینش و تفتیش عقاید بگذری آنوقت شما انتظار دارید حقوق اقلیتی ناچیز رعایت گردد خیلی شما خوش خیال هستید

-- مریم ندافی ، Jan 8, 2009

فرمایشات دوستان به جا و زیبا بود اما متاسفانه سایر دستگاه های حکومتی چنین نظر و اعتقادی را ندارند و نه تنها بهایی ها را از بسیاری از حقوق شهر وندی از جمله: تحصیلات دانشگاهی و یا حتی شرکت در کلاسهای فنی و حرفه ای و ... محروم می کنند بلکه با هجوم و یورش به منازل آنان و غارت اموال و تهمت به آنان آسایش را از این هموطنان سلب نموده اند و همچنین با زندانی نمودن عده کثیری از آنان بدون هیچ دلیل محکمه پسندی موجبات ترس و واهمه را فراهم کرده اند.
چه نیکوست که عزیزانی چون آقای محمد هاشمی و دوستانی نظیر اینان که هم عقیده اند پیام خود را به روسای دستگاههای حکومتی رسانده و اعلان بی گناهی و داشتن حق زندگی بهایی ها در این مملک را بنمایند.
با سپاس

-- بنده حق ، Jan 8, 2009

جامعه بهایی ایران و اعضای ان با ید بدون قید وشرط از کلیه حقوق اجتماعی / فرهنگی/اقتصادی/سیاسی و... بر خوردار باشند. جامعه شیعه ایران و اعضای ان باید تفسیر های موید ازادی وبرابری برای کلیه انسانها از قران نتیجه گری نمایند وانرا در زندگی روزمره جامعه ایران بعمل دراورند. بامید ان روز

-- ارش بیدار ، Jan 8, 2009

خداوند شجاعت حقوقدانان و روشنفکران و فرهیختگان ایران عزیز را زیاد کناد. عدل و انصاف زینت هر حکومتی است. خوشا حکومتی که به این دو صفت عالی مزین.

-- نوید ، Jan 8, 2009

خیلی ممنون از این گزارش. امیدوارم افراد بیشتری شهامت دفاع از حقوق از دست رفته برادران و خواهران بهایی را داشته باشند. با سپاس مجدد نوری خزین

-- Nury Khozein ، Jan 8, 2009

خیلی ممنون از این گزارش. امیدوارم افراد بیشتری شهامت دفاع از حقوق از دست رفته برادران و خواهران بهایی را داشته باشند. با سپاس مجدد نوری خزین

-- Nury Khozein ، Jan 8, 2009

با سپاس و درود به رادیو زمانه که برنامه های جالب برای روشن شدن حقوق هموطنان بهایی ما اجرا می کند. باشد که این تلاش ها هر چه زودتر به نتیجه برسد و هم میهنان عزیز و ستم دیده ما از یوغ ظلم آزاد گردند و در پی آن همه ایرانیان در همزیستیِ همآهنگ و سازش و آرامش در کنار یکدیگر زندگی کرده ایرانی آباد و شکیبا و آزاد بسازند.

-- پریا ، Jan 8, 2009

کاربر گرامی جناب بهزاد ؛ اینجانب کرارا در بخش کنسولی سفارت ج ا ا در پاریس در همین سالهای اخیر شاهد بودم که ازدواج بهائی ها ثبت نمی شد و طبعا فرزندان ایشان هم فاقد شناسنامه بودند و متعاقبا گذرنامه ایرانی هم نمی توانستند داشته باشند و به ایران هم نمی توانستند با مدارک فرانسوی شان سفر کنند و این مشکل مهمی بود که وزارت خارجه ج اا نیز پاسخ صریحی به ایشان نمی داد. خوشحالم که این خبر را از شما می شنوم اما همان هموطن بهائی می گفت ادارات ثبت و دفاتر ازدواج و طلاق بهائی ها را مجبور می نمایند که اقرار به مسلمانی نمایند و آنرا امضاء کنند تا بتوانند ثبت ازدواج نمایند وبرای فرزندانشان شناسنامه بگیرند.

