تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

آزار جنسی، تعريف و تمجيد از زنان نيست!

مهشید راستی

مرد بیشتر از ۵۰ سال داشت. انگلیسی را خوب صحبت می‌‌‌کرد و گفت که سال‌ها در کشورهای مختلف زندگی کرده است.

پرسید که چند وقت است در هندوستان هستم و گفتم که نزدیک به دو ماه می‌‌‌‌‌شود. و پرسید که کدام شهرها را دیده‌ام و پرسید که آیا هندوستان را دوست دارم یا نه و چه چیزی را بیش‌تر دوست دارم.

گفتم: اگر بپرسی چه چیزی را بیش‌تر دوست ندارم جواب دادن به سوال برایم بسیار راحت‌تر است و زودتر جواب می‌‌‌دهم.

پرسید: چه چیزی را بیش‌تر دوست نداری؟

گفتم: آزار مردان. این‌که بند می‌‌‌‌‌کنند. این‌که ول نمی‌‌‌کنند. این‌که فکر می‌‌‌کنند زن خارجی به خاطر طرز لباس پوشیدن آزادش و طرز برخورد صمیمانه‌اش قابل دسترسی است و با جواب دادن به یک سلام و احوال‌پرسی، دیگر برنامه‌ی شب محیا شده است...

گفت: مگر چه شده؟ جای خاصی، شهر خاصی اتفاقی افتاده؟

- نه این‌که جای خاصی باشد. اولش خودم هم فکر کردم مربوط به مومبای است یا مربوط به واراناسی یا کلکته. ولی بعد دیدم که همه جا این برخورد می‌‌‌شود.

- خوب یه نگاهی به خودتان بیاندازید. شما زیبا هستید. چرا این برخوردها ناراحتتان می‌‌‌کند؟ یاد بگیرید که ریلکس باشید و این برخوردها را به‌عنوان تعریف و قدردانی پذیرا باشید.

این برخوردها مشخص کننده‌ی خواستنی بودن شماست.

به قصد خرید به مغازه او رفته بودم ولی حرف زدن خرید را از یاد هر دویمان برده بود.

گفتم: نه آقا. آزار با تعریف و تعارف فرق داره. من آزار را به خوش‌گویی تعبیر نمی‌‌‌کنم. و فکر می‌‌‌‌‌‌‌کنم که اگر مردی آزار جنسی را تعریف از زن می‌‌‌‌‌داند و فکر می‌‌‌‌‌‌‌کند این مسئله زنان را راضی می‌‌‌‌‌‌‌کند و اعتماد به نفس ایشان را بالا می‌‌‌‌‌برد و مشتاق رابطه با آن می‌‌‌‌‌شوند، این مرد یک احمق به تمام معنی است. نه کم و نه بیش.

خیلی عصبانی بودم و از مغازه بدون این‌که نگاهی به اجناسش بیاندازم بیرون آمدم. از شدت عصبانیت می‌‌‌‌‌لرزیدم و برای این‌که قدری به اعصابم مسلط شوم شروع به پیاده‌روی کردم.

به‌راستی او تنها نبود. بارها از مردها شنیدم که فکر می‌‌‌‌‌‌‌کردند آن‌چه من آن‌را آزار می‌‌‌‌‌نامم، بند کردن، گیردادن و سماجت در تبدیل یک «نه» به «آری» برای زنان خوش‌آیند است.


ولی من آزار جنسی را نه تعریف و تمجید و امتیاز برای زن می‌‌‌‌‌‌‌دانم و نه کلا در این مسئله زن را تاثیرگذار می‌‌‌‌‌‌‌دانم. آزار جنسی ناشی از یک نگاه مردانه است. یک رفتار مردانه، یک فرهنگ مردانه

به یاد آوردم مردی را که در واراناسی از من خواست با او شام بخورم و من صریحا گفته بودم: «نه».

مرد شروع به اصرار کرد و پرسیدم شما کجای کلمه‌ی «نه» را نمی‌‌‌فهمید که باز اصرار می‌‌‌‌‌کنید و مرد گفت: نه را می‌‌‌‌‌فهمم ولی پشت هر «نه» یک «بله» پنهان شده!!

با به یاد آوردن این مسئله و اتقافات دیگری که در طول این سفر در این رابطه افتاده بود بیش‌تر عصبانی شدم و قدم‌هایم را تندتر کردم.

بعد از حدود یک ساعت راه رفتن بی‌هدف و به‌سرعت به دور و بر خودم نگاهی کردم و دیدم که نمی‌‌‌‌دانم کجا هستم.

از منطقه‌ای که هتلم در آن واقع بود بسیار فاصله داشتم. ریکشایی را صدا کردم و آدرس هتل را به او گفتم. در میانه‌ی راه به راننده ریکشا گفتم که مرا به بندر ببرد. و مرد ریکشاران غر غری کرد که نفهمیدم و دور زد و به سمت بندر راه افتاد.

در بندر در سکوی کنار دریا نشستم. صدای امواج دریا آرامش را به من برمی‌گرداند و فرصتی پیش آمد تا بتوانم بهتر فکر کنم.

راستی از چه عصبانی بودم؟

من از کشوری می‌‌‌‌‌آیم که دختران و زنان هر روز در کوچه و خیابان مورد خشونت زبانی و آزار جنسی قرار می‌‌‌‌‌‌‌گیرند. فرهنگی که نه را آری‌ای می‌‌‌‌‌‌‌داند که به قصد ناز کردن ادا می‌‌‌‌‌شود.

سال‌ها زندگی در کشوری که متلک و آزار جنسی نقشی در روابط بین دو جنس بازی نمی‌‌‌‌کند شاید توانسته است خاطرات جوانی و نوجوانی‌ام را کم‌رنگ کند ولی این حقیقت زندگی در ایران است.

