تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
در حاشیه ملاقات اخیر زهرا رهنورد و میر حسین موسوی با فعالین جنبش زنان

جنبش زنان بر تارک جنبش سبز

فروغ.ن.تمیمی

جنبش آزادی‌خواه و مدنی سبز، پهنه‌ای گسترده برای در برگیری تمام نحله‌های فکری آزادی‌خواهی، برابری‌خواهی و عدالت‌جویی است. در یک سال گذشته، چند میلیون نفر از شهروندان معترض به نتایج انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، مصلحان سیاسی، ژورنالیست‌های مدافع آزادی بیان، فعالین حقوق بشر، فمینیست‌ها، دانشجویان، کارگران، اقلیت‌های قومی، دینی و جنسیتی همه و همه در زیر چتر فراگیر جنبش سبز گرد آمده‌اند.

یکی از نتایج اعتراضات گسترده به نتایج انتخابات ریاست جمهوری و نتایج اسف‌بار آن، خواسته به حق معترضان در ضرورت دگرگونی‌های اساسی در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور است. این تغییرات بنیادی به عنوان تنها راه خروج از بن بست فعلی، اهمیت خود را هر روز بیش از پیش بر مردم آشکار می‌کنند.

اما رهبران جنبش سبز واقعا خواهان چه جامعه‌ای در ایران هستند؟ رهبران فعلی سبزها چه برنامه‌ای برای آینده کشور دارند و یا در مورد حدود آزادی‌های مدنی، بسط عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی چه طرح و نقشه‌ای را پیشنهاد می‌کنند؟ یا چه پاسخی به مطالبات سیاسی شهروندان و یا مطالبات مدنی اقلیت‌های جنسیتی، قومی و مذهبی می‌دهند؟ چرا تاکنون برنامه‌ای مدون و همه‌جانبه در این زمینه‌ها منتشر نکرده‌اند.


این‌ها سوالاتی است که بارها و بارها مطرح شده‌اند. با توجه به این که رهبری سبزها جناح‌های متفاوتی از اصلاح‌طلبان را در بر می‌گیرند؟ هنوز مشخص نیست که آنان در پاسخ به مطالبات بخش‌های گوناگون جنبش چه راهکارها و استراتژی‌هایی را در دراز مدت به کار خواهد گرفت. آیا مثلا در مقابل خواسته به حق تغییر قانون اساسی چه خواهند کرد؟

این‌طور تبلیغ شده است که گویا جنبش سبز تنها جنبش طبقه متوسط شهری است، اما نباید از یاد برد که بخشی ازاقشار کم‌درآمد شهرنشین، هم در آن حضور موثر داشته و دارند. سبزها تاکنون در جذب قشر تهی‌دست و محروم جامعه موفقیت چندانی نداشته‌اند. یعنی میلیون‌ها انسان ایرانی که دغدغه نان روزانه، آنان را از پرداختن به معضلات دیگر همواره باز داشته است. رهبری سبز چه برنامه‌ای برای جذب این بخش آسیب‌پذیر و فراموش‌شده جامعه به جنبش دموکراتیک کنونی ارائه داده است؟ بدون شک حمایت مداوم و همه‌جانبه اکثریت مردم از جنبش مدنی و خشونت‌ستیز فعلی لازمه تداوم و موفقیت آن در آینده است.

اگرچه معترضان به نتایج انتخابات هنوز پاسخی جامع به این سوالات از طرف رهبران سبز دریافت کرده‌اند؟ اما انصافا بخش زنانه در رهبری سبزها با موضع‌گیری‌های درست خود در مورد مطالبات زنان، استراتزی جنبش سبز در رابطه با جنبش فمینیستی را دقیقا مشخص کرده است. برای توضیح این موضوع اول بهتر است نگاهی کوتاه به روزهای گذشته داشته باشیم.

در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، برای اولین بار در سه دهه گذشته، همسر یکی از کاندیداها یعنی خانم زهرا رهنورد با شرکت در فعالیت‌های انتخاباتی همسرش میرحسین موسوی، توانست نقش مهمی در جلب زنان، جوانان و طرفداری آنان از مهندس موسوی داشته باشد. رهنورد پس از انتخابات هم بی‌کار ننشست و پا به پای همسرش در حمایت از زندانیان سیاسی، ملاقات با خانواده دربندان اوین و سایر فعالیت‌های رسانه‌ای سبزها با او همراه شد.

اقدامات زهرا رهنورد دریک سال گذشته عملا او را هم سطح موسوی، کروبی و خاتمی قرارداده است. تا آن جا که مجله معتبر بین المللی «سیاست خارجی»، در سال ۲۰۰۹ رهنورد را به عنوان سومین متفکر برتر جهان انتخاب کرد. این گزینش بدون شک، بیشتر به خاطر نقش مستقل او در جنبش سبز و بیانیه‌های متعددی است که در یک سال گذشته از جانب رهنورد منتشرشده است. بنابراین اگر بگوییم که رهبری سبزها از برکت اقدامات خانم رهنورد در حال حاضر صاحب یک بخش رهبری زنانه نیز شده، اغراق نکرده‌ایم.

حمایت‌های آشکار و جلسات پی‌درپی خانم رهنورد با کنش‌گران جنبش زنان در ایران و تاکید او بر مطالبات برابری‌خواهانه نیمی از جمعیت کشور در پیام او به مناسبت سال‌روز شهادت ندا آقا سلطان منعکس شد. در ملاقات اخیر رهنورد و موسوی با فعالین زنان از طیف‌های گوناگون و هم کنش‌گران جنبش یک میلیون امضا برای تغییر قوانین به نفغ زنان، رهنورد بار دیگر با مشخص کردن استراتژی سبزها درحمایت قاطع از مطالبات زنان، تغییر قوانین تبعیض‌آمیز و پیوستن به کنوانسیون بین‌المللی رفع تبعیض‌های مبتنی بر جنسیت، را خواستار شد.

نکته مهم در سخنان اخیر رهنورد دراین جلسه، تاکید او بر تعیین تکلیف جامعه ایرانی با مسئله زن است. او با افشاگری درباره نگاه تبعیض‌آلود و تقلیل‌گرایانه حکومت اسلامی به زنان، خواهان شناسایی واقعیت موجودی به نام «زن» از طرف قانون‌گذاران، مذهب و عرف جامعه است و خواهان بازبینی و انتقاد به فرهنگ رایج «قیم‌ مابی» و قوانین «قیم مابانه» نسبت به زنان است.

او می‌گوید بیاید حقیقت وجودی زن ایرانی را بپذیریم و او را نه به عنوان همسر، دختر و یا مادر این و آن، بلکه به عنوان یک فرد مستقل، آزاد و حاکم بر سرنوشت خویش نگاه کنیم. به عقیده رهنورد ادعای پیشرفت و ترقی جامعه چه در سطح ملی و چه در عرصه جهانی بدون اعتقاد به مشارکت اساسی زنان، ادعایی بی‌اساس است. او در این نشست سرکوب زنان آزادی‌خواه را در یک سال اخیر محکوم می‌کند.

رهنورد درباره جایگاه جنبش زنان در جنبش سبز می‌گوید: «اگرچه جنبش زنان جزیی از جنبش سبز است اما بر تارک جنبش سبز می‌درخشد.» او خواهان تشکیل گروهی از متخصصان برای بررسی ابعاد آسیب‌شناسی و معضلات زنان در جامعه شده و خواهان لغو قوانینی می‌شود که محدودیت‌های شغلی، تحصیلی و خانوادگی را در مورد زنان اعمال می‌کنند. موضع‌گیری‌های زهرا رهنورد در حمایت از خواست‌های زنان و تاکید او در نقش قاطع آنان در جنبش سبز، اهمیت دفاع از مطالبات برابری‌خواهانه زنان را به عنوان یکی از استراتژی‌های اصلی جنبش سبز روشن می‌کند.

او به خوبی به نقش مهم زنان در آینده هر جنبش مدنی در مملکت آگاه است. رهنورد بدون شک با تعمق بر آن چه که در انقلاب بهمن بر حقوق زنان رفت، این‌بار خواهان جلوگیری از تکرار تاریخ در فردای پیروزی است.

امری که می‌تواند برای اصلاح‌طلبان و رهبری سبزها راه‌گشا باشد و تردیدهای آنان را در دفاع آشکار از حقوق تمام اقلیت‌های جنسیتی، مذهبی، قومی و فکری از میان ببرد، تا با پی‌گیری یک استراتژی کارآمد و مبتنی بر حقوق برابر و انسانی برای تمام شهروندان کشور، تداوم و پیروزی این حرکت مدنی را در آینده تضمین کنند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

کاملا با مطلب شما موافقم.

-- مازیار ، Jul 7, 2010

اما رهبران جنبش سبز واقعا خواهان چه جامعه‌ای در ایران هستند؟ رهبران فعلی سبزها چه برنامه‌ای برای آینده کشور دارند و یا در مورد حدود آزادی‌های مدنی، بسط عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی چه طرح و نقشه‌ای را پیشنهاد می‌کنند؟ یا چه پاسخی به مطالبات سیاسی شهروندان و یا مطالبات مدنی اقلیت‌های جنسیتی، قومی و مذهبی می‌دهند؟ چرا تاکنون برنامه‌ای مدون و همه‌جانبه در این زمینه‌ها منتشر نکرده‌اند.
یکی از علل بی پاسخ ماندن این سئولات همان سئوال نکردن است. این سئوالهائی است که همیشه مطرح بوده و اگر در روزهای اول جنبش مردم بان بطور جدی نپرداخته اند در چند ماه اخیر دغدغه بسیاری بوده است. اما همانطور که رسم دنیاست این سئوالات همیشه بوسیله مطبوعات و رسانه مطرح میشود و نمایندگان و کاندیدا ها و رهبران هم بالطبع بان پاسخی میگویند. اما در مورد ما روال کار چنین نیست. رسانه های ما انکه مخالف است تکلیفش مشخص است ، اما انکه خود را رفرمیست میداند تصور این را دارد که رسالتش فقط در انچیزی است که او انرا حمایت میخواند. ایا تا بحال گزارشگری از اقای موسوی یکی از این سئوالات را مطرح کرده است؟ ایا کسی در رسانه ای اشاره ای باین کرده است که چرا این بیانیه ها که پی در پی صادر میشود انقدر مبهم و پیچیده است؟ بله این ها باید روشن شود اما هیچگاه نخواهد شد زیرا هیچگاه اقایان موسوی و کروبی نیاز به انرا حس نخواهند کرد.
این مطلب در باره خانم رهنورد دقیقا یکی از همان مطالب است. بله ایشان همراه با همسرشان در کمپین اینجا و انجا جضور داشته اند/ یکبار هم دست هم را گرفته اند. اما در عوض یکبار هم نشده یک جمله دقیق و صریح راجع به یک امر مشخص ابراز کنند. ایا بهتر نیست که بجای تعریف و تمجید از ایشان راجع به مواضعشان در یکی از این موارد ذکر شده یک سئوال مشخص بشود. مثلا راجع به حجاب و یا طلاق و غیره.

-- مینا زند ، Jul 7, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)