تاریخ انتشار: ۱ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

«مردان، نوبرانه‌های کم‌پیدا»

سئیج استوزل
ترجمه از ونداد زمانی
V.zamaani@gmail.com

خانم دکتر تاریخ‌شناس «باربارا وایتهد»، در کتابش «مردان، نوبرانه‌های کم پیدا» دو بحث مهم را در ارتباط با زندگی زنان مجرد به پیش می‌کشد.

نخست آن‌که مطرح می‌کند که زنان مجرد، کم‌تر و سخت‌تر از همیشه شانس تماس، آشنایی و ازدواج با مردان مناسب را پیدا می‌کنند.

دوم آن‌که زنان مجرد معاصر باید برای یافتن همسر شیوه‌های جدیدتری از شبکه‌های اجتماعی خلق کنند.

شانس آن‌که زنان جذاب در لباس‌های شیک کارمندی و یا زنانی که از باشگاه ورزشی برگشته‌اند انگشترهای بی‌حلقه دستان‌شان باشد بی‌شمار است.

زنان جوانی که در تکاپوی مستمر، دغدغه اصلی شان، یافتن همسری برای زندگی می‌باشد.

آماری که خانم باربارا وایتهد از دید یک مورخ اجتماعی در کتابش گردآوری کرده، موید این واقعیت است که زنان سی و چند ساله مجرد که تحصیلات عالی نیز دارند، سه برابر بیشتر از نسل‌های گذشته، قادر به یافتن شریک درازمدت در زندگی خویش نیستند.


باربارا دفوئه

از نظر خانم دکتر وایتهد، نسل جوان تحصیل‌کرده برای تثبیت و ارتقای شغلی چاره‌ای جز فعالیت همه جانبه و متمرکز در زمینه حرفه ای خود ندارند و بالارفتن سن زنان و مردان مجرد تابع ناگزیری از این شرایط است.

مردان اما، به‌ویژه وقتی وضعیت انتخاب همسر در بین این دو جنس مورد مقایسه قرار گیرد، موقعیت باثبات‌تری از زنان هم‌سن خویش دارند.

مردان حتی به لحاظ بیولوژیک نیز از انعطاف و فرصت زمانی بیش‌تری برای تجدید صیانت ذات و به عبارتی پدر شدن خویش دارند.

اما بالا رفتن سن برای زنان چیزی جز سرآسیمگی و اضطراب و حتی امکان از دست دادن قابلیت تولید مثل در پی نخواهد داشت.

اظطراب و دغدغه‌ایی که در سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌های سینمایی و نشر پر رونق کتابهایی که به زنان می‌قبولاند که از خواسته‌ها و سلیقه‌های مربوط به مرد ایده‌آل پایین آمده و تن به ازدواج، با اولین درخواست ازدواج بدهند نیز به چشم می‌خورد.

خانم باربارا وایتهد به طور شخصی نیز تجربه بسیار نزدیکی با مشکلات زنان مجرد دارد. او دو دختر سی و چند ساله مستقل و شاغل دارد که نمی‌دانند چگونه و کجا به جست‌وجوی رابطه جدی و درازمدت بگردند؟

از نظر نویسنده کتاب « مردان، نوبرانه‌های کم‌پیدا »، مشکل اصلی این است که در به موازات تغییرات وسیع اجتماعی به‌ویژه در نیم قرن اخیر، شیوه‌های آشنایی و همسر‌یابی تغییر چندانی نکرده‌ است.

از طرفی، جابه‌جایی شغلی دربین شهر‌ها و حتی کشورهای مختلف جوانان را از دایره فامیلی دور و جدا نگه‌داشته است و از سوی دیگر، میل به زندگی مستقل در نسل‌های جدید زنان و مردان مجرد، گم‌نامی و محوشدن در هویتی عمومی را برای‌شان به ارمغان آورده است.


در بحبوحه همین تغییرات اجتماعی، شاهد تغییر اخلاقیات اجتماعی نیز درجامعه هستیم. زن‌های قدرتمند شده و سرشار از توقعات فمینیستی نسل‌های گذشته به فرزندان خود جسارت و پشتکار لازم را داده‌اند تا بدون واهمه به استقبال تجربه و پی‌گیری خواسته‌های شخصی خویش بروند.

آزادی روابط جنسی و در دسترس بودن این میل پرقدرت جوانانه نیز از تنش‌های اجباری ازدواج در سنین جوان‌تر کاسته است و این‌همه دست به دست هم داده‌اند تا به وضعیت مضطربی برسیم که برای زنان کمی پا به سن گذاشته، مردان تبدیل به نوبرانه‌های کم پیدا گردند.