مردان سرزمین من نیز کم و بیش همین فرهنگ را دارند. همین چند وقت پیش بود که وقتی وقتی در وب‌لاگم از آزار جنسی شکایت کردم، مردی که با توجه به ‌آی‌پی اش مشخص بود که در استکهلم و حتی کدام منطقه ی استکهلم زندگی می‌‌‌‌‌‌‌کند برایم پیام گذاشته بود که این‌ها را می‌‌‌‌‌نویسی که بگویی زیبا هستی و همه خواهان تو هستند.

مردی از سرزمین من که هنوز با وجود سال‌ها زندگی در خارج از کشور، فکر می‌‌‌‌‌‌‌کند که زنان از آزار جنسی لذت می‌‌‌‌‌برند و آن‌را برای خود امتیازی می‌‌‌‌‌دانند.

مردی که احتمالا خود نیز آزار جنسی را به‌عنوان تعریف و تعارف و دادن امتیاز به زنان اعمال می‌‌‌‌‌‌‌کند.

در هندوستان تا آن‌جایی که من متوجه شدم این شکل آزار عمدتا نسبت به زنان خارجی روا می‌‌‌‌‌شود. شاید یک دلیل این مسئله این است که مردم معمولا هم‌دیگر را می‌‌‌‌‌شناسند و نمی‌‌‌‌شود به دختر یا زنی بند کرد و اهل محل بر سرت نریزند.

راستی خشم من از چه بود؟ از درک نشدن؟ از این‌که ابژه‌ی جنسی قلمداد شده‌ام و تازه این مسئله را باید یک پوئن مثبت هم به شمار بیاورم؟

از حقارتی که من در آزار جنسی حس می‌‌‌‌‌‌‌کنم و این مردان نمی‌‌‌‌توانند آن را درک کنند؟

یا شاید هم آن را درک می‌‌‌‌‌‌‌کنند ولی چون درکشان از «زن» موجود حقیری است که برای ارضای نیازهای جنسی ایشان زندگی می‌‌‌‌‌‌‌کند، شناختشان از برخورد با زن در همین حد خلاصه شده است؟

خشم من از تمام این‌ها بود. و از زن بودن در جامعه‌ای صد درصد مردانه...

موج‌های دریا آرامش را به من برگرداند و به تفاوت‌های جامعه‌ی اروپایی‌ای که من اکنون دقیقا نیمی از عمرم را در آن به سر برده‌ام با جامعه‌ای که در آن به دنیا آمده و بزرگ شده‌ام دقیق شدم.

جامعه‌ی اروپایی از ابتدای طفولیت امکان تماس دو جنس را در مهد‌های کودک و مدارس و تمام سطوح اجتماعی فراهم می‌‌‌‌‌کند.

جداسازی جنسیتی که در ایران و در هندوستان و کشورهای نظیر آن در سطح اجتماع وجود دارد، هرچند که از طرف سران اجتماعی به‌عنوان جلوگیری از فساد اخلاقی توجیه می‌‌‌‌‌شود اما نتیجه‌ای جز همانا انحرافات رفتاری به بار نیاورده است.

محیط بسته‌ی اجتماعی و جداسازی جنسیتی موجب شده است که زنان خارجی با شیوه‌ی برخورد متفاوتشان نسبت به زنان هندی، سهل‌الوصول و قابل دسترسی محسوب شوند.

تعرض به زنان خارجی برای مردان هندی هزینه‌ای را که ارتکاب همین عمل در مورد زن هندی به بار می‌‌‌‌‌آورد، به دنبال ندارد و از این رو مردان با گستاخی زیادی نسبت به زنان برخورد می‌‌‌‌‌‌‌کنند.

وقتی در این مورد با مردان هندی صحبت می‌‌‌‌‌‌‌کردم، یکی از دلایل را نبودن تحصیلات و درک درست از فرهنگ اروپایی بیان می‌‌‌‌‌‌‌کردند. که این مسئله از حقیقت به دور نیست.

با این‌که هندوستان سال‌هاست که منطقه‌ای توریستی است‌، اما آشنایی با فرهنگ جنسیتی وجود ندارد. ولی در مقام مقایسه با ایران، مسئله تا حدی وارونه است.

مرد ایرانی احترام بیش‌تری برای زن خارجی قائل است تا برای زن هم‌وطن خود. مرد ایرانی در مقابل زن اروپایی تلاش می‌‌‌‌‌‌‌کند که چهره‌ای مدرن و امروزی از خود نشان دهد در حالی‌که در مقابل زن هم‌وطنش آن‌گونه فکر و عمل می‌‌‌‌‌‌‌کند که اجداد بزرگوارش فکر و عمل می‌‌‌‌‌کرده‌اند.



دوستی تعریف می‌‌‌‌‌‌‌کرد که در ایران در خیابان منتظر تاکسی بوده است و ماشین‌ها بوق می‌‌‌‌‌‌‌زدند و او با بی‌محلی آن‌ها را رد می‌‌‌‌‌‌‌کرده تا ماشینی در مقابل پایش توقف می‌‌‌‌‌‌‌کند و راننده بعد از پایین آوردن شیشه به او می‌‌‌‌‌‌‌گوید: بیا بالا.

این دوست چند بار به راننده می‌‌‌‌‌‌‌گوید که منتظر تاکسی است و باز می‌‌‌‌‌شنود که مرد می‌‌‌‌‌‌‌گوید بیا بالا.

و وقتی با عصبانیت از مرد می‌‌‌‌‌‌‌خواهد که او را راحت بگذارد مرد با بددهنی چند فحش هم به او می‌‌‌‌‌‌‌دهد و می‌‌‌‌‌‌‌گوید: حالا تحویلت گرفتم خودت را لوس می‌‌‌‌‌‌‌کنی؟

مرد واقعا فکر می‌‌‌‌‌‌‌کرد لحن آمرانه‌ی مزاحمتش «تحویل گرفتن» زن محسوب می‌‌‌‌‌‌‌شود.

