تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
از تصنیف تا ترانه ـ قسمت بیست و نهم

خوانندگان کلاه مخملی‌ها

محمود خوشنام

در چند برنامه‌ی پیش، از تحول در حوزه‌ی ترانه‌های سنتی سخن گفتیم و دیدیم که نیاز به خواست جامعه، دگرگونی‌هایی در شیوه‌ی ساخت و پرداخت این حوزه نیز پدید آورد.

Download it Here!

گرایش غالب در این تحول بهره‌گیری از عناصر موسیقی عامیانه شهری، معروف به موسیقی کوچه و بازار بود. و اما خود موسیقی کوچه و بازار نیز از نیمه‌ی دوم دهه‌ی سی امکاناتی برای رشد و فراگیری بیشتر پیدا کرد.

با آن‌که مبشران این موسیقی در آغاز دسترسی به تولید و پخش نداشتند و حوزه‌ی فعالیت‌شان بیشتر کافه رستوران‌ها و بارهای شبانه بود ولی به زودی توانستند از همین طریق مخاطبان بیشتری برای خود پیدا کنند.


مهوش، نخستین خواننده‌ی موسیقی عامه‌پسند

حتا چندی بعد که یکی دو فرستنده‌ی رادیویی نیمه رسمی مثل رادیو نیروی هوایی به کار افتاد این‌ها توانستند پایگاه جدی‌تری برای تثبیت موقعیت خود به دست آورند.

نخستین خواننده‌ای که از این مسیر به شهرت رسید، مهوش نام داشت. او سرآمد همه‌ی زنانی بود که موسیقی کوچه و بازار را در جامعه‌ی ما فراگیر می‌ساختند.

موسیقی او همانی بود که قشر فرودست جامعه به ویژه کلاه مخملی‌ها می‌خواستند. آهنگ‌های تحریک کننده با متن‌های اروتیک گاه عبور کرده از مرزهای اخلاقی هم وسیله‌ای بود برای تسکین امیال سرکوفته و هم نوعی دهن‌کجی به اخلاق مسلط جامعه.


بانو آفت، از خواننده‌های موسیقی عامه‌پسند

مهوش در سال ۱۳۴۰ در یک تصادف اتومبیل چشم از جهان فرو پوشید. در میان زنان خواننده‌ی کوچه و بازاری که پس از مهوش به روی صحنه آمدند دو نام از دیگران برجسته‌تر می‌نماید.

آفت و سوسن؛ پرداختن به سوسن را به خاطر ویژگی‌هایی که دارد می‌گذاریم برای برنامه‌‌ای دیگر. آفت ولی با آن‌که زمان درازی روی صحنه نبود توانست جای مهوش را برای علاقه‌مندان به موسیقی کوچه و بازاری پر کند.

آفت بر خلاف مهوش از زیبایی چهره نیز برخوردار بود و همین بر جاذبه‌ی او می‌افزود.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

درحالي که به راديو نيروي نيروي هوايي که سه چهار سالي بيشتر داير نبود وفرستنده ضعيفي داشت وصدايش فراتر از محدوده پايتخت نميرفت اشاره ميشود،عجيب است که نقش بسيار موثر«فيلمفارسي» در گسترش اين نوع موسيقي وخوانندگان فراوان آن ناديده گرفته شده است.

-- بدون نام ، May 1, 2009

بعد از مرگ مهوش و گل کردن آفت در محله های جنوب شهر ی تهران تصنیف کوتاهِ مبتذل زیر بر زبان کودکان و نوجوانان جاری بود. غرض از آوردن این ترانه ثبت فرهنگ مردم است.
>سیصد گرم چهارصد گرم کالباس/ در خانه ی عباس، مهوش جونم رقاص/ مهوش چرا مُردی، آفت به قربانت، ... تو ...انت.

-- ع.ص ، May 3, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)