تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

تجاوز به حکم قانون

مریم حسین‌خواه

ایران تنها کشوری نیست که زنان آن درمعرض انواع و اقسام خشونت‌های فیزیکی و روانی قرار دارند. اما یکی از معدود کشورهایی است که نه تنها قانونی برای حمایت از زنان خشونت دیده در آن پیش بینی نشده‌است، بلکه بعضی مواد «قانون» به صورت مستقیم و غیرمستقیم حامی خشونت علیه زنان است و در برخی موارد حتی خشونت علیه زنان را ترویج می‌کند.

تجاوز قانونی به زنان یکی از همین خشونت‌هایی است که در ایران به حکم قانون و از سوی شوهر رسمی و قانونی اعمال می‌شود و نه تنها مجازاتی برای فرد متجاوز در نظر گرفته نشده بلکه قربانی این خشونت در صورت تمرد مورد مجازات قرار می‌گیرد.

برقراری رابطه جنسی اجباری و بدون رضایت نفر متقابل، تجاوز گفته می‌شود و فرقی نمی‌کند که اعمال‌کننده این اجبار، یک فرد غریبه باشد یا مردی که شوهر قانونی و شرعی آن زن است. تجاوز جنسی یکی از تلخ‎ترین تجربه‌هایی است که قربانیان آن گاه تا سال‌ها با تبعات روانی ناشی از آن دست و پنجه نرم می‌کنند و در تمامی کشورها برای فرد متجاوز مجازات قانونی تعیین شده است.

قوانین ایران نیز بر اساس بند دال ماده ۸۲ قانون مجازات اسلامی با در نظر گرفتن «اشد مجازات» برای این جرم، فردی را که علی الرغم میل کسی وی را وادار به برقراری رابطه جنسی کرده، به اعدام محکوم می‌کند. در این میان تنها استثناء تجاوزی است که از سوی شوهر اعمال می‌شود، در قوانین ایران البته نه نامی از «تجاوز قانونی شوهران» است و نه اصلا اجبار زنان به برقراری رابطه جنسی با شوهرانشان «تجاوز» دانسته می‌شود.

این در حالی است که ماده دو اعلامیه جهانی منع خشونت علیه زنان به صراحت تجاوز به زن از سوی شوهرش را یکی از مصادیق اعمال خشونت بر زنان دانسته و خواهان توقف آن شده‌ است.

مینا که ۲۰ سال از ازدواجش می‌گذرد، می‌گوید: «آدم گاهی آمادگی رابطه جنسی را دارد و گاهی هم ندارد، حالا یا بخاطر درد، یا بخاطر وضعیت روحی نامناسب یا اصلا به خاطر خستگی، ولی بعضی مردها اصلا به این چیزها توجه نمی‌کنند و اصلا نه گفتن تو را نمی‌شنوند.» به گفته مینا که بارها هم‌آغوشی بدون میل و رضایت را تجربه کرده: «مردها اینقدر این مسئله را حق بدیهی و طبیعی خودشان می‌دانند که حتی نمی‌شود در این رابطه با آنها گفت‌وگو کرد.»

بر اساس قانون مدنی زن «وظیفه» دارد نیازهای جنسی شوهرش را برطرف کند و در صورت عدم تمایل به برقراری رابطه جنسی، در اولین قدم از «نفقه» محروم می‌شود.

برقراری رابطه جنسی اجباری و بدون رضایت نفر متقابل، تجاوز گفته می‌شود و فرقی نمی‌کند که اعمال‌کننده این اجبار، یک فرد غریبه باشد یا مردی که شوهر قانونی و شرعی آن زن است

ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی ایران اما می‌گوید که: «هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود.»

تنها استثناء در نظر گرفته شده، ماده ۱۱۲۷ قانون مدنی است که به زن اجازه داده که اگر شوهرش پس از عقد به بیماری مقاربتی دچار شود، به درخواست وی برای برقراری رابطه جنسی «نه» بگوید و این مخالفت منجر به قطع نفقه او نشود.

البته ماجرای ندادن نفقه و خرجی زندگی به خاطر عدم تمکین زن، کمتر دست آویز مردان ایرانی قرار می‌گیرد و یا حداقل به صراحت بیان نمی‌شود، اما در اعمال قدرتی که از سوی مردان در مقام شوهر دیده می‌شود بی‌تاثیر نیست و به غیر از مواردی که کار به دادگاه می‌رسد، به صورت یک نیروی فشار نامرئی عمل می‌کند. در دادگاه اما «عدم تمکین زن» می‌تواند به نپرداختن «اجرت المثل» زن منجر شود.

ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق، مجازات «تخلف زن از وظایف همسری» را نپرداختن اجرت المثل به عنوان پولی که زن در ازای سالها کار در منزل شوهر دریافت می‌کند، قرار داده‌است و پیش از آن نیز مرد می‌تواند از همسرش به دلیل عدم تمکین که از ترک منزل بدون اجازه شوهر تا نه گفتن به رابطه جنسی را شامل می‌شود، شکایت کند.

با وجود اینکه درهیچ یک از مواد قانون مدنی، قانون مجازات و لایحه حمایت از خانواده حد و حدود درخواست‌های جنسی شوهر تعیین نشده، اما آنچه از فحوای این مواد قانونی و بویژه لفظ «هرگاه» در ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی برمی‌آید، زن باید در همه حال و در هر شرایطی آماده رابطه جنسی باشد و رویه معمول در دادگاه‌ها نیز به همین نحو است.

حمایت قانونی از اعمال خشونت جنسی خانگی از سوی شوهران در قوانین جدید نیز ادامه دارد. لایحه حمایت از خانواده که در سه سال گذشته یکی از موضوعات بحث برانگیز در حوزه زنان بوده‌است در ماده ۵۴ هنگامی که برای مردی که با وجود داشتن استطاعت مالی از پرداخت نفقه خودداری می‌کند، مجازات در نظر می‌گیرد، این مجازات را مشروط به «تمکین» زن می‌کند.

ماده مربوط به ازدواج مجدد فارغ از خشونت روانی که بر زنان اعمال می‌کند، «عدم تمکین» زن را یکی از مواردی می‌داند که به شوهر اجازه چند همسری را می‌دهد. دایره این اعمال خشونت حتی فراتر از زنانی است که مردان آنها به دنبال عقد همزمان زن دیگری می‌روند و می‌تواند تهدیدی دائم برای همه زنانی باشند که قانون به شوهران آنها اجازه داده تا در صورت عدم تمکین و نازایی و بیماری لاعلاج همسری دیگر اختیار کنند.

سخن گفتن از قطع نفقه بخاطر عدم تمایل به سکس فارغ از توهینی که به زن و حتی مرد روا می‌دارد، بخش سنتی جامعه زنان را که به دلیل ازدواج‌های زودهنگام و گاها اجباری، امکان کسب مدارج علمی و یافتن شغل را نداشته‌اند و از نظر مالی به همسرانشان وابستگی دارند، به صورت جدی زیر فشار می‌گذارد و مجبور به برقراری رابطه بر خلاف میل‌شان می‌کند. با این وجود برای همین بخش سنتی زنان نیز صدور اجازه چند همسری به دلیل «نه» گفتن به خواسته جنسی شوهرانشان، سخت‏تر است.

لیلا، زن ۳۲ ساله‌ای که ۱۴ سال پیش با پسرعمویش ازدواج کرده می‌گوید: «این قانون‌ها فقط برای دادگاه که نیست، شده‌است یک آتو دست مردها و اگر نخواهی به هر آهنگی که می‌زنند برقصی، می‌گویند نفقه نمی‌دهیم، دادگاه شکایت می‌کنیم، وظیفه‌ات است که هر وقت خواستم با من بخوابی و اصلا زن گرفته‌‏ام برای همین و حالا هم که بهانه جدید افتاده دست‌شان می‌گن اگه شب‌ها رام ما نباشی، می‌رویم زن می‌گیریم، اجازه تو را هم نمی‌خواهیم.»

این مسئله فارغ از تحمیل خشونت جنسی، اعمال کننده یک خشونت روانی و تهدید دائمی نیز برای زنان است و آنگونه که شهلا اعزازی، جامعه شناسی که سالها در زمینه خشونت خانگی علیه زنان تحقیق کرده‌است، می‌گوید «زمینه‌ساز‏‎ ‎خشونت‎‎های‎ ‎ساختاری علیه زنان» است و «حق تصمیم‌گیری در مورد زندگی» را از زنان می‌گیرد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

البته این مطلب را بارها و بارها در محیط های فارومیک و سایتهای مختلف دیده ام و تکرار این مطلب کهنه آن هم در زمانه برایم عجیب است

همه آنچه را که در قالب "تمکین زن" در این مقاله هست و یا نیست و از آن میان تمکین جنسی که بیشتر مد نظر نگارنده است را میتوان یک پیش فرض و یا پیشنهاد از سوی
اسلام دانست که در صورت توافق و خواسته زن میشود بندهای از آنرا برداشت و در شروط عقد آنرا متذکر شد .