دوست دیگری تعریف می‌‌‌‌‌‌‌کرد که در تاکسی مورد مزاحمت یکی از مسافران قرار می‌‌‌‌‌‌‌گیرد و جنجالی که پیش می‌‌‌‌‌آید موجب می‌‌‌‌‌‌‌شود که راننده تاکسی توقف کرده و مرد را از تاکسی پیاده ‌‌‌‌‌‌کند.

مرد مزاحم اما مسئله ی مزاحمت را از بنیاد نمی‌‌‌پذیرد و با فریاد می‌‌‌‌‌‌‌گوید که: اصلا با این فیافه‌ات کسی به تو نگاه می‌‌‌‌‌‌‌کند؟

اینجا هم مرد مایل است خود را منزه جلوه دهد، و دلیلش هم این است که زن را زیبا نمی‌‌‌‌داند. یعنی دلیل مزاحمت زیبایی زن است. و مورد مزاحمت واقع شدن امتیازی برای زن به حساب می‌‌‌‌‌آید که خود را زیبا و خواستنی بداند.

صحبت‌های مرد مغازه‌دار را دوباره در ذهنم مرور کردم. که از من می‌‌‌‌‌‌‌خواست این برخوردها را امتیازی برای خود بشمارم و به معنای تعریف و تمجید بدانم.

فکری که در بسیاری از مردها - و شاید هم زن‌ها، چرا که بسیاری از زن‌های ما هم از همین فرهنگ مردانه پیروی می‌‌‌‌‌‌‌کنند ـ مشترک است.

ولی من آزار جنسی را نه تعریف و تمجید و امتیاز برای زن می‌‌‌‌‌‌‌دانم و نه کلا در این مسئله زن را تاثیرگذار می‌‌‌‌‌‌‌دانم. آزار جنسی ناشی از یک نگاه مردانه است. یک رفتار مردانه، یک فرهنگ مردانه.

مردی که حق خود می‌‌‌‌‌‌‌داند که خلوت زنی را به هم بزند. افکارش را به‌هم بریزد، روز او را خراب کند، بدون هیچ اجازه‌ای وقت او را در اختیار بگیرد و روح او را پر تنش کند، این کار را نه به دلیل ظاهر زن و نه به دلیل احساسی که به آن زن دارد انجام می‌‌‌‌‌‌‌دهد.

زن در این میانه هیچ نقشی جز یک ابژه جنسی ندارد. زن در این‌جا نقش فرعی باز می‌‌‌‌‌‌‌کند. چرا که به راحتی این اتفاق برای هر زنی می‌‌‌‌‌‌‌تواند بیافتد و مردی که چنین برخوردی می‌‌‌‌‌‌‌کند به راحتی موضوع خود را از زنی به زنی دیگر تغییر می‌‌‌‌‌‌‌دهد.

این‌جا مسئله اصلا زن نیست. این مرد و فرهنگ عقب مانده‌ی اوست که چنین حقی را در اختیار او قرار می‌‌‌‌‌‌‌دهد.

موج‌های منظم و بی‌شتاب دریا آرامش را به من بازگرداند. تا روزی دیگر و جایی دیگر که دوباره در مقابل مردی قرار بگیرم که فکر می‌‌‌‌‌‌‌کند آزار جنسی به منظور تعریف از زنان است و زن باید این مسئله را به عنوان امتیاز مثبتی برای خود به‌شمار آورد و دوباره از این حماقت به جوش بیایم.

اما این مسئله برای من پایداری چندانی ندارد. سفر من در کشور هندوستان تمام می‌‌‌‌‌‌‌شود و به سوئد باز خواهم گشت.

کشوری که در آن آزار جنسی به این شکل روزمره و عیان اعمال نمی‌‌‌‌شود ولی برای زن ایرانی موضوع چیز دیگری است.

برای او این برخوردها سفری نیست که تمام شود. زندگی روزمره است. چالشی روزانه که از او انرژی می‌‌‌‌‌طلبد و او را به خروش می‌‌‌‌‌آورد و راستی کدام دریاست که خروش او را آرام ببخشد؟

Share/Save/Bookmark

عنوان این مطلب در ترجمه اين جمله‌ی انگليسی: «sexuall haresment is not a compiment» آورده شده است
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

برای من هم به عنوان یک زن این موضوع خیلی ناراحت کننده بوده این مشکل حتی در روابط جنسی بین زن و شوهر هم به شکل آزار دهنده ای وجود دارد

-- بدون نام ، Mar 18, 2010

« که این‌ها را می‌‌‌‌‌نویسی که بگویی زیبا هستی و همه خواهان تو هستند.»

خب چاره اش خیلی ساده است خانم، یه عکس از خودتون بذارین کنار اسمتون. مثل خیلی از نوسنده ها.

-- بدون نام ، Mar 18, 2010

عمیقاً برای زمانه متأسفم که مدتی است چنین مطالب سخیف و نادرستی در آن منتشر می شود .
کشور ایران به هر حال همواره مشکلات سیاسی و اجتماعی خودش رو داشته و داره ، اما نمیدونم این بانوان محترم که تا پاشون به یک سرزمین آزادتر باز می شه چرا کاملاً با ایران و فرهنگ ایران دچار مشکل می شن ؟
چرا همه ی مشکلات فقط تقصیر مرد ایرانی است ؟

-- یک پسر بچه ، Mar 18, 2010

مطلب شما را به دقت و دوباره خواندم. آفرین به شما که شهامت نوشتن درد مشترک بسیاری از زنان را داشته اید. متاسفانه این سوء رفتار در میان جامعه مردان کشورهای عقب مانده رایج است. شاید چون نمیدانند که اگر این نگرش تهاجمی را به زنان ادامه دهند تا آخر دنیا عقب مانده باقی میمانند، و یا اصلا در مخیله شان نمیگنجد که این حرکات چقدر برای طرف مقابل ناگوار است...
باز هم ممنون از موضوع دردناکی که به آن اشاره کرده اید.