-- سیدسراج الدین میردامادی ، Jan 8, 2009

درود برکسانی که به صفت شجاعت متّصفند و به ردای انصاف مزّین, ایکاش روزی فرارسد که سایر محققین وعلمای منصف و منورالفکر عزیز
هممیهن ما نیز مهر سکوت از زبان بردارند وبیگانگی را به یگانگی تبدیل نمایند

-- mansoor ، Jan 9, 2009

سام
من بعنوان یک انسان که به درازای همه عمرم از مدعیان و اصحاب دروغین اسلام جفا و نیرنگ وریا دیده ام چگونه میتوانم ...
از همه ایرانیان وطن پرستی که عظمت این رنج و عذاب را ادراک نموده اند و بهائی را بعنوان انسانی که آفریده خدای دادگر مهربان است وبنابرین استحقاق برخورداری از حداقل حقوق اجتماعی دارند. تشکر میکنم . راهتان مستدام

-- abharj ، Jan 9, 2009

شباهتی هست بین انکار حق تحصیل بهاییان در ایران از سوی جمهوری اسلامی و جلوگیری از تحصیل فرد ایرانی در غرب از سوی دولت های ظاهرا پیشرفته.

-- بهروز ، Jan 9, 2009

حقوقدانان عزیز وفرهیختهء وطنم! آیا می دانید هفت مدیر جامعهء بهائیان ایران هشت ماه است که به خاطر احقاق حقوق بهائیان در همین مواردی که مورد مشورت ومباحثهء شماست، زندانی هستند؟!پس از ایشان بیش از بیست نفر دیگر نیز زندانی شده اند! باقی اخبار نقض حقوق جامعهء بهائی ودیگران را نیز که خود بهتر می دانید. چنین است که مدیران مزبور بی گناه زندانی اند و بر خلاف هر گونه قوانینی، حتی قوانین خود حکومت، بازداشتشان بدون دلیل ادامه یافته است.
براستی از نظر علم حقوق و قوانین مزبور، به چه دلیلی حتی پس از اتمام بازجویی ها، مدیران مزبور هنوز بلاتکلیف اند؟! البته ما بهائیان می دانیم چرا! 30 سال است که می دانیم! به نظر ما شما هم می دانید!
کاش نامهربانان بی انصاف مکرراً در آیات قران تعمق می کردند که از جمله فرموده است: دشمنی قومی باعث نشود که عدالت را رعایت نکنید؛ عدالت کنید که آن به تقوی نزدیک تر است. و چه منبعی بهتر از قران فرموده است که عاقبت خیر از آن متقین است و نه بی انصافان.
درود بر رادیو زمانه که لا اقل چنین حقایقی را منتشر می کند تا مرحمی باشد بر زخم همهء آنان که حقوقشان پایمال شده است.
بهائیان عزت ایران و ایرانی وعزت دولت آن را می خواهند. ان شاءالله خداوند دولت ایران عزیز را نزد جهانیان سرافراز کند تا کل به حق پرستی و عدالت و انصاف آن در جهان افتخار کنیم ، نه آن که هر گروهی در دل خود را نزد جهانیان باز کند و طالب حقوق طبیعی خود گردد.
من میان گفت وگریه می تنم

-- نوید ، Jan 9, 2009

از آقایان مصاحبه شده هم گله مند و هم صد البته بسیار قدردان و سپاسگزارم . روشن است که چرا سپاسگزارم ، در مکان و زمانیکه ستمگری و خودخواهی و نادانی و ترس بیداد می کند و سجایای اخلاقی از قبیل شجاعت از نوادرست ، بیانات ( گرچه بسیار با "لکنت زبان" ) آقایان حقوقدان و احتمالا فعال در امر پشیبرد حقوق بشر ، بسیار غنیمت و مورد ستایش است . و اما چرا گله مند ؟ به دلایل ذیل :

۱ــ اگر آقایان به تمام مطالب و اصول منطقی که اظهار فرموده اند پای بند هستند و از همه ستمی که به خصوص در این سه دهه اخیر بر بهائیان رفته ، آگاهند ( بدون شک آگاهند ) ، چرا از صدور یبانیه ای در دفاع از حقوق هم میهنان بهائی خود دریغ می کنند ؟ حتی در این بیانیه می توانند از همه روشنفکران و کوشندگان راه آزادی و استادان دانشگاهها و دانشجویان عزیز و شجاع و فداکار بخواهند آنرا حمایت و امضا کنند . باشد تا همگان بدانند کی روشنفکر است و کی روشنفکرنما .