تا اینجا مشکل خانم حسین خواه حل خواهد شد و در باب فلسفه اینکه چرا در اسلام چنین پیش فرضی هست هم میشود در جایی دیگر بحث کرد ...

اینرا هم بیفزایم که بار مسئولیت نتایج حاصل از ندانستن و بیسوادی افرادی نسبت به احکام ازدواج در اسلام هم متوجه خودشان و صد البته محیط اجتماعی و بستر فرهنگی آن است

من تنها به لحاظ اسلامی این قضیه را بررسی کردم و در مورد قوانین ج.ا و هم خوانی ان با اسلام باز بحثی دیگر است.

-- malek ، Oct 27, 2010

ضمناً بد نیست بفرمایید مردی که تمام فعّالیّت ها و فانتزی ها و رابطۀ جنسی اش را محدود و مقیّد به تنها زن رسمی اش کرده و شب ها که باید لابد این خواسته های طبیعی و غریزی اش را برآورده سازد هر شب یک بهانه می شنود، این انرژی های عقده شده را به کدام دیوار بکوید؟
مردها-لااقل در ایران- فعّال تر از زنان اند در خواسته های جنسی؛ طبیعتاً اگر به میل زنان باشد، یک دهم آنچه شوهران انتظار دارند هم برآورده نمی شود. برای این چاره ای دارید اگر بفرمایید.
موضوع خشونت خانگی لزوماً از این مساله- که مایل اید به قوانین ایران یا دستورات دینی وصل اش کنید- بر نمی آید؛ شوهر اگر خشن شود به بهانۀ دستپختِ ناجورِ زنش هم می تواند قیامت کند.
تفاهم و تعامل و رضایت جنسیِ طرفینِ یک زندگی مشترک، موضوعی روانشناسانه است؛ بی جهت از این نمد کلاهی ندوزید بر سیاست و دین و عقده های فمینیستی امروزی، اگر نیّت خیر دارید.

-- حسن ، Oct 28, 2010

اقا عرض کنم خدمت باسعادتتون که تا وقتی بی تجربه بودم فکر میکردم زنها خودشان علاقه ای به سکس ندارند و این مرد هست که میکنه. اصلا شما به فعلی که در فارسی ما برای عمل جنسی استفاده میکنیم دقت کنید. مردها همیشه به عنوان فاعل استفاده میشن. ولی بی ادبی منو ببخشید ها دخترهای انگلیسی وقتی میخوان از رابطه جنسی شون بگن طوری حرف میزنند که انگار فاعل هستند. میگن آی فاکد هم. نمیگن هی فاکد می. فحش هم که به یه آقای محترم میدن میگن فاک یو.
همچنین در چندین سال گذشته به دلایل مختلف که اصلا مهم نیست ذکر کنمُ شریکهای جنسی متعددی داشته ام و هنوز هم دارم. منظورم دوست دختر هست که در رابطه امان ازادی بیشتر و مقررات کمتری داریم. همه این خانومها علاقه مندی جنسی شان حداقل به اندازه من بوده ... بعضی ها هم خدا خیرشان بدهد ساعت ۱۰ شب میخوان ۱۲ هم میخوان قبل از خواب هم میخوان ساعت سه صبح هم بیدار میکنن و بعد هم آدم زوار دررفته ای رو میفرستن سرکار.