-- roshanmitra@hotmail.com ، Mar 19, 2010

دمکراسی و مدرنیسم یکی نیستند. هند 60 ساله که دمکراسی داره اما خود را مدرن نکرده وتازه شروع کرده به مدرن شدن. در اروپای شرقی دمکراسی نبود اما جلوه های مدرنیسم در روابط مردم و زندگی اجتماعی دیده می شد.
حقارت و خود کم بینی مرد ایرانی باعث میشه که در برابر زن خارجی با وقار و احترام برخورد کنه اما نسبت به همسر یا خواهر و مادر خود با بی احترامی.
اگر دمکراسی در ایران ریشه بدواند بدون شک مدرنیسم بدنبالا ان خواهد اما بخصوص که زمینه ان در زمان سلطنت پهلوی در ایران گذاشته شد و ما این را مدبون سلطنت پهلوی هستیم.
موفق باشید
.

-- دمکراسی و مدرنیسم همیشه بر هم منطبق نیستند ، Mar 19, 2010

به عنوان یک جوان، احساس شرمساری می‌کنم...

-- علی ، Mar 19, 2010

تا مرحله پیشنهاد و شاید بتوان گفت اولین "نه" طبیعی است ولی پس از آن مزاحمت است . شما هم زیاد حساس نباش این مرد ها هم تقصیری ندارند > آنها در جامعه ای مملو از محرومیت بزرگ شده اند. من یک مرد هستم و خاطره ای از سفر ترکمنستان داشتم که بسیار جالب بود. در آنجا از هر زنی که خوشم می آمد بسویش می رفتم و به دیسکو دعوتش می کردم. جالب اینجا بود که تمام این زنها اولا بسیار خوشحال می شدند و تشکر می کردند و بعد مٍثلا حلقه خود را نشان می دادند یعنی ما متعلق به کس دیگری هستیم. و من نیز مودبانه از آنها خدا حافظی می کردم.من الان در کانادا زندگی می کنم ولی می بینم که فرهنگ مردم ترکمنستان یک سر و گردن بالاتر بود. یعنی اینجا به ضرب پلیس و قانون مردان را مهار می کنند ولی آنجا ادب جنسیتی داشتند.

-- سیامک ، Mar 19, 2010

این نوع برخوردها را می توان طبیعی و اقتضای مرد بودن فرض کرد مانند بسیاری دیگر از تمایلات بشری که در چارچوب هنجارهای اجتماعی محدود شده اند. به عنوان مردی که سالهاست در یکی از کشورها با فرهنگ غرب زندگی می کنم تفاوت چندانی در ماهیت تمایلات و نوع نگرش کلی مردان نسبت به زنان نمی بینم تنها تفاوت در نحوه بروز دادن این تمایلات است که با توجه به شناخت بیشتر مردان و زنان از یکدیگر در جوامع غربی کنترل شده تر است. یعنی اینکه مردان غربی سماجت نمی کنند چون که می دانند این راه درست معاشرت با زنان نیست و ممکن است عواقب حقوقی هم بدنبال داشته باشد ولی متاسفانه در جوامعی کمتر توسعه یافته، آموزش و تجربه کافی وجود ندارد که رفتار مردان را تصحیح کند. گذشته از آن قانون نیز در چنین مواردی پشتیبانی کافی از زنان نمی کند. در کوتاه مدت شاید تنها راه حل موثر این باشد که زنان واقعیت موجود را پذیرفته و در برخوردهایشان با مردان همواره جانب احتیاط را رعایت کنند و بهانه به دست مردان ندهند و در عین حال تلاش کنند که حمایتهای قانونی موثر در برابر این برخوردها بدست آورند.

-- علی ، Mar 19, 2010

دست شما درد نکند. مطلب به جایی بود. من همه حرف های شما را خیلی خوب درک می کنم. خیلی ناراحت کننده است که این آقایان به اصظلاح روشن فکر ایرانی هم خیلی در این مورد عقب هستند.

فروغ

-- بدون نام ، Mar 19, 2010

به عنوان یک "مرد ایرانی" می خواستم بگم که خوشحالم که به زودی به سوئد برمی گردید و از این وضعیت ناراحت کننده خلاص می شین. اما خواستم نظرم رو هم بگم که به مثال معروف در و تخته، "مرد ایرانی" متاسفانه با "زن ایرانی" طرفه که بهش اجازه می ده اینطور بیشرمانه به حقوق انسانیش تجاوز کنه. من قصدم به هیچ عنوان تبرئهء مرد ایرانی نیست، ولی این مشاهده هم برام جالبه که "زن ایرانی" (با عرض معذرت از کلی گویی و جنرالایز کردن) خیلی وقتها علیرغم ظاهر مدرن و لیبرال و ادعاهای فمینیستی، در باطن هنوز همون زن سنتیه که علائقش در رقم مهریه، راحتی و خونه نشینی، وابستگی مالی به همسر، و (سو)استفاده از ازدواج/سکس به عنوان سکوی پرش برای مهاجرت به خارج یا رسیدن به آسایش مالی و... استفاده می کنه. من البته دور و برم زنهای ایرانی رو هم بسیار دیدم که اینطور نیستند و با سربلندی (و شایدهم سختی) زندگیشون رو به عنوان یک انسان آزاده ادامه می دند، ولی متاسفانه شاهد اکثریتی هم هستم که علیرغم ادعاهای قشنگ، زندگیشون با عرض معذرت در یک کلمه - مفت خوری - خلاصه می شه. به نظر من "مرد ایرانی" و "زن ایرانی" دو نیمهء مکمل هم هستند و دست به دست هم این چرخهء زشت و غیر انسانی رو همیشه و دوباره از نو بازآفرینی می کنند...

