تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

براندازی نرم آگاهی

آسیه امینی

در شرایطی که فشار و سرکوب و تهدید و بازداشت، ابزار دولت محمود احمدی‌نژاد برای به انزوا کشاندن جامعه‌ی مدنی در ایران بوده است و چالش بین دولت استصوابی و فعالان اجتماعی، به فشار از بالا و زیر زمینی شدن یا مجازی شدن جامعه‌ی مدنی منجر شده، دولت‌مردان قصد دارند، این چالش جدی را با استفاده از ابزار فرهنگی به جنگ نرم تبدیل کنند؛ جنگ نرمی که در راس آنها مبارزه با دستاوردهای جنبش زنان قرار دارد.

مدت‌هاست که مدیران دولتی در مقاطع مختلف و حتی در استان‌ها و شهرستان‌های دور و نزدیک، در تلاشند تا سیاستگذاری‌های آموزشی- فرهنگی را به سمتی پیش ببرند تا به هر نحو ممکن در مقابل افزایش اطلاعات، افزایش سطح تحصیل، افزایش استقلال اجتماعی و اقتصادی و در یک کلام افزایش آگاهی جنسیتی زنان سد بسازند.

شر تو را شوهر کم می‌کند

هفته‌ی گذشته وزیر آموزش و پروش در گفت و گو با خبرگزاری کار ایران، گفت که دولت قصد دارد در کتاب‌های درسی، سهمی را نیز برای آموزش مهارت‌های زندگی و راهکارهای ازدواج سالم به دانش آموزان دختر در نظر بگیرد.

در ادامه‌ی همین گفت‌وگو حمیدرضا حاجی بابایی، نظر کارشناسی متخصصان علوم تربیتی و اجتماعی را به شهادت می‌گیرد تا ثابت کند «ازدواج به موقع» دختران دانش‌آموز، باعث محافطت آنها از آسیب‌های اجتماعی می‌شود.

«آشنایی با رفتار صحیح در زندگی زناشویی آداب زناشویی و معاشرت ازدواج و مهارت‌های سخن گفتن با دیگران»، از جمله آمورش‌هایی است که به گفته‌ی وزیر آموزش و پرورش می‌تواند موجب حفظ امنیت دختران از ناهنجاری‌های اجتماعی از جمله بالارفتن سن ازدواج شود.

البته اینکه دانستن درباره‌ی آداب زناشویی و معاشرت با اقوام چگونه می‌تواند باعث پایین آمدن سن ازدواج شود در سخنان وزیر آموزش و پرورش به روشنی تشریح نشد، اما از نتایج سخنان ایشان چنین برمی‌آمد که قصد و غرض از چنین طرحی، ترغیب دختران دانش‌آموز به ازدواج کردن از طریق کتاب‌های درسی است.

این داستان دنباله‌دار که درواقع پیش از اینها با سخنان فاطمه آجرلو، نماینده‌ی مجلس مبنی بر بی‌توجهی کتاب‌های درسی به مسائل دینی کلید خورده بود، پیش از این نیز با طرح تفکیک جنسیتی کتاب‌های درسی از سوی علیرضا علی احمدی، سرپرست وقت وزارت آموزش و پرورش دنبال شده بود. یکی از اهداف آن طرح نیز آماده کردن دختران دانش‌آموز برای پذیرش نقش مادری عنوان شد.

جنگ نرم

جمهوری اسلامی سال‌هاست با استفاده از ابزار دین و سنت، به براندازی نرم آگاهی و اندیشه دست زده است. هر دری که به جای اندیشیدن، به تقلید و الگوبرداری کپی برابر اصل ختم شد، آزادی و استقلال و تفکر، از در مقابل آن بیرون رفت.