بنابراین با تمام احترامی که من به حقوق خانومها دارم و از تجاوز جنسی از هر جورش متنفر و خوشبختانه به دور بوده ام (چون هیچ وقت با دوست دخترم اگه مایل نبوده نخوابیده ام - یک کم عزت نفس هم خوب چیزیه) سوال من اینه که چرا این خانومهای فیمینست فرض رو بر این میگیرن که خانومها همش مورد تجاوز قرار میگیرن؟ بابا اگه اونجوری حساب کنی که ما مردهایی رو هم داریم که مورد تجاوز قرار میگیرن. اگه مسله نارضایتی در هنگام سکس باشه من با اطمینان کامل به شما خانومهای محترم فیمینست عرض میکنم که بدون استثنا در زندگی تمام مردها بارها و بارها پیش میاد که حال و حوصله سکس رو ندارن اما به خاطر گل روی دوست دخترشون یابا همسرشون یک کم قلب رو بیشتر میتپونن که خون بده پایین. بنابراین آیا میشه گفت زنه به مرده تجاوز کرد؟ برعکسش هم ممکنه. بعضی وقتا خانومها حال وحوصله ندارن... نمیشه دیگه وقتی مرد درخواست کرد اونا قشقرق راه بیاندازند که واویلا به ما تجاوز شده. نکنید اینکارا رو.
نکته دیگه هم اینکه فکر کنم همه مردهای شرقی این تجربه رو دارن که مورد توجه زنهای اروپایی هستن. دلیلش هم همون یک کمی بی پروایی و پر رویی و غرور (حالا به جا یا نابجا)ی مردهای شرقیه. در غرب هم اینقدر این فیمینست ها از این چیزا تو گوش زنا خوندن که مردای بیچاره از ترس اینکه مبادا به تهمت ناحق تجاوز جنسی و سکشوال هرسمنت گرفتار بشن از زن خودشون هم برای بوسیدن هم اجازه میخوان. و زنهای اروپایی هم -حتی همون فیمنیست هاشون هم مردای اروپایی رو تحقیر میکنن و بهشون میگن گی.
به نظر من مسله تجاوز جنسی (از هر نوعش) یا ارعاب و آزار و اذیت جنسی یه مسله فردی و حقوقی است. اگه یه زن ادعا میکنه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته باید بره دادگاه اثبات بکنه و قانون هم چوب توی آستین متجاوز فرو دهاد. ولی خواهشا خانمهای فیمنیست قضیه رو اینقدر بادش نکنید که یه روزی مردای شرقی هم مثل غربیها عطا شما رو به لقای روی ماهتون ببخشن ها . اگه همچین شد بعدش نگین اه اه این مردا چقد بی خاصیت شدن. ...

-- ناشناس ، Oct 29, 2010

چرا نباید قانون های خدائی در دین های ابراهیمی برای آرامش وآسایش مادران و خواهران ما باشد ....از خود بپرسید چرا باید مادران ما در برابر همه ی خواسته های جور و اجور مردان نادان و زورگو تمکین نمایند

-- فرزان ، Oct 29, 2010

خدمت سركار خانم نگارنده محترم،
بحث تعبير رابطه اجباري زناشويي به عنوان تجاوز همسر موضوعي جديد حتي در دنياي غرب است. انگليس در دهه هفتاد چنين چيزي را جرم شناخت. همچنين بخوبي ميدانيد كه روند ايجاد قانون در كشورهاي دموكراتيك بر مبنا و برآمده از تغييرات اجتماعي است. و تنها دراينصورت است كه قانون جايگاه شايسته اش را پيدا ميكند و قابليت اجرا پيدا ميكند. مطمئن باشيد كه همانگونه كه قانون چند همسري تفاوتي در رفتار مردان با شعور ايراني ايجاد نميكند، تعبير تجاوز از رابطه اجباري زناشويي هم بدون داشتن زيرساختهاي اجتماعي ره به جايي نخواهد برد.

-- سيروس ، Oct 29, 2010

اولن نمی فهمم چرا نه کامنت های این مطلب، که همه کامنتها پر از خشونت و عصبیت است. خوب نویسنده نظری داده و من مخاطب هم یا موافق هستم یا مخالف. نظراتم را هم میتوانم در کامنت بنویسم.
نوع حرف زدن انسانها بیانگر شخصیت درونی آنها است.
درست است که قوانین از دل تغییرات اجتماعی بیرون می آید. اما در بسیاری از جاها قوانین هم به تغییرات اجتماعی کمک می کنند. یعنی هردو این ها بر روی هم تاثیر متقابل دارند.
بارها و بارها گفتن این مطالب شاید پرده از خشونت پنهانی بردارد که جامعه مردسالار نه تنها بر زنان که بر مردان هم روا می دارد و پشت پرده عادت و پنهانکاری و ترس فراموش می شود

-- عباس ، Nov 1, 2010

قانون اساس زمینه ساز دیکتاتوری است قانون مجازات اسلامی زمینه ساز خشونت است بافت سنتی و خرافه و جهل آمیخته به خودخواهی و تعصبی است که جفای مضاعفی به زنان روا میدارد و اظهار نظرهای به ظاهر مردانه ی پر از نامردی موید خشونتی است که بر نمی از جامعه میرود.