۲ _ آقای سید محمد هاشمی فرموده اند :
"در خصوص ریشه‌ی تاریخی بهائی‌ها صحبت نمی‌کنم که بهائی‌ها خودشان را مسلمان می‌دانند، من کاری ندارم و اعتقادی هم به ایشان ندارم منتها بهائی‌ها انسان هستند." اشاره به "ریشه ی تاریخی" بهائی ها کردن ولی از بیان نظر خود امتناع جستن ، مرا دوباره طعم تلخ درد استخوان در زخم را می چشاند . اگر این ریشه تاریخی بهائی ها (؟) ، مورد نظر آقای هاشمی ، مثبت و افتخارآفرین است ، چرا ایشان از تعریف و تمجید آن خودداری می فرمایند . و اگر آن رشه ی تاریخی هرزه و از دیدگاه ایشان ننگین ست ، ( وشاید به همین دلیل ست که می فرمایند "من اعتقادی به آنها ندارم" ، شاید هم ایشان این ابراز عقیده را می کنند که فردا خانه و کاشانه شان مورد هجوم و دست برد ... قرار نگیرد . لذا از روز و روزگار خانم شیرین عبادی پند می گیرند ) چرا سند و مدرک آکادمیک نشان نمی دهند و تنها به رها کردن "استخوان در زخم" بسنده می کنند . ایشان باید خوب بدانند که تمام ظلم و ستمی که شامل حال بهائیان است فقط در محرومیت از کار و کسب و خوراک "بخور و نمیر" خلاصه نمی شود ، بلکه بزرگترین ستمی که بر بهائیان رفته و همواره می رود ، محرومیت از خق پاسخگوئی به تهمت ها ی درغگویان نادان و بی خبر از خدا ست .
ممکن ست آقای هاشمی از لطف و محبتشان بهائیان را هم مسلمان بدانند ، ولی بهائیان با وجود اینکه حضرت محمد را پیامبر راستین الهی میدانند و کتاب مقدس قران را وحی خداوند می دانند ، ولی خود را مسلمان نمی دانند . درست مثل مسلمانان که با وجود اعتقاد به حضرت مسیح ، مسیحی به حساب نمی آیند . اگرچه بعضی ها با نگاه به "ریشه ی تاریخی" دیانت بهائی را فرقه ای از اسلام بدانند ، آنچنان که مسیحیت برای حداقل دو قرن فرقه ای یهودی به حساب می آمد .

۳ ــ آقای هاشمی بر اساس کدام منطق علمی و یا فلسفی و بر اساس کدام اصل از اصول حقوق بشر در اینکه بهائیان از مشاغل دولتی در کشور خود محروم باشند ، اشکالی نمی بینند ؟ لطفا نگوئید : "به دِه راهتان نمی دهیم ، سراغ خانه کدخدا را می گیرید ؟" . چون این دِه ما به دهکده ای آنچنان کوچک تبدیل شده که دیگر مکانی برای خودخواهی ها و تنگ نظریها ندارد . این دِه خانه جهانی همه ی انسانهاست و مدتهاست که دیگر بی کدخدا شده . از آن زمان که بهاءالله فرموند ، کره خاک در حقیقت یک کشور ست و همه انسانها شهروندان این کشور یگانه اند .

۴ ــ در پایان توضیحی بدهم در مورد اصطلاح "ادیان الهی" که اخیرا کسانی از روی ... و خودشیفتگی ، مفهوم آنرا به نفع خود مصادره کرده اند . منطقا پیروان هر دینی که بگوبند که به خدا عقیده دارند و پیامبرشان از جانب خدا مبعوث شده وکتابی آورده که شامل تعالیم و احکامی ست که می تواند جوابگوی مشکلات و نیازهای مردم زمانه باشد ، می توان این دین را دین الهی دانست . مثل دیانت بهائی . حالا اگر بعضی از دوستان مسلمان به ما بگویند که دین بهائی الهی نیست چون بهاءالله برگزیده خداوند نیست و هیچ کتابی هم نیاورده است ، آیا به همین سادگی و با یک انکار و لطف این دوستان ، ما بهائیان بی کتاب و بی پیامبر می شویم ؟ مگر یهودیان قبول دارند که مسیحیت یک دین الهی ست و به حضرت عیسی ایمان دارند ؟ مگر مسیحیان حضرت محمد را پیامبر راستین خداوند می دانند و قران را وحی پروردگار و دین اسلام را الهی می دانند ؟ اگر مسیحیان پیامبر بودن حضرت محمد را انکار می کنند و اسلام را الهی نمی دانند ، از عظمت حضرت محمد ذره ای کاسته می شود و یا الهی بودن اسلام تعطیل می شود ؟ اگر دلیل حقانیت حضرت محمد کلمات او (آیات مبارکه مندرج در قران) ست ، و اگر این دلیل معیاری ست نه فقط انحصاری برای مسلمانان بلکه جهانشمول و آزاد برای بهره گیری همگانی ، بنابراین سانسور ها را از میان بردارید بگذارید بهائیان از حق بیان عقیده بر خوردار شوند . آنگاه با دریای دانش و حکمتی که بهاءالله برای انسان امروز به ارمغان آورده ، آشنا خواهید شد . این همه ترس و گریز از شناخت حقیقت از کجا سرچشمه می گیرد ؟