زنان مجرد باوجود استقلال مالی و روحی، قادر به یافتن مردان هم‌سن و سال، هم‌طراز و هم‌سلیقه‌ایی نیستند که در بدو تحصیلات دانشگاهی، شانس آشنایی و رابطه با آن‌ها را داشتند.

زنان مجرد به ناگهان درمی‌یابند که جز فضای شغلی، سالن‌های ورزش و جمع کوچک دوستان، محدوده دیگری از شبکه اجتماعی برای آن‌ها تدارک دیده نشده است.

زنان مجردی که وارد دهه سوم زندگی‌شان گشته‌اند باید با واقعیت دیگری هم تن دهند، آن‌ها باید با زنان جوان‌تر از خود نیز برای دستیابی به مردان آماده برای زندگی مشترک به رقابت بپردازند.


عنصر تشویش‌برانگیز بعدی میل هر لحظه قوی‌تر شونده مادر شدن است که باعث به‌صدا درآوردن زنگ ساعت بیولوژیک آن‌ها می‌گردد.

با وجود با همه این مشکلات، خانم باربارا وایتهد هم‌چنان مخالف دیدگاه محافظه‌کارانه‌ایی است که به زنان جوان پیشنهاد تشکیل خانواده در حین تحصیل دانشگاهی را می‌دهد.

از دید ایشان زنان تحصیل‌کرده شاغل شانس و موقعیت به‌تری برای یافتن همسر ایده‌آل دارند و بر طبق آمار ارائه شده در کتاب ایشان، ازدواج‌های در این سطح ماندگارتر هستند.

خانم وایتهد توصیه کوتاه آمدن و تن دادن به ازدواج به هر قیمت و با هر کس را نیز ناعاقلانه و بسیار نافرجام می‌بینند.

مهم‌ترین اشاره و راه‌حل در کتاب «مردان، نوبرانه‌های کم‌پیدا» در این نهفته است که جامعه جدید باید با تمام قوا در فکر ایجاد شبکه‌های خلاق و جدید اجتماعی برای تماس و ایجاد فضای رابطه گستر باشد.

Share/Save/Bookmark

Barbara Dafoe Whitehead Why There Are No Good Men Left, Broadway Books. 320 pages,
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

مقاله شما در انتخابش برای معرفی کتاب خوشبختانه نگاهش با روند جدید تفاوت داشت. این روزها در رسانه های عمومی غرب مرتب به زنان جوان مجرد تحمیل می شود که دست از بلندپروازی برداشته و هر چه زودتر تن به ازدواج دهند تا وقتش نگذشته... خانم وایتهد همزمان با پذیرفتن و تشخیص مشکل به نظر می آید در جستجوی راه حلی منطقی است.

-- کتایون ، Feb 20, 2010

ترجمه اسم کتاب
Why There Are No Good Men Left
مردان، نوبرانه‌های کم‌پیدا
را اگر به
" شوهران، نوبرانه‌های کم‌پیدا" ترجمه می کردید جالب تر می شد.

-- م-ل ، Feb 20, 2010

با سلام
همین روزها شاهد هستیم که علم پزشکی به زنها اجا ژه می دهد بدون هیچ مشکلی در ٥٠ سالگی هم بچه دار شوند. بی جهت زنان را نتر سانید. با حرفهای خانم نویسنده برای یافتن راههای جددتر براي آشنای بین مردان و زنان موافق هستم.

-- بدون نام ، Feb 20, 2010

جناب م-د
ما سه مرد مجردیم که از قضای روزگار هر سه نفرمان سخت در جستجوی ازدواج... اینجا توی غربت زن ایرانی مایل به ازدواج کم پیداست و تا دلتان بخواهد مرد اماده ازدواج

-- رامین و دو دوست مجردش ، Feb 20, 2010

جالب بود. و از همه جالب تر اینکه این طرز تفکر به طرز تفکر سنتی و ایرانی نیست، بلکه جهان شمول است؛ و البته باعث بدبختی زن ها...........

-- بدون نام ، Feb 20, 2010

ازدواج در کلیت خود پدیده در حال مرگی است. بشر جدید با شتاب تمام در طی ١٠٠ سال اخیر به سمت استقلال فردی می رود. مردان و زنان معاصر احتیاجی به خانواده برای بچه دار شدن ندارند. اصلا اکثریت شان نمی خواهند که پدر یا مادر شوند.