دوست عزیزی که روایت خودشون از اسلام را میفرمانید عنوان مقاله تجاوز به حکم قانون است که عنوان درستی است و مقدمه و موخره ای با ربطی هم دارد شما میفرماید نظر اسلام غیر از این است بروید اداب روابط با کنیز و زن آزاد و مابقی را بخوانید بعد از نشر دیدگاه سلام در مرود زنان افاضه ی مطلب بفرمایید جهت اطلاع بد نیست سری بزنید به سخنرانی اشدی صدر به هنگام دریافت چایزهی اخیرش که تجاوز در زندان را با ذکر سه مرود یازخواست کرده است برادر چان اش شورتر از این حرفهای به ظاهر اسلامی شماست

حسن آقای عزیز اگر متاهل باشید زن ابزار و وسله ای برآوردن نیازهای طبیعی و جنسی نیست یار و همسر و شریک زندگی است برادر من شما برای یه لیوان شیر نرو گاو بخر اگر بهت برمیخوره یه بار بخون ببین زن و مرد و زندگی زناشویی را چطور تعریف کردی حرفت نه اسلامیه نه ایرونیه نه مردانگی داره اون مدری که به قول شما برای دستپخت زنش میتونه قیامت کنه لابد سد تا توسری توی جامعه میخوره دم نمیزنه چون زورش نمیرسه عقده هاشو سر همسری که باید یار و شریک و همراهش باشه خالی میکنه زن وسیله ی حالی کردن غرایز و عقده ها نیست برادر من

ناشناس عزیز راجع به قانون آمریکا حرف نیمزنیم در مرود قانون در ایران صحبت شده است در آمریکا شما اگر با همسرت هم بر خلاف میلش برادر عزیز بر خلاف میلش رابطه ی زناشویی برقرار کنی سر و کارت با پلیس و دادگاه است بعد هم در آمریکا کسی بی جا بکنه که به کسی چپ نگاه کنه به جرم مزاحمت کافیه یه زنگ بزنه به پلیس شما اگر با دوست دخترهات رودربایشتی داری یا میترسی طرف بپره توی بحثی که از جنس دیگری است وارد نشو پسر خوب

فرزان جان چه عجب دستت درد نکنه یه مرد هم پیدا شد داشت جدی دلم میگرفت که نکنه من مشکل دارم چرا کسی رو نمیفهمم

سیروس خان مرد باشعور ایروانی سنتی هم هست و زمانی که خشونت را قانونی میکنیم ضعور اجتماعی و توقع رابطهی زناشویی را بزتعریفی میکنیم که بر روی قشر عظیمی سایه خواهند افکند و خشونت خانوادگی طلاقهای بیشتر فرزندان طلاق بیشتر و مهریه های سنگینتری خواهد طلبید و چرخه ی معیوب خشونت و برده کشی و ضعیف کشی ظاهر قانونی گرفته و برای خیلی ها حقی بوجود خواهد آورد یک بار معترضه ای مرا و نظریات قبلی را بخوان ببین تعریف مرد باشعور پقدر سیال است و از کجا تا به کجاست مشکل شعور نیست مشکل ظلیمی است که قانونی شده و رویه خواهد شد و آنگاه عرفی میشود در چامعه ای که نهوز پسرش آزاد به هر کاری است و دخترش مستوره و بنده و برده

عباس آقا این کامنتها برآیندی است از اجتماعی نیمه نتی نیمه مدرن که نه سنتش سنت است نه تجددش مدرن بودن نیمه از این و نیمی از آن هستیم و از همگی عذر میخواهم که داروغه شدم بیایم همگی برادران مهربانتری پدارن بهتری و فرزندان منصفتری باشیم بیاید کمی مردانگیهایمان را بسنچیم که ایا مردانگی به پیراهن دریدن و قتل ناموسی در میدان کاج کردن است با کسی که هنوز نه معشوقمان است نه همسرمان آخر نامردی تا به کجا به اسم دفاع از ناموس کمی هم همدلی کنیم و کمی هم بیاندیشیم اگر زن بودیم آنوقت چه


-- داروغه ، Nov 28, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)