-- مهرداد وجدانی ، Jan 9, 2009

جناب میردامادی
در مورد سفارت ایران در فرانسه نمیدانم ولی به شما اطمینان میدهم که ثبت ازدواج بهائیان و گرفتن شناسنامه فرزندان در ایران امروزه بدون هیچ مانعی و بدون ثبت دین و مذهب افراد صورت میگیرد ( در خصوص بهائیان با اقرارنامه محضری) . خود من متاهل هستم و ازدواجم ثبت شده و هیچ اقرار به مسلمانی هم در کار نبوده و فرزندان خواهرم هم شناسنامه دارند. چون اگر قرار بود برای گرفتن حق خود دست به این کار می زدیم (اقرار به مسلمانی) بنده الان دکترای خود را هم از دانشگاه گرفته بودم در حالی که اکنون دیپلم و مشغول کار آزاد هستم! و اصلا مشکلی دیگر به نام نقض حقوق وجود نداشت.
ب سپاس

-- بهزاد ، Jan 10, 2009

دوستان عزیز بالاخص جنابان هاشمی و میردامادی و امجد میتوانند در مورد ریشه تاریخی دیانت بهائی و نیز الهی بودن ان در www.bahai.com قسمت Library بعد از مطالعه اثار بهائی قضاوت نمایند.به مسلمین محترم در قران مجید سوره اعراف ایه 34 و35 وعده "یا بنی ادم اما یاتینکم رسل..." (بیایند شما را رسولانی...)داده شده بطور حتم "مجاهدین کعبه فینا به بشارت لنهدینهم سبلنا مسرورند"(والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا) و انشاءالله اتقی و اصلحند و در بیان حقیقت" فلاخوف علیهم ولا هم یحزنون"

-- ساعد پورجعفر ، Jan 12, 2009

جناب میردامادی عزیز
بنده مصاحبه های شما را دنبال می کنم و مطمئن هستم تأثیر مثبتی بر جامعه ما خواهد گذاشت. کار بزرگی را انجام می دهید. امیدوارم که هیچ مانعی باعث توقف شما در این مسیر نشود.
با امید به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران عزیز.

-- محمدرضا ، Jan 16, 2009

از اینکه چنین نظرات بشر دوستانه ای توسط استادان و اندیشمندان اسلامی در دفاع از اقلیتی مظلوم که هیچکس جرئت ابراز انظر در این باره را ندارد، با شجاعت اظهار و ابراز شده بسیار خوشحال شدم. امید است مسئولین کشور و نیز رهبران دینی جامعه به این افکار توجه کنند و بیش از این نگذارند بنام اسلام حقوق مسلم عده ای از افراد بشر زیر پا گذاشته شود. از دکتر هاشمی و استاد امجد نیز باید تشکر کرد.الحق آبروی اسلام و ایران را با این کار خریدند.علی سینایی

-- علی سینایی ، Jan 24, 2009

ما شيعيان هيچ ارزش و جايگاهي در اين مملكت نداريم. خدا به شما رحم كند كه اين ها دل خوشي از شما ندارند و با دروغهاي شاخدار در مورد شما عزيزان بهايي فكر آحاد ملت را نيز در مورد شما مسموم كرده اند. اين مردم بي گناهند.
اي خداي بزرگ يك مفري براي همه ما قرار بده.

-- بدون نام ، Feb 8, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)