-- بدون نام ، Feb 20, 2010

به بدون نام اول و گرامی:

بلی، درست است که (بعضی از) زنها در سنین بالا نیز می توانند صاحب بچه شوند اما اختلاف سنی با کودک به دنیا آمده، هر چه بر سن وی افزوده شود نمایان تر خواهد شد: هنگامی که فرزند به سنین پر تحرک و با نشاط نوجوانی و جوانی برسد، مادر (یا پدر) سالمند پیر تر از آن خواهند بود که بتوانند رابطه ای سالم و درست و سازنده با وی داشته باشند.


به بدون نام گرامی دوم:

این طرز تفکر "جهان شمول ... و باعث بدبختی زنها" را در غرب، بیشتر می توان در آمریکا یافت که علیرغم پیشرفته ترین بودن از نظر تمدن، مردمانش از نظر فرهنگی بسیار سنتی و حتی در اغلب موارد واپس گرا هستند.

از سوی دیگر، آنچه در این مقاله کوتاه (و احتمالاً در کتاب این خانم؟) به آن اشاره نشده، شرایط اقتصادی خیلی بد آمریکا است که تعداد مردان مایل به ازدواج سنتی و تشکیل خانواده و تأمین کردن سر و همسر در آن کم نیست اما بیشترشان یا بیکارند یا اگر هم کار داشته باشند، درآمدشان آنچنان بالا نیست که بتوانند از پس مخارج ازدواج و ادامه یک زندگی مرفه و خوشبخت حتی در حد ساده آن برآیند. از سوی دیگر، بسیاری از دختران و زنان آمریکایی نیز به دلیل همان سنتی بودن در افکار خود، خواهان مردی همه-چیز-تمام و "کار-درست" یا به اصطلاح خود آمریکایی ها: Mr. Right هستند که حتی در کتابهای قصه هم یافت نمی شود چه برسد در عالم واقعیت!

مخارج برگزاری یک عروسی مفصل و "سنگ-تمام" در آمریکا (که رؤیای بسیاری از دختران و حتی پسران سنتی آمریکایی است) حداقل 20,000 دلار است و اگر کسی بخواهد آن را کامل و خوب برگزار کند تا 100,000 دلار نیز خواهد رسید که حتی خیلی از پولدارها نیز از پس آن بر نمی آیند!

بطور خلاصه، شما نظیر چنین کتابها و معضلاتی را در جوامعی مانند اروپای غربی کمتر می بینید چون نحوه تفکر و ارزش گزاری های مردمان آنجا با کشوری مانند آمریکا تفاوتهای بسیاری دارد.

از سوی دیگر، همانطور که خانم نویسنده و کامنت بدون نام چهارم نیز تا حدی به آن اشاره کرده اند، با ازدیاد جمعیت در دنیای امروز، آیا ما به راستی به تشکیل خانواده و آن هم از نوع پر جمعیت نیاز داریم؟

به هر حال، در همان آمریکا، اقلیتهای مهاجر، و حتی جمعیت کثیر مکریکی ها و اهالی آمریکای جنوبی (یعنی صاحبان اصلی و تاریخی آن سرزمین) و اغلب مهاجرین از کشورهای دیگر آسیایی و غیره، حتی با وجود فقری که بیشترشان به آن دچار هستند، خانواده های پر جمعیتی دارند و بر اساس آمارهای موجود، تا دو یا سه دهه دیگر، جمعیت "رنگی ها" بر جمعیت "سفید ها" برتری خواهد داشت ... در مواردی این کار به طور آگاهانه و به منظور درآوردن سرزمین آباء و اجدادی از چنگ مهاجمان اروپایی انجام می شود که آمریکای نوین را ساختند.

-- بی نام ، Feb 21, 2010

ازدواج یوق بندگی است هم برای مردان و بخصوص برای زنان. ازدواج ریاکارانه ترین قراردادی است که مردان برقرار کرده اند. ازدواج چون غملی ضد بشری است زمینه ساز انواع خیانتها است. ازدواج ضد عشق واقعی است. ازدواج انسانها را از هم دور می کند. ٩٩ درصد متاهلین هر روز باید به احساسات و تمناهای خود دروغ بگویند.

-- ماندانا و علی ، Feb 21, 2010

آقای زمانی‌ من از گوناگونی نوشته‌های شما خیلی‌ لذت میبرم. فکر می‌کنم خیلی از خوا ننده های رادیو زمانه هم همینطورند چرا که گفتمان بعد از مقاله‌ها هم همیشه بسیار جالب است. ممنون از سلیقهٔ خوب شما و دنیای رنگارنگی که ما را به سویش میگرایید.

-- coral ، Feb 21, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)