Dec 2009


فکر می‌کردم نورنبرگ نیویورک نیست

ترجمه‌ی ناصر غیاثی: «نزدیکی مهدی کلهر به احمدی‌نژاد روز به روز به گسست درونی نرگس از پدرش دامن می‌زند. نرگس می‌گوید، پدرش اوایل این را حس نمی‌کرد. مرتب از نرگس می‌پرسید، دوست ندارد در همایش‌ها فیلم‌برداری کند.» خبرنگار روزنامه‌ی فرانکفورته آلگماینه گفت‌وگویی با نرگس کلهر انجام داده است که ترجمه‌ی آن را می‌خوانید.



فرهنگ موسیقی
«گوشه»‌های آواز

محمود خوشنام: ردیف موسیقی سنتی امروز ایران در هفت دستگاه و پنج آواز جای گرفته است. آواز محدودتر از دستگاه است و معمولا از دل یکی از دستگاه‌ها بیرون آمده است. اما «گوشه» کوچک‌ترین بخش ساختاری آواز یا دستگاه را بوجود می‌آورد. گوشه‌های هر آواز یا دستگاه با یک‌دیگر خویشاوندی محتوایی دارند.



فرهنگ موسیقی
در باره‌ی «کنسرت» یا «کنسرتو»

محمود خوشنام: «کنسرت» از اصطلاحاتی است که در سراسر دنیا به وفور در معنای برگزاری برنامه‌ی موسیقی به کار می‌رود. البته در حوزه‌ی موسیقی کلاسیک، «اجرا» هنگامی «کنسرت» نام می‌گیرد که گروهی باشد. اجراهای تک‌نوازان و تک‌خوانان در برابر این واژه رسیتال نامیده می‌شود. ولی کنسرت در زبان آلمانی یا کنسرتو در زبان ایتالیایی معنای مهم‌تر دیگری نیز پیدا می‌کند.



نمی‌توانی بگویی؟ بنویس!

ترجمه‌ی ناصر غیاثی: «دست‌مال داری؟ این سئوالی بود که مادر هر روز صبح پیش از آن که پا به خیابان بگذارم، از من می‌پرسید و چون نداشتم، برمی‌گشتم به اتاق و یکی برمی‌داشتم. هیچ روزی دست‌مال نداشتم، دست‌مال دلیلی بر مراقبت مادر از من بود.» جایزه‌ی ادبیات امسال نوبل به هرتا مولر، نویسنده‌ی آلمانی – رومانیایی اعطا شد. ترجمه‌ی قسمت‌هایی از سخن‌رانی هرتا مولر هنگام دریافت جایزه‌ی نوبل را بخوانید.



فرهنگ موسیقی
«پیوند ملایم و گوش‌نواز صداها»

محمود خوشنام: موسیقی، این دل‌انگیزترین دستاورد فرهنگ بشری در آغاز این‌گونه نبوده که حالا هست. موسیقی در گذر سده‌ها پرورش یافته تا به شکل امروزین خود رسیده است. ما می‌توانیم هر نوع موسیقی را که بخواهیم، برگزینیم، بشنویم و لذت ببریم. این لذت شنیداری ولی هنگامی کامل خواهد شد که با دانایی و آگاهی همراه باشد. در برنامه‌ی تازه‌ی خود درباره‌ی فرهنگ موسیقی، می‌خواهیم به تدوین این فرهنگ کوچک یاری برسانیم.



نگاهی به ادوارد سعید و کتاب «شرق‌ شناسی» او
ادوارد سعید، محبوب دانش‌مندان چپ

روزنامه‌ی دی ولت؛ ترجمه‌ی ناصر غیاثی: وقتی کتاب «شرق‌شناسی»، ادوارد سعید منتشر شد، دانش‌جویان و بسیاری از دانش‌مندان مفتون جهان سوم بودند و از به اصطلاح امپریالیسم غرب شاکی. گرچه این شیفتگی ربط چندانی به واقعیت کشورهای در حال توسعه نداشت اما آن‌ها بیش‌تر گوش به ادعاهای محبوب‌شان سپرده بودند تا اوضاع حقیقی جهان سوم. اما حالا که از آن دوران گذشته، چگونه می‌توان توفیق پایدار این اثر را توضیح داد؟