-- مازیار ، Mar 19, 2010

همسر من به خاطر همین فرهنگ حاضر به برگشت به ایران نیست و من هم توانایی زندگی در کشور بیگانه ندارم. هر چند هیچگاه در عمرم مزاحم دختری نشدم. پیامد دردناک آن هم طلاق!

-- نادر ، Mar 19, 2010

متاسفانه تکامل مرد و زن در طبیعت به این صورت بوده، شما از خودتون شروع کنید که تا ۱۰ - ۲۰ هزار سال دیگه تکامل انسان به سمت برابری زن و مرد پیش بره.

-- کیان ، Mar 19, 2010

با سلام . میتونم خواهش کنم صریحا بگید اگه مردی از شما بعنوان یک انسان خوشش اومد چطوری بگه که شما ناراحت نشید .

-- رضا ، Mar 19, 2010

اگه کسی از ظاهر شما خوشش بیاد و نظر بدی هم نداشته باشه و اینو بگه باز هم از نظر شما اشکال داره یا باید تظرش رو فقط تو ذهن خودش نگه داره ؟

-- رضا ، Mar 19, 2010

دو نکته فقط برای یادآوری:
1- در جوامع غربی هم متلک گویی هست. مثال: ایتالیا و یونان و البته در آلمان هم من دیدم.
2- زنانی که ازدواج براشون سکو پرتابه و با ازدواج به همه آرزوهاشون می رسن در غرب هم هستند. من هم تو همکارام (که البته همه تحصیل کرده هستند) ایجور زنان رو دیدم هم در اقوامی که با زنان آمریکایی (که هم آمریکا الاصل سفید هستند هم دانشگاه رفته) ازدواج کردن.
برای من هم اولش غیرقابل باور بود و فکر می کردم فقط در ایران و یا خاورمیانه اینچنین افرادی پیدا میشن. یا حداقل زنانی که تحصیلات عالیه ندارن. اما تجربه زندگی در اینجا نشون داد که اینطور نیست.
و دو چندان تعجب کردم که زنانی که رسیدن به آمالشون در گرو ازدواج هست از قشر تحصیل کرده و بعضا با درجه دکتری هم هستند..........

-- بدون نام ، Mar 19, 2010

جالب بود،، زیبا نوشتید،،
به عنوانه یک دختر ایرانی مقیم اروپا حرف شما رو کاملا می‌تونم درک کنم،،نذراته دوستان هم برام خیلی جالب بود، که هنوز همون ۲ قشر مختلف مرد ایرانی‌ رو داریم،،
این نوشته منو نا‌ خود آگاه یاد یکی‌ از پا ورقی‌های کتاب "فاطمه، فاطمه است"‌یی‌ شریعتی‌ انداخت،،

تو اون پاورقی، شریعتی‌ تعریف می‌کنه،، که یه بار داشته با یکی‌ از هم کلاسیهای دکتراش تو سوربن راجع به فرهنگ ایرانی‌ ‌او زن ایرانی‌ صحبت میکرد،،ب@د دیده که طرف بهش گفت: بابا شما آقایون ایرانی‌ که مشکلی‌ ندارید،، خانوم‌ها با یه چشمک میان!! اما ما اینجا باید اول طرف رو به یه قهوه دعوت کنیم،، بد ببریمش سینما، بد کنسرت،، بد.....

تا اینکه آخرش بخواد کار به روابط خصوصی بکشه،،

بد شریعتی‌ میفهمه این آقا قابل اینکه بیاد دانشگاه، تو یه سیرک کار میکرد،،که تو سفرهای مکتلفشون به ایران هم سفر کرده بودند،، این تجربهٔ شخصی اون آقا بوده که تو سیرک از ایران داشته،،

موضوع بر میگرد به سال‌های ۱۳۰۰ شمسی‌،، شاید هم قابل اون،،

میدونی‌ می‌خوام چی‌ بگم؟! می‌خوام بگم درسته که فرهنگ روابط درست واسه آقایون‌یی‌ ایرانی‌ تعریف نشدست، اما واسه خانوم‌ها هم تعریف نشدست!

الان هم جمعی‌ ما تو ایران همین وازی رو داره که این آقا تعریف کرده،، اگه می‌بینید که ما این همه سادیسم خیابانی داریم،،، یه دلیلش اینه که،، درسته من ‌او شما به اون ماشین‌های که میان جلو پامون بوق میزنند،،محل نمیذاریم،، اما خیلی‌های دیگه هم هستند که محل میذارند! چرا؟ چون ارزش خودشون رو نمیدونند،، شاید چون هیچ وقت هیچ کس بهشون یاد نداده،،،که نو‌یی‌ برخردسهیه چی‌؟!

چرا ازدواج‌های ایرانی‌ این همه خیانت توش هست؟ دلایلش حتما زیاده، اما یکیش حتما اینه که همیشه شخص سومی هست که خییییلی راحت در دسترس،،، اگه مثل خیلی از کشور‌های اروپا این شخص سوم واسه خودش بیشتر از این‌ها ارزش قائل باشه که حاضر نشه بیاد با یه مردی که متائهل ارتباط برقرار کنه،، اون وقت آقا هم مورد دیگه‌ای نداره بره سراغش،،، اون وقت خیلی پایبند تر می‌مونه،،،

این‌ها رو نگفتم که آقایون ایرانی‌ یا هندی رو تبرئه کنم،، نه اصلا،، هنوز هم مساله سر جاش هست،،

فقط می‌خواستم بگم این فرهنگ درف میلنگه،،

امیدوارم این فرهنگی‌ که الان بین نسل جدید آقایون ایرانی‌ یه کم شکل گرفته که عمیقتر و محترمانه تر فک کنند،،، ادامه پیدا کنه،،