من به عمد از همان واژه‌ای استفاده می‌کنم که در طول سال‌های گذشته همواره یکی از اتهام هایی بوده است که از جانب حکومت‌گران به فعالان جنبش زنان و فعالان جامعه‌ی مدنی وارد شده است؛ یعنی «براندازی نرم». در سی‌ویک سال گذشته، با حذف آگاهانه‌ی آزادی بیان و آزادی اندیشه، با حذف آگاهانه‌ی همه‌ی مصادیق حقوق برابر، به براندازی نرم آگاهی و برابری در جامعه‌ی ایرانی پرداخت. تبعیض در همه‌ی اشکال آن چنان در ما نهادینه شد که شاید بی‌آنکه خود بدانیم نیز به آن تن دادیم و حتی دامن زدیم.


باور کردیم به‌طور مثال که زبان فارسی تنها راز ماندگار ایرانی بودن ماست. باور کردیم مشکل ترک و عرب و کرد و بلوچ ایرانی، مسئله‌ی همه‌ی ایرانیان نیست. باور کردیم مسئله سنی‌ها مسئله‌ی ایران نیست. باور کردیم مسئله‌ی زنان، مسئله‌ی همه ایرانیان نیست و ... همه‌ی این تبعیض‌ها در ما چنان ریشه دواند که از درون دچار براندازی شدیم. هویت فردی‌مان، هویت جنسیتی‌مان، هویت ملیتی و ملی‌مان، در پس پرده ماند و بر آن گرد فراموشی نشست. حقوق فردی‌مان را در قانون و بعد در جامعه یکی‌یکی از دست دادیم و دم از کسی برنیامد؛ چرا که مثلاً مسئله‌ی حجاب، دیگر یک مسئله‌ی ملی نبود. اعدام بلوچ‌ها مسئله‌ی ملی تلقی نمی‌شد. مسئله‌ی زبان مادری مسئله‌ی همه‌ی مردم نبود.

از این رو است که به نظر من دستاورد فعالان زن در چندسال اخیر، برخلاف نظر برخی از کارشناسان، تنها چالش بر سر قانون نبوده است. به نظر من چالش اصلی زنان در طول این سال‌ها مبارزه برای بسط آگاهی، البته به‌طور مشخص‌تر بسط آگاهی در حوزه‌ی جنسیتی، بوده است. هنری که باعث شد مسئله‌ی زنان، به مسئله‌ی عمومی تبدیل شود و بارها واکنش‌های سیاسی و اجتماعی را به دنبال داشته باشد.

من حتی واکنش‌های عجولانه و غضب‌ورزانه‌ای مثل تنظیم لایحه‌ی حمایت از خانواده را نتیجه‌ی کنش‌گری منطقی زنان در توزیع اطلاعات در مورد حقوق جنسیتی‌شان می‌دانم. البته افزایش تحصیلات زنان در دانشگاه‌ها، افزایش اشتغال زنان، استقلال مادی، آزادی‌های اجتماعی خود کسب شده و بسیاری از ویژگی‌های دیگر جامعه‌ی ایرانی درواقع در تعامل با همین دستاورد زنانه بوده‌اند.

بنابراین دولتمردان کنونی به درستی تشخیص داده‌اند که برای کم کردن شر زنانی که با افزایش آگاهی، مطالبات بیشتری را در عرصه‌های عمومی و اجتماعی و سیاسی طلب می‌کنند، بهتر است در جنگی نرم، رگ اندیشیدن آنها را قطع کنند؛ چراکه آگاهی قابل پس گرفتن نیست. بنابراین چه بهتر که از آغاز در برابر آن سدی ساخته شود.

