تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
روایت اولین تجربه‌ی عادت ماهانه

به تلافی تن مادرم

مهسا صارمی

این گزارش بخشی از مجموعه‌ای است که به روایات شفاهی، شخصی و تنانه از تجربه‌ی اولین عادت ماهانه (پریود) افرادی با سنین و شرایط زیستی متفاوت پرداخته است.

Download it Here!

دوران بلوغ برای من تداعی روزهایی شده که همراه با خاطره خوشی نیست. حتی یادآوری آن روزها هم برایم آزاردهنده است.

۱۴ یا ۱۵ سالم بود. سوم راهنمایی بودم، روز آخرین امتحان، تعلیمات اجتماعی.

چند روز قبل دوستم حمیرا پریود شده بود و با ذوق ازغذایی که برایش درست کرده بودند تعریف می‌کرد.

اما من همیشه ذهنیت بدی داشتم که ریشه در حرف‌های مادرم در دوران کودکی ام داشت. مثلا این‌که: «هر وقت که دیدین شورتتون کثیف شده، خونی شده یعنی این‌که با یک فرد غریبه کار بدی انجام دادین.»


سر امتحان حس عجیبی داشتم. سرد می‌شدم و بعد بلافاصله گرمم می‌شد. به شدت احساس ضعف می‌کردم، هم‌راه با لرزش و دردی خاص که تاآشنا بود.

در راه خونه حس کردم که چیزی از بدنم خارج می‌شه همراه با ترس، دلهره داشتم و حس می‌کردم که چیزی ازم داره کم می‌شه.

از اون به بعد چیزی که تا مدت‌ها در من باقی موند این بود که از به یادآوردی این اتفاق خاص زندگی‌م از دختر بودنم متنفر شده و از خودم بدم میومد. اما الان کاملا به خودم افتخار می‌کنم.

یادم هست که زار زار گریه می‌کردم و به مادرم می‌گفتم که «به‌خدا کسی به من دست نزده.»

در اون لحظه به جای دلداری دادنی که توقعش می‌رفت، وسایلی را که لازم داشتم بهم داد، بی هیچ حرفی و من حتی نمی‌دونستم که چه طور باید استفاده کنم.

درحالی که روز بعد در مدرسه حمیرا (دوست نزدیکم) از هدیه‌هایی که گرفته بود می‌گفت و در عوض من همه‌چیز رو پنهان کردم.

طنز قضیه در این بود که تا بیست سالگی حتی خودم هم فکر می‌کردم که واقعا در خواب کسی با من کاری کرده و متوجه نشدم، حتی از معاینه‌های پزشکی‌ای که مادرم هر شش ماه مارا می‌برد هم فرار می‌کردم.

وقتی در بیست سالگی‌ام مسئله پریود و عادت ماهانه کاملا برام روشن شد یادآوری این‌که مادرم هیچ توضیحی نداد و همراه‌ نبود آزاردهنده شده بود که البته هنوز هست. اما اگر خودم دختر داشته باشم از آغاز کودکی همه‌ی مسائل مربوط به جنسیتش را برایش باز می‌کنم.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

عالی بود
قطعا در زبان فارسی جای ادبیاتی از این دست خالیست

-- بدون نام ، Jul 25, 2010

این قضیه فقط در مورد دختران نیست. بلکه عدم ارائه توضیح مسائل بلوغ به پسران نیز به آنان آسیب می زند.

-- حسین ، Jul 25, 2010

خوب که چی؟
حالا اگر مادر یکی مشکل داره، باید با یه روانپزشک صحبت کنه نه که مصاحبه مطبوعاتی انجام بده.

-- بدون نام ، Jul 25, 2010

زبانی که سرکوب شده بود
درود به شهامتتون
بعید رسانه ای با این سطح مخاطب تا کنون جسارت چنین متونی را داشته
به مخاطره اش خواهد ارزید

-- مونا ، Jul 25, 2010

کامنتی که گفتی حالا که چی
بنظرم کسی که باید به روانپزشک مراجع کند شما هستید نه ان مادر. ان مادر هم گرفتدار جامعه سنتی بوده و افرادی مثل شما که جرات نداشته درباره پریود از مادرش بپرسه و یا از جایی اطلاعات بدست بیاورد همینطور از نسل به نسل یک موضوع تابو ادامه داشته. شما مشکل داری با این نوع نوشتن حتمن در خانوداه هم هیچ وقت دوست نداری از این چیزها بشنویی این تابوها باید از بین بره با نوشتن از ان و از ان گفتن این تابوها با مورور زمان از بین خواهند رفت

-- kia ، Jul 25, 2010

بی نظیر بود
توقعی نه بدین حد

-- بدون نام ، Jul 26, 2010

اوه
تبریک به شهامتتون

-- بدون نام ، Jul 26, 2010

نمونه جالب تن نویسی

-- بدون نام ، Jul 26, 2010

از کیا دعوت می شه تا دریاره همه مسایل شخصی و همه ارگان های بدنش بنویسه تا این تابو ها از بین بره و به لطف خدا همه مشکلات ایرانی ها حل شود.

-- بدون نام ، Jul 26, 2010

عالی بود
ممنون

-- بدون نام ، Jul 26, 2010

بسیار زیبا نوشتید.اون حس آزاردهنده ای که ازش نام بردید برای من به گونه دیگه ای تکرار شده.یادمه وقتی ده سالم با دخترخاله 16سالم با هم خوابیدیم.من شورت تنم بود و دخترخاله م دامن پوشیده بود بدون شلوار.دخترخالم منو محکم بغل کرده بود و پاهامو گذاشته بود لای پاهاش.حس قشنگی داشتم اما بعدها تا یکی دو سال همیشه می ترسیدم که نکنه دخترخالمو حامله کرده باشم.چون بهم اینطور القا کرده بودن که تماس با یه دختر اونم اینجوری موجب بچه دار شدنش میشه.البته این تفکرو همسن و سالا و دوستام موجبش شدن نه خانواده م.

-- xman ، Jul 26, 2010

اين هم نمونه ديكري از از اونور بوم افتادن ما ايراني ها. مسايلي تا اين حد خصوصي رو براي جي تو اينترنت منتشر ميكنيد؟ همين نكته رو در قالبي ديكر هم ميتونستيد مطرح كنيد. نيازي به اوردن اين همه جزييات نبود. من سالهاست كه در غرب زندكي ميكنم تابحال نديدم  كه كسي اطلاعات دل بهم زن خصوصي زندكيش رو در معرض ديد عموم قرار بده. ساختارشكني بايد هدف داشته باشه

-- بخت النصر خراساني ، Jul 26, 2010

خوب نوشتید
این هم طبیعت آدماست چرا داریم باهاش می جنگیم یا حاشا می کنیم . بگذارید نسل بعد نگرانی کمتری داشته باشد

-- بی نام ، Jul 26, 2010

نوشتن از خشونت به عنوان امری پنهان در زندگی زنان به نوعی مبارزه نرم با چنین خشونتی است. باید خشونت را فریاد زد تا تابوی گفتن آن شکسته شود و در نتیجه مانع بروز آن شود.
از یاد نمیبرم که تا سالها نگران دیدن اولین خون پریود بودم زیرا با برخورد خشونت بار خانواده همراه بود از جمله سیلی زدن توسط مادران و...

-- حمیده ، Dec 2, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)