شاد باشی‌ و پیروز

-- ساحل ، Mar 19, 2010

خواهر عزیزم اینقدر بدبین نباشید و قضاوت نکنید. من بیاد دارم وقتی در اصفهان دانشجو بودم بسیاری از همین رفتارها را از مردان همجنس باز که تعداد آنها هم بطرز باورنکردنی بسیار زیاد بود مشاهده میکردم.بعدها وقتی به خارج از کشور آمدم دیدم اینجا این رفتارها را تنها در مورد افراد جهان سومی مسلمان تازه وارد و ملیتهای دیگری نظیر هندوها در مورد زنان ( پس از مدتی آنها نیز تغییر میکنند) شاهد بودم. بنظر من سکس هم مثل تغذیه لازم است و اگر کسی گرسنه بماند حتی برای کمی غدا ممکن است جنایت هم بکند . این واقعیتی است که ما باید قبول کنیم که بسیاری از مردان کشور ما بقدری خار شده اند که به هم جنس بازی روی آورده اند ( البته منظورم هم جنس بازانی که مشکل پزشکی دارند نیست ) و آن گروه که بدنبال جنس مخالف هستند و موجب خشم شما میشوند هنوز سالم تر هستند.

-- آزاد اندیش ، Mar 19, 2010

نویسنده محترم:
باید اعتراف کنم که مطلب شما حرف دل بنده و بسیاری از زنان و دختران است.آنجا که می گویید:«آنچه من آن را آزار می‌‌‌‌‌نامم،بند کردن،گیردادن و سماجت در تبدیل یک«نه»به«آری»برای زنان خوشایند است؛اما من آزار جنسی را نه تعریف و تمجید و امتیاز برای زن می‌‌‌‌‌‌‌دانم و نه کلا در این مسئله زن را تاثیرگذار می‌‌‌‌‌‌‌دانم. آزار جنسی ناشی از یک نگاه مردانه است.یک رفتار مردانه،یک فرهنگ مردانه»به نظر من،این فرهنگ و رفتار مردانه تا اندازه زیادی ناشی از تربیت نادرست خانوادگی و نبود شناخت درست از ارزش و جایگاه یک زن در جامعه برای پسران و مردان است.پسران همیشه در رفتار خود از پدرانشان الگو می گیرند و متأسفانه در ایران و جوامع مردسالار،این فرهنگ رفتاری اشتباه سینه به سینه منتقل شده است و نتیجه اش را هم داریم می بینیم.نکته دیگر همان فرهنگ مردانه است که با توجه به مطلب شما،به نظرم می آید که میان زنان و مردان در هر جامعه تفاوت های فرهنگی فاحشی وجود دارد که همین تفاوت ها سبب ایجاد چنین مسائلی می شوند.
یکی به هوای اینکه دارد از دیگری تمجید می کند،مرتکب رفتاری می شود که سبب آزار طرف مقابل است و بدتر از همه،اصرار دارد تا طرف مقابل هم این رفتار را به هر قیمتی بپذیرد و حق را به او بدهد!!!به عبارتی،این طرز فکر مردانه که هر طور من فکر می کنم،تو هم باید همان طور فکر کنی...که برای هیچ بنی بشری،حال زن باشد یا مرد پذیرفتنی نیست.

-- بدون نام ، Mar 19, 2010

مهشید جان, نوشته‎اید "با این‌که هندوستان سال‌هاست که منطقه‌ای توریستی است‌، اما آشنایی با فرهنگ جنسیتی وجود ندارد.". اول این که, کشور هند با جمعیت بیش از یک میلیارد, سالیانه حدود کمی بیش از 5 میلیون(1) توریست خارجی دارد, اما هم‎آن سوئد با جمعیتی حدود هشت میلیون, سالیانه حدود 7.5 میلیون(2) توریست خارجی وارد این کشور می‎شوند. این نشان می‎دهد که هندوستان اصلن یک کشور توریستی نیست(تا هم این ده سال گذشته آمار سالیانه توریست خارجی کشور هندوستان به زحمت به مرز 2 میلیون می‎رسید). وانگهی پستی و بلندی "فرهنگ جنسیتی" یک کشور و ملت مترادف با تعداد توریست آن کشور لزومن نخواهد بود.
(1)http://en.wikipedia.org/wiki/Tourism_in_India
(2)http://en.wikipedia.org/wiki/Tourism_in_Sweden

-- سیاوش ، Mar 19, 2010

مهشید جان بسیار نوشته تامل برانگیزی بود و اما جالب تر نظرات برخی خوانندگان، و البته از جنس مذکر و اینکه چگونه به شما انتقاد کردن

من هم سوئد زندگی می کنم و معتقدم هرگز یک مرد ایرانی نمی فهمه زن بودن در ایران یعنی چی!! به شخصه پیش از سفر به سوئد هرگز فکر نمی کردم جایی تو این دنیا جنسیت تو، زن بودن تو، توان بالقوه تو در لذت بخشیدن به مردان نقشی در روابط رودررو و اجتماعی نداشته باشه! اینجا بسیار اتفاق می یفته که یادم می ره دخترم! احساس می کنم ما دخترای ایرانی اینقدر به این آزارها عادت کردیم که گونه دیگری از برخورد و طرز فکر رو متصور نیستیم

-- نیلوفر ، Mar 19, 2010

متاسفانه تندروی های امثال شما آدم رو به خواسته های برحق و موثر فمینیست ها هم بد بین می کنه . گویا شما در کنار این مفهوم عجیب و غریب و تعمیم یافته ی آزار جنیسی ، هیچ جایگاهی برای ابراز تمایل جنسی قائل نیستید. اگر به نظر من زنی زیبا و جذاب بیاد ، به احتمال قوی بهش می گم . و این رو حق خودم می دونم ، یعنی به این حساب می ذارم که میل ام رو سرکوب نکردم . در ضمن من اینجا در ایتالیا در رفتار بین مردا و زنها همون وضعیت ایران رو می بینم . ربط زیادی به جداسازی و محرومیت و اینا نداره.

-- آرمان ملک ، Mar 19, 2010

خاطره‌ای که برایتان نقل میکنم عمق فاجعه را بیشتر می‌نمایاند. چند سال پیش دخترم که از کودکی در غرب زیسته با دوست دخترش به دیسکو رفته بود. هر دو برای رقص. در حین رقص طبعا پسرانی هم درخواست همرقصی میکردند. واضح است و بود که هر پیشنهاد از طرف دختر یا پسر میتواند پذیرفته و یا رد شود و چالشی بدنبال ندارد. بطو اتفاقی آن شب دخترم میخواست فقط تنها برقصد. پسر جوانی دایم دور و برش رقصید و به ستایش‌اش پرداخت. وقتی دخترم مودبانه توضیح داد که میخواهد تنها باشد، پسر به تصور اینکه او فارسی نمیداند فحشی رکیک به زبان فارسی به او داد. اگر من در سن دخترم بودم به احتمال پاسخ‌اش را با یک سیلی میدادم. ولی در این کشور کسی در دعوا از دست استفاده نمیکند. دختر 18 ساله من به آرامی و ناگهان پیشنهاد او را پذیرفت و در حین رقص با پیچش پا او را با صورت نقش زمین کرد. بعد کمک‌اش کرد که برخیزد و در حالی که دستمال کاغذی برای پاک کردن خون بینی به او میداد به فارسی پرسید «چند سال است در غرب زندگی میکنی؟». البته پسرک که بعد‌ها فهمیدیم متولد همینجاست غیرتش بجوش آمد وشروع به انتقاد از نوع لباس دخترم (- :خجالت نمیکشی با این لباس خودنمایی میکنی؟) کرد. همان لباسی که در ابتدا به نظرش برازنده بود. می بینید تربیت خانوادگی چه معنایی دارد؟

-- بدون نام ، Mar 19, 2010

چناب رضا فک کنم موضع نویسنده بسیار شفافه و سوال شما بی مورد. مشکل ایشون به همراه خیل عظیمی از زنان ایرانی پیشنهاد اولیه نیست. هر انسانی چه مونث چه مذکر ممکنه از یه نفر(چه هم جنس چه جنس مخالف) بر اساس هر ملاک ظاهری یا باطنی ای خوشش بیاد و بدبهیه این حق رو داره این حسش رو در غالب یه پیشنهاد بروز بده(البته اینم به همون اندازه ریشه در فرهنگ غلط داره که زنان در زمینه پیشنهاد دادن فعال نیستن). اما اگه جواب منفی شنید باید راهش رو بکشه بره و اصرار در این زمینه از هر منظری زشت و مردوده...
من اسم این معضل رو پیش خودم
گذاشتم سندروم خود سوژه بینی مضاعف مردانه. یعنی مرد چون در طرف مقابل سوژه ای نمی بینه، تنها دلیل عدم موفقیت خودش رو کم کاری(عدم اصرار) خودش می بینه. توجه نویسنده رو به این نکته جلب می کنم که اگه از بیرون نگاه کنی این وضعیت برای خود مردها اصلا وضعیت دل انگیزی نیست. اینکه تو انقدر احمق جلوه کنی چون واقعیت رو اونطور که هست نمی بینی و نتونی واقعیت رو اونطور که هست بینی به نوع خودش رقت انگیره. مثل کم بینایی می مونه که به دلیل ناتوانیش در دیدن سر راه به بقیه تنه می زنه. شاید این دیگران دردشون بیاد اما درد عظیم تر نابینایی تنه زننده است. به علاوه این بد دیدن باعث می شه این مساله هیچوقت براشون حل نشه و بخش بزرگی از ذهنشون رو تا حد اختلال کلی فرایند زندگشیون مختل کنه...

-- دن سیفون ، Mar 19, 2010

جناب کیان فک کنم مشکل شما خلط دو مفهوم تکامل بیولوژیک و فرنگیه... چراکه این 20-30 هزار سال مبدا شروع تکاملات فرهنگی انسانه نه بیولوژیک... تقاوت بیولوژیک زن و مرد طبعا ملیونها سال طول می کشه برگرده(اگه اصلا خط سیر اینجوری باشه) اما تفادتهای فرهنگی هرچقدرم زمان برده باشه که این شده باشه مکانیزم های تغییرش لزوما همونقدر زمان بر نیست. مثلا ده ها هزار سال طول کشید انسان رام کردن اسب رو به تکامل برسونه اما در مدت کوتاهی بعد از اختراع بخار فرهنگ اسب سواری در میان عامه از بین رفت. فک کنم بهتره قبل از بکار بردن واژه ها کمی درباره شون مطالعه کنین

-- دن سیفون ، Mar 19, 2010

جناب آزاد اندیش! مگه افراد چپ دست به دلیل تفاوتی که دارند و به خاطر این تفاوت در اقلیت اند، خوار اند که همجنس گراها خوار باشند؟! مگه چپ دستی مشکل پزشکی است که همجنس گرایی باشه؟! من فک می کنم کامنت شما مصداق توهین عمومی به ملیونها انسانه و ای کاش در پابلیش کردن اون دقت بیشتری می شد...

-- دن سیفون ، Mar 19, 2010

به "یک پسر بچه" - پسرم بزرگ میشی میفهمی اینشالله! هنوز برای تو یخده زوده وارد اینجور صحبتها بشی.

به "رضا" - بستگی داره چه طوری بگی!

به "بدون نام" - اوضاع زنها در همه جای دنیا تقریباً همینه فقط بعضی جاها مؤدبانه تر به آنها تعدی میشه و بعضی جاها طورای دیگه. برای همین هم مجبور میشن به حربه های سنتی مثل ازدواج متوسل بشن.

یاد نظریه ای افتادم که یک نفر در مورد بن لادن و امثالهم داده بود: بهترین مجازات برای این فرد اینه که زنده دستگیرش کنن ببرن تو یه کلینیک مجهز و پیشرفته با یه عمل جراحی تبدیلش کنن به یک زن اونوقت ببرنش با برقع و حجاب کامل بندازنش وسط لشکر طالبان!

خیلی ظالمانه است ولی خب دیگه ...

-- عاقله‌زن ، Mar 20, 2010

من در آلمان زندگی کردم در کشورهای اروپایی مردان هنوز همون طرز تفکر برتری و تسلط فکری روی زن ها دارند ولی در رفتار اجتماعیشون محترمانه برخورد می کنند ولی در روابط زناشویی و حتی روابط دوستی دو جنس باز مرد ها همون برتری .و تسلط فکریشون را بر زنها دارند ولی به طور خیلی ظریف که شاید خیلی از زنها به ظاهر اصلا متوجه نمی شن یا می شن ولی به روی خودشون نمیارن مرهای اینجا به مرور زمان این مرز ظریف را یاد گرفتن ولی اصولا مرد به خاطر تفاوت مغزی و طرز نگاهش به دنیا جاه طلب و قدرت طلب هست واین طرز نگاهشو نمی شه تغییر داد و به هر صورتی و هر طریقی این وجه از شخصیتشو در هر جای دنیا هم که باشه نشون می ده

-- بدون نام ، Mar 20, 2010

جناب بدون نام آخر به نظر من اینکه شما در آلمان زندگی می کنین اصلا دلیل نمی شه فرهنگ اونها رو بشناسین. مگه علی شریعتی در فرانسه نبود؟ اما از فرهنگ غرب چی فهمید؟ هیچ چی. اتفاقا کسانی که با رویکرد بحران هویتی و عدم پذیرفته شدن در جوامع غربی روبرو می شن(که خیلی شایعه) غیر قابل اعتمادترین افرادن برای انعکاس فرهنگ واقعی اونها. به علاوه به نظر من ذهنیت شما کاملا ایرانیزه است. اون جملاتتون درباره تفاوت مغزی مثل دم خروسی بیرون زده بیانگر این مساله است. لااقل در اروپای شمالی و اسکاندیناوی این مساله وجود خارجی نداره. نشون به نشون صدر اعظم مقتدرشون... در نهایت حتی اگه مساله ظرافت در اعمال تبعیض را هم بپذیریم، این باز نشانه بسیار معنی داریه. نشون می ده که مساله در اونجا بسیار بسیار کمرنگ تر و روبه زواله و تنها میراثیه از گذشته های دور که داره نفس های آخرش رو می کشه. خلاصه اینکه اونجا هم یه شزازی هست به این معنی نیست که همه جا یه جوره! و طبعا زندگی یه زن در چنان جامعه ای کیفیت بسیار بسیار بهتری داره تا جامعه ای مثل ایران. البته به نظر من زنان ایرانی تنها نیستن اما ملیاردها همدردانشان را می شه در کشورهای جهان سوم و مسلمان به وفور یافت. مثل همون هند که نویسنده مثال زده نه آلمان!

-- دن سیفون ، Mar 21, 2010

من خودم تا ۲۲ سالگی ایران بودم و بد از ایران رفتم و با تفاوت فرهنگی‌ که شما اینجا ذکر کردید کاملا اشنا هستا، ریشهٔ این نگاه مردانه یا زنان ، هم مردان و هم زنان ایرانی‌ به اون مبتلا هستند. بسیاری از زنانی که من میشناسم هم این نظر رو دارند و اینطور نیست که یون‌ها یک نمونه از افراد عقب افتاده جامعه باشند بلکه آنها از رده تحصیلکرده و به نظر من نمونهٔ خوبی‌ از جامعه هستند که این تعرض فکر آنی دارند و از اینکه کسی‌ اینتری بهاشون برخورد کنه لذت میبرند ، حتا خودم رو هم از این قاعد مستثنی نمیدونم ، ولی‌ قبول دارم که این یه فرهنگ غلط هستش و باید برای تصحیح ای‌ اون تلاش کرد، چه بسیار خوب که شما این رو اینجا نوشتید تا من حد عقل به خودم برگردم و ببینم که این مشکل در من هست ، حالا ممکن این ساختار ذهنی‌ در کودکی یا نوجوانی شکل گرفته باشه ولی‌ من الان باید سعی‌ کنم و عوضش کنم :)

-- بدون نام ، Apr 9, 2010

خانومی که صحبت میکردند حق مطب راادا می کردند اما خیلی موضوع را کش داده بودند اما راستش آزار و اذیت آقایان قابل فهم تر است و در نهایت می گویی خوب مرد است و در جامعه مرد سالاری که اصلا هم تنها مختص کشور ما نیست این طور اتفاقات می افتد اما آنجایی درد در وجود آدم باقی می ماند که این عقب ماندگی ها را بسیاری از زن ها هم می پذیرند هم با جملاتشان بر آن صحه می گذارند مثل خانومی که در با لا بجای هم دردی نوشته خوب خانوم عکس خودت را هم بگذار تا تائیدی بر حرف ها تان باشد که زیبا هستی این نظر دادن ها بسیار بسیار درد ناک تر از دردی است که در جامعه اسمش را مرد سالاری می گذاریم چون اول این عقب ماندگی زنها باید درست بشه بعد مرد سالاری و بعد خود به خود دموکراسی می آید نقطه

-- نسرین ، Apr 10, 2010

چقدر بحث‌ها، سطحی و بی مایه است!
سکشوال هرستمنت اتفاقا خیلی خیلی موضوع جالبی برای بیان میتونه باشه.
ولی باید کم کم یادبگیریم (این یه مشکلیه که فعالان در حوزه حقوق زنان تو ایران دارند)، اینکه یاد نگرفته اند مقاله ی درست وحسابی بنویسند.
انگار که یکی داره واسه یکی دیگه خاطره تعریف میکنه!

-- بدون نام ، Apr 12, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)