زن خوب، مادر خوب

اگر قرار است زنی در مسیر اجتماعی‌اش، قدم به قدم با حقوق انسانی خود آشنا شود و آن را از خانه تا پارلمان دنبال کند، همان بهتر که از آغاز، شرش را با پذیرش نقش مادری و راهی شدن به خانه‌ی شوهر کم کند. وگرنه اگر مسئله‌ی دولت و وزیر آموزش و پرورش، نگرانی از آسیب اجتماعی بود، به قاعده باید دانش‌آموزان را در حوزه‌ی اندیشه با حقوق انسانی خود آشنا می‌کردند یا در حوزه‌ی عمل، چاره‌ای برای این‌همه مسئله‌ی اجتماعی، از بیکاری و مشکلات اقتصادی گرفته تا آزادی‌های اجتماعی و سیاسی می‌اندیشیدند. وگرنه برای درمان آن‌همه درد بی درمانی که یقه‌ی حکومت ایران را گرفته است، ازدواج زودهنگام دختران دانش‌آموز نه تنها قرص مسکنی هم نیست که خودش دو روز دیگر شر مضاعفی است که داستان آن مجال دیگری می‌طلبد.

نکته‌ی دیگری که در سخنان وزیر آموزش و پرورش نشان‌دهنده‌ی غضب آشکار دولت مردمحور است، آموزش آداب زناشویی و حتی نحوه‌ی معاشرت به دختران است. این مقام رسمی دولتی حتی به خود زحمت این را نداده است که برای حفظ ظاهر هم که شده، حتی در این مورد عدالت جنسیتی را رعایت کند و مثلاً بگوید آموزش مهارت‌های زندگی و معاشرتی برای دختران و پسران لازم است. درواقع این تیغی است که از رو بسته شده و عیان، نشان می‌دهد که هدف این تیغ، انسداد آگاهی دخترانی است که با محور قرار دادن حقوق انسانی‌شان، ملتی را به طلب کردن حقوق انسانی تشویق کرده‌اند.

نباید گمان ببریم که مدیری، مقامی، مسئولی در مراسمی چیزی پرانده است! به نظر من اتفاقاً این سخنان، بخشی از یک طرح کاملاً آگاهانه است که در سطوح مختلف و به شیوه‌های متفاوت، ریشه‌های آگاهی را هدف قرار داده است. مثلاً گویش دیگری از همین سخنان را در گفته‌های رئیس آموزش و پرورش استان بوشهر می‌بینیم. حاجی‌زاده در تیر ماه سال ۸۹ در یک کنفرانس خبری از تصویب طرح همسریابی دختران دانش‌آموز دوره‌ی پیش دانشگاهی خبر داده بود.

بنابراین می‌بینیم که این جنگ نرم در یک شبکه‌ی همکاری و به صورت کاملاً آگاهانه در صدد زدن به هدف، در نطفه است. درواقع انسداد علوم انسانی اگر با هدف خشکاندن ریشه‌های شناخت‌شناسی رخ داده است، این دایره حوزه‌های ابتدایی‌تر آموزش را نیز با طرح‌هایی چون تفکیک جنسیتی متون آموزشی و آموزش مهارت‌های «زن خوب، مادر خوب» هدف گرفته است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

بعید می دانم درک ذهنی برخی مدیران دولتی ساده اندیش و کوته نظر فعلی به این توصیفات قد بدهد!
به نظر مشکل، ضعف آگاهی ست...

-- محمد ، Nov 16, 2010

خانم امینی گمان کنم شوخی دارید میفرمایید آقایون فکر میکنند با پایین امدن سن ازدواج مشکلاتشون کمتر خواهد شد یک طلاق در برابر چهار ازدواج با فرض بیشتر نشدن دختران و پسران جوان طلاق گرفته را بیشتر خواهد کرد آقایان عادت به پاک کردن صورت مساله دارند و هر کار کردند بد از بدتر شد این همه بگیر و ببند و به قول شما براندازی نرم اگاهی فساد را کمتر کرد دین را فراگیرتر کرد یا نتیجه معکوس داد. و در آخر دود این سایتهاس خلق الساعه به چشم همه مان خواد رفت چه با داغ و درفش از نتیکه عکس دادنش چه با گناه به گردن این و آن انداختن این آقایون دانشمند. اقایون آش میپزند توقع دارند از توی دیگ فسنجون دربیاد خوب درنیماد.

-- علی ، Nov 18, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)