تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با پریسا نصر‌آبادی

«جنبش زنان باید خواستار سکولاریسم باشد»

شکوفه منتظری
shokoofeh@radiozamaneh.com

جوانه می زنم
به روی زخم بر تنم
فقط به حکم بودنم
که من زنم، زنم، زنم
چو هم صدا شویم و
پا به پای هم رویم و
دست به دست هم دهیم و
از ستم رها شویم
جهان دیگری
بسازیم از برابری
به همدلی و خواهری
جهان شاد و بهتری

نه سنگ و سارها
نه پای چوبه دارها
نه گریه های بارها
نه ننگ و عارها
جهان دیگری
بسازیم از برابری
به همدلی و خواهری
جهان شاد و بهتری

Download it Here!

از اولین ٨ مارس تاریخ در سال ١٨٧٥، صد و سی و پنج سال می‌گذرد اما هنوز مبارزات زنان برای رهایی ادامه دارد. در کشور‌هایی هم‌چون ایران که دارای ساختارهایی مذهبی و سنتی هستند، وضعیت زنان هم‌چنان نابه‌سامان است. از سال‌های انقلاب مشروطه و جنگ جهانی اول تا به امروز، مبارزات زنان ایرانی ادامه دارد؛ از انجمن حریت نسوان تا کمپین یک میلیون امضا.

در تمام این سال‌ها زنان در تلاش در راستای احقاق حقوق خود و زیستن در جهانی هستند که رهایی و برابری زن در آن نه یک هدیه از سوی بزرگان و نیروی سلطه، بلکه امری نهادینه در اجتماع باشد. اما نکته‌ی قابل توجه برخورد شدید حکومت‌ها در کشورهایی با ساختار‌های سلطه‌گرایانه در برابر جنبش زنان است. علاوه بر سد‌هایی که جامه‌ی سنت گر در برابر جنبش زنان ایجاد می‌کند، قدرت‌مندان نیز همواره این‌گونه جنبش‌ها را صرف نظر از انگیزه و نحوه‌ی طرح مطالبات آن‌ها خطری علیه خویش انگاشته‌اند.

جنبش زنان در ایران را می‌توان در رده‌ی جنبش‌های اجتماعی قرار داد که با هدف به چالش کشیدن نظم اجتماعی و دگرگونی و تغییر شرایط موجود پا به عرصه‌ی ظهور گذاشت. امروز، در ٨ مارس٢٠١٠ زنان مبارز ایرانی به تاریخ مبارزات زنان چگونه نگاه می‌کنند؟ راه‌کارهای آنان برای برون‌رفت از تبعیض و ستم جنسی در جامعه‌ی سنت‌زده و دین‌مداری چون ایران چگونه است؟ جدای از مذهب سیاسی در قدرت چگونه تضادی میان فعالیت‌های فمینیستی و زندگی روز‌مره‌ی مردمی را که با سنت و مذهب گره خورده توضیح می‌دهند؟ به سراغ پریسا نصر‌آبادی رفتیم و سوال‌هایمان را با او در میان گذاشتیم:

قرار نیست که جنبش زنان به عنوان یک جنبش رادیکال اجتماعی که مستقیما بنیادی‌ترین ساختار‌های یک اجتماع اعم از اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن را به چالش می‌گیرد، خودش را با آن چیزی که در آن جامعه در جریان است هم‌آهنگ کند.


پریسا نصر‌آبادی

حالا می‌خواهد «آن» بعد مذهبی جامعه باشد یا هر چیز دیگری غیر از این باشد و آن‌هم در شرایطی که یکی از مهم‌ترین عواملی که باعث شده است زنان به صورت مضاعف استثمار شوند، مذهب‌ای است که در ساختار سیاسی نهادینه شده است و از این کانال به صورت مضاعف زنان را در موقعیت تحت ستم بودن و تحت سطله بودن قرار داده است.


جنبش زنان اگر بخواهد حقیقتا جنبش‌ای پیش‌رو باشد و بخواهد به مطالبات و خواسته‌های خودش در حداقلی‌ترین سطوحش حتی دست پیدا کند، چاره‌ای ندارد جز این‌که یکی از خواسته‌های مشخصش سکولاریسم باشد؛ چون تا این مذهب از ساختارهای رسمی سیاسی و آن چیزی که در واقع به صورت فرمال دائما برای مردم دارد اعمال سلطه می‌کند، کنار گذاشته نشود، هیچ امکانی برای این‌که زنان بتوانند به حداقلی‌ترین حقوق خودشان در چهارچوب اجتماعی و سیاسی دست پیدا کنند.

در آغاز انقلاب ٥٧ ایران زنان برای احقاق حقوق خود به خیابان‌ها آمدند. آن‌ها سهم یکسان از اتقلابی را طلب می‌کردند که خود بخش غیرقابل انکاری از آن بودند؛ هر چند این تلاش‌ها با بی‌تفاوتی و بعضا برخورد از سوی بسیاری نیروهای سیاسی در آن زمان مواجه شد اما دهه‌ی ٨٠ را شاید بتوان فصل شکوفایی جنبش زنان در تاریخ معاصر ایران نامید؛ زنان وارد عرصه‌ی نمادین شدند و حضورشان این‌بار قابل انکار نبود، این تفاوت از کجا ناشی می‌شود؟ اصولا تفاوت میان مبارزه‌ی دو نسل را چگونه می‌توان توضیح داد؟

من فکر می‌کنم نسل قبل از ما - نیروهای سیاسی چپ‌ای که در واقع حال پدران و مادران ما بودند و در آن دوره مبارزه می‌کردند - یک تفاوت اساس‌ای که با ما در آغاز انقلاب ٥٧ داشتند، این بود که علی‌رغم این‌که این‌ها از یک سنت، از یک مبارزه‌ی چریکی و زیرزمینی آمده بودند، اما بعد از انقلاب ٥٧ به لحاظ بدنه‌ی توده‌ای بسیار رشد کرده بودند.

بنابر‌این آن چیزی که تحت عنوان یک سری خواسته‌ها و مطالبات طرح می‌شد و آن چیزی که ما شاید اولین نشانه‌هایش را در ٨ مارس ٧٩ دیدیم؛ یک اعتراض عظیم و توده‌ای بزرگ بود که بین زنان در آن دوره فراگیرشده بود و صرفا محدود به نیروهای سیاسی نبود و بلکه توده‌ای‌تر عمل می‌کرد. فکر می‌کنم این نکته‌ی مثبت‌ای بود که داشتند ولی یکی از نکته‌های منفی‌شان این بود که هم‌زمان در چهارچوب سازمان‌ها و نهاد‌های سیاسی که در آن دوره وجود داشتند، حرکت می کرد. و آن سازمان ها و احزاب در واقع خودشان نابرابری را بازتولید می کردند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

"بايد"؟؟!! اين از همون "بايد" های آقايون هست که حالا اين خانوم داره تکرار ميکنه.

-- زهره ، Mar 9, 2010

خانم منتظری عزیز! " پا به عرصه ظهور گذاردن" عبارت غلطی است! پا به عرصه "وجود" می گذارند که خود کلا یعنی ظهور!

-- صبا سلطانی ، Mar 9, 2010

1-جنبش زنانه و مردانه ندارد تا زمانی که آزادی و برابری برای همه نباشد؛ زن و مرد ، ترک و لر ، بزرگ و کوچک همه گرفتارند.
2- سکولاریسم بدون آزادی و دموکراسی به پشیزی نمی ارزد همانطور که حقوق زنان بدون آن

-- علی ، Mar 10, 2010

شکوفه خانم، گزارش که در نیمه قطع شد!
ضمنا چرا خانم پریسا نصرآبادی را معرفی نکرده اید؟

-- کتایون ، Mar 10, 2010

من هم ار این "باید" خوشم نیمد. فرقی نمی کنه کی میگه "باید" و "باید" چی! منشا باید گفتن یک چیز است که ما الان از آن گریزانیم.

-- بدون نام ، Mar